مسیحیان سوریه در گرداب ابهامات تحولات سوریه

 

مسیحیان سوریه در گرداب ابهامات تحولات سوریه

صدیقه خراسانی

دانشجوی دکترای روابط بین‌الملل

 

در همه جنگ‌های قومیتی و مذهبی، بیشترین آسیب به اقلیت‌ها وارد می‌شود. شروع بحران سوریه در سال 2011، شرایط زندگی را برای جماعت مسیحی، علوی، کرد و ایزدی سوریه که در شمار اقلیت‌های سوری بودند، به‌گونه‌ای رقم زد که برای بقای خود مجبور به مبارزه و یا مهاجرت از موطن خود گردیدند. مسیحیان سوریه و مواضع آنان در این جنگ موضوعی است که در این نوشتار به آن می‌پردازیم.

شاید به‌جرئت بتوان گفت یکی از گروه‌های قومی- مذهبی که بیشترین آسیب را در خلال جنگ‌های داخلی سوریه دیده است، مسیحیان این کشور بوده‌اند. این اقلیت مذهبی باسابقه طولانی جزو قدیمی‌ترین گروه‌های ساکن در شام یا سوریه امروزی هستند و حدود 10 درصد جمعیت سوری را تشکیل داده‌اند. مسیحیان سوریه متشکل از مسیحیان ارمنی، مارونی، ارتدوکس، کلدانی و آشوری و جزئی از جمعیت بزرگ مسیحیت خاورمیانه هستند.

سابقه سکونت آن‌ها در شام به قرون اولیه میلادی بازمی‌گردد که در مسیر رسیدن به بیت‌المقدس، در شام سکنی گزیدند. عمده شهرهایی که این جماعت مسیحی اقدام به سکونت در آن‌ها کردند، عبارت‌اند از حلب، دمشق، حمص، حسکه و شهرک‌های لاذقیه که در این میان شهر حلب نقطه مرکزی اتصال مسیحیان سوری است.

با روی کار آمدن حزب بعث سوریه در 1963 که قبلاً توسط میشل عفلق مسیحی تأسیس‌شده بود، شمار زیادی از مسیحیان سوری به حزب پیوسته و از مواهب سیاسی اجتماعی زیادی برخلاف اقلیت کرد سوری برخوردار شدند. آنان با قرار گرفتن در کنار رهبران سوریه وفاداری خود به کشور و حزب را بارها اثبات کردند؛ به‌طوری‌که امروزه مسیحیان سوری را می‌توان جزو وفادارترین گروه‌های کشور به اسد دانست.

با شروع جنگ داخلی سوریه و کشیده شدن پای بازیگران خارجی به آن‌که به جنگ‌های نیابتی موسوم گردیده، اکثریت مسیحیان به دلیل داشتن پیشینه وفاداری به دولت مرکزی سوریه و عقاید مذهبی متفاوت، در مرکز تهاجمات گروه‌های افراطی سلفی و جهادی قرار گرفتند که آنان را مجبور به مهاجرت به کشورهای اروپایی و یا منطقه به‌خصوص لبنان- به دلیل وجود شرایط مطلوب برای مسیحیان- کرد. این روند منجر به کاهش شمار زیادی از مسیحیان سوری که ریشه‌ای خاورمیانه‌ای دارند شده و آنان را با سرنوشتی نامعلوم در عدم تعلق به کشورهای میزبان و نبود اطمینان درماندن و یا بازگشت به سرزمین مادری روبرو ساخته است.

موضع‌گیری‌های متفاوتی از سوی مسیحیان سوریه در مواجهه میان دولت بشار اسد و اپوزیسیون وجود دارد. به عقیده مسیحیان طرفدار بشار اسد، در دولت سکولار وی، آنان از آزادی‌های مذهبی همچون دیگر شهروندان برخوردار بوده، و شرایط مدنی مناسبی داشته‌اند که امنیت اجتماعی و روانی آنان تأمین می‌شد؛ در صورت شکست وی و روی کار آمدن افراطیون داعش و جبهه النصره که مخالف وجود اقلیت‌ها در دولتشان هستند، شرایط برای آنان بسیار سخت و نامطمئن خواهد شد.

گروه دیگری از مسیحیان‌ که جمعیت قابل ملاحظه‌ای را شامل می‌شوند اما، با اتخاذ مواضعی خنثی، سعی در کنار کشیدن خود از درگیری‌های داخلی داشته و با هیچ یک از گروه‌های درگیر همکاری ندارند؛ عمده‌ترین دلیل اتخاذ این خط‌مشی از سوی آنان، نامعلوم بودن گروه پیروز و در امان نگهداشتن خود از تلافی گروه غالب در صورت غلبه بر سایر گروه‌ها و طرفداران‌شان می‌باشد.

برخی نیز به خیل مخالفان اسد پیوسته و ماندن در کنار اپوزیسیون را در تحقق منافع حداکثری خود در رسیدن به دموکراسی در سوریه و ایجاد حکومتی آزاد ارزیابی می‌کنند. اینان همچون دیگر گروه‌های مخالف اسد، دست به اسلحه برده و با دولت مرکزی سوریه در تخاصم‌اند. به نظر آن‌ها عمر حکومت بشار اسد به پایان رسیده و مردم سوریه با برگزاری انتخابات آزاد، حکومت خود را تعیین می‌کنند. چگونگی تقسیم قدرت میان گروه‌های درگیر در صورت پایان جنگ، مجهول حل نشده‌ای است که هنوز پاسخ روشنی از سوی این طیفها پاسخ درستی به آن داده نشده است.

