“آینده روابط ایران و جهان عرب” جناب آقای دکتر حمیدرضا دهقانی پوده

 

“آینده روابط ایران و جهان عرب”

جناب آقای دکتر حمیدرضا دهقانی پوده

دستیار محترم وزیر و مدیر کل خاورمیانه و شمال آفریقا

بسم الله الرحمن الرحیم.

پیش‌بینی من این است که آینده ما و جهان عرب آینده­‌ی خیلی خوبی نیست. شاید شما فکر کنید که ما نقاط مشترکی در اهداف نداشته باشیم و به این علت من این را عرض می­‌کنم؛ نه اتفاقاً ما نقاط مشترک متعددی با عرب‌­ها داریم، شاید نقاط مشترک ما با عرب‌ها خیلی بیشتر از نقاط مشترک هر مجموعه­‌ای در مجموعه­‌های عالم مثل اتحادیه­‌ی اروپا، مجموعه‌­های شرق آسیا، مجموعه­‌های آفریقا، مجموعه‌­های آسیای میانه، و مجموعه‌های قاره­‌ی آمریکا است. ما مشترکات بسیار زیادی داریم اما اتفاقاً یکی از نقاط اختلاف ما در مورد نقاط مشترک ما با عرب­‌ها است، آن نقاط اختلاف مانع می­‌شود که من متواضعانه عرض ­کنم که پیش­‌بینی می‌کنم آینده­‌ی خوبی در روابط ما و جهان عرب در آینده باشد. همین موضوع فلسطین یک موضوع مشترک ما است، در واقع ما از بخشی از سرزمین عربی و بخشی از هویت عربی دفاع می­‌کنیم؛ ولی همین به‌عنوان یکی از بزرگ‌ترین مشکلات ما و جهان عرب است. چرا؟ به خاطر اینکه ما و عرب­‌ها در روش حل و فصل مشکل با هم اختلاف داریم؛ معمولاً بین دو طرف ممکن است اختلاف ایجاد شود، یعنی شخصیت­‌های حقیقی و حقوقی ممکن است اختلاف نظر داشته باشند، ولی آن‌ها روشی را برای اینکه اختلاف خود را حل و فصل کنند انتخاب میکنند. ما در روش حل و فصل اختلاف با هم اختلاف داریم و نمی­‌توانیم اختلاف خود را حل کنیم؛ حد­اقل تا الآن نتوانسته­‌ایم.

به‌عنوان مثال ما نسخه­‌ای را برای حل موضوع فلسطین پیشنهاد می­‌دهیم، در طول این 40 سال پیشنهاد داده­‌ایم. گفتیم اگر میخواهید موضوع فلسطین حل شود، اینگونه حل می‌شود. ‌آنها هم راه حل‌های دیگری را پیشنهاد می­‌دهند و خود این دو دیدگاه و دو روش برای حل مشکل فلسطین تبدیل به یک مشکل بین ما و عرب­‌ها شده است. حتی در مسائل داخلی، ما یک روش‌­هایی را برای حاکمیت پیشنهاد می­‌کنیم که آن‌ها با این روش‌­ها مخالف هستند و نمونه­‌های متعددی برای این سراغ داریم. مثلاً آنچه که در دهه­‌ی 60 میلادی در مورد یمن اتفاق افتاد و اختلافی که بین مصر و عربستان روی داد، سعودی‌ها در آن اختلاف در یمن طرف زیدی­‌ها را گرفته بودند. مصری­‌ها طرف جنوبی­‌ها بودند و طرف طرفداران جمهوری بودند در حالی که سعودی­‌ها نه. چرا؟ به‌خاطر اینکه سعودی­‌ها از اینکه در جنوب عربستان سعودی یک مجموعه­‌ای به روشی غیر از روشی که آن‌ها برای حاکمیت و حکومت بر مردم انتخاب کردند، انتخاب کنند با این روش مخالف بودند.

اختلافی که بین مصری­‌های دوره­‌ی اخوان و عربستان پیش آمد و سرانجام این شد که امروز هست سر چه بود؟ مصری­‌ها در آن‌جا تعرضی به خاک عربی نداشتند، تعرضی به دیگر کشورهای عربی نداشتند؛ پس چرا با آن‌‌ها مخالف بود؟ به‌خاطر این‌که روش و منش آن‌ها در اداره­‌ی حکومت در داخل مصر با روش و منشی که عربستان پیشنهاد می­‌کرد مخالف بود، و با روشی که امارات دنبال آن بود مخالف است. ممکن است بعضی­‌ها بگویند که چون حکومت و اکثریت مردم ترکیه اهل سنت هستند، ممکن است منکر کمتری باشد، اما چرا پس این کشورها هم با یکدیگر مشکل دارند؟ چرا ترک­‌ها اعلام ­کردند که کشورهای عربی پشت کودتای ناکام 2016 هستند؟ به نظر من برای اینکه در روش با هم اختلاف نظر داشتند و این اختلاف نظر منجر به این میشد که در حد تغییر حکومت تلاش شود. یکی با کودتا، یکی با روش­‌های دیگر.

شاهد بودید که بهار عربی به چه سمتی رفت، تک تک در نمونه‌­های مختلف آن دیدید. مثلاً فرض بگیرید آنچه که در بحرین اتفاق افتاد، بحرینی­‌ها نمی­‌گفتند که ما می­­‌خواهیم در واقع دوباره به ایران بپیوندیم بلکه خواسته­‌های محدودی داشتند؛ ولی آن‌ها با این نوع اِعمال خواسته و این روش در حل و فصل مشکل اختلاف نظر داشتند. بنابراین از روش خودشان استفاده کردند نیروهای سپر جزیره آوردند آنجا را گرفتند، به قول خودشان بحران را جمع کردند.

