سیاست گذاری فرهنگی در جهان اسلام
گفتگو با دکترعلیقلی جوکار
کارشناس مسائل فرهنگی
سیاست گذاری فرهنگی در جهان اسلام در سده گذشته از محورهای مهم در مورد بررسی جهان اسلام بوده است. در این میان برای برسی بیشتر عوامل مؤثر بر سیاست گذاری فرهنگی ، محورهای سیاست گذاری و چالشهای سیاست گذاری فرهنگی در جهان اسلام گفتگویی با دکتر علی قلی جوکار داشتهایم:
موسسه آینده پژوهی جهان اسلام: پیشینه سیاست گذاری فرهنگی در جهان اسلام چگونه است و چه ویژگیهایی دارد؟
با مطالعه تاریخ سیاست گذاری فرهنگی در میان کشورهای اسلامی، ریشه این نوع سیاست گذاری از آغاز حکومت آل سعود در عربستان سعودی برمیگردد. چراکه گرایش این حاکمیت بر اساس ایدههای وهابی و سلفی گری و توسعه آن شکلگرفته است. به نظر میرسد حاکمیت در عربستان ترکیبی از سلفی گری و ساختار پادشاهی در میان آل سعود است. اما برای این مقصود دو گونه ساختار که با یکدیگر هماهنگ هستند با تفکیک وظایف شرعی و حاکمیتی بین خود، به توسعه افکار و گرایشهای مذهبی سلفی گری ذیل حاکمیت پادشاهی آل سعود و با ظرفیتهای ثروت بیکران نفتی و اقتصاد وابسته نفت و همچنین پتانسیلهای عظیم شهرها و اماکن مقدس مسلمانان موجود در این کشور همچون بیتالله الحرام، حرم مطهر پیامبر اسلام (ص) وحرم امامان شیعه (ع) در قبرستان بقیع و سایر اماکن مذهبی و مقدسه، پرداخته است و حوزه نفوذ خود را در بسیاری از کشورهای مسلمان همچون پاکستان گسترش داده است. یکی دیگر از کشورهای فعال در حوزه سیاست گذاری فرهنگی ترکیه باقیمانده از دوره عثمانی بوده است. این کشور در دوره آتاتورک بنیانگذار ترکیه نوین رویکرد فرهنگی سکولاریسم یعنی جدایی دین و فرهنگ از سیاست با تأکید بر مشترکات ارزشهای فرهنگی و هویتی چون ترکزبانی و قومگرایی و ناسیونالیسم ترکی یا پانترکیسم بوده است. اما در ترکیه معاصر و اسلامگرای نجم الدین اربکان و سلف او رجب طیب اردوغان، این سیاست بازنگری گردید و علاوه بر گرایش دولت حاکم به دین، بر ارزشهای ناسیونالیسم، نفوذ در کشورهای ترکزبان شمالی ایران (که جزو حوزه فرهنگی ایران بوده و هستند آذربایجان، ترکمنستان و ازبکستان،) و رواج پانترکیسم و تحریک دولتها و مردم این کشورها علیه ارزشهای فرهنگی و سیاستهای جمهوری اسلامی بهصورت نرم به فعالیتهای فرهنگی مرتبط با ارزشهای دولت ترکیه پرداخته است. همه این فعالیتهای ترکیه در ارتباط با سیاست گذاری و فعالیتهای فرهنگی با گرایش دینی همراه و در سه محور اصلی؛ توسعه فرهنگ ترکزبانها، فرهنگ دینی و شرعی سکولار، و رواج پانترکیسم در منطقه و کشورهای ترکزبان و همسایه ایران بوده است. اما سومین کشوری که در جهان اسلام درزمینه سیاست گذاری فرهنگی از اهمیت ویژهای برخوردار است جمهوری اسلامی ایران بوده است که سیاستهای فرهنگی که بر اساس گرایش شیعه دوازدهامامی (ع) میان سیاستهای حاکمیتی داخلی و خارجی و سیاستهای دینی و شرعی، هماهنگی و وحدت برقرار میکند و آن را ادامه میدهد. این رویکرد در سیاست جمهوری اسلامی ایران یعنی وحدت دین و سیاست، تا حدودی شبیه رقیب دیرینه ما یعنی کشور عربستان سعودی با گرایش وهابی گری و سلفی گری است.
موسسه آینده پژوهی جهان اسلام: در نگاه به سیاست گذاری فرهنگی در جهان اسلام به چند دسته سیاست گذاری میتوان اشاره کرد؟
همانطور که میدانیم مهمترین محورهای سیاست گذاری درزمینه سیاست گذاری فرهنگی در جهان اسلام متعلق به سه کشور مهم منطقه یعنی ایران، عربستان سعودی و ترکیه بوده است. مهمترین این محورها را میتوان بهصورت زیر شرح داد؛
2-1- سیاست گذاری فرهنگی بر محور جدایی دین از سیاست یا دین بهمثابه دین شخص و فردی (سکولازیزم دینی).
2-2- سیاست گذاری بر محور وحدت دین و سیاست با حاکمیت گرایش دینی اهل تسنن.