با طولانی شدن بحران سوریه، می‌توان از گروهی از مسیحیان نام برد که بدنبال ایفای نقش میانجی در مناقشات میان دو طرف بوده و خواهان حل آن از طریق مذاکره و گفتگو میان گروه‌های موافق و مخالف بوده تا نقطه پایانی بر این بحران گذاشته و شرایط مناسب را برای شهروندان و بازگشت آوارگان ایجاد کنند.

رهبران مذهبی مسیحی سوریه که همواره بر تعلقشان به کشورشان تأکید داشته و به شدت از خوانده شدنشان به عنوان اقلیت قومی- مذهبی پرهیز دارند از وضعیت موجود ابراز نگرانی کرده، روند مهاجرت و عدم بازگشت مسیحیان را نامطلوب ارزیابی می‌کنند. آنان حملات داعش به مسیحیان را هدفمند توصیف کرده که به نسل کشی مسیحیان منطقه و ایجاد ارعاب در صورت ماندن در زادگاهشان مبادرت می‌کنند؛ چرا که اسلام آوردن، دریافت جزیه و یا ترک سرزمین مادری از جمله شرایط داعش برای مسیحیان است.

این رهبران، با طولانی شدن بحران سوریه، بعضاً با تغییر برخی مواضع، ضمن دعوت به گفتگو میان جریان‌های درگیر، خواهان تصویب قانون شهروندی به جای قوانین مبتنی بر مذهب که به جداسازی شهروندان سوری منجر می‌شود بوده و بر تشکیل دولت ملی مبتنی بر همه سلایق، عقاید و مذاهب تأکید دارند. اگرچه در میان کشیشان، برخی ضمن حفظ مواضع، ماندن در کنار دولت اسد را بیشتر به نفع مسیحیان تلقی کرده و از دولت حاکم دفاع می‌کنند.

عوامل متعددی توجه گروه‌های سلفی و داعش را به سمت پاکسازی منطقه خاورمیانه از وجود دگردینان جلب کرده است. برجسته‌ترین تفاوت، اختلاف مذهبی است که بنیادگرایان را به مواجهه سرسخت با مسیحیان سوری و عراقی واداشته است. علاوه بر آن عدم شفافیت مواضع گروه کثیری از مسیحیان در این منازعه که جانب هیچ یک از گروه‌های درگیر را نگرفته‌اند، به تقویت این گمانه در میان دولت اسلامی شام دامن زده که اینان طرفداران تخاصم میان اسلام و مسیحیت بوده و به دلیل قرابت مذهبی با جهان غرب، عناصر نفوذی آنان به شمار می‌آیند. از آنجا که ضربه زدن به مسیحیان در خاورمیانه آسان‌تر از غرب است، پس حملات علیه آنان در سوریه و عراق با شدت بیشتری انجام می‌شود. هدف از این حملات پاکسازی منطقه از وجود مسیحیانی است که موطن خود را خاورمیانه می‌دانند.

مواضع رهبران مسیحیت و رسانه‌هایشان علیه اسلام، بهانه لازم را به دست افراطیون جهت اعمال فشار و تهدید بیشتر علیه مسیحیان داده و آنان را به خشونت بیشتر ترغیب می‌کند. همچنین، منابع نفتی و کشاورزی مناطق مسیحی نشین شمال شرق سوریه و هم مرز بودن آن با عراق و ترکیه این مناطق را به نقاطی استراتژیک و جذاب یرای گروه‌های شورشی تبدیل کرده است.

تکبر دولتهای غربی در تعلق مسیحیان خاورمیانه به آنان سبب گردیده، در اعلام مواضع خود نسبت به بحران منطقه، با نگاهی یک‌جانبه در طرفداری از مسیحیان این منطقه، اعلام کنند که باید شرایط برای ورود مهاجران مسیحی به کشورهایشان تسهیل شود. وجود تناسبات میان گروه‌های مسیحی و جامعه غربی، دل‌نگرانی‌های سردمداران و شهروندان غربی را درخصوص مخاطرات مهاجرت آنان به این جوامع به نسبت دیگر گروه‌ها کمتر کرده است.

شرایط ناپایدار خاورمیانه و کشیده شدن پای دیگر کشورها به جنگ نیابتی سوریه، بر دامنه مشکلات وتنش‌های شهروندان این کشور افزوده، خصوصاً شهروندان مسیحی را که با وجود اختلافات مذهبی، در شمار اقلیت‌های جمعیتی بوده که به طور مرتب تحت خشونت افراطیون قرار دارند و در صورت مهاجرت، امیدی به بازگشت به میهن خود ندارند و بدین ترتیب، زوال جماعت مسیحی خاورمیانه باشیب تندی ادامه دارد.

 

 

       **مسئولیت صحت و سقم مطالب موجود در یادداشت ها، مقالات و مصاحبه های منتشر شده در سایت به عهده نویسنده بوده و انتشار آنها الزاما به معنی تایید مطلب یا بیانگر دیدگاه های موسسه نمی باشد.