غرب آسیا و جایگزینی انرژی روسیه؛ از امکان تا عمل

فاتیما انصاری؛ پژوهشگر مسائل بین الملل

ایران در میان مدت می تواند جایگزین مناسبی برای انرژِی روسیه در اروپا باشد، اما در حال حاضر ایران حتی اگر بتواند گاز لازم برای اروپا را تامین کند، هیچ خط لوله آماده ای برای اینکار در اختیار ندارد.

اتحادیه اروپا برای تحریم روسیه، در واکنش به عملیات نظامی این کشور در اوکراین، پیش از هر چیز نیازمند جایگزین کردن انرژی وارداتی خود از روسیه است. این درحالیست که حجم عظیم منابع فسیلی در سرزمین وسیع روسیه، و نزدیکی این کشور به اروپا کار تحریم این کشور را با مشکل روبرو کرده است. چرا که اتحادیه اروپا به عنوان بزرگترین وارد کننده سوخت های فسیلی در جهان، 41 درصد نیاز خود را از طریق روسیه تامین می کند. با تحریم احتمالی شرکت های روسی، 70 درصد از فروش نفت روسیه کاسته می شود و بدین ترتیب احتمال این که روسیه دچار بحران اقتصادی شود، وجود خواهد داشت. اتحادیه اروپا هرچند با قطع واردات انرژی از روسیه باید به سرعت به فکر جایگزین باشد، اما با برقراری تحریم علیه روسیه، در واقع حمایت مالی خود را از حمله به اوکراین قطع کرده است. البته جبران این تحریم برای اتحادیه اروپا کار آسانی نیست، گرچه در میان مدت و بلند مدت می تواند نیاز خود را از طریق کشورهای غرب آسیا و شمال آفریقا تامین کند، که این خود مستلزم حمایت از این کشورها برای سرمایه گذاری، ایجاد و یا توسعه زیرساخت های لازم جهت انتقال گاز، نفت و انرژی های سبز است. مساله ای که در این یادداشت سعی می شود به آن پرداخته شود بررسی پتانسیل هر یک از کشورهای غرب آسیا از این کشورها برای تامین انرژی مورد نیاز اروپاست.
ایران را می توان یکی از کشورهایی دانست که می تواند به عنوان جایگزین اصلی روسیه مطرح شود. چراکه ذخایر نفتی ایران در رتبه چهارم و ذخایر گازی آن در رتبه دوم جهان قرار دارد. این کشور به اروپا نزدیک‌تر است. ایران مدت هاست که در انزوای اقتصادی به سر می برد و تحت فشار شدید تحریم های ظالمانه بین المللی قرار دارد و به ویژه از سال 2005 و خروج آمریکا از برجام در سال 2018، این فشارها مضاعف شده است.
به گزارش رویترز صادرات نفت ایران به اروپا با کاهش 35 درصدی به 415 هزار بشکه در روز رسیده است. به طوری که صادرات نفت خام این کشور به اروپا از 4.1 درصد در سال 2018 به 0.02 درصد در سال 2020 کاهش یافت. مدیر گروه مطالعات انرژی وین، ایران را در میان مدت بهترین گزینه برای تامین گاز اروپا اعلام کرد. فریدون برکشلی در مصاحبه با خبرگزاری ایلنا گفت که اگر تحریم های ایران و ونزوئلا برداشته شود، این دو کشور می توانند جایگزین روسیه شوند. به گفته برکشلی آمریکا و اروپا این انتظار را دارند که یک سوم ذخایر شناخته شده جهان تحریم بوده و مشکلی نیز ایجاد نشود. گرچه وزارت نفت ایران، توان خود را برای پوشش نیاز اروپا اعلام کرده است، اما به نظر می رسد ایران برای افزایش ظرفیت تولید خود نیاز به زمان دارد و امکان صدور سریع انرژی به اروپا را ندارد. از مهمترین دلایل آن پروژه های تحقق نیافته خطوط انتقال گاز ایران به اروپا است. این خطوط که شامل خط لوله ناباکو، خط لوله اسلامی و خط لوله پارس هستند، در واقع از نیازهای اصلی زیرساختی صدور گاز به اروپا محسوب می شوند.
در طرح خط لوله ناباکو گاز دریای خزر از طریق ترکیه وارد اتریش می شود و کشورهای گرجستان، آذربایجان، رومانی و بلغارستان در مسیر این خط لوله قرار گرفته اند. اما ایران که می توانست گاز ترکمنستان را به این خطوط انتقال دهد، بنا بر تصمیم کنسرسیوم ناباکو که در سال 2010 در آنکارا برگزار شد به دلایل سیاسی از این پروژه حذف گردید. در پروژه خط لوله اسلامی قرار بود این خط از پارس جنوبی، عراق و سوریه عبور کرده و به لبنان، ترکیه و در نهایت اروپا برسد. اما به دلیل ناامنی این مسیر اروپا حاضر به تامین گاز خود از طریق این خط نشد و خط لوله اسلامی در نهایت به عراق خاتمه یافت.
سومین و مهمترین خط لوله انتقال گاز ایران، خط لوله پارس بود که پیمانکار آن شرکت سوییسی به نام EGL بود. این خط لوله قرار بود از کشورهای ترکیه، یونان، ایتالیا، سوییس، اتریش، آلمان، فرانسه و اسپانیا عبور کرده و سالانه 37 میلیارد متر مکعب گاز را انتقال دهد. اما تحریم ها علیه ایران، موجب لغو این پروژه و فسخ قرارداد شرکت سوییسی شد. بنابراین در کوتاه مدت، حتی اگر ایران بتواند گاز لازم برای اروپا را تامین کند، هیچ خط لوله آماده ای برای اینکار در اختیار ندارد.
