“تحلیل و بررسی ظرفیت بحران‌سازی جریان‌های سلفی- تکفیری تونس” گفت‌وگو با جناب آقای دکتر محمود محمدی

“تحلیل و بررسی ظرفیت بحران‌سازی جریان‌های سلفی- تکفیری تونس”

گفت‌وگو با جناب آقای دکتر محمود محمدی؛ سفیر سابق ایران در تونس

 مقدمه

با پیروزی انقلاب مردم تونس در اواخر سال 2010 میلادی و سقوط حکومت سکولار زین العابدین بن علی و به تبع آن با به قدرت رسیدن حزب اسلام‌گرای النهضه، شرایط برای گسترش فعالیت جریان‌های سلفی و تکفیری در تونس فراهم شد و آنان فرصت یافتند پس از سال‌ها فعالیت مخفیانه و محدودیت‌های امنیتی اعمال شده بر آنان فعالیت‌های خود را از سر بگیرند. بازگشت سلفی‌ها به صحنه سیاسی تونس تأثیر قابل توجهی بر سپهر سیاسی این کشور بر جای گذاشت؛ چرا که با ورود جریان‌های سلفی به عرصه سیاسی، اختلافات عمیقی بین آنان و سایر احزاب و تشکل‌های سیاسی تونس، همچون سکولارها به‌وجود آمد. لیکن رویارویی سلفی‌ها با سکولارها به این معنا نیست که همه جریان‌های سلفی تونس هم‌فکر و هم‌رأی هستند بلکه ناهمگونی، ناهمسویی و عدم تجانس بین آنان در موضوعات و عرصه‌های مختلف از جمله عرصه‌های فکری، فرهنگی، عقیدتی و موضوعاتی چون ورود یا عدم ورود به عرصه سیاست و همچنین استفاده یا عدم استفاده از اعمال و اقدامات خشونت‌آمیز همچون مبارزات مسلحانه و غیره کاملاً بارز و مشخص بود. در همین راستا می‌توان جریان‌های سلفی تونس را به سه دسته سلفی‌های علمی، سیاسی و جهادی تقسیم کرد.

سلفی‌های علمی، بیشتر رویکرد تبلیغی و ارشادی دارند و از خشونت پرهیز می‌کنند؛ آنان با اعتقاد به اصل اطاعت از ولی امر، شورش علیه دولت را جایز ندانسته و همچنین از فعالیت‌های سیاسی دوری می‌کنند. سلفی‌های سیاسی، درست برخلاف سلفی‌های علمی به‌دنبال ایفای نقشی مؤثر در عرصه سیاسی تونس بوده و در واقع بر این باورند که عقاید و تفکرات سلفیت را باید در قالب فعالیت‌های سیاسی پیگیری کنند. در خصوص سلفی‌های جهادی نیز باید گفت که این دسته از سلفی‌های تونس اصول فکری و اعتقادی خود را از منابع مختلف استخراج کرده‌اند. برای نمونه آنان در حالی‌که تغییر و تحول انقلابی را از اندیشه‌های سید قطب وام گرفته‌اند، در خصوص فعالیت‌های سازمانی از اخوان المسلمین الگوبرداری می‌کنند. گرچه این طیف از سلفی‌های تونس با سرنگونی حکومت بن علی به عرصه سیاسی بازگشتند ولی دموکراسی و مفاهیم برآمده از آن را تکفیر کرده و جایز نمی‌دانند. سلفی‌های جهادی تونس بعد از انقلاب این کشور، گروه انصار الشریعه را تشکیل داده و تلاش نمودند با افزایش تعداد اعضای گروه، دامنه نفوذ خود در جامعه تونس را گسترش دهند.

