نقش زنان در توسعۀ تمدن اسلامی با تأکید بر آموزۀ ملت

نقش زنان در توسعۀ تمدن اسلامی با تأکید بر آموزۀ ملت

این گزارش برگرفته از سخنان سرکار خانم دکتر قربان‌نژاد، دانشیار گروه تاریخ فرهنگ و تمدن، در نشست تخصصی «بررسی نقش زنان در گسترۀ تمدن اسلامی» است. در این نشست که با مشارکت استادانی از تونس، الجزایر، کویت و ایران و نیز به‌کوشش میز زنان موسسۀ آینده‌پژوهی جهان اسلام در تاریخ 12/05/1400 برگزار شد، بر آینده‌پژوهی و نیز عناصر تقویت و تعالی تمدن اسلامی تأکید شد. زنان به‌عنوان عاملی مهم و اثرگذار در تغییر ارزش‌ها و نگرش‌های جوامع، به‌ویژه تمدن اسلامی در برهه‌های مختلف تاریخ شناخته شده‌اند. بنابراین، توجه به موضوع زنان و نقش آنها در تکامل و پویایی جامعه به‌منظور گسترش تمدن اسلامی از اهمیت ویژه‌ای برخوردار است. تبیین نقش‌آفرینی زنان در تمدن اسلامی، با بهره‌گیری از رویکرد تاریخی-تحلیلی به دیدگاه اسلامی امت، علاوه بر ایجاد زمینه‌های جلب مشارکت زنان در گسترش تمدن اسلامی، مدل برنامه‌ریزی اولیه‌ای را برای تحقق نقش زنان در آیندۀ تمدن اسلامی ارائه می‌نماید. بر این اساس، محورهای مدل درنظرگرفته‌شده برای بررسی جایگاه و نقش زنان در گسترش تمدن اسلامی عبارت‌اند از:

  • تمدن اولیه اسلامی؛ ایجاد بستر‌های لازم حضور و مشارکت زنان در جامعه با هدف فرهنگ‌سازی با تکیه بر آموزۀ امت؛
  • تمدن زمینه‌ساز؛ تنظیم الگوی جامع و کامل زن مسلمان؛
  • تمدن نوین اسلامی؛ برنامه‌ریزی برای نقش‌آفرینی زنان در امور مربوط.

 تمدن اولیۀ اسلامی بر مبنای آموزه‌های دین و با هدف سعادت دنیوی و اخروی در دوران رسول اکرم (ص) شکل گرفت. این تمدن با ایجاد ظرفیتی نامحدود، همۀ آحاد جامعه را فارغ از هرگونه ویژگی‌های قومی و نژادی به‌عنوان عبادالله یا خلیفه‌الله به‌منظور دستیابی به جامعۀ توحیدی و گسترش تمدن اسلامی به شمارکت دعوت می‌کرد. برخی از پژوهشگران، آموزۀ امت را به‌سبب برخورداری از ویژگی‌های متنوع و ابعاد گسترده، از لحاظ مبانی و محتوا با «تمدن» یکی انگاشته‌اند. زمانی که تمدن اسلامی در دورۀ خاتمیت بر بنیاد دین و با هدف سعادت دنیوی و اخروی انسان شکل گرفت، آموزه‌ای بی‌بدیل در قرآن و سنت نبوی در حال تکوین بود که با ایجاد ظرفیتی نامحدود، همگان را برای تحقق جامعۀ توحیدی دعوت می‌نمود. یقیناً ویژگی‌های نظام‌مندبودن، جامع و سیستم‌واربودن آموزۀ ملت به مشارکت گروه‌های مختلف مردمی، به‌ویژه زنان، در گسترش تمدن جامعۀ اسلامی و پیشرانی جامعۀ توحیدی در سراسر جهان منجر می‌شود. همچنین، نحوۀ برخورد حاکمیت بر اساس آموزۀ ملت از اصول اساسی است که به کارآمدی زنان در گسترش تمدن اسلامی منجر خواهد شد. رسول اکرم (ص) در صدر اسلام، به‌عنوان مجری فرهنگ الهی، زمینه را برای حضور و مشارکت زنان در تمامی ابعاد گشود. برای نمونه، حضرت خدیجه به‌عنوان اولین عضو امت در دفاع از نبوت، و فاطمه زهرا (س) به‌عنوان اولین مدافع ولایت از نمونه‌های برتر در این حوزه‌اند. بنابراین، فرهنگ‌سازی حضور زنان بر پایۀ آموزۀ امت، علاوه بر مشارکت‌دادن  قشرهای مختلف زنان مسلمان و انقلابی و آگاه، اعم از مهاجر و انصار، سفید و سیاه و نیز کنیز و آزاده، در برپایی جامعۀ نبوی، به بهبود اخلاق فردی و احساس تعلق به رشد تمدن و فرهنگ اسلامی منجر شد. همچنین، میزان مشارکت زنان در تحولات سیاسی و اجتماعی بر اساس آموزۀ امت، وسعت و عمق بیشتری در دوران علوی یافت. نقش زنان به‌سبب مستمرنبودن فرهنگ اسلامی در تمامی عرصه‌ها به‌تدریج کم‌رنگ و مانع از الگوسازی شد؛ اما پس از گذشت چهارده قرن از انقلاب محمدی (ص)، انقلاب اسلامی در ایران با هدف احیای تمدن اسلامی به وقوع پیوست و با پیامی جهانی، امت اسلامی را خطاب قرار داد. این انقلاب به‌عنوان تمدن زمینه‌ساز با درک واقعی شرایط زنان در عصر حاضر و نیز نیازها، ظرفیت‌ها، موانع، محدودیت‌ها و عقب‌ماندگی‌های آنان باید الگوی متعالی و متعادلی از زن مسلمان را با هدف دستیابی به حیات طیبه در عصر مهدوی (عج) طراحی می‌کرد.

