عوامل موثر بر حضور داعش در افغانستان | پیرمحمد ملازهی / کارشناس افغانستان

بستر های حضور داعش در افغانستان

حقیقت این است که حضور داعش در افغانستان مدت ها بود که پنهان نگه داشته می شد، یعنی مقامات رسمی تایید نمی کردند که داعش در افغانستان حضور دارد. به تازگی این مقامات پذیرفتند که درگیری هایی بین طالبان و نیروهای داعش پیش آمده است و کم کم در سطح رسانه ها هم مطرح شد که داعش در بعضی از مناطق در جنوب افغانستان مثل زابل و هلمند و مناطق شمالی مثل کندز و بدخشان پیدا شده است. بحثی که مطرح است این است که آیا  افرادی که به نام داعش در حال انجام عملیات در افغانستان هستند، از منطقه خاورمیانه آمده اند یا این که افراد بومی و محلی به داعش پیوسته اند و تحت عنوان پرچم داعش کار می کنند؟ برداشت کلی این است که بخشی از نیروهای که یا با طالبان یا با نیروهای ازبک ، چچن و نیروهایی القاعده کار می کردند، از بدنه اصلی القاعده یا طالبان جدا شده و تحت پرچم داعش قرار گرفته اند و به عنوان داعش در حال انجام عملیات در افغانستان هستند. چنانچه در پاکستان هم نشانه هایی از حضور همین نیروها به دست آمده است. حقیقت این است که این برداشت (به این دلیل که بخشی از فرماندهان طالبان که از شورای کویته بریده بودند، اعلام وفاداری به داعش کردند و با ابوبکر بغدادی بیعت کردند و عملیاتی انجام دادند) دقیق تر است. حتی گفته می شود که تعدادی از فرماندهان طالبان که در برخوردها، دستگیر کرده بودند؛ اعدام کرده اند و فیلم آن را در شبکه های اجتماعی قرار دادند. لذا در حال حاضر بحث این است که این گروه ها هستند که تحت عنوان داعش کار می کنند، نه این که داعش به افغانستان  آمده باشد.

به طور کلی من فکر می کنم که زمینه هایی از جمله بی سوادی برای حضور داعش مهیا  است . در هر حال افغانستان مناطقی هستند که عمدتا مردم فقیر در آن جا زندگی می کنند . این امر بستری برای حضور هر گونه گروه (که امکانات مالی دارد و می تواند از این امکانات مالی در جهت نفوذ استفاده کند) فراهم می کند. داعش امکانات مالی خوبی در اختیار دارد، یعنی با توجه به این که منابعی از نفت و گاز سوریه و عراق را تصرف کرده است ، این امکان وجود دارد که با فروش ارزان این منابع از طریق قاچاق منابع مالی گسترده ای به دست بیاورد. این بخشی از امکاناتی داعش است و ممکن است امکانات دیگری هم از بیرون دریافت کند.

حجم افراد داعش در افغانستان

آمار رسمی در مورد حجم افراد داعش در افغانستان اعلام نشده است، ولی در مناطق مختلف حضور دارد و در حال گسترش حضور خود است، به این معنی است که توانسته است تعدادی را به خود جذب کند. به خصوص این که در افغانستان وقتی یک فرمانده طالبان به داعش می پیوندد، نیروهای خود را نیز می برد و یا اگر در یک طایفه فرد مؤثری به یک جریان بپیوندد کل ان طایفه را هم با خود به این مسئله می کشاند. این مسئله مهمی است. در واقع چیزی که در حال حاضر در بدخشان ( منطقه ای در شمال افغانستان) که گفته می شود نیروهای خارجی در آن جا فعال شده اند، نشان می دهد که داعش صرف نظر از این که تعداد را جذب کرده قدرت تأثیر گذاری قابل تأمل دارد. جدا از این به نظرم می رسد نباید خیلی در تعداد و نقش داعش غلو کرد.

نگاه حزب اسلامی حکمتیار، گروه حقانی و طالبان نسبت به داعش

یک نوع رقابت های پشت پرده بین حزب اسلامی حکمتیار و گروه حقانی و طالبان نسبت به داعش وجود دارد، یعنی حکمتیار ، شبکه حقانی یا طالبان احساس خطر می کنند و فکر می کنند که اگر داعش در افغانستان رشد پیدا کند، کاملا می تواند جایگزین شود و این گروه ها کم کم منزوی بشوند. در حال حاضر آن ها چنین خطری را احساس می کنند. این خطر باعث می شود که یا این گروه ها تمایل بیشتری برای صلح در کابل پیدا کنند یا این که نتوانند نیروهایشان را به طور کامل نگه دارند و زمینه ای برای داعش فراهم شود تا نیروهای درون بدنه آن ها را جذب کند. بر همین اساس است نامه ای از طرف طالبان منتشر شد به رهبر داعش آقای ابوبکر بغدادی نوشته شده بود . مضمون آن این بود که افغانستان جایی نیست که دو نیروی جهادی در صحنه باشند. در حقیقت خواست آن ها از ابوبکر بغدادی این بود که وارد افغانستان نشوند و اگر وارد افغانستان شوند، جهاد در کلیت خود به ضرر مسلمانان پیش می رود. این نامه نشان داد که نگرانی در رهبری شورای کویته حداقل در سطح بالاتری قرار دارد.

افغانستان و عوامل موثر بر حضور داعش

اگر بپذیریم که نهضت اسلامی شرقی چین و نهضت اسلامی در تاجیکستان و ازبکستان به داعش پیوسته اند، در آن صورت احتمال این که داعش در شمال افغانستان فعال تر برخورد کنند، بیشتر از جنوب و شرق افغانستان خواهد بود. اما جنوب شرق هم چنان حیطه قدرت طالبان باقی می ماند. ولی در شمال به دلیل تغییراتی که اخیرا آقای پوتین هم مطرح کردند ( خبرهایی با این مضمون منتشر شده است که هدف اصلی حضور داعش، آسیای مرکزی است نه افغانستان) در واقع آن ها می خواهند بگویند که ما کاری به شما افغان ها نداریم، ما آمده ایم از جغرافیای شما استفاده و اگر شما کاری به کار ما نداشته باشید، ما با شما درگیر نمی شویم و به آسیای مرکزی می رویم. در همین راستا آقای پوتین هم مطرح کرد که آمریکا و اروپا درصددند که داعش را علیه نفوذ روسیه و چین در آسیای مرکزی به کار گیرند. البته این برداشت آقای پوتین است. در هر حال واقعیت امر این است که نیروهایی که وابسته به آسیای مرکزی هستند، مسئله آن ها افغانستان نیست، مسئله آن ها تسلط بر آسیای مرکزی و ایالت سین کیانگ است، بنابراین ممکن است که با غرب هماهنگ شوند و مواضع مشترکی را پیدا کنند، جدا از این که با هم همکاری کنند یا همکاری نکنند. ولی موانع آن ها و اهداف بلند مدتی که دارند در یک جهت قرار می گیرد و امکان همکاری آن ها هم امکان پذیر می شود. در بعد دیگری به نظر من عامل اصلی برای این که داعش یا هر گروه دیگری که بخواهد در افغانستان نفوذ کند، جنگ حال حاضر در افغانستان ، بی ثباتی ای و تجزیه قدرتی در این کشور هرج و مرج و بی قانونی خواهد بود. همچنین اگر نیروهای دولتی از قدرت کافی برای تسلط دولت مرکزی برخوردار نباشند، زمینه را برای حضور داعش مساعد می کند. چنانچه در مناطق دیگر در خاورمیانه و شمال آفریقا کشورهایی که دچار هرج و مرج هستند، داعش بیشتر توانسته است حضور پیدا کند. در همین راستا لیبی، یمن کشورهایی هستند که ثبات قدرت وجود ندارد و تجزیه قدرت وجود دارد. لذا تجزیه قدرت به سود داعش است و همین زمینه باعث حضور داعش می شود.

آینده حضور داعش در افغانستان

واقعیت این است در بلند مدت داعش زمینه ای (به آن معنا که در عراق و سوریه به دست آورده است) در افغانستان ندارد. داعش ظاهرا خیلی امیدوار نیست که در افغانستان بتواند بتواند جغرافیا به دست آورد. به خصوص که اگر با طالبان در تضاد قرار گیرد. لذا ممکن است تعدادی از نیروهای طالبان به داعش پیوسته باشند، اما اکثریت طالبان همچنان به ملا محمد عمر وفادار هستند و خط فکری طالبانی دارد. در واقع داعش یک گروه جهان وطنی است و جهانی فکر می کند و افغانستان را بخشی از آن دنیایی که در سر دارد می داند. در نقشه ای که داعش چاپ کرده افغانستان را در همان سازمان جهانی بررسی کرده اند. اما طالبان یک گروه محلی است و هدف آن فقط تسلط بر افغانستان است و نمی خواهد به جاهای دیگر برود. بنابراین نیروهایی که وفادار و به نوعی ملی گرایی علاوه بر اسلام گرایی در بین آن ها وجود دارد، به طالبان وفادار باقی می مانند و به نظر داعش خیلی قدرت رقابت با طالبان را نخواهد داشت.