نیروهای معتدل در سوریه در سالهای گذشته نقش مهمی در تحولات این کشور داشته اند. در همین راستا برای بررسی نقش و نفوذ آنان در تحولات سوریه گفتگویی با دکتر آزاد داشته ایم:
موسسه آینده پژوهی جهان اسلام: وضعیت نفوذ نیروهای معتدل در سوریه چگونه است؟
ارتش آزاد سوریه که متشکل از ساختار سابق ارتش سوریه یعنی جداشدگان آن هستند که بعدا به آن پیوستند و گرایش سکولار دارند، یعنی اساسا گرایش اسلامی ندارند، بعد از قضایای 2012 و ورود القاعده به سوریه حلقه دیگری توسط خود ایالات متحده به این معارضین معتدل اضافه شد که اسلامی های معتدل بودند، مثلا نورالدین زنگی که در حلب فعال است، یعنی گروه هایی که گرایش اسلامی دارند، اما اسلام گرا به مفهومی که القاعده یا داعش است، نیستند، گرایش های سلفی سفت و سخت و تند و تیزی ندارند و به عبارتی تکفیری نیستند، در واقع چنین حجمی از نیرو تقریبا هفتاد درصد نیروهای معارض در ارض سوریه را تشکیل می دهند. بنابراین در این موارد سی درصد باقی مانده بین داعش، القاعده و گروه هایی که با القاعده متحد هستند تقسیم می شود. اما بحث داعش جداست که می توان گفت ساختار جدایی است، بحث جبهه النصره و گروه هایی که گرد آن ممکن است در حدود یازده قمر باشند، از ابتدای بحران تاکنون قریب هفت هزار نیرو در سوریه اعم از کتیبه و … تشکیل، متحد و منفصل شدند. این خود نشان دهنده تکثر در سوریه است. تکثر خاص جامعه عربی است، یعنی هر دو نفری که دور هم جمع می شوند یک گروه را تشکیل می دهند. به طور کلی اگر بخواهیم جبهه سوریه را به جبهه شرقی، جبهه شمالی، جبهه شمال غربی، جبهه مرکزی و جبهه جنوبی تقسیم کنیم، می توان گفت که جبهه غربی تا سرحدات شمال یعنی مناطق کردی و تا جنوب در اختیار داعش قرار دارد. جبهه شمالی در اختیار کردها قرار دارد که در مورد آن بحثی نیست و نیروهای دموکراتیکی که اخیرا تشکیل شده اند و بخشی از نیروهای متحدی که مطرح است. نیروهای کرد هسته نیروهای دموکراتیک هستند. جبهه السوا هم عرب هستند که هم با ایالات متحده و هم با حکومت مرکزی و روس ها کار می کنند. این هم یک نوع الگوی نیروی معارض معتدل در سوریه است. نیروهای معارض معتدلی در حلب هم از ایالات متحده سلاح و تجهیزات دریافت می کنند و هم با جبهه النصره همکاری می کنند. این ها هم نیروی معارض معتدل هستند، این هم یک الگوی دیگر است.
موسسه آینده پژوهی جهان اسلام: آیا می توان تعریفی ویژه از نیروهای معتدل در سوریه ارائه داد؟
اگر بخواهیم تقسیم بندی کنیم، نیروهای معارض معتدل شامل ارتش آزاد است و نیروهایی که به طور انحصاری با ارتش آزاد ارتباط دارند و با غرب و ترکیه کار می کنند و به هیچ عنوان هیچ رویکردی به سمت حکومت مرکزی و روسیه ندارند. این ها به هیچ عنوان بحث ترک منازعه را نپذیرفتند و در بخش شمالی حلب و اطراف حلب متمرکز هستند. بخش دیگر گروه های معارض معتدلی هستند که از ایالات متحده سلاح می گیرند، اما با جبهه النصره هم کار می کنند و باج می دهند. این ها گروه هایی با هر دو طرف کار می کنند. دسته سوم گروه های معارض معتدلی هستند که هسته آن ها را کردها تشکیل می دهند و هم با حکومت مرکزی سوریه و هم با روس ها و با ایالات متحده کار می کنند. علت این قضیه هم این است که هسته آن ها کردی است. حلقه بعدی معارضین عربی هستند که قبلا جزء ارتش آزاد بودند و تحت عنوان جبهه السودا در جبهه ادلب فعالیت می کردند و توسط جبهه النصره از این جبهه رانده شدند و اکنون در قالب گروه های دموکراتیک سوریه در شمال سوریه مشغول نبرد و فعالیت هستند. جبهه چهارم که در واقع جبهه اسلامی ها هستند که به عقیده بنده مهم ترین جبهه در سوریه جبهه اسلام گراست، نه معارضین معتدل. یعنی اگر قرار باشد کسی بازی را به هم بزند، جبهه اسلام گرا و گروه های مرتبط با آن و داعش است.