امام‌خمینی (ره) به‌عنوان بنیان‌گذار انقلاب با هدف احیای تمدن اسلامی از مشارکت زنان حمایت کرد و جایگاه فردی و اجتماعی آنها را تثبیت و تقویت نمود. در نتیجه، زنان برای بقا و توسعۀ آرمان‌های انقلاب که همانند جامعۀ نبوی بود، قیام نموده و این اقدام جمعی به زنان مسلمان در سراسر جهان سرایت یافت.

رهبر معظم انقلاب اسلامی، آیت‌الله خامنه‌ای، الگوی سومی را برای زن و نیز رفع موانع و طرح ایدۀ جدیدی از کارآمدی زنان در تمامی عرصه‌ها مطرح کردند: الگوی زن مسلمان ایرانی. این الگو نه شرقی است و نه غربی. این زن همانی است که می‌تواند در ایجاد تمدن نوین اسلامی و ارتقای آن پیش‌قدم باشد و مطابق ایدۀ امت و پیام جهانی انقلاب، شخصیت و الگوی جهانی زن مسلمان را بعد از قرن‌ها ارائه نماید. اهمیت طراحی چنین الگویی تا بدان حد است که اگر تمدن اسلامی را نظام فرض کنیم، این تمدن بدون داشتن الگوی جامع شخصیت مطلوب زن مسلمان و متناسب با عصر حاضر نمی‌تواند فرایند نوسازی جامعه را به‌سمت آرمان‌های اسلامی هدایت نماید. تمدن زمینه‌ساز با تبیین نظام شخصیت، فهم مبانی معرفتی دین و تدوین برنامۀ عمل برای نقش‌آفرینی زنان در تمدن اسلامی و ترسیم «وضعیت جاری» و «وضعیت مطلوب» در قالب برنامه‌های کوتاه‌مدت، میان‌مدت و بلندمدت، زمینۀ لازم برای گسترش تمدن اسلامی را فراهم می‌کند.

تمدن نوین اسلامي با تأکید بر بیداری امت اسلامی، زماني كارآمد خواهد بود كه در مجموعه‌هاي متشكل از آن، هيچ عنصري مفقود يا تضعيف نگردد و از تناسب و توازن لازم برخوردار باشد. لذا باید برنامۀ جامع و کامل که دارای دقت و انسجام کافی است، برای برآورده‌شدن انتظارات از نقش‌آفرینی زنان در نظام تمدن نوین اسلامی تدوین گردد. قبل از هرگونه برنامه‌ریزی در حوزۀ نقش‌آفرینی زنان، باید پرسید زنان امت اسلامی در چه موضوعاتی، از چه طریقی و در چه دامنه‌ای می‌توانند در آیندۀ تمدن اسلامی تأثیرگذار باشند و چگونه می‌توان در مسیر تکامل‌گرایی زنان، سطح حساسیت آنان را به مسائل جهان اسلام حفظ کرد و ارتقا داد.

بنابراین می‌توان گفت نتیجۀ چنین برنامه‌ریزی جامع و کاملی که در آن به تمامی مسائل و امور پرداخته شود، زنان آگاهی خواهد بود که با توجه به شرایط از وظایف اصلی خود، همچون مادری و همسری چشم نپوشیده‌اند و در عین حال، از آمادگی‌های لازم برای ورود به عصر مهدویت برخوردار و برای برپایی حکومت الهی، قیام‌کننده و اداره‌کننده خواهند بود.