می‌توان گفت جریان‌های سلفی و تکفیری تونس (به‌ویژه در دوران بعد از پیروزی انقلاب) به‌عنوان یکی از جریان‌های متنفذ و تأثیرگذار در این کشور به شمار می‌روند؛ بنابراین شناخت و بررسی جریان‌های سلفی تونس و تأثیراتی که این جریان‌ها بر عرصه سیاسی این کشور می‌گذارند، می‌تواند به نوبه خود حائز اهمیت باشد. در همین راستا و به‌منظور تحلیل و بررسی ظرفیت بحران‌سازی جریان‌های سلفی و تکفیری تونس در این کشور با جناب آقای دکتر محمود محمدی، سفیر سابق جمهوری اسلامی ایران در تونس در سال‌های ۱۳۸۲۱۳۷۸، رئیس انجمن دوستی جمهوری اسلامی ایران و جمهوری تونس در طول سال‌های 1389 1383، دارنده نشان اول جمهوری تونس به پاس بهبود و توسعه روابط سیاسی و اقتصادی بین دو کشور ایران و تونس، و همچنین سفیر سابق جمهوری اسلامی ایران در کشور الجزایر در سال‌های ۱۳۹۳۱۳۸۹ مصاحبه و گفت‌وگویی صورت گرفت. ایشان بر این باور هستند که فعالیت جریان‌های سلفی و تکفیری در تونس را باید در قالب طرح امنیت یکپارچه کشورهای غربی و قدرت‌های سابق استعماری در جنوب و شرق مدیترانه، نگاه کشورهای شورای همکاری خلیج فارس (به‌ویژه عربستان سعودی) در توسعه ایدئولوژی سلفی و وهابی، و تعامل این نگاه با طرح امنیت یکپارچه غرب و همچنین مواضع اعتدالی مردم تونس بررسی کرد.

 

طرح امنیت یکپارچه غرب

کشورهای غربی و قدرت‌های استعماری سابق یک مبنای ژئوپلتیک در منطقه شمال آفریقا (جنوب مدیترانه) تعریف کرده‌اند؛ این مبنا که در دوران قبل از استقلال کشورهای منطقه شمال آفریقا، از سوی کشورهای غربی و استعماری طراحی و پیگیری می‌شد، در دوران پسا استعمار و بعد از استقلال کشورهای منطقه نیز کماکان از سوی آنان دنبال می‌شود. این مبنای ژئوپلتیک به دنبال برقراری یک امنیت پکپارچه در جنوب و شرق مدیترانه به منظور تأمین امنیت کشورهای غربی در آن سوی مدیترانه (غرب و شمال مدیترانه) است. کشورهای غربی در راستای دستیابی به مبنای ژئوپلتیک و طرح امنیت یکپارچه مد نظر خود تلاش کرده‌اند ایدئولوژی مطلوب خود یعنی سکولاریسم را در کشورهای تازه استقلال یافته منطقه شمال آفریقا ترویج نمایند؛ زیرا کشورهای غربی به این مسئله واقف بودند که در دوران بعد از استقلال، ایدئولوژی می‌تواند نقشی تعیین‌ کننده در کشورهای این منطقه از جمله تونس ایفا کند؛ از این رو حاکم شدن اندیشه سکولاریسم در این کشورها را بهترین گزینه در راستای دست‌یابی به مبنای ژئوپلتیک و طرح امنیت یکپارچه مد نظرخود یافتند. لذا با اینکه پایگاه زیتونه یک پایگاه دینی قوی و مستحکم در جامعه تونس محسوب می‌شود اما یک پایگاه قوی در حوزه اسلام سیاسی و مبارزاتی همچون جریان جامعه الاسلامی الجزایر به‌حساب نمی‌آید.

 حبیب بورقیبه به‌عنوان اولین رئیس جمهور تونس بعد از استقلال این کشور هم اندیشه‌های سکولار داشت؛ در همین راستا هم از نظر تعهدات حقوقی، سیاسی و امنیتی که به فرانسه و کشورهای غرب و شمال مدیترانه (کشورهای اروپایی حاشیه مدیترانه) داشت و هم از نظر تهیه و تدوین قانون اساسی تونس و شیوه کشورداری خویش، سکولاریسم را به‌عنوان خط مشی خود برگزید و ترویج کرد؛ از این‌رو چون اساس حکومت بورقیبه مبتنی بر سکولاریسم بود یا مانع ظهور و بروز اندیشه‌های دینی می‌شد و یا آن‌ها را سرکوب می‌کرد؛ بدین ترتیب در دوران ریاست جمهوری بورقیبه شاهد نهادینه شدن اندیشه‌های سکولار در سیستم‌های آموزشی و کشورداری تونس هستیم؛ لذا بخش‌های دینی و اعتقادی جامعه تونس همچون پایگاه دینی زیتونه در این دوران در موضع ضعف قرار گرفتند.