موسسه آینده پژوهی جهان اسلام: بازیگران مختلف منطقه ای و بین المللی چه نگاهی به گروه های مختلف میانه رو در سوریه دارند؟
به طور کلی کنش گران منطقه ای و بین المللی به غیر از عربستان سعودی و ترکیه در چارچوب انجمن گرایی بین المللی و همان تعریفی که در وین یک و دو مطرح شده است، نسبت به معارضین معتدل کنش و رفتار می کنند و سعی دارند رفتار با این معارضین را در چارچوب بیانیه مشترک ایالات متحده و آمریکا در راستای ترک مخاصمه و بعد از آن در حل سیاسی دسته بندی کنند. یعنی در تلاش هستند که این گروه ها را خالص سازی کنند و قوی تر ها را به پای میز مذاکره بیاورند و امتیاز بدهند. البته این کنش هر بازیگر با بازیگر دیگری متفاوت است. روسیه کنش متفاوتی دارد، ایالات متحده کنش متفاوتی دارد و هر کسی برای خود کار می کند. عربستان سعودی به واسطه نفوذ کم در بدنه معارضین معتدل ، مرکز ثقل خود را گروه هایی مثل جیش الاسلام و احرارالشام قرار داده است و سعی دارد که آن ها را به عنوان معارضین معتدل معرفی کند. یعنی عربستان سعودی هم تعریف خاص خود را در ارتباط با معارضین معتدل دارد و تلاش دارد که این هسته مرکزی و مرکز ثقل که در غوطه شرقی و در نزدیکی دمشق به عنوان جیش الاسلام متصل است، به عنوان گروه معارض معتدل شناخته شود. برخلاف آن ها اردن در بدنه ارتش آزاد به واسطه شبکه قبیله ای (که به طور مشترک در جنوب سوریه و شمال اردن زندگی می کنند،) دارد و عده زیادی از آن ها که در شمال اردن زندگی می کنند در استخبارات اردن شاغل هستند و به واسطه این قضیه، استخبارات اردن در بدنه معارضین معتدلی که قوی ترین وزنه کنش کننده در جبهه جنوبی به غیر از غوطه دمشق ، منظور جبهه جنوبی شامل هویدا و حنیطره و درعاست.
موسسه آینده پژوهی جهان اسلام: آینده حضور و نفوذ جریان های میانه رو در سوریه به چه عواملی وابسته است؟
آینده جریان های میانه رو در سوریه در چارچوب کلی آینده منازعه قابل بحث است. یعنی از این موضوع تفکیک شده نیست و آینده منازعه کنش جریان های اسلام گرا و به انگیزه نیروهای منطقه ای و مخصوصا ترکیه در ارتباط با وضعیت موازنه در سوریه بستگی دارد. اگر طرفین (جمهوری اسلامی ایران و ترکیه) موازنه در جبهه سوریه را بپذیرند، در این جا هم موازنه برقرار می شود. وقتی موازنه برقرار شد ترک ها دست از بازگذاشتن مرزها و ارائه تسلیحات به گروه های معارض معتدلی که با جبهه النصره کار می کنند و خود جبهه النصره که از ترکیه تسلیحات منتقل می کند، مرزها را خواهد بست. در نتیجه گروه های اسلام گرایی که در این جا سعی در بر هم زدن بازی حل سیاسی دارند، مرزها به روی آن ها بسته خواهد شد و ضعیف و نابود خواهند شد. هرچند که از بین نمی روند و تبدیل به هسته های کوچک خواهند شد، اما روند حل سیاسی به شکل عادی روال خود را طی می کند، موازنه رعایت نشود یعنی از حل سیاسی حرف بزنیم، اما همچنان پیشروی خود را بر روی زمین ادامه دهیم، به این مفهوم است که موازنه را به رسمیت نمی شناسیم.
موسسه آینده پژوهی جهان اسلام: در نگاه به آینده سوریه چند سناریو در مورد آینده نقش نیروها در سوریه قابل بررسی است؟
چیزی که ایالات متحده آمریکا و روسیه در قانون اساسی تضمین کرده اند این است که سوریه دموکراتیک خواهد بود. سوریه دموکراتیک متکثر سکولار و در واقع غالب جمعیت آن را سنی ها تشکیل می دهند. طبعا در چنین جامعه ای، یک جامعه نخبه سکولار سنی بر حوزه مسلط می شود و در یک ساختار سیاسی دموکراتیک پارلمانی با تاکید پارلمانی و روسیه و کنشگران دیگر بین المللی است. در این ساختار متکثر سکولار دموکراتیک دائما نیروها در حال موازنه با یکدیگر هستند و اساسا لابی بر این ساختار حاکم خواهد بود. یعنی ساختاری مشابه لبنان را شاهد خواهیم بود که هیچ کنشگری قادر نخواهد بود تفوقی بر این میدان اعم از داخلی ها و خارجی ها داشته باشد. آنچه در سوریه اتفاق می افتد، در یک ساختار متکثر دموکراتیک و سکولار است.