آینده‌­­های بدیل محور مقاومت و جایگاه آن در امنیت غرب آسیا- دکتر ربیع

آینده‌­­های بدیل محور مقاومت و جایگاه آن در امنیت غرب آسیا

دکتر ربیع- دانشگاه جامع امام حسین(ع) 

موضوع بحث حاضر آینده­­‌های بدیل محور مقاومت و جایگاه آن در امنیت غرب آسیا است. این اثر خروجی فعالیت یک گروه مطالعاتی به مدت سه ماه است؛ جلسات هفتگی و بازخورد گرفتن از این پنل خبرگی است و با این هدف‌­گذاری شکل گرفته است که ما سناریوها یا شاید یک سطح پایین­‌تر از سناریو، یعنی آینده­‌های بدیل یا Alternative Futures محور مقاومت را بیشتر از اینکه تدوین کنیم، شناسایی و برون­‌یابی کنیم. چون سناریو حالت تدوینی و هنجاری دارد، حالتهای موجود در فضای احتمالاتی را از آن استخراج کنیم و طبق آن راهبردی اندیشیده شود و در نهایت به توصیه‌هایی هم دست یابیم. مسئله­‌ی اصلی این است که بعد از انقلاب در سال 1979 میلادی و اتفاقاتی که در اوایل دهه­‌ی 80 میلادی در لبنان افتاد، جرقه­‌ی مسئله­‌ی مقاومت خورده می­‌شود ولی یک فعل و انفعالاتی داشته است؛ یعنی در طول 40-30 سال گذشته تغییرات شکلی و محتوایی زیادی داشته است. مسئله این است با توجه به این تغییراتی که رخ داده است و شرایط حاکم بر منطقه در حال حاضر در سال 2019 افق ده ساله­‌ی محور مقاومت چه خواهد بود؟

در ساختار گزارش اول چند مفهوم کلی توضیح داده می‌شود، سپس کنش‌گران، پیش­ران­‌ها و عدم قطعیت­‌ها مرور می‌شود تا به آن سناریوهای چهارگانه دست یابیم که در سناریوهای سطح کلان است، و در انتهای کار یافته­‌ها و پیشنهادها نیز بیان می‌شود. تعریف اثر حاضر از مقاومت شامل چهار مؤلفه است: مجموعه­‌ای از کنش‌گران هستند که مجموعه‌­ای از اقدام‌­ها، کنش‌­ها، سیاست­‌های اتخاذی، اقدمات عملی و سیاست­‌های کلامی را پیاده و پیگیری می­‌کنند. آن‌ها با همدیگر یک نظام روابط داخلی دارند و این تأکید بر نظام روابط داخلی به این دلیل است که در انتهای کار به این نتیجه رسیده می‌­شود که یکی از کلید ­واژه‌­های آینده‌­ی محور مقاومت روابط داخلی سازمان­‌ها یا کنش‌گران جزئی محور مقاومت است. نکته­‌ی بعد مسئله­‌ی امنیت منطقه‌­ای است، منطقه‌ی غرب آسیا مؤلفه­‌های regional security complex (مجموعه امنیت منطقه‌ای) را دارد؛ یعنی مجاورت جغرافیایی کشورها و الگوی دوستی و دشمنی نسبتاً پایداری (که مثلاً دوستی چند کشور عربی و پیمان امنیتی آن‌ها یا دشمنی و اختلاف نظر بنیادین آن‌ها که باعث می‌شود به هیچ وجه پای یک میز نیایند). الگوی موازنه هم وجود دارد؛ یعنی طبیعتاً رابطه‌ی ایران با تلآویو کاملاً مبتنی بر بازدارندگی است، همچنین رابطه با ریاض بازدارندگی است و این موازنه طی ده سال آینده خواهد بود.

