تهدیدات جریانهای تکفیری و محیط امنیتی پیرامون ایران | مصاحبه با سردار شهید دکتر علی اصغر فولادگر

معرفی

سردار شهید دکتر علی اصغر فولادگر، از فرماندهان رشید هشت سال دفاع مقدس و از کارشناسان خبره مسایل خاورمیانه بودند که در فاجعه منای حج امسال به لقاءالله شتافتند. حدود یک ماه پیش از سفر ایشان به زیارت خانه خدا، مصاحبه ای با ایشان در خصوص تهدیدات جریان های تکفیری انجام شد. بخشی از مصاحبه آقای امین صادقی با مهاجر الی الله، سردار شهید دکتر فولادگر در خصوص تهدید تکفیری ها و محیط امنیتی ایران  را  که بصورت یک مقاله تنظیم شده است  را در ادامه می خوانید.

مقدمه

تهدیدات داعش در سوریه و عراق و در گام بعدی در محیط پیرامونی ما(جغرافیایی– مرزی ) و تأثیر آن بر امنیت ملی جمهوری اسلامی ایران در دو بعد سخت افزاری و نرم افزاری می باشد. تروریست های داعش در منطقه ی شرقی سوریه و غرب عراق بخشی از زمین را تصرف کردند و بر این اساس ادعا کردند که هسته ی اولیه خلافت اسلامی را براساس معیارهایی که  مبانی نظری شان را شکل می داد، تشکیل داده اند.  سپس با ترسیم نقشه جهان اسلام و نیز نقشه سراسر جهان اظهار داشتند که در یک فرآیندی گام به گام به دنبال تکمیل و توسعه ی این خلافت هستند تا بتوانند حکومت جهانی اسلامی را به تعبیر منحرف گونه ی خود برپا کنند. به بن بست رسیدن داعش در عراق به نوعی بخشی از این روند را به هم ریخت. اگر «پروژه عراق» به نتیجه می رسید و بغداد سقوط می کرد شرایط منطقه بسیار دگرگون می شد. ائتلاف ضد داعش ( از جمله آمریکا، عربستان به عنوان اولین کشور  منطقه تا ترکیه و کشورهای خلیج فارس و دیگر سران عرب)  ابتدا  فکر می کردند برای تضعیف محور مقاومت یا به تعبیر آنها هلال شیعی،داعش بهترین پوششی است که بتوانند زیر پرچم آن به محور مقاومت و انقلاب اسلامی ضربه بزنند.

هرچند آمریکایی ها برای حفظ آبروی خود اقداماتی را بر علیه داعش آنجام می دهند، اما میزان کمک های لجستیکی و اطلاعاتی آن ها به داعش برای کم نمودن فشار ها و نجات عناصر داعش از محاصره ، چندین برایر ضربه های سمبولیکی است که برای بهره برداری تبلیغی به داعش می زنند. با این اوصاف داعش در امتداد منافع آمریکاست،  اگر چه تاریخ مصرف معینی دارد ولی به عنوان یک ابزار یست که حکومت های سوریه و عراق را که در جبهه مقاومت هستند به تضعیف بکشاند و بهانه ای برای بازگشت مجدد آمریکا به عراق و منطقه شود. آمریکایی ها می خواهند اینگونه القاء نمایند که این نا امنی به دلیل خروج نیروهای آمریکا از عراق شکل گرفته است، پس راه تأمین امنیت منطقه بازگشت نیروهای نظامی ایالات متحده به عراق می باشد. در واقع آمریکایی ها و همپیمانانشان که با هدف تضعیف جبهه مقاومت مسبب تشکیل داعش بودند، اکنون فرار به جلو دارند.

تقسیم بندی سلفی ها

تقسیم بندی های مختلفی از جریان های سلفی وجود دارد که یکی از این تقسیم بندی ها سلفی گری را به پنج دسته می کند: ۱- تبلیغی ۲- اصلاحی ۳- نو سلفی گری ۴- جهادی ۵- تکفیری.

