چالش‌های توسعه گردشگری در منطقه خاورمیانه و شمال آفریقا

چالش‌های توسعه گردشگری در منطقه خاورمیانه و شمال آفریقا

مسعود زارع مهرجردی

کارشناس گردشگری

 

گردشگری با عنوان یکی از مهمترین شاخص‌های تعریف شده در دستیابی به توسعهٔ پایدار شناخته شده است که در عین حال می‌تواند نقش به سزایی را در توسعه مناسبات اقتصادی در زمینه بین الملل نیز داشته باشد. آمار و ارقام نشان می‌دهد کشورهای سرمایه گذار در این صنعت، توانسته‌اند همواره برگ برنده‌ای را در رقابت با سایر صنایع از نظر درآمدزایی وحتی رهایی از اقتصاد تک محصولی داشته باشند. ترکیه، مصر، امارات و عربستان را می‌توان از نمونه‌های موفق در این صنعت برشمرد که توانسته‌اند با فاصلهٔ معناداری نسبت به بقیهٔ کشورهای منطقهٔ منا (خاورمیانه و شمال آفریقا) سهم مناسبی از این بازار داشته باشند. از طرفی، مدیریت اوقات فراغت در کشورهای بیشتر توسعه یافته، موجب شده تا صنعت گردشگری به گردش مالی بیش از یک و نیم تریلیون دلار در سال برسد؛ این یعنی چیزی بیش از ده درصد تمام گردش مالی دنیا. اما چرا سرمایه گذاری در صنعت گردشگری برای کشورهای منطقه می‌توان حیاتی باشد؟

وجود بیش از 60 درصد از منابع نفتی و 40 درصد از منابع گازی جهان در این منطقه موجب شده تا کشورها کمتر به نقش آفرینی صنایع پایدار توسعه توجه داشته باشند. وجود این منابع باعث سرازیر شدن ارز به شریان‌های اصلی و فرعی اقتصادی شده و مدیریت استراتژیک منابع را به مدیریت صادرات سوخت فسیلی کاهش می‌دهد. در مقام مقایسه می‌توان گفت در دنیایی که همگان به دنبال جایگزینی سوخت‌های فسیلی با انرژی‌های جایگزین پذیر هستند و پیش بینی می‌شود که این رویکرد موجب افول بیش از پیش سرمایه‌های خاورمیانه و شمال آفریقا بشود؛ صنعت رو به رشد گردشگری با گردش مالی شگفت انگیز، راه خود را در جهان پیدا می‌کند و می‌تواند در منطقهٔ منا که بخش قابل توجهی از تاریخ و تمدن بشری را از اهرام ثلاثه تا پرسپولیس، در خود جای داده است نیز نقشی تعیین کننده ایفا کند.

 

گردشگری با عنوان اهرم صلح جهانی

گردشگری تأثیر به سزایی در ارتقای اجتماعی و اقتصادی جامعه مقصد دارد و می‌تواند به مرور زمان چهرهٔ مقصد خود را تفییر دهد. رویهٔ تعاملی گردشگری، خصلتی غیر ایدئولوژیک و مبتنی بر تعامل صلح آمیز دارد و می‌تواند با افزایش گفتگوی بین تمدن‌ها، راه‌های جدید تعامل فرهنگی و اقتصادی را بین دولت‌ها و ملت‌ها بگشاید. اهمیت این موضوع زمانی روشن‌تر می‌شود که بدانیم در حالی که بیشتر کشورهای منطقهٔ منا، مدت‌های مدید است که از چشیدن این صلح فراگیر محروم هستند، کشورهای شرق آسیا دائماً در حال تولید ثروت و صلح توامان در سایهٔ برنامه ریزی مناسب در صنایع مرتبط با گردشگری بوده‌اند. تایلند، مالزی، اندونزی، هندوستان و سنگاپور نمونه‌های موفق این رویکرد در 40 سال اخیر هستند.

 

موانع برندسازی مقاصد گردشگری منطقه منا

برندسازی مقصد (Destination Branding) به عنوان یکی از این شاخص‌های مهم در ارزش گذاری مقاصد گردشگری شناخته می‌شود و منظور از آن، تمامی اقدام‌هایی است که در راستای ارایهٔ تصویری مناسب و جذاب به گردشگران بالقوه ارائه می‌شود. گردشگران با رجوع به این شناخت ذهنی، دست به انتخاب مقصد نهایی خود می‌زنند و در نتیجه برای هزینه کردن بخشی از درآمد خود در کشور مقصد برنامه ریزی می‌کنند. در ادامه به بررسی برخی از عواملی می‌پردازیم که باعث می‌شود تا بیشتر کشورهای منطقه علیرغم در بر گرفتن جاذبه‌های مختلف تاریخی، فرهنگی و طبیعی در دستیابی به این مهم توفیق چندانی نداشته باشند.

 

زیرساخت و سرمایه گذاری

توسعه صنعت گردشگری چه در سطح کشورها و چه در سطح منطقه، نیازمند ارتقای ساز و کار ارگانیکی قوی و متعهدانه است. ساخت و ارتقای اقامتگاه‌های استاندارد، آموزش نیروی انسانی متخصص و کارآمد، حمایت از بنگاه‌های فرهنگی-اقتصادی مرتبط با گردشگری، ساخت و بهبود زیرساخت‌های حمل و نقل، اجرای کمپین‌های جذب گردشگر و… را می‌توان از مهمترین زمینه‌های حمایتی دولت‌ها و سرمایه گذاران در این صنعت برشمرد. از این رو، رویکرد حکومت‌های منطقه مهمترین عامل در جذب سرمایه در این صنعت قلمداد می‌شود. کم و کیف این زیرساخت‌ها در کشورهای منطقهٔ خاورمیانه و شمال آفریقا بسیار متفاوت است. از کشورهایی با زیرساخت‌های مطلوب مانند امارات تا کشورهایی که امکانات اولیهٔ راهسازی را هم در اختیار ندارند.

 

جنگ، تروریسم و عوامل سیاسی

وجود گروه‌های تندرو سیاسی و مذهبی در بخش‌هایی از منطقه، جنگ‌های طولانی مدت داخلی و بین المللی، سیاست‌های استثماری مرکز-پیرامونی غرب در قبال کشورهای نفتی و معدنی منطقهٔ منا، همچنین انواع و اقسام کودتا خصوصاً در کشورهای شمال آفریقا از جمله عوامل بی شمار سیاسی است که موجب مخدوش شدن برند گردشگری منطقه شده است. برای نمونه، این عوامل باعث شده تا طی چهار سال گذشته حجم گردش مالی گردشگری کشورهای ترکیه و مصر به طرز بی سابقه‌ای کاهش پیدا کند. نمودار زیر تغییرات مربوط به تعداد گردشگران ورودی هر کشور را نشان می‌دهد. به وضوح می‌توان تغییرات تعداد گردشگران ورودی کشور مصر (نمودار نارنجی رنگ) را بر اثر تغییرات سیاسی (کودتا، انقلاب و حملات تروریستی) ملاحظه کرد. همچنین نمودار کشور سوریه تأثیر جنگ را بر ورودی گردشگر خود نشان می‌دهد که کاهشی 90 درصدی را نشان می‌دهد. از سوی دیگر، سیر صعودی تعداد گردشگران کشور مالزی (نمودار سبز رنگ) بر اثر اجرای کمپین‌های موفق در بازهٔ زمانی 10 ساله شاهدی بر این مدعا است.

ماخذ: یورومانیتور

 

رسانه‌ها و تبلیغات:

امروزه رسانه‌ها نقش بسزایی را در جهت دهی افکار عمومی دنیا بازی می‌کنند. همزمانی گسترش این شبکه‌های عمدتاً تلوزیونی با همه گیر شدن ماهواره‌ها موجب شده تا شبکه‌های بزرگ، مخاطبان خود را در سرتاسر دنیا تحت تأثیر قرار دهند. در واقع قدرت رسانه‌ای می‌تواند موجب ارتقای برند یک کشور یا منطقه شود. بسته به اینکه رسانه‌ها چه تصویری را از کشور یا منطقه‌ای به مخاطبان خود ارائه دهند، ارزش برند (Brand Value) آن کشور کمتر یا بیشتر خواهد شد. تاثیرات کوتاه و طولانی مدت رسانه‌ها بر تمام شئون صنعت گردشگری منطقه تأثیر گذار خواهد بود. در طی این سال‌ها شبکه‌های در هم پیچیدهٔ رسانه‌ای غرب، با تشدید رویکرد شرق ستیزانهٔ سرمایه گزاران خود، نقش بسزایی در نادیده گرفته شدن امکانات بی همتای منطقه برای گردشگری داشته‌اند. از سوی دیگر رسانه‌های بومی منطقه، بیشتر (به جز تعدادی معدود) با عنوان تریبون‌های وابستهٔ حکومت‌های مطبوع خود، همواره دور از اصول پیشرفتهٔ رسانه‌های بیطرف عمل می‌کنند و به همین دلیل، اساساً وجود رسانه‌های مستقل قدرتمند (حتی به ظاهر) در این منطقه دور از دسترس می‌نماید. اما نمی‌توان از معدود کمپین‌های رسانه‌ای منطقه و تأثیر آن بر رشد صنایع گردشگری به سادگی گذر کرد. مانند کمپین سال 2000 ترکیه و کمیپین سال 2014 آذربایجان که با هماهنگی رسانه‌های بزرگ با کیفیت مناسبی به معرفی امکانات گردشگری این کشورها پرداخته شد.

 

آینده گردشگری منطقه و شبکه‌های تعاملی اجتماع:

بازاریابی گردشگری (Tourism Marketing) یکی دیگر از رویکردهای جدید به این صنعت محسوب می‌شود. در واقع برندسازی مقصد بیش از هرچیز به رسانه‌ها و شبکه‌های اجتماعی بستگی دارد. امروزه توییتر، فیسبوک و اینستاگرام اصلی‌ترین منابع جذب گردشگران به مقصدی خاص هستند. این رسانه‌ها با در اختیار گذاشتن امکاناتی نظیر هشتگ (hashtag)، نظرسنجی (poll)، نظردهی (comment) و همچنین گروه‌های تعاملی تخصصی، به برندسازی مقصدهای مختلف بر اساس بررسی بازخورهای گردشگران کمک می‌کنند. این تاثیرگذاری موجب ایجاد شاخهٔ جدیدی با عنوان گردشگری دیجیتال Digital Tourism گردیده است. زیر ساخت‌ها، امنیت، جذابیت‌ها و وضعیت اجتماعی و فرهنگی میزبان از جمله مواردی است که بوسیلهٔ شبکه‌های اجتماعی و عموماً به صورت اشخاص مستقل مورد توجه قرار می‌گیرد و موجب می‌شود تا مخاطبان آن‌ها به دور از هیاهوی سیاسی و رسانه‌ای، با چهرهٔ بی نقاب جامعهٔ مقصد خود آشنا شوند. شبکه‌های اجتماعی در منطقهٔ خاورمیانه و شمال آفریقا تاکنون بیشتر کارکرد سیاسی و اجتماعی عمده‌ای داشته است. تا جایی که می‌توان بخش عمده‌ای از ایجاد و گسترش بهار عربی را برای این شبکه‌ها و امکانات آن نسبت داد. بنابراین می‌توان به قدرت این شبکه‌ها در زمینهٔ گسترش گردشگری منطقه نیز خوشبین بود. از سوی دیگر، با وجود این شبکه‌ها دیگر نمی‌توان ضعف‌های زیر ساختی و اجتماعی جامعهٔ میزبان را از مخاطبان بیشمار این شبکه‌ها پنهان کرد و به دنبال آن نمی‌توان بدون سرمایه گذاری مناسب از فواید صنعت گردشگری بهره مند شد.

 

      **مسئولیت صحت و سقم مطالب موجود در یادداشت ها، مقالات و مصاحبه های منتشر شده در سایت به عهده نویسنده بوده و انتشار آنها الزاما به معنی تایید مطلب یا بیانگر دیدگاه های موسسه نمی باشد.