تلاش دیگر استعمارگران سابق، به‌منظور دستیابی به طرح امنیت یکپارچه مد نظر خود به راه انداختن مکانیسم گفت‌وگوی دو سوی مدیترانه، بین کشورهای شمال آفریقا (که در جنوب مدیترانه مستقر هستند) و کشورهای اروپایی و غربی (که در غرب و شمال مدیترانه واقع شده‌اند) بوده است؛ لذا در سال‌های دهه 1990 میلادی مذاکراتی بین دو سوی مدیترانه به‌منظور دست‌یابی به توافقی در راستای طرح پکپارچه امنیتی مد نظر غرب آغاز شد که منجر به توافقی بین کشورهای غربی و کشورهای شمال آفریقا از جمله تونس شد. البته یک کشور از منطقه شمال آفریقا با این توافق همراهی نکرد و آن هم لیبیِ دوران قذافی بود که حکومت وی نیز در سال 2011 سرنگون شد. لذا نگاه کشورهای غربی و به‌ویژه استعمارگران سابق همچون فرانسه به کشورهای شمال آفریقا از جمله تونس در قالب طرح امنیت یکپارچه و گفت‌وگوی دو سوی مدیترانه با محوریت و مدیریت پیمان آتلانتیک شمالی، ناتو (NATO) است. از این‌رو از نگاه کشورهای غربی هر بحرانی که در کشورهای شمال آفریقا همچون تونس رخ دهد و امنیت و منافع کشورهای غربی را در آن سوی مدیترانه به مخاطره اندازد، باید سرکوب و مهار و در نطفه خفه شود. مگر بحران‌هایی که سرویس‌های جاسوسی خود آن‌ها و در راستای نیل به اهدافشان ایجاد می‌کنند که طبیعتاً این بحران‌ها نیز تحت مدیریت و رصد آن‌ها قرار خواهد گرفت.

 لذا اگر بحرانی در کشورهای شمال آفریقا از جمله تونس ظهور و بروز کند که خارج از برنامه‌ها و نظرات آنان باشد، با آن برخورد می‌کنند؛ از این‌رو نگاه آن‌ها به بحران‌های برآمده از ایدئولوژی نیز در همین چارچوب قرار گرفته و چنانچه خارج از کنترل و برنامه آن‌ها بوده و چالشی برای امنیت آن‌ها محسوب شود، در راستای سرکوب و مهار آن اقدام خواهند کرد. لذا تلاش قدرت‌های غربی و کشورهای استعماری سابق در جهت ترویج سکولاریسم در کشورهای شمال آفریقا از جمله تونس و مهار بحران در جنوب و شرق مدیترانه در قالب طرح امنیت یکپارچه (با مدیریت و هدایت ناتو)، مانعی بر سر ظهور و بروز مشکلات امنیتی از جانب گروه‌های سلفی و تکفیری در کشورهای شمال آفریقا از جمله تونس است.

 

 توسعه ایدئولوژی وهابی و سلفی از جانب کشورهای شورای همکاری خلیج فارس و تعامل آنان با طرح امنیت یکپارچه غرب

مسئله مهم دیگری که باید در زمینه فعالیت گروه‌های تکفیری و سلفی در تونس به آن توجه شود، حمایت کشورهای ثروتمند حاشیه جنوبی خلیج فارس همچون عربستان سعودی از تفکرات وهابی، سلفی و سرمایه‌گذاری‌های کلان این کشورها در تونس است. در این‌خصوص می‌توان به سرمایه‌گذاری‌های گسترده کشورهای شورای همکاری خلیج فارس (به‌ویژه عربستان سعودی) در دوران ریاست جمهوری بن علی در تونس اشاره کرد که این مسئله فرصت مناسبی را برای این کشورها در زمینه همکاری با نهادهای مذهبی تونس همچون پایگاه‌های دینی زیتونه را مهیا کرد و در نتیجه بستر مناسبی را به‌منظور تبلیغ و ترویج تفکرات وهابی و سلفی در تونس برای آنان فراهم آورد.