سلفی  جهادی بخشی از جریان سلفی است که تقریبا سنگ بنای آن مبارزه با سلطه می باشد. اگر چه در مسیر مقداری با انحراف روبه رو شده است،حداقل خمیر مایه اصلی آن این است که مشکلات جهان اسلام از سلطه ی غرب و فرهنگ غربی و  وابستگان آنها می باشد. سلفی جهادی رویکرد مبارزه با غرب و آمریکا دارد، شاید روزهای اول جریان  القاعده رویکردی جهادی داشت و به تدریج منحرف شد. خمیر مایه اولیه طیف بن لادن ضدیت با حکومت نجیب الله بود که سرنگون شد و بعد به سمت رویکرد ضد غربی پیش رفت و پس از داستان حمله آمریکایی ها که منجر به سرنگونی طالبان شد، القاعده نیز به سمت مبارزه با آمریکا و اقدامات ضد آمریکایی رفت.بخشی از طیف های سلفی گری، مثلا سلفی اخوان، سلفی تبلیغی با رویکرد روشنفکری می باشد که بطور مثال زمانی که  محمد مرسی در مصر به حکومت رسید از ادعای اولیه خودشان فاصله گرفتند و به سمت افراط رفتند. اما جامعه ی مصر تحمل چنین چیزی را نداشت، چون جامعه ی مصر یک جامعه ی تقریبا معتدل است که کشش مزاجی اش با طیف های تندرو هم خوانی ندارد.

سلفی تکفیری مبانی نظری متفاوتی دارد؛ شعار داعش این است که: « بالکتاب یهدی و بالسیف ینصر »، یعنی  این که “باکتاب خدا هدایت می شویم و به وسیله ی شمشیر یاری می شویم” و مسیر خودمان را پیش می بریم. با این فرمول به ظاهر زیبا هر اندیشه ای را که خلاف اندیشه ی خودش باشد، به سرعت با یک اندیشه تحریف شده رد می کند. بسیاری از جریانات اسلامی سنی و شیعی را رد کرده و خارج از دایره دین قلمداد می کند و مرتد می داند و وقتی که مرتد باشند حکم کفر را جاری نموده و خون و ناموس و عرض و همه چیزش مباح و حلال می شود و به راحتی دست به این جنایت می زنند. اندیشه تکفیری در ۳ فرمول کلی می گنجد: ۱- برائت، یعنی هر آنچه غیر از خودشان می باشد به تعبیر آنها خارج از قلمرو ایمان می باشد ۲-  پس مرتد می باشد ۳-  نهایتا حکم قتل اش صادر می شود. آنها معتقدند این موجودات و جانورانی که به این دلیل خون شان مباح دانسته شده و از دایره ایمان خارج هستند، پس چه بهتر که زمین از لوث وجود  این خوک ها و میمون ها(به تعبیر داعشیان) هر چه زودتر پاک شود! و این جاست که به راحتی سنی کشی و شیعه کشی می کنند و قتل عام های بسیار وحشتناک که منشأ آن فرمول فوق می باشد را انجام می دهند.

امنیت سخت افزاری در محیط پیرامونی جمهوری اسلامی ایران

اگر داعش در حوزه ی سخت افزاری موفق می شد برنامه هایش را پیش برد (که تا حد زیادی موفق نشد) ممکن بود بتواند برخی از عملیات های ترور و انفجاری در حد خیلی پراکنده در حوزه سخت افزاری امنیت ملی ما(مرزهای جغرافیایی) داشته باشد و برخی از آسیب ها را البته نه در حد گسترده وارد سازد. با این اوصاف در چهار جهت مرزهای جغرافیایی کشور ما آسیب پذیری هایی(تهدید بالقوه) مطرح بود که با هوشمندی نرم افزارانه و اقدامات به موقع، امنیت سخت افزارانه به مطلوب ترین شکل به مانند همیشه تامین شد. در ادامه به بررسی وضعیت محیط پیرامونی خود در چهار جهت شرق – شمال – جنوب و غرب می پردازیم.

شرق کشور

در محیط پیرامونی شرق کشور، چه طالبان افغانستان و چه  پاکستان با وجود برخی از اشکالاتی که در جای خودشان داشتند، قبل از اینکه به دامان تکفیری گری بیفتند،رویکردشان بیشتر سلفی جهادی بود.( ضد غرب و آمریکا هستند). بنابرین با وجود اینکه نیروهای ابوبکر بغدادی، مناطق شرق سوریه از جمله الرقه و دیرالزور و  بخشی از شرق حلب و موصل به همراه استان صلاح الدین، نینوا و الانبار را گرفتند (حلقه اولیه خلافت مد نظر آن ها) ، که مساحتی حدود000/230 کیلومتر مربع در حد یک کشور خیلی بزرگ تقریبا معادل کشور انگلستان می باشد،  در شرق کشور ما به دلیل اختلافاتی که بین ایمن الظواهری و بغدادی رخ داد، اجمالا القاعده با اینها همراهی کامل نکرد. ابوبکر بغدادی اعتقاد داشت که  چون سرزمین در تصرف وی است، سایرین باید با وی بیعت نمایند. اما ایمن الظواهری، رهبران شورای مرکزی طالبان پاکستان و افغانستان نپذیرفتند. این اقدام بخش زیادی از پیشروی احتمالی داعش در محیط پیرامون ما (شرق کشور) را با بن بست مواجه کرد. هرچند بخشی از ریزش های طالبان (حدود 15 درصد)- کسانی که به هر دلیل، از جمله اختلافات داخلی با طالبان یا تطمیع مالی فراوان- توسط داعش جذب شدند،  ولی این به معنای تبدیل شدن به روندی کلی نمی باشد. نهایتا در شرق کشور که خاستگاه و زیست گاه اندیشه ی سلفی گری چه تبلیغی و چه تکفیری می باشد،تقریبا داعش با بن بست مواجه شد.

