علل و پیامدهای امنیتی حضور انگلیس در منطقه خلیج‌فارس / دکتر رضا اختیاری امیری / عضو هیات علمی دانشگاه مازندران

علل و پیامدهای امنیتی حضور انگلیس در منطقه خلیج‌فارس

دکتر رضا اختیاری امیری

عضو هیات علمی دانشگاه مازندران

 

 

انگلستان با حضور مجدد در منطقه خلیج‌فارس اعلام نموده که قصد دارد تا امنیت و ثبات منطقه را تأمین نماید. اما به نظر می‌رسد حضور این کشور در منطقه صرفاً منجر به افزایش بی‌اعتمادی شده و متعاقباً معمای امنیتی را در ژئوپلیتیک خلیج‌فارس تشدید خواهد نمود.  

نخست‌وزیر انگلیس، «تراز می»، در آذرماه  ضمن سفر به منطقه خلیج‌فارس،  دیدارهایی با سران شیخ‌نشین‌های عرب داشته است. وی اولین نخست‌وزیر انگلیس و همچنین نخستین زنی است که در اجلاس سالانه شورای همکاری خلیج‌فارس شرکت کرده بود. وی در طی این دیدارها ضمن بیان این موضوع که «امروز بیش از هر زمان دیگری امنیت خلیج (فارس) امنیت ماست» بر لزوم توسعه مناسبات با کشورهای عضو شورای همکاری خلیج‌فارس تأکید نمود. به نظر می‌رسد که نخست‌وزیر جدید انگلستان اهداف گسترده‌تری را در منطقه جستجو می‌کند که در سطور ذیل به آن‌ها اشاره خواهد شد:     

1. پر کردن خلأ قدرت احتمالی در منطقه: با توجه به این موضوع که دولت اوباما با چرخش در سیاست خارجی اعلام نمود قصد دارد  60 درصد از توان نظامی خود را به حوزه شرق و آسیا پاسیفیک گسیل دارد، انگلیس بستر را برای افزایش حضور خود فراهم دیده است تا خلأ قدرت آینده را پر نماید. در همین رابطه، پیروزی ترامپ و اظهارات وی مبنی بر کاهش حضور آمریکا در خاورمیانه، انگیزه انگلیس را جهت پر کردن خلأ قدرت بیش‌ازپیش تقویت نموده است.   

2.  الزامات و نیازهای اقتصادی تجاری: انگلیس به لحاظ اقتصاد داخلی از شرایط مطلوب و مناسبی در حال حاضر برخوردار نیست.  به همین جهت تلاش دارد تا از طریق تقویت مناسبات خود با کشورهای ثروتمند منطقه علاوه بر فروش کالاهای تجاری و تجهیزات نظامی، از ظرفیت‌ها و امکانات مالی اعراب جهت تقویت اقتصاد داخلی بهره‌برداری نماید. در حقیقت، «الزامات فوری اقتصادی» یکی از محرک‌های اصلی سیاست کنونی انگلیس در قبال منطقه خلیج‌فارس است. در همین ارتباط نخست‌وزیر انگلیس اظهار داشته است که تلاش دارد تا یک « موافقت‌نامه تجاری بلند پروازانه ای» با کشورهای عضو شورای همکاری خلیج‌فارس امضاء نماید.

3. تضمین امنیت انرژی: انگلیس و به‌طورکلی غرب همواره  وابسته به انرژی منطقه خلیج‌فارس بوده‌اند. اما دو متغیر مهم موجب شده تا توجه دولت انگلیس به این منطقه بیش از گذشته شود: نخست، برنامه آمریکا جهت تبدیل‌شدن به صادرکننده بزرگ نفت و گاز است که این موضوع منجر به کاهش واردات نفت از منطقه (به حدود 11 درصد) خواهد شد و بدین ترتیب از اولویت‌دهی امریکا به این منطقه کاسته می‌شود. در چنین شرایطی انگلستان تلاش می‌کند جبران‌کننده خلأ نسبی امریکا در مدیریت اوضاع منطقه باشد. دوم، پیش‌بینی می‌شود تا سال 2030میلادی میزان وابستگی کشورهای جهان و بخصوص اتحادیه اروپا به ذخایر نفت و گاز منطقه خلیج‌فارس، با کاهش نفت و گاز سایر حوزه‌ها، بسیار افزایش یابد.  علاوه بر این انگلیس مصمم است تا اطمینان حاصل کند که جریان نفت از سوی حاکمان کشورهای عربی نیز با خللی مواجه نمی‌گردد. 

4.  مسئله پدیده تروریسم بین‌الملل و افراطی‌گری: نخبگان سیاسی لندن تلاش دارند تا معضل تروریسم را به‌گونه‌ای کنترل و مدیریت  کنند که  با حداقل تهدیدات امنیتی مواجه گردند. در این زمینه، رایزنی با کشورهایی مانند عربستان که حامی اصلی تروریسم بین‌المللی و گروه‌های تکفیری سلفی است بسیار مهم هست؛ تا حداقل کشورهای عرب از گسترش تفکر سلفی گری در اروپا دست‌بردارند یا آن را تعدیل کنند. دوم، از سوی دیگر انگلستان تلاش دارد تا با مقابله با تهدیدات تروریستی منافع خود را در منطقه حفظ نماید؛ نظیر انرژی و امنیت شهروندان انگلیسی در کشورهای منطقه.  اختصاص بودجه جهت تقویت امنیت پروازها در فرودگاه‌های خاورمیانه از قبیل به‌کارگیری سیستم اسکن مسافران، ایجاد یک گروه کاری مشترک( بین انگلیس و شورا) جهت مقابله با تروریسم و امنیت مرزی در همین زمینه قابل ارزیابی است.