در موضوع فلسطین هم همین­‌طور در طول هفتاد سال گذشته عرب‌ها برای راه حل فلسطین از این روش‌­ها استفاده می­‌کردند؛ البته آن‌ها هم در دوره­‌هایی از جنگ بهره بردند، منتها هم در 49 ـ 48 و هم در سال 67 شکست خوردند و هم به‌طور نسبی در 73. آنها هم از روش­‌های مقاومت چریکی استفاده بردند ولی سرانجام آنچه که به سر حرکت مقاومت فلسطین آمد آنی شد که به مادرید و به اسلو ختم شد. آن‌ها هم بعضاً از این ابزارها استفاده کردند، منتها ما دو الگو پیش رو داریم: یک الگویی که منجر به آزادی جنوب لبنان شده است، منجر به نوعی از آزادی عمل در غزه شده است، منجر به نوعی از اعمال نظر و یا بیان نظر در کرانه باختری شده است و نوع روش قبلی‌­ای که در سال 49 ـ 48 به اشغال 78 درصد سرزمین فلسطین و در سال 67 به اشغال بقیه­‌ی سرزمین فلسطین و همچنین به اشغال جولان و به اشغال صحرای سینا منجر شد و در 82 به اشغال بخش­‌های وسیعی از لبنان، در 78 و 82 و سرانجام هم به یک سری از توافقاتی در سال 93 میلادی به نام اسلو، در سال 94 به نام وادی عربه، در سال 78 به نام کمپ دیوید.

بنابراین دو روش وجود دارد و به نظر من این دو روش مبنای اختلاف بین ما و عرب­‌ها شده است و نتیجه آن شده است که ما نتوانیم با هم توافق کنیم. من نمی­‌گویم آنچه که ما پیشنهاد دادیم، روش صد درصد درست و روش آن‌ها صد درصد اشتباه است. نمی­‌خواهیم چون ما در ایران هستیم و اینجا هم کسی از جانب آن‌ها نیست که از نظریه­‌ی آن‌ها دفاع کند، ما قصد نداریم یک طرفه به قضاوت برویم ولی نمونه­‌هایی را عرض کردم برای کسی که حد­اقل‌­هایی را از موضوع فلسطین و یا موضوعات مرتبط با فلسطین و جهان عرب می­‌داند.

به نظر من تا ما دو طرف هر دو بر همین سیاست استمرار می­‌ورزیم و بر همین سیاست هستیم آینده‌­ی مثبت و آینده‌­ی روشنی نیست؛ یعنی مثلاً اگر یک صدام جدیدی بود نمی­‌گفتم در آینده ممکن است وضع ما بدتر شود، همین الآن می­‌شد. اگر یک صدامی بود با آن مدل فکر، با آن فریبی که خورد و با آن امکانات نظامی، مالی و جغرافیاییای که داشت، ممکن بود ما دوباره گرفتار آن وضعیت بشویم و بعید نیست در آینده مجموعه­‌هایی در جهان عرب نباشند که این فریب را نخورند و ممکن است دوباره ما دچار همین دَوران شویم و دچار همین دور شویم. بنابراین بایستی دو طرف تصمیم بگیریم که تغییر دهیم، اولین مشکل ما این است که آن‌ها پذیرش دارند از دیگرانی که بین ما و آن‌ها هستند، روشی که آن‌ها برای استمرار حاکمیتهایشان انتخاب کرده­‌اند این است که غربی­‌ها را برای اینکه بر تخت بنشینند راضی کنند و این اولین مشکل ما است. ما میگوییم برای اینکه شما می­‌خواهید بر تخت بنشینید اشکالی ندارد، رضایت مردم خودتان را اگر به دست بیاورید می‌­توانید ادامه بدهید. آنها ممکن است بگویند نه، کما اینکه نگران بودند از این تغییراتی که سران عرب یکی پس از دیگری در طول این ده سال سقوط کردند، والّا مثلاً صدام در مرحله­‌ی دوم از عمر خودش به آن‌ها خدمتی نکرد، آمد رفت اشغال کرد. چرا از سقوط صدام ناراحت بودند؟ چرا از سقوط دیگر پادشاهان عرب ناراحت بودند، نگران بودند؟ چرا همه­‌ی تلاش خود را کردند که این کار نشود؟ اصلاً ایران هیچ، ترکیه هیچ، کشورهای دیگر هیچ، همین بین عرب. آن‌ها احساس می­‌کنند که مثلاً اگر ما بخواهیم در اینجا پادشاه شویم بایستی نظر ترامپ را جلب کنیم، نظر رئیس جمهور آمریکا را جلب کنیم، نظر کنگره­‌ی آمریکا را جلب کنیم، نظر غربی­‌ها را جلب کنیم؛ لذا می‌­بینید که عربستان، امارات، حتی قطر یک لابی بسیار بسیار گسترده‌­ای در آمریکا ایجاد کردند. برای این لابی خیلی هم هزینه می­‌کنند و بنابراین به نظرم می­‌رسد بین ما و آن‌ها یک اختلاف این‌طوری است و این اختلاف باعث می­‌شود که حد­اقل بنده آینده‌­ی خوبی را در روابط ما و عرب‌­ها پیش‌­بینی نکنم.