نقش بحران های قومی و نژادی بر سایر حوزه ها در افغانستان | گفتگو با محمدرضا فرقانی / سفیر پیشین و کارشناس مسائل افغانستان

اقوام ساكن افغانستان كه شمار آنها به اساس برخي سرشماری ها از 25 قوم بزرگ و كوچك تجاوز ميكند، هر كدام داراي خصال، روانشناسي، رفتار جمعي، رسوم، زبان، خواستگاه جغرافيایی، منشأ تاريخي و ویژگی های قومي متفاوتي هستند. در این میان بحث دربارۀ اقوام افغانستان ، شکاف های قومی-نژادی و شکاف های بین اقوام  و نقش آنها در بحران های داخلی مورد توجه در گفتگوی زیر است.

موسسه آینده پژوهی جهان اسلام: روند بحران های قومی و نژادی در کشور افغانستان چگونه است؟

افغانستان اصالتا کشوری چند قومیتی است و در بین خود افغان ها به کشور کثیرالمله و کثیرالاقوام معروف است. در این کشور اقوام و ملیت های مختلف حضور دارند. در بین این اقوام و قبایل و ملل موجود در افغانستان می توان به پشتون ها، تاجیک ها، ازبک ها، ترکمن ها، نورستانی ها، افشارها، قزلباش ها، آیماق و چندین قبیله کوچک دیگر نیز اشاره کرد. نام افغانستان همان طور که در تاریخ ذکر شده برآمده از مسائل قومیتی این کشور است. اساسا افغانستان به معنی سرزمین پشتون ها یا کشور پشتون هاست. زیرا افغان ها قومی از پشتون ها بودند که به آن ها اوغان یا افغان گفته می شد و بعدها بعد از تسلط پشتون ها بر افغانستان، نام این کشور را از خراسان به افغانستان تغییر دادند و حتی نام این کشور هم برآمده از گرایشات قومی و ملی در این کشور است.

موسسه آینده پژوهی جهان اسلام: در دو سه دهه گذشته، اصولا شکاف های قومی-نژادی در افغانستان تا چه حد در تداوم بحران ها و تاثیرگذاری بر سایر بحران های سیاسی، اقتصادی و … در افغانستان موثر بوده است؟

اساسا تمامی بحران های سیاسی و اجتماعی افغانستان در دو سده اخیر اصالتا و اساسا ریشه در مسائل قومی، قبیله ای و مناطق در افغانستان داشته است. این موضوع ریشه همه تحولات سیاسی و اجتماعی در این کشور بوده است. نه فقط در تحولات سی، چهل سال اخیر، بلکه اگر تحولات دویست سال اخیر را بررسی کنیم، جنگ هایی که در این کشور صورت گرفته، خیزش ها و نهضت هایی که در این کشور وجود داشته، حتی نهضت ها و خیزش هایی که جنبه ایدئولوژیک داشته اصالتا در گرایش های قومی این کشور ریشه داشته است. به عنوان مثال احزاب سیاسی این کشور با ایدئولوژی های مختلفی از کمونیسم، لیبرالیستی ، اسلام گرایی و مذهب گرایی ریشه در اقوام این کشور داشته است. مثلا حزب مائوئیست در افغانستان همواره فارس زبان ها و تاجیک ها بودند که گرایش های مائویست داشتند. حزب کمونیسم افغانستان نیز دارای دو جناح بود که جناح خلق حزب کمونیسم، ریشه در قوم پشتون داشت و جناح پرچم حزب کمونیسم، ریشه در تاجیک ها داشت. گرایشات اسلامی هم که به ویژه در افغانستان توسعه بیشتری پیدا کرده است، متاسفانه دارای ریشه های قومی بوده است. به عنوان مثال حزب اسلامی افغانستان به عنوان یک حزب جهادی در طول سی و چند سال گذشته در افغانستان ریشه در قومیت پشتون داشته است، در حالی که جمعیت اسلامی که دیگر حزب جهادی و مهم افغانستان ریشه در تاجیک ها داشته است. همچنین حزب وحدت اسلامی نیز به همین صورت ریشه در قومیت هزاره داشته است.