شمال کشور

در محیط شمال کشور در حوزه جمهوری های آسیای مرکزی و قفقاز و آذربایجان، پیوستن افراد به گروه های تروریستی قابل توجه بوده است. روس ها معتقدند که  از کشورهای حوزه ی اتحاد جماهیر شوروی سابق که جزء کشورهای دوست امروز روسیه به حساب می آیند و نیز از فدراسیون روسیه حدود ۱۲ هزار نفر به تکفیری ها پیوسته اند که حدود نیمی از این تعداد به داعش و بقیه به احرار الشام، جبهه النصره، جیش الفتح و سایر گروه ها ملحق شده اند. بیشترین افرادی که از این حوزه به تکفیری ها پیوستند از چچنی ها می باشند که جذب داعش و جبهه النصره شده اند. این مسئله نشان دهنده این نکته است که اگرچه نسبت ملحق شده گان به تروریست ها به عدد کل جمعیت این منطقه، رقم خیلی بالایی نیست ولی نشانگر این موضوع می باشد یک عقبه ی اجتماعی، یا یک طیف ۱۰% الی ۱۵%  در جامعه ی اهل سنت این منطقه به نوعی هم نوایی با تکفیری ها دارند، تا آن جا که این تعداد یعنی حدود 000/12 نفر حاضر می شود و به صورت داوطلبانه تا پای جان حاضر شوند. محیطی که برای اینها مهیا است زمین عراق و سوریه می باشد و بنابرین  چندان تهدیدی از جانب شمال کشور متوجه ما نمی باشد. بیشتر خود روسها و کشورهای منطقه نگران این موضوع هستند.

در خصوص کشور ترکیه هم باید توجه داشت که از جامعه ی ۸۰ میلیون نفری ترکیه، ۱۷ میلیون علوی ها هستند که رقم قابل توجهی می باشد و به شدت مخالف تکفیری ها می باشند. از طیف کردهای ترکیه که بیشتر شافعی مذهب می باشند، اکثرا پیرو اندیشه های قومی می باشند تا مذهبی (کلا اندیشه های قومی در تمامی کردها بیشتر از اندیشه مذهبی می باشد) و زمینه ی داعش در بین اینها بسیار محدود می باشد. به خصوص در جنایتی که داعش در کوبانی انجام دادند، همراهی کرد های کل منطقه نسبت به این بحران رخ داد. طرفداری از داعش در کردها ناچیز می باشد و کمتر از یک درصد می باشد. در ترک های ترکیه داعش زمینه چندانی ندارد ولی چیزی که هست دولت ترکیه به دلیل ادعایی که در مورد تقویت حوزه ی نفوذ خودش در سوریه و عراق دارد از ابزار داعش و جریانات تکفیری و النصره و سایر گروه های معارض به عنوان ابزاری برای نقش آفرینی و بازیگری خودش در منطقه استفاده می کند. ترکیه  یکی از پشتیبانان قوی داعش و جبهه النصره و احرار شام و جیش الفتح به حساب می آید. در حال حاضر نیز اگر چه ترکیه با داعش یک سری اختلافات دارد، اما بطور سمبلیک برای تشکیل نوار امنیتی ای که در شمال سوریه می خواهد تشکیل بدهد به داعش حمله می کند و آنها را دارد مجبور به عقب نشینی از آن مناطق می کند. البته  در ۹۵% حملات ترکیه که ادعا می کند  عضو ائتلاف مبارزه با داعش است ، مواضع پ.ک.ک مورد هدف قرار داده می شوند.