2-3- سیاست گذاری بر محور وحدت دین و سیاست با حاکمیت گرایش دینی اهل تشیع.
موسسه آینده پژوهی جهان اسلام: عوامل عمده و مؤثر بر سیاست گذاری فرهنگی در جهان اسلام شامل چند دسته است؟
به طور کلی درباره عوامل مهمی که بر سیاست گذاری در جهان اسلام مؤثر بودهاند میتوان به سه دسته عوامل زیراشاره کرد که عبارتاند از؛
– رویکردهای مذهبی یا غیرمذهبی حاکم بر کشورهای اسلامی
– استفاده از ظرفیتها و پتانسیلهای فرهنگی، جغرافیایی و اقتصادی و اماکن مقدس و میراث فرهنگی دینی در این گونه کشورها
– سیاست توسعه و مقابله با سیاستهای تهاجمی فرهنگی کشورها و قدرتهای منطقهای و فرامنطقه ای که دارای سیاستهای نفوذ اقتصادی، فرهنگی و یا امنیتی هستند.
بر اساس آنچه گفته شد به طور کلی عوامل مؤثر بر سیاستهای فرهنگی در کشورهای مسلمان بستگی به رویکردهای فرهنگی حاکم بر آنها یعنی نگرشهای رسمی حاکم بر این کشورها دارد؛ در این میان برخی از کشورها دارای رویکرد وحدت دین و سیاست و استفاده از ابزار قدرت و سیاست در خدمت فرهنگ و دین هستند و نگرش و ایدئولوژی مذهبی بر سیاستهای داخلی و خارجی آنها غلبه دارد همانند کشورهای عربستان سعودی با گرایش وهابیگری و جمهوری اسلامی ایران با گرایش تشیع نمود بیشتر و برجستهتری دارند. برخی دیگر از کشورها نیز میان سیاست و دین و فرهنگ دینی تفکیک قائل هستند یا به عبارت بهتر نگرش حاکم بر حاکمیت این کشورها سیاست جدایی دین و سیاست است. این رویکرد بیشتر در کشورهایی چون ترکیه و مصر حاکم میباشد.
موسسه آینده پژوهی جهان اسلام: نقش نهادها و بازیگران داخلی و خصوصی در سیاست گذاری فرهنگی در جهان اسلام تا چه میزانی است؟
با توجه به این که گروههای مدنی و مستقل از حاکمیت در میان کشورهای اسلامی بسیار ضعیف هستند و یا در نهایت وابسته به گروهها و نهادهای حکومتی هستند، میتوان گفت نقش نهادها و بازیگران داخلی کشورهای مسلمان اعم از گروههای اجتماعی و مدنی و یا بخش خصوصی را در سیاست گذاری های فرهنگی و توسعه آن بسیار ضعیف و کم رنگ میباشد. البته در این میان دو استثناء را میتوان ذکر کرد؛ یکی دانشگاه الازهر مصر است که وظیفه نشر فرهنگ دینی و قرآنی با گرایش اهل سنت را برعهده دارد و تقریباً و بر اساس ظواهر مستقل از حاکمیت است و دیگری گروه فرهنگی با گرایش دینی به رهبری «گولن» در کشور ترکیه است که البته گروه اخیر نقش اپوزیسیون دولت حاکم اردوغان را برعهده گرفته است و به دنبال رسیدن به قدرت سیاسی در ترکیه است.
موسسه آینده پژوهی جهان اسلام: چالشها و موانع اصلی سیاست گذاری فرهنگی در جهان اسلام چیست؟
با اندکی مطالعه و کاوش در سیاستهای دولتهای مسلمان از ابتدای روی کار آمدن تا وضعیت حال حاضر آن، ملاحظه میگردد رفته رفته میان خواستهها و نگرشها و رویکردهای این دولتها و سیاست گذاری های رسمی آن و خواسته و نگرش اکثریت مردم این کشورها، فاصله و شکاف ایجاد گردیده شده است. به نحوی که برخی از اشخاص مؤثر در تأسیس و قوام این حاکمیتها به مرور در قامت اپوزیسیون دولت مستقر در آمدهاند و یا نخبگان جامعه و عامه مردم به روشهای مختلف اعتراض و نارضایتی خود را از سیاستهای دولت مستقر بروز میدهند. این وضعیت در بیشتر کشورهای مهم در جهان اسلام مشاهده میشود. از طرفی یکی دیگر از مشکلات سیاست گذاری های فرهنگی در جهان اسلام ضعف پاسخگویی به سؤالات مستحدثه نو و جدید بوده است. به عبارتی در کشورهای مهم و پیشرو در سیاست گذاری های فرهنگی عدم توانایی در پاسخ به مسائل جدید و عدم پاسخگویی غنی یا اجتهاد شجاعانه (همچون گذشته برخی از علمای حوزههای علمیه شیعه در ایران و عراق) در بین نخبگان دینی و دانشگاهی حاکمیتی و غیرحاکمیتی وجود دارد. چالش سومی که در سیاست گذاریهای فرهنگی در جهان اسلام وجود دارد میتوان مقابله با سیاستهای فرهنگی تهاجمی کشورهای توسعه یافته غربی است که با امکانات و تکنولوژیهای ارتباطی نوین، سیاستهای فرهنگی دولتهای مستقر در کشورهای اسلامی را بیاثر یا کم اثر میکند. این سیاستهای تهاجمی فرهنگی کشورهای غربی را در زمینههای مختلفی چون؛ ترویج مدلها و پوشش لباس، توسعه روابط جنسی و قبح زدایی از روابط جنسهای مخالف، روشهای مدیریت بدن برای استفادههای گوناگون از آن و بسیاری روشهای دیگر که با کمک دانشها و تکنولوژیهای مدرن و علم روانشناسی صورت میگیرد، میتوان مشاهده کرد.