موسسه آینده پژوهی جهان اسلام: با توجه به تحولات یک دهه گذشته و سقوط طالبان، آیا می توان قائل به این امر بود که دامنه شکاف های قومی – نژادی در افغانستان کاهش یافته یا این که بر سایر بحران ها تاثیر بیشتری گذاشته است؟

من معتقدم که همچنان مسائل و بحران های فعلی و موجود در افغانستان، متاسفانه ریشه در گرایشات قومی داشته و دارد. طالبان اگر چه یک جنبش اسلامی و مدعی اسلام خواهی و برقراری خلافت اسلامی در افغانستان دارد، اما ریشه و گرایش پشتونی دارد. حتی داعشی که در افغانستان شروع به فعالیت کرده است، به ظاهر اسلام گرا است اما ریشه در قومیت پشتون دارد. به همین جهت عمدتا در مناطق پشتون نشین افغانستان در حال سربازگیری و رشد و توسعه است. من فکر می کنم تا زمانی که این مسائل وجود داشته باشد، بحران های افغانستان و شکاف هایی در افغانستان تداوم پیدا خواهد کرد. حتی در تحولات سیاسی ده ساله اخیر مانند انتخاب رئیس جمهور نیز این موضوع نیز وابسته به گرایشات قومی است. زیرا پشتون ها معتقدند که رئیس جمهور حتما باید پشتون باشد و اعتقادی ندارند که مقام اول این کشور را به تاجیک ها و یا قومیت های دیگر واگذار کنند. در حال حاضر نیز در دولت فعلی که رئیس جمهور آن پشتون است، دارای دو معاون و هر کدام از معاوینن از یک قومیت هستند. یک معاون از قوم هزاره و یک معاون هم از قوم ازبک است. در حالی که ریاست قوه اجرایی، آقای دکتر عبدالله عبدالله از تاجیک ها است که بنا به مصالحی این پست جدید را ایجاد کردند تا از شکاف شدید قومی و بحران امنیتی در این کشور بکاهند.

موسسه آینده پژوهی جهان اسلام: تا چه میزانی بازیگرانی مانند ترکیه و عربستان تا چه حدی در دامن زدن به بحران های قومی- نژادی در افغانستان دخیل هستند؟

در واقع حتی سیاست های کشورهای خارجی در افغانستان نیز متاسفانه بر اساس گرایشات قومی و طایفه ای در این کشور شکل می گیرد. هر یک از کشورهای خارجی منافع خود را در افغانستان، در یکی از اقوام این کشور می بینند و در همان جهت سیاست گذاری می کنند و سعی می کنند که سیاست های خود را پیش ببرند، به عنوان مثال در حال حاضر پاکستان عمدتا بر حمایت از پشتون ها در افغانستان تاکید دارد و به دنبال این است که با حمایت از پشتون ها نزدیک به خود مشکل مرزی خود را حل کند. علت آن هم این است که شاید دو برابر و یا حتی سه برابر پشتون ها در داخل افغانستان، پشتون ها در پاکستان زندگی می کنند. دولت پاکستان از بیم این که مبادا پشتون ها قدرت را از دست بدهند و پشتون های داخل دولت پاکستان نیز علیه دولت مرکزی شورش کنند، از پشتون ها حمایت می کند. از طرف دیگر پشتون های پاکستانی، در رده های بالای قدرت قرار دارند و تلاش می کنند که هم چنان سیاست های پاکستان را در جهت حمایت از پشتون ها سوق دهند. همچنین انگلیسی ها معمولا از پشتون ها در افغانستان حمایت می کنند، در حالی که فرانسوی ها از تاجیک ها و فارس زبان ها حمایت کرده و می کنند. ترکیه عمدتا سیاست خود را در افغانستان در حمایت از ترک زبان ها مثل ازبک ها ، ترکمن ها استوار کرده است. به همین جهت آقای عبدالرشید دوستم در دو هفته گذشته بعد از جریان کودتای نافرجام در ترکیه، به این کشور به عنوان معاون رئیس جمهور سفر کرد و حمایت خود را از دولت آقای اردوغان اعلام داشت. در این میان متاسفانه سیاست های مخربی را در افغانستان طی چهار دهه گذشته داشته است، همواره تابعی از سیاست های پاکستان بوده است و به دنبال سیاست های پاکستان از پشتون ها حمایت کرده و می کند. یکی دیگر از دلایل حمایت عربستان از پشتون ها در داخل افغانستان، در رقابت با ایران است. زیرا فارس زبان های افغانستان را متمایل به ایران می داند و نمی خواهد که جمهوری اسلامی ایران در افغانستان سیاست های خود را پیش ببرد.

موسسه آینده پژوهی جهان اسلام: آینده شکاف های قومی– نژادی در افغانستان و تاثیر بر بحران های امنیتی- سیاسی این کشور چگونه خواهد بود؟

من فکر می کنم متاسفانه همچنان نقش اول را در بحران های اجتماعی و سیاسی این کشور، مسائل قومی خواهد زد و هیچ افق مناسبی حداقل در کوتاه مدت برای کاهش شکاف های قومی در افغانستان به چشم نمی خورد. این شکاف ها همچنان نقش اصلی و جوهر اصلی تمام اختلافات و در نتیجه بحران های امنیتی در این کشور خواهد بود.

————————————

توجه : مسئولیت صحت و سقم مقالات، یادداشت ها و مصاحبه های منتشر شده به عهده نویسنده بوده و صرف انتشار به معنی تائید آن نمیباشد.