جنوب کشور

در حوزه ی خلیج فارس به همراه اردن، اردن یک نوع دلواپسی از رشد اخوان المسلمین در کشور خودش دارد و داعش زمینه ی چندانی ندارد ولی در شهر «مآن» نفوذ دارد. جریان اخوانی در اردن یک جریان بسیار قوی می باشد وحکومت اردن به شدت نگران آنها می باشد. جریان اخوان در اردن با مفهوم پیروی از داعش نمی باشد و نوعی «سلفی تبلیغی- سیاسی » است که تقریبا بخشی از طیف های تندروتر آن نوعی همگرایی با برخی از شعارهای تند داعش دارند ولی اکثریت همگرایی و همراهی ندارند و به نوعی شبیه اخوان مدل مصر می باشد. در کشورهای خلیج فارس اگر چه عربستان و امارات عربی متحده  و کویت به شدت نگران می باشند، اما عربستان،  داعش و النصره را خارج از مرزهای خودش در مخالفت با جبهه مقاومت در سوریه و عراق به شدت حمایت می کنند.هرچند به ظاهر عربستان در ائتلاف ضد داعش خود را نشان می دهد. در داخل عربستان در مناطق سنی منطقه نجد و قسیم و ریاض طرفداران داعش وجود دارند که اندیشه ی تفکیری  منبعث از آموزه های تند وهابیت تکفیری دارند. عربستان با جریان سلفی تکفیری و جهادی در داخل به شدت مخالف می باشد چون چتر امنیتی عربستان را به هم می زند ولی در مناطقی مثل ایران، ترکیه و سوریه و عراق که قرار است داعش ناامنی ایجاد کند به شدت حمایت می کند.

امارات نیز با اخوانی ها مشکل دارد ولی در موضوع داعش همراهی می کند،حتی امارات و  عربستان به همراه عبدالفتاح السیسی در مورد  اخوان المسلمین آنها را در لیست تروریست آورند ولی در بحران یمن که قرار شد اخوان کنار عربستان ضد انصار الله قرار گیرد موضع خود را تغییر دادند و در دوگانگی قرار گرفتند.

کویت نیز به شدت نگران داعش می باشد و طیف اقلیت تند سلفی گری وهابی در این کشور با داعش هم نوایی دارد. البته جامعه ی کویت به دلیل اینکه ۱۵% آن شیعه می باشد و اکثریت سنی آن ماجراجویی و هم نوایی با سلفی ها ندارند، از داعش گریزانند. با این وجود به دلیل اینکه سلفی گری کویت بخشی از اهرم فشار عربستان برای تاثیرگذاری بر حکومت کویت است، قابل اشاره می باشد.

غرب کشور

زیست گاه اصلی داعش در بخشی از عراق و سوریه می باشد، داعش در عراق سنی پایه تکفیری و بعثی دارد. بازماندگان بعث  بهترین بستر را بعد از اینکه نمی توانستند با شعار بعث سرکار بیایند، در پوشش داعش و زیر این پرچم قرار گرفتند برای تشکیل خلافت خیز برداشتند. اهل سنت احساس می کردند به عنوان شهروندی که قبلا نقش تعیین کننده داشته اند ولی الآن قرار است بر اساس وزن سنی های عرب که ۱۹% بیشتر نمی باشند نقش بگیرند، دیگر نقش تعیین کننده ندارند و دچار نارضایتی شدند. با کار تکمیلی ای که آمریکایی ها و عربستانی ها و رسانه های عرب با تبلیغ تبدیل شدن سنی ها به شهروند درجه دو انجام دادند، موجب تحریک آن ها شده و  احساس باختگی و زیان دیدن در تحولات عراق آنها را به واگرایی کشاند و با پوشش داعش جلو آمدند و سه استان موصل، الانبار و صلاح الدین و بخش زیادی از دیاله که نزدیک به مرزهای ایران می باشد را تصرف کردند. ایجاد بسیج مردمی در عراق علیه داعش موجب شد طیف شیعی و کردها و بسیاری از اهل سنت غیر تکفیری  در قالب مقاومت مردمی سازماندهی شوند و جلوی پیش روی  داعش را بگیرند. اگر داعشی هامی توانستند بغداد را بگیرند کاملا شرایط فرق می کرد و تهدید در محیط امنیتی جمهوری اسلامی بود. اما این اتفاق نیفتاد و شرایط به نحو دیگری صورت گرفت و کاملا در دو بعد سخت افزاری و نرم افزاری تغییر پیدا کرد.

در بحران سوریه با توجه به اینکه تلاش پنج ساله معارضین برای سرنگونی بشاراسد ناکام مانده است، بسیاری از کشورهای عربی از رفتن بشار اسد عدول و به راه های میانه روی آورده اند، مانند مصر، کویت و  امارات که به دنبال بازگشایی سفارت خود در این کشور هستند. حتی اتحادیه عرب رسما اعلام کرد که ما بشار  اسد را به رسمیت می شناسیم. السیسی در مصر نیز که با جریانات افراطی و تند سلفی درگیر است و به بن بست رسیده است. مصری ها ترجیح می دهند به جای هم نوایی با جریان های معارض در سوریه با حکومت بشار که اشتراکات بسیاری دارند،  باشند چون با اخوان در داخل درگیر هستند.