موسسه آینده پژوهی جهان اسلام: سیاست گذاری فرهنگی در جهان اسلام چه نسبتی با بحرانهای فرهنگی جهان اسلام در چند دهه گذشته داشته است؟
به نظر میرسد یکی از عوامل اصلی بحرانهای فرهنگی و غیرفرهنگی در میان کشورهای مسلمان، اجرای سیاستها فرهنگی کشورهای رقیبی چون ایران و عربستان سعودی و با شیطنتهای دشمن مشترک آن رژیم جعلی اسرائیل و دخالتها و تأثیرگذاری و نقش مخرب قدرتهای فرامنطقه ای چون آمریکا، روسیه بهنوعی زیرکانهتر توسط چین بوده است. نیازی به توضیح سیاستهای خصمانه برخی از قدرتها در بحرانهای کشورهای اسلامی نیست چون نقش دشمنی خود را ایفا میکنند اما چین بهعنوان شریک مهم اقتصادی ایران منبع موشکهای برد بلند برای عربستان سعودی بوده است. بههرحال کشورهای مهم اسلامی رقیب، هرکدام سعی در نفوذ فرهنگی در منطقه را داشتهاند. به همین لحاظ کشور رقیب نیز بیکار ننشسته و برشدت نفوذ و مقابله فرهنگی خود افزودهاند. نهایت این رقابتها چنان شدت یافته است که منجر به بحرانهای شدید و جنگ چندساله در میان کشورهای منطقه با گرایشهای مذهبی متفاوت کنونی گشته است. در این میان قدرتهای بزرگ نقش تشدیدکنندهتری را علیه کشور ما داشتهاند. جنگهای سوریه، یمن، عراق مثالهای بارزی در این زمینهاند.
موسسه آینده پژوهی جهان اسلام: آینده سیاست گذاری فرهنگی در جهان اسلام چگونه است و به چه عواملی وابسته است؟
به نظر میرسد تا زمانی که کشورهای مسلمان و مهم و تأثیرگذار بر سرنوشت جهان اسلام به تفاهم، همسویی و توافق جمعی حول محورهای مشترک دست نیابند، وقوع بحرانهای مختلف منطقهای و غیر منطقهای مثل بحران میانمار ادامه خواهد یافت و در این میان حتی مدعیترین این کشورها هم علیرغم تبلیغات و ادعاهای زیاد و حتی در سازمانهای بینالمللی نتوانند کمک و حمایتی از مردم مسلمان که مورد ظلم و ستم قرار میگیرند نمایند. در عوض هرروز به بهانهای به حمایت از برادرکشی که قدرتهای بزرگ برای آنها برنامهریزی کردهاند خواهند پرداخت و در میدانی که کشورهای استعماری برای آنها طراحی کردهاند بازی خواهند کرد و باعث فروش زیادتر سلاحهای آنها شده و کارگران بیکار کشورهای استعماری آمریکا، چین و روسیه را به سرکار خواهند فرستاد و روزبهروز بر گرفتاری کشورهای مسلمان خواهند افزود و بازارهای مسلمانها بدون هزینه در اختیار کشورهایی چون چین قرار خواهند داد و خود افتخار خواهند کرد که تعداد بیشتری از تروریستهای مسلمان کشته و از آنطرف باعث تضعیف و تجزیه کشورهای مهم اسلامیشدهاند. به طور کلی آینده آینده سیاست گذاری فرهنگی در جهان اسلام میتواند به عوامل زیر ارتباط فراوانی داشته باشد؛
– نوع تعامل آنها با یکدیگر
-کاهش تندروی و برخورد منطقی در داخل و با مردم خود و با کشورهای مسلمان و شنیدن صدای کنشگران متفاوت با نظر رسمی حاکمیت ملی از ناحیه کنشگران داخلی و بینالمللی، و به رسمیت شناختن منافع شخصی، جمعی و ملی و حساسیتهای داخلی و کشورهای مسلمان خارجی در منطقه و خارج از منطقه.
– تلاش در جهت همگرایی در میان کشورهای مسلمان منطقهای و فرامنطقه ای و تشکیل اتحادیههای منطقهای و فرامنطقه ای
**مسئولیت صحت و سقم مطالب موجود در یادداشت ها، مقالات و مصاحبه های منتشر شده در سایت به عهده نویسنده بوده و انتشار آنها الزاما به معنی تایید مطلب یا بیانگر دیدگاه های موسسه نمی باشد.