کردستان پسا رفراندوم و دشواری های بارزانی/ سید مهدی نبوی

بسمه تعالی

کردستان پسا رفراندوم و دشواری های بارزانی

سید مهدی نبوی

پژوهشگر موسسه آینده پژوهی جهان اسلام

حدود یک ماه از رفراندوم اقلیم کردستان عراق سپری شده و تحولات این منطقه در این مدت در صدر اخبار و تحلیل های منطقه ای و حتی جهانی قرار گرفته است. در طی این مدت، تحولات، یارگیری ها، اقدامات و اعلام مواضع آن قدر سریع و گاها دور از انتظار بوده اند که تحلیل آینده آن را بسیار سخت می نماید.

شور و اشتیاق روزهای منتهی به رفراندوم، سخنرانی های آتشین و نوید تحقق آرمان کردی، اگر نگوییم که جای خود را به احساس شکست و سرخوردگی داده است، لا اقل در هاله ای از ابهام قرار گرفته و موجب گسست میان گروه های مختلف کردی شده است. روند تحولات بر خلاف تصورات ابتدایی کردها در حال حاضر به نفع آنها نمی باشد. در این بین نگاه ها به مسعود بارزانی معطوف شده است. بارزانی که قبل از رفراندوم پیشنهادهای مذاکره را رد کرده و گفت: «ما به دو راهی رسیدیم یا باید بردگی را پذیرفت و یا آزادی و استقلال را؛ احتمال دارد ما برای آزادی و استقلال حاضر شویم بمیریم»، اکنون در موقعیت دشواری قرار گرفته است:

1.    اقلیم کردستان تسلط خود را بر مهمترین شهر خویش کرکوک از دست داده است و حتی برخی از مناطقی را که از سال 2014 در اختیار داشت تخلیه نموده است و به مرزهای سال 2003 بازگشته است. از سوی همسایگانش تحت فشار قرار گرفته و جامعه جهانی و بخصوص آمریکا را نتوانست با خواسته خود همراه کند. در واقع نه تنها به آن چه که از رفراندوم انتظار داشتند نرسیده اند، بلکه خطر از دست رفتن دستاوردهای چندین ساله را هم حس می کنند. تصمیم گیری برای ادامه وضع موجود یا ابطال همه پرسی و مذاکره با بغداد، دوراهی دشواری است که پیش روی بارزانی قرار دارد.

2.    بارزانی اگر به دنبال مذاکره باشد باید به این نکته توجه کند که قبل از رفراندوم و در زمان مخالفتهای داخلی و منطقه ای و بین المللی با رفراندوم، کرکوک را به عنوان برگ برنده در اختیار داشته و دست بالا در مذاکره احتمالی را داشت، اما با اجرای رفراندوم و از دست دادن کرکوک، عملا دو کارت اصلی بازی خود را از دست داد و مجبور به مذاکره از موضع ضعف است تا قدرت، که در نتیجه شرایط دشواری را برای مذاکره بوجود خواهد آورد. 

3.    هر چند که حزب دموکرات کردستان و اتحادیه میهنی از دیرباز رقیب یکدیگر بوده اند، و حتی با یکدیگر جنگیده اند، اما آرمان استقلال می توانست به نوعی همگرایی تاکتیکی  را ایجاد کند و سرپوشی موقت بر اختلافات دو حزب اصلی بگذارد، اما اتفاقات پیش آمده پس از رفراندوم و متهم کردن اتحادیه از سوی بارزانی به خیانت و در مقابل اظهارات خانواده مرحوم جلال طالبانی ازجمله بافل طالبانی مبنی بر اینکه همه پرسی را اشتباه بزرگ بارزانی دانست، آتش زیر خاکستر اختلافات را شعله ور نمود. تعمیق این شکاف موجب می گردد تا رسیدن به اجماع میان کردها برای اتخاذ تصمیمات در مقابل بغداد دشوار گردد.

4.    اگرچه بخشی از اتحادیه میهنی با بارزانی همراه است، اما جناح مخالف بارزانی در اتحادیه میهنی که میراث دار “مام جلال” است، همچنان از قدرت و نفوذ زیادی برخوردار است. اگر بارزانی نتواند اختلافات میان سلیمانیه و اربیل را مدیریت کند، و با بغداد هم به نتیجه برسد ممکن است اداره اقلیم از حالت یکپارچه خارج شود و سیاست دو اقلیم اجرا گردد و این موضوع برای کردها بسیار ناخوشایند خواهد بود و بارزانی را مسئول این وضع خواهند دانست.

5.    رئیس افلیم کردستان، که ریاست وی دو سال نیز بیش از موعد مقرر ادامه یافته است، اگرچه با استفاده از قدرت رسانه ای در اختیار خود، و با متهم کردن دیگران به خیانت، در صدد انحراف افکار عمومی از اشتباهات استراتژیک خود است، اما پس از فروکش کردن فضای هیجانی ناشی از تحولات سریع، و حاکمیت عقلانیت، باید پاسخگوی سئوالات بسیاری از جمله، خطای فاحش محاسباتی در براورد توان اقلیم و واکنشهای منطقه و جهانی نسبت به رفراندوم، چرایی عدم قبول طرحهای مذاکره پیش از همه پرسی و تبعات مادی و معنوی ناشی از اصرار بر رفراندوم، نداشتن برنامه و نقشه ی راه برای پسا رفراندوم، و  فساد اداری و اقتصادی در اقلیم در زمان ریاست وی باشد که راهی دشوار است.چه اینکه از هم اکنون برخی احزاب مانند گوران وی را مسبب اصلی دانسته و خواستار استعفای وی شده اند. 

بارزانی در حال حاضر با شرایط دشواری روبروست؛ شرایطی که حتی استعفا نیز چاره کار نمی باشد، زیرا مبارزات سالهای درازش و تلاشهای وی  برای تبدیل شدن به قهرمان استقلال کردستان را بیکباره مبدل به ترک میدان و فرار از پاسخگویی می نماید.