گروه داعش اولین جنبش افراط گرایی است که همزمان به کنترل ارضی، جاه طلبی پرآب و تاب و گرایش های خشونت آمیز پرداخته و آنها را در هم می آمیزد. جنگ این گروه و افراط گرایی آنان در دو کشور سوریه و عراق عنوان جهاد به خود گرفته و تمامی منطقه را در برگرفته است. افراط گرایی در منطقه، ترس را فراگیر نموده و کشورهای همسایه را نیز وارد درگیری و دخالت نموده است. برخلاف القاعده، گروه افراط گرای داعش، دارای قلمرو تحت کنترل، دارای اقتدار، سیستم آموزشی و مالیاتی و همچنین اقدامات تبلیغاتی پیچیده ای است. آنها دولت های موجود در نظام بین الملل را مشروع ندانسته و خلافت را جایگزین آنها می کنند. امروزه این جریان تبدیل به موضوعی جهانی شده است که عنصر ایدئولوژی اعضای آن را به هم پیوند می دهد، جریانی مسری و سیال است و هر خاکی که مسلمانی در آن زندگی کند را جزء سرزمین های اسلامی دانسته و خود را در مقابل آن مسئول می داند. از جنبه های مختلفی می توان این مساله را بررسی نمود.
عدهای دلیل شکل گرفتن و نضج این گروه در خاورمیانه را استفاده از شیعه هراسی در میان مردم و حمایتهای خارجی از آن می دانند؛ واقعیت این است که آمریکا از این گروههای تروریستی برای تضعیف نظامها و دولتهایی که منافع آمریکا را در منطقه خاورمیانه به خطر میاندازند استفاده میکند. بر این اساس سیاست نظام سلطه برای بدل سازی از اسلام ناب محمدی، فرایند سوار شدن بر موج بیداری اسلامی شکل گرفته در منطقه، ایجاد رویکرد منفعت محور و زاویه دار با مصلحت مسلمانان می باشد. این پدیده باعث انحراف در روند بیداری اسلامی و ترسیم چهره ای خشن و تند از اسلام در سراسر جهان شد.
از طرف دیگر، می توان از بحران هویت و هویتیابی و نیز تلاشهای گروههای رادیکال در جهت تغییر هویت دولتهای خود از طریق تاثیر انگارهها و هنجارهای موردنظرشان، در جهت قوامدهی یا تکوین هویت جدید، به عنوان علت اصلی ظهور و گسترش داعش و همچنین تروریسم در منطقه خاورمیانه نام برد. داعش معتقد است که هویت مبتنی بر شریعت جهادگرا باید به عنوان ارزشی هنجاری به رسمیت شناخته شود و نظم و ساختار قدرت جامعه نیز صرفا مبتنی بر آن شکل گیرد. ماهیت این روند فی نفسه بحرانزاست و بخش مهمی از قدرت شبکهای و شبکهسازی افراطگرایان از این بستر ناشی میشود. باور به سرنوشت و آینده مشترک، ایدئولوژی افراطی، اسلام سیاسی رادیکال جهان وطن، درک مشترک و مشابه از شرایط موجود، وابستگی به شبکههای بینالمللی مردمنهاد و استقلال مالی و مادی جزو مهمترین عناصر هویتی افراطگرایان داعشی محسوب میشوند. در اصل بحران هویت یکی از مهمترین عوامل رشد این جریان تکفیری بالاخص در عراق است. وجود این بحران موجب شکل نگرفتن یک هویت واحد و مشترک بین همه عراقی ها شده است چرا که تعلقات ملی در آنجا جایگاه برجستهای ندارد و بیشتر هویت مردم براساس علایق محلی و قومیتی تعریف میشود.
در مجموع، تروریسم گروه افراط گرای داعش، ریشه در مسائل متعددی دارد. یکی از این دلایل بر می گردد به مسائل سیاسی و چالش استقلال طلبی در درون کشورها و یا تمایلاتی که در ایجاد مدینه فاضله وجود دارد. اندیشه خلافت دینی و رهبری کاریزماتیک دلیل دیگری برای خیزش تروریسم در این منطقه است. سلفی گری و بازگشت به سنت پیامبر از دلایل مهم دیگری است که در قرن 20 تئوریسین های جهادی بر آن تاکید داشتند و قبل از آنان، وهابیون از سردمداران سلفی گرایان بودند. به زعم بسیاری، روابط موجود در نظام جهانی، نظامهای سیاسی تبعیضآمیز غرب و دیکتاتوری خاورمیانه، رسانهها و افکار پسااستعماری منجر به شکلگیری این گروه شدهاند. بر این اساس، بسیاری از تروریست های فعال در این گروه، در مسیر جامعه پذیری و فرهنگپذیری خود در بطن جوامعی زندگی کردهاند که یا بوسیله کشورهای استعمارگر در معرض خشونت بودهاند و یا به وسیله حکومت های اقتدار گرا و تبعیض آمیز خود مورد خشونت واقع شدهاند. در واقع اعمال خشونت آمیز امروز این گروهها، انعکاس و بازخورد خشونتهای تحمیلی بر این افراد در طول تاریخ بوده است. آنها از ایدئولوژی سلفی نظامی برای توجیه و انگیزش مبارزان خود بهره می برند.
اکنون زمانی است که داعش به جهت نظامی از مرحله تروریسم و عملیات خرابکارانه عبور کرده و وارد مرحله جنگ سرزمینی شده است. امروزه تنها راه حلی که برای کنترل و متوقف کردن این گروه موثر به نظر می رسد تلاش و اتحاد نیروهای محلی و منطقه ای برای متوقف کردن آنهاست.