موضوع دیگر این است که محور مقاومت را در این پروژه یک کل منسجم می­‌دانیم (با اینکه گفتیم اجزاء و کنش‌گرانی درون خودش دارد و روابط درونی­‌اش مهم است ولی به‌صورت یک کل بررسی می­‌کنیم)؛ یعنی الزاماً آنچه که می­‌گوییم فقط سناریوی آینده‌­ی حزب الله یا سناریوی آینده‌­ی حشد الشعبی نیست. کل ادبیات و پیکره­‌ی مفهومی مقاومت چهار لایه­‌ی گفتمانی، سازمانی، کنش‌گری و جریانی دارد. چهار دسته از بازیگران در ده سال آینده در شکل دادن به فضای احتمالاتی ایفای نقش می­‌کنند، اول خود گروه‌­ها و سازمان­‌ها با کارکرد نظامی و سیاسی هستند؛ چون حزب الله در اوایل کارکرد نظامی داشت و به‌مرور زمان بعد سیاسی پیدا کرد یا حشد الشعبی نیز اول کارکرد نظامی- دفاعی داشت و بعد در انتخابات بار سیاسی پیدا کرد. یک گروه از بازیگر­ها همین بازیگران محور مقاومت هستند. گروه دوم دیگر بازیگران سطح فروملی هستند که در کشورهای میزبان وجود دارند، از چهارده مارسی‌­های لبنان تا اقلیت­‌های قومی و مذهبی مثل کردها، اهل تسنن و غیره در سوریه و عراق. گروه سوم بازیگران منطقه­‌ای هستند اعم از همسو یا ناهمسو مثل ایران یا عربستان و امارات. گروه چهارم بازیگران فرامنطقه‌­ای مثل ایالات متحده و اتحادیه­‌ی اروپا هستند چون این کشورها هم از یک طرف به واسطه­‌ی اینکه مولد امنیت برای یک سری از بازیگران سطوح قبلی هستند و از طرف دیگر همیشه کلان­‌روندهای فعل و انفعال امنیتی را تحت تأثیر قرار داده‌اند، ایفای نقش می‌کنند.

تعریف دیگر مربوط به مفهوم پیشران یا Driver در آینده‌­پژوهی است که عبارت است از موتور محرکه­‌ی تغییر هر اتفاقی اعم از رویداد، سیاست یا روند یعنی یک روند مدت­‌دار یا یک رخدادی که لحظه‌­ای رخ می­‌دهد. هر کدام از این سه که بتواند تغییر معناداری ایجاد کند و باعث نقطه‌­ی عطف شود یعنی رفتار یک بازیگر از وضعیت A به وضعیت B تغییر کند پیشران می‌­شود. تعداد پیشران­‌هایی که در طول مطالعه­‌ی آن گروه تحقیقاتی شناسایی شد بیش از 50 پیشران بود ولی در اینجا فقط پیشران‌های کلیدی آورده شده و بعضی از آن‌ها نیز ادغام شده است. مثلاً اگر یکی، دو مؤلفه‌­ی امنیتی بوده است کنار هم آمده یا ترکیب شده است.