5. ایجاد موازنه استراتژیک در قبال ج.ا. ایران: انگلیس از یکسو از دغدغه‌های کشورهای عربی نسبت به توافق هسته‌ای آگاه است و از سوی دیگر نیز تلاش دارد تا از افزایش قدرت کنشگری ایران در منطقه و کامیابی‌های این کشور در تقابل استراتژیک خاورمیانه جلوگیری کند.  بنابراین انگلیس با احیاء حضور خود در منطقه و تقویت تعاملات امنیتی و نظامی با دولت‌های عربی خواهان آن است تا  یک تعادل و موازنه قوا حتی صوری در رقابت راهبردی اعراب با ایران ایجاد نماید. با توجه به منطق «امنیت وارداتی» و وابستگی امنیتی،  این موضوع می‌تواند برای اعراب به‌ویژه به لحاظ روانی حائز اهمیت باشد. در همین زمینه پروژه ایران هراسی و همچنین تفرقه‌افکنی به‌عنوان سیاست سنتی و استعماری ابزار مناسبی جهت دستیابی به اهداف انگلیس یعنی مقابله و تحدید ایران است.

پیامدهای امنیتی حضور انگلیس : انگلستان مدعی است که حضور دائمی نظامی این کشور در منطقه موجب افزایش ثبات و امنیت کشورهای دوست و متحد و همچنین افزایش امنیت منطقه استراتژیک خلیج‌فارس خواهد شد.  اما با توجه به دیدگاه سنتی ایران مبنی بر عدم دخالت کنشگران خارجی در منطقه و لزوم ایجاد ترتیبات امنیتی توسط کشورهای ساحلی از یک‌سو، و پروژه ایران هراسی اخیر انگلیسی‌ها از سوی دیگر،  می‌توان استدلال نمود که حضور انگلیس در منطقه نهایتاً منجر به تشدید معمای امنیتی و تقویت معضل امنیتی خواهد شد. همچنین، افزایش بی‌اعتمادی بین کشورها و تقویت برداشت‌ها و ادراکات مبتنی بر «خودی» و «غیرخودی»/«دیگری» یکی دیگر از پیامدهای حضور انگلیس در منطقه است که متعاقباً شکل‌گیری یک نظام امنیتی منطقه‌ای محور را بیش‌ازپیش در هاله‌ای از ابهام قرار خواهد داد. 

افزایش بی‌اعتمادی‌ها، که حضور انگلیس در منطقه مقوم آن خواهد بود، خود به تقویت «خودیاری» کمک نموده و درنتیجه کشورهای رقیب منطقه به‌سوی رقابت تسلیحاتی فزاینده جهت تأمین امنیت سوق داده می‌شوند. در همین ارتباط، فروش تجهیزات نظامی از سوی انگلیس به کشورهای منطقه خود یکی از محرک‌های اصلی رقابت‌های تسلیحاتی آینده است. پیامد چنین رقابتی علاوه بر هدر دادن منابع مالی، مانعی جدی در مسیر همگرایی منطقه‌ای محسوب می‌گردد. در همین زمینه، به نظر می‌رسد که دیپلماسی منطقه‌ای و گستره حضور انگلیس در اغلب کشورهای حوزه خلیج‌فارس در آینده  نزدیک حاکی از استراتژی هدفمند آن کشور است تا بتواند از طریق همکاری امنیتی چندجانبه، همگرایی درونی این کشورها را در مقابل ایران تقویت نماید و همچنین قادر باشد از طریق پیوند امنیتی شبکه‌ای منافع خود را آسان‌تر فراهم سازد.  

علاوه بر این، با توجه به جایگاه انگلیس در نظام بین‌الملل و روابط استراتژیک این کشور با ایالات‌متحده و همچنین نفوذ در نهادهای سیاسی و امنیتی جهانی، گسترش مناسبات نظامی و تجاری این کشور با همسایگان عرب ایران می‌تواند موازنه قدرت را در رقابت‌های استراتژیک در زیرسیستم خلیج‌فارس به نفع شیخ‌نشین‌های عرب تغییر دهد و امنیت ذهنی و فیزیکی ایران را با چالش مواجه سازد. مسئله دیگری که حائز اهمیت است این موضوع است حضور انگلیس در منطقه رقابت بین قدرت‌های بزرگ از قبیل فرانسه و آلمان را، که هر یک به‌نوبه خود دارای منافع فراوانی در منطقه هستند، افزایش خواهد داد. چنین موضوعی به‌طور یقین تأمین‌کننده منافع و امنیت ج.ا.ایران نخواهد بود و بالطبع منجر به افزایش هزینه‌های کشور خواهد شد.

 

دکتر رضا اختیاری امیری

عضو هیات علمی دانشگاه مازندران