در مقابل، عربستان که قبل از ایران، در رتبه دوم ذخایر نفتی جهان است، از معدود کشورهایی محسوب می شود که توان افزایش سریع تولید نفت را در خود دارد. بنا به گزارش kelioil پس از بحران اوکراین، ایالات متحده، انگلستان و آلمان در راستای قطع واردات نفتی خود از روسیه، نمایندگانی را به عربستان و امارات متحده عربی فرستادند. آمریکا اما اختلافات اساسی بر سر مسایل مختلفی با عربستان دارد که داد و ستد نفتی این دو کشور را تحت تاثیر خود قرار داده است. از جمله این اختلافات خروج انصارالله از لیست سازمان های تروریستی توسط بایدن است. ضمن این که عربستان در پی تیره کردن روابط خود با روسیه نیست. زیرا روسیه را یکی از مناسبترین جایگزین های آمریکا برای تامین تسلیحات نظامی خود می داند. همچنین عربستان می تواند با نزدیکی به روسیه، در روابط بین ایران و مسکو خلل ایجاد کند. به همین جهت در برابر افزایش تولید، مقاومت کرده و همچنان به توافق اوپک پلاس که روسیه را شامل می شود پایبند باقی مانده است. این مقاومت عربستان، اما می تواند منجر به افزایش سرعت اروپا در خروج وابستگی به انرژی های فسیلی و روی آوردن به انرژی های سبز و تجدیدپذیر شود.
قطر نیز گرچه در صدد توسعه زیرساخت ها و افزایش توان نفتی خود است، اما اعلام کرده که تعهدات بلند مدتش با کشورهایی مانند چین، ژاپن و کره جنوبی در اولویت قرار دارند. این در حالی است که آلمان از قرارداد بلندمدت گازی با این کشور خبر داده است. با وجود این که امارات متحده عربی حدود 30 درصد از گاز مایع اتحادیه اروپا را تامین می کند، اما کشورهای حوزه خلیج فارس بیشترین صادرات نفت و گاز خود را به کشورهای آسیایی دارند.
کشور عراق به عنوان پنجمین دارنده ذخایر نفتی، می توانست یکی از تامین کنندگان انرژی برای اروپا باشد. اما جنگ های پی در پی در طی نزدیک به پنجاه سال گذشته، این کشور را از توسعه زیرساخت های لازم بازداشته است و از سرمایه گذاری عراق در این زمینه مدت زیادی نمی گذرد. از طرفی اقلیم کردستان عراق به نقل از ایندیپندت، با تولید روزانه 450 هزار بشکه نفت خام که بیشتر آن به ترکیه صادر می شود، اعلام کرده است که می تواند بخشی از نیازهای نفتی اروپا را تامین کند که البته این را مشروط به همکاری بغداد می داند. وجود منابع غنی نفت و گاز در این اقلیم، همواره محل تنش بین اربیل و بغداد بوده است. دولت خود مختار اربیل با استناد به قانون اساسی عراق، منابع طبیعی موجود در این منطقه را حق خود می داند. اما دولت مرکزی عراق، اربیل را موظف می داند که هرگونه قرارداد نفتی و گازی را با هماهنگی و موافقت بغداد انجام بدهد.
از دیگر کشورهای نفت خیز منطقه، لیبی است که هرچند نفت با کیفیت بالا دارد، اما به دلیل مشکلات داخلی و درگیری های سیاسی و اجتماعی که در سال های اخیر گریبانگیر این کشور بوده است، بیشتر زیرساخت های انرژی در آن تخریب شده است. به حدی که این کشور حتی توان انجام تعهدات فعلی خود را نیز ندارد. در واقع جنگ قدرت در لیبی بر تولید انرژی در این کشور اثر نامطلوبی گذاشته است، تا جایی که تولید نفت این کشور به کمتر از یک میلیون بشکه در روز رسیده است. بنابراین لیبی نمی تواند گزینه مناسبی برای تامین انرژی اتحادیه اروپا محسوب شود و در حال حاضر تنها 1.1 درصد از گاز اروپا را تامین می کند. ابراهیم الفتوری، تحلیل گر سیاسی لیبی، احتمال می دهد که نیاز اتحادیه اروپا به نفت و گاز لیبی، می تواند دلیل خوبی جهت یافتن راه حلی سریع برای حل بحران لیبی باشد. چرا که ممکن است مسایل سیاسی و امنیتی، مانع از استفاده حداکثر توان نفتی و گازی لیبی بشود.
تمام این بررسی ها نشان می دهد که بعید است کشورهای غرب آسیا و شمال آفریقا بتوانند حداقل در کوتاه مدت، جایگزین مناسبی برای روسیه باشند. گرچه در بلند مدت نیز مسایل مختلفی از جمله مسافت و امنیت در این منطقه قابل بررسی است. چنین صف بندی هایی برای تامین انرژی اروپا می تواند چینش کنونی روابط منطقه را بر هم زده و شرایط پیچیده تری را ایجاد کند.