موضوع دیگر طراحی و تدوین راهبرد ورود و خروج از بحران است. گاهی اوقات راهبرد ورود به بحران داریم ولی راهبرد خروج ما کمی گنگ است؛ یعنی نمی­‌دانیم تا یک جایی صرف می‌کند که در سوریه هزینه بدهیم و در جایی صرف نمی‌کند. صرف می‌کند در جایی در یمن باشیم و جایی صرف نمی‌کند. تکلیف این موضوع را باید قبل از ورود به ماجرا مشخص کنیم. بحث بعدی تنوع­‌بخشی به ساختار، توانمندی­‌ها و گزینه­‌های اقدام کنش‌گران است. اینکه اگر یک نهادی را ساماندهی می­‌کنید یا این شبکه را گسترش می‌­دهید، باید بر روی گزینه­‌های اقدام اعم از گزینه­‌ی فکری، نظامی، سیاسی و اقتصادی کار و برنامه‌­ریزی منسجم‌­تری صورت گیرد. وقتی دو سه نیروی کوچک هستید راحت­‌تر می­‌توانید تقسیم کار کنید تا اینکه 10 سال بعد در 10 تا کشور مسلمان (با ساختارهای اقتصادی مختلف و برخورداری‌های متفاوت از ذخایر زیرزمینی مثل نفت و گاز) این شبکه گسترش پیدا کرده باشد. افزایش انعطاف­‌پذیری ساختاری و رفتاری در خود این گروه­‌ها است. اگر آن‌ها انعطافی در کل شبکه وجود داشته باشد، وقتی با یک فشار درونی در یک کشور یا فشار بیرونی مواجه می‌شود گویی که یک موجی می­‌آید و می­‌رود، ولی اگر انعطاف وجود نداشته نباشد چنین ضربه‌ای باعث می‌شود­ آن شبکه مثل یک بلور ­بشکند در حالی که اگر انعطاف‌­پذیر باشد مثل فنر سریع ضربه را می­‌گیرد و دفع می­‌کند.

و در نهایت طراحی و تدوین راهبرد اتصال و انفصال با این گروه‌ها و شاخه­‌ها است که در شرایط بحرانی شما بتوانید رابطه‌­ات را قطع یا وصل کنی. فرض کنید یکی از گروه­‌هایی که ما با آن رابطه داریم را تروریستی اعلام کنند، آن را تحریم کنند و حساب­‌های بانکی آن را ببندند. باید راهبرد اتصال، انفصال وجود داشته باشد. به‌خصوص کانال‌­های موازی که در شرایط بحرانی خیلی راحت و سریع بتوانید به آنان شیفت کنید. در نهایت برای جمع­‌بندی باید گفت نه منطقه، منطقه­‌ی 40 سال پیش است، نه مقاومت، مقاومت همان جریان نو­پای 1982 در لبنان است، نه ایران، ایران 40 سال پیش است، نه رقبا و دشمن‌­های ما همان کشورها و بازیگران 40 سال پیش هستند. نتیجه­‌ی آن این است که نباید با الگوی رفتاری 40 سال پیش محور مقاومت را دید و آن را تحلیل و مدیریت کرد. بنابراین استراتژیست‌های نهادهای امنیتی و دیپلماتیک ایران باید یک تغییر رفتاری ایجاد کنند، یک زاویه‌­ی دید جدید پیدا کنند و سناریو محور نه برنامه­‌های تک خطی مستقیم برنامه بدهند. باید بگویند چهار تا، هشت تا، پنج تا سناریو داریم، اگر ایکس شد آنگاه این کار را می­‌کنم نه اینکه در همه­‌ی حالت­‌ها ما یک واکنش ثابت داشته باشیم. نهایتاً این است که مدیریت نا­اطمینانی باید کلید­واژه‌­ی راهبرد جدید ایران در مسئله­‌ی مقاومت باشد. نا­اطمینانی­‌هایی که برای ما و نا­اطمینانی­‌هایی که برای رقیب وجود دارد. شما هر چه ابهام نا­اطمینانی رقیب را بیشتر کنید، ریسک اقدام او را بالا برده‌­اید. از طرفی هرچه از آنچه که خود شما نمی‌­دانید، ابهام‌زدایی کنید مثل این هفت، هشت مورد، یعنی خودتان بدانید مثلاً قیمت نفت را بالا می­‌برید یا پایین می­‌آورید، یا خودتان می­‌دانید فلان شبکه را در کشورهای جدید در میان مدت گسترش می­‌دهید یا نمی‌­دهید، وقتی میان مدت را برای خودتان کنترل کنید ولی برای رقیب مبهم نگه دارید در بلند مدت امتیازهای گرفته شده‌­ی ما طبق نظریه­‌ی بازی­‌ها افزایش پیدا می­‌کند.