در این بین بعد از پیروزی انقلاب تونس و به قدرت رسیدن حزب النهضه، رئیس این حزب یعنی راشد الغنوشیارتباطات گسترده‌ای را با جریان‌های سلفی و وهابی برقرار و رسماً اعلام کرد که طرفدار نگاه سلفی و وهابی عربستان سعودی است. به‌همین علت با آغاز بحران سوریه، بیشتر جنگ‌جویانی که از کشورهای شمال آفریقا به سوریه اعزام می‌شدند، از تونس بودند. از این‌رو بسترهای فکری و اعتقادی غنوشی، سلفی و وهابی بود و به‌همین علت نیز عربستان سعودی از وی حمایت گسترده‌ای به‌عمل آورد. از سوی دیگر غنوشی مورد حمایت انگلیس نیز بود چرا که وی دوران تبعید خود را در انگلیس سپری کرده بود؛ البته می‌توان حمایت انگلیس از غنوشی را در چارچوب رقابت قدرت‌های غربی به‌منظور گسترش دامنه نفوذ خود در تونس ارزیابی کرد چرا که انگلیس نمی‌خواست در عرصه رقابت در منطقه شمال آفریقا از آمریکا، فرانسه و سایر قدرت‌های غربی عقب بماند. لذا تلاش می‌کرد با حمایت از غنوشی حوزه اثرگذاری و نفوذ خود در تونس را گسترش دهد؛ زیرا همواره کشورهای شمال آفریقا عرصه رقابت بین آمریکا، انگلیس، فرانسه، آنگلوساکسون‌ها، فرانکوفون‌ها و … بوده‌اند. بنابراین تونس کشوری مهم در شمال آفریقا محسوب می‌شود؛ هرچند تونس یک کشور تأثیرگذار بر پیرامون خود نیست اما این پتانسیل را دارد که به‌عنوان کانون بحران عمل کرده و در نتیجه باعث گسترش بحران شود. کما اینکه تحولات موسوم به بیداری اسلامی نیز ابتدا از تونس آغاز شد و سپس به سایر کشورهای عربی تسری یافت. اما آیا حمایت کشورهای شورای همکاری خلیج فارس و به‌ویژه عربستان سعودی از جریان‌های سلفی و تکفیری در تونس می‌تواند در این کشور و سایر کشورهای منطقه شمال آفریقا (جنوب مدیترانه) و به تبع آن در کشورهای غرب و شمال مدیترانه یعنی کشورهای غربی و اروپایی حاشیه مدیترانه به مشکلی امنیتی بدل شود؟

این مورد را نیز باید در قالب طرح امنیت یکپارچه مد نظر غرب که تحت مدیریت و هدایت ناتو است، ارزیابی کرد؛ همان‌گونه که اشاره شد در طرح امنیت یکپارچه، کشورهای غربی تلاش می‌کنند یک امنیت یکپارچه در کشورهای جنوب مدیترانه (شمال آفریقا) و شرق مدیترانه (اردن، سوریه، رژیم صهیونیستی و لبنان) برقرار کنند تا امنیت غرب و شمال مدیترانه که شامل کشورهای غربی و اروپایی می‌شود به خطر نیفتد؛ لذا آنان هر بحرانی را که با نگاه امنیت یکپارچه آنان در تعارض باشد، از جمله بحران‌های ایدئولوژیک و یا تروریسم را از میان بر می‌دارند تا نگاه یکپارچه امنیتی مد نظر خودشان را برقرار کنند. از سوی دیگر کشورهای کوچک و ثروتمند شورای همکاری خلیج فارس نیز نگاه ایدئولوژیک خود را دارند، آن‌ها می‌دانند که بعضاً کشورهایی کوچک اما ثروتمند هستند که می‌توانند با ارتباط و تأثیرگذاری بر کشورهای بزرگ، پر جمعیت و فقیر همچون کشورهای عربی و اسلامی جنوب مدیترانه (شمال آفریقا) و سرمایه‌گذاری در این کشورها در راستای توسعه ایدئولوژی خود گام برداشته و با بهره‌مندی از پتانسیل‌های موجود در کشورهای شمال آفریقا برای خود یک موازنه قدرت ایجاد کنند. لیکن کشورهای شورای همکاری خلیج فارس و به‌ویژه عربستان سعودی به‌خوبی به این نکته واقف هستند که در جهت توسعه ایدئولوژی خود در کشورهای شمال آفریقا همچون تونس نمی‌توانند ملاحظات امنیتی قدرت‌های غربی را نادیده بگیرند، لذا در راستای نزدیک کردن مواضع کشورهای شورای همکاری خلیج فارس و کشورهای غربی، عربستان سعودی در سال 2007 میلادی اقدام به برگزاری نشستی مشترک بین ناتو، کشورهای شورای همکاری خلیج فارس و کشورهای شمال آفریقا (البته کشورهایی از شمال آفریقا در این نشست شرکت کردند که قبلاً در دهه 90 و در سال‌های 1990 و 1995 در گفت‌وگوی دو سوی مدیترانه شرکت کرده بودند) نمود و در این نشست مقرر شد کشورهای شرکت کننده در راستای مقابله با تهدیدات مشترک از جمله مسئله هسته‌ای ایران، سوریه، یمن، حزب الله لبنان و غیره با یکدیگر همکاری نزدیک داشته باشند؛ لذا تزاحم و تضادی بین نگاه ایدئولوژی سلفی و وهابی عربستان با نگاه امنیت یکپارچه غربی‌ها وجود ندارد و از این‌رو در مقطع کنونی تفاهم بین اندیشه سکولار غربی و اندیشه سلفی و وهابی عربستان در تونس تبدیل به یک همکاری ژئوپلتیک امنیتی با محوریت ناتو شده که جنوب تا شرق مدیترانه را در بر می‌گیرد. 

 

اعتدال‌گرایی مردم تونس

اعتدال‌گرایی مردم تونس نیز عامل مهم دیگری در برابر گسترش دامنه نفوذ و فعالیت جریان‌های سلفی و تکفیری در این کشور است؛ در حقیقت مردم تونس مردمی میانه‌رو هستند یعنی نه سکولاریسم مدل بورقیبه که نوعی عناد با دین محسوب می‌شد و نه برداشت سلفی‌ها و وهابی‌ها از اسلام و اسلام سیاسی مد نظر آنان را قبول دارند. بنابراین مشی اعتدالی مردم تونس هم مانعی برای گسترش فعالیت گروه‌های سلفی و تکفیری و ایجاد مشکلات و معضلات امنیتی از جانب آنان در تونس محسوب می‌شود.

 

نتیجه‌گیری

گزارش حاضر حاصل گفت‌وگوی اختصاص مؤسسه آینده‌پژوهی جهان اسلام با جناب آقای دکتر محمود محمدی، سفیر سابق کشورمان در تونس، است. بازگشت گروه‌های سلفی تکفیری در تونس بعد از انقلاب 2011 و 2010 که منجر به سرنگونی حکومت بن علی شد، تأثیرات قابل توجهی بر سپهر سیاسی این کشور داشته است. ظهور دوباره این گروه‌ها بعد از سال‌ها فعالیت مخفیانه، این سؤال را مطرح می‌کند که آیا جریان‌های سلفی و تکفیری می‌توانند باعث ایجاد مشکلات امنیتی برای کشوری بشوند که اندیشه‌ سکولاریسم در آن نهادینه شده است. محمدی با تکیه بر سه عامل معتقد است که این جریان‌ها نمی‌توانند در تونس مشکلات امنیتی ایجاد نمایند؛ در واقع اولاً طرح امنیت یکپارچه غرب با مدیریت و محوریت ناتو، ثانیاً مواضع مشترک کشورهای شورای همکاری خلیج فارس و غرب و ثالثاً نگاه اعتدالی مردم تونس مانع از بروز بحران‌های امنیتی از جانب گروه‌های سلفی و تکفیری خواهد شد. هرچند جریان‌های سلفی تونس پتانسیل ایجاد بحران‌های سیاسی را خواهند داشت چرا که این جریان‌ها با ورود به سازوکار کسب قدرت و رقابت‌های سیاسی و در نتیجه بروز اختلاف بین آنان و سایر تشکل‌ها و احزاب سیاسی تونس همچون سکولارها، ملی‌گراها و غیره می‌توانند مشکل‌آفرین باشند.