خاورمیانه و بحران های ژئوپلیتیکی/گفتگو با پروفسور رولند مارشال

بسمه تعالی

خاورمیانه و بحران های ژئوپلیتیکی

گفتگو با پروفسور رولند مارشال

 

         موسسه آینده پژوهی جهان اسلام: جناب آقای دکتر مارشال، نظر شما درباