پیروزی طالبان؛ از تقویت اسلام‌گرایان ترکیه تا درس‌هایی برای رژیم صهیونیستی

پیروزی طالبان

(عبدالله بوزکورت؛ نویسندۀ میدل ایست فروم و گریگ رومن؛ مدیر میدل ایست فروم)

(ترجمه رحمان حبیبی؛ دانش‌آموخته کارشناسی ارشد روابط بین‌الملل دانشگاه شهید بهشتی)

پیروزی طالبان در افغانستان، در نقاط مختلف جهان، بسیار متفاوت طنین‌انداز شده است و هرکدام از بازیگران از زاویۀ دید خودشان به‌دنبال تحلیل تحولات افغانستان و استفاده از آن برای پیشبرد اهدافشان هستند. برخی از بازیگران، همچون ترکیه، از اشغال افغانستان توسط طالبان راضی هستند؛ چراکه دولت اردوغان، رئیس‌جمهور ترکیه، به جهادگران ترک که در افغانستان آموزش ‌دیدند و جنگیدند، کمک کرده و آنها را در اقدامات جهادی جدید در سوریه و جاهای دیگر با همکاری میت (MIT)، آژانس اطلاعات ترکیه، به خدمت گرفته است. طالبان پس از تصرف کابل و تقویت کنترل بر کل کشور، اعلام کرد ترکیه را به‌عنوان متحد و نه دشمن تلقی می‌کند. به نظر می‌رسد طالبان پیام اردوغان، رئیس‌جمهور ترکیه را که گفته بود ایدئولوژی طالبان را به اشتراک می‌گذارد، شنیده است.

بازیگران دیگری همچون رژیم صهیونیستی و بعضی از کشورهای غربی، اتفاقات شکل‌گرفته در افغانستان را نشان‌دهندۀ شکست سیاست خارجی آمریکا در منطقه می‌دانند. آنها صحنه‌های وحشتناک انتقال افراد با هلیکوپتر از پشت‌بام را یادآور عکس سقوط سایگون در 1975 در پایان جنگ ویتنام قلمداد می­کنند. این وقایع می­تواند برای رژیم صهیونیستی هشدار باشد که در امنیت­زابودن توانمندی‌های اطلاعاتی و نظامی‌اش و همچنین اتکای خود به دیگران تردید کند؛ چراکه ارتش افغانستان که تحت آموزش غرب بود، در چند هفته و غالباً بدون شلیک گلوله تسلیم شد. حتی عبدالغنی برادر، رهبر طالبان که حدود سه سال پیش به درخواست آمریکا از زندان پاکستان آزاد شده بود، از سهولت بازپس‌گیری کابل شوکه شد.

با توجه به پیروزی طالبان در افغانستان، میدل ایست فروم یادداشتی­هایی به‌قلم عبدالله بوزکورت، تحت عنوان «بازگشت طالبان در افغانستان و تقویت اسلام‌گرایان ترکیه» و گریگ رومن با عنوان «درس‌هایی برای اسرائیل از پیروزی طالبان» منتشر کرده است که ترجمۀ این یادداشت‌ها را با یکدیگر می‌خوانیم.

تقویت اسلام‌گرایان ترکیه

اردوغان در 20 ژوئیه گفت دولتش با طالبان مذاکره خواهد کرد و آنها باید با ترکیه راحت صحبت کنند؛ برخلاف آنچه در روابطشان با آمریکایی­ها تجربه کرده‌اند. وی مدعی شد: «ترکیه هیچ‌چیزی علیه ایدئولوژی طالبان ندارد و از آنجا که ما با اعتقادات طالبان در تضاد نیستیم، من معتقدم ما بهتر می‌توانیم با آنها در مورد موضوعات بحث و توافق کنیم.» اردوغان یک روز قبل از اظهارات جنجالی خود، اعلام کرد ترکیه در مورد افغانستان تحت هدایت طالبان برنامه‌هایی دارد و اشاره کرد که «طالبان به‌خوبی موقعیت دولت ترکیه را درک می‌کنند». طالبان نیز به سیگنال‌های اردوغان پاسخ مثبت نشان داد. ملا محمد یعقوب، پسر ملا عمر، بنیان‌گذار طالبان، به ایندیپندنت ترکیه گفت ترکیه را متحد خود می‌دانند و می‌خواهند با آن، روابط نزدیک برقرار کنند.

اردوغان پیش از این، مقامات ارشد را به نزد طالبان فرستاد تا با آنها به توافق برسند و اعلام کنند که وی حاضر است با طالبان همکاری کند. اردوغان در 11آگوست2021 در مصاحبه با شبکۀ ترکیه‌ای گفت: «نهادهای مربوط ما (منظور اطلاعات ترکیه و دیگر نهادها) در مورد افغانستان از جمله برای برگزاری برخی جلسات کار کرده‌اند. حتی شاید من بتوانم میزبان رهبر طالبان باشم.» علاوه بر این، ترکیه در حال حاضر به‌منظور کمک به دولت جدید طالبان برای تثبیت افغانستان، کمک‌های فنی و امنیتی ارائه می‌دهد. یگان نیروهای مسلح ترکیه در کابل حدود 500 نیروی ترک و 120 نیروی آذربایجانی هستند که در فرودگاه بین‌المللی کابل مستقرند. اگر طالبان به سربازان یا دیپلمات‌های ترکیه اجازه دهد در افغانستان بمانند، ترکیه می‌تواند نفوذ گسترده‌ای در سامان‌دادن به دسترسی کشورهای عضو ناتو به افغانستان داشته باشد.

موضع­گیری­ها و اظهارات بیان‌شده از سوی اردوغان، نه‌تنها به طالبان و دیگر گروه‌های جهادی اعتمادبه‌نفس می‌بخشد، بلکه اقدامات دولت اردوغان در طول این سال‌ها، این ارزیابی را تقویت می‌کند که دولت اسلامی وی می‌تواند پیام جهادی را در سراسر جهان، هرچند به شیوۀ پیچیده و مخفیانه، گسترش دهد.

این سؤال پیش می‌آید که با توجه به محدودیت‌های اقتصادی و مالی‌ای که دولت اسلامی در ترکیه با آن روبه‌روست، اردوغان تا چه حد در تحقق رؤیاهای پان‌اسلامیسمی خود موفق خواهد بود. نمونه‌های لیبی و سوریه نشان می‌دهند که اردوغان آن را تا حد ممکن پیش خواهد برد و از دنبال‌کردن رؤیای خود دست نخواهد کشید. حتی اگر ترکیه و متحدانش، همچون قطر و پاکستان، در ارائۀ موفقیت‌آمیز حکومت طالبان با مشکل روبه‌رو شوند، آنها مطمئناً موج جدیدی از علاقه‌مندان به جهاد را در سراسر جهان به راه خواهند انداخت. در حال حاضر، نیروی تجدیدشده در خیابان‌های ترکیه احساس می‌شود؛ به این معنا که برخی، پیروزی طالبان و همچنین حاکمیت مبارزان اسلام‌گرا در منطقۀ ادلب سوریه را تشویق می‌کردند.

درس‌هایی برای اسرائیل

اولین درسی که اسرائیل باید به آن توجه داشته باشد، این است که برآوردهای اطلاعاتی، اغلب، اشتباه هستند. بسیاری از کارشناسان به بایدن و مشاورانش گفتند که ارتش افغانستان آماده است بدون کمک مستقیم غرب، کشور را تحت کنترل خود نگه دارد. حتی تا روز قبل از اشغال، این اعتقاد وجود داشت که ارتش افغانستان می‌تواند کابل را تا ماه‌ها حفظ کند.

در طول سال‌های اخیر نیز بسیاری از مقامات و کارشناسان خارجی سعی کرده‌اند امتیازات موردانتظار اسرائیل را با تضمین‌های امنیتی گره بزنند؛ اما تاکنون، این آمار وحشتناک بوده است. پس از خروج اسرائیل از غزه در سال 2005، مأموریت کمک مرزی اتحادیۀ اروپا در گذرگاه مرزی رفح، بین غزه و مصر، مستقر شد و مأموریتش کمک به برقراری صلح در منطقه بود. آنها به‌دنبال تهدید نیروهای فلسطینی، نهایتاً در سال ۲۰۰۷ برای همیشه از آنجا خارج شدند. نیروی حافظ صلح سازمان ملل متحد در لبنان (یونیفیل) یا نیروی حافظ صلح سازمان ملل متحد و ناتو در جنوب لبنان، کاری جز محافظت از خود انجام ندادند؛ زیرا در خلع سلاح حزب‌الله و غیرنظامی‌شدن جنوب لبنان ناتوان بودند.

درس دوم این است که تخصص و فناوری نظامی همیشه برنده نمی‌شود. برای ارتش افغانستان که تعداد آنها به 250هزار نفر می‌رسید، بیش از 80 میلیارد دلار هزینه شده بود؛ اما طالبانی که قدرت آتش و جنگ‌آوری ناچیزی داشتند، آن را تحقیر کردند.

سومین درس برای اسرائیل این است که بنیادگرایان بدون نیروی زور تسلیم نمی‌شوند. طالبان به‌مدت دو دهه در حالت خاموشی فرورفته بود؛ اما با وجود آنکه احتمال حضور ارتش‌های خارجي در برابر آن زیاد بود، هرگز امیدش را برای دستیابی به پیروزی نهایی از دست نداد. مشکل اصلی این بود که نیروهای بین‌المللی هرگز طالبان را به‌طور کامل شکست ندادند و به نیروهای شبه‌نظامی که امکان بسیج مجدد و رؤیای پیروزی در آینده را در سر داشتند، ضربۀ مهلکی وارد نکردند.

احتمال وقوع چنین حوادثی را می‌توان در عراق نیز پیش‌بینی کرد. دولت اسلامی داعش از نظر سرزمینی شکست خورد؛ اما هنوز برخی از فعالیت‌های دولت اسلامی وجود دارد که بیشتر پیرامونی است. البته نیروهای عراقی نشان داده‌اند که وضعیت خوبی برای مقابله با آن دارند.

حماس و حزب‌الله پس از هرگونه رویارویی با ارتش اسرائیل سرپا ماندند. آنها شاید پیروز واقعی نبودند؛ اما نمی‌توان گفت که به‌طور معنی‌داری شکست خورده‌اند. حوادثی که در افغانستان رخ داده است، برای حماس و دیگر جریان‌هایی که با اسرائیل مقابله می‌کنند، روحیه‌بخش بوده است. آنها غرب را که اسرائیل بخش مرکزی آن محسوب می‌شود، چیزی می‌دانند که می‌توان آن را با استواری و اعتقادی تزلزل‌ناپذیر شکست داد.

قابل دسترسی در:

http://yun.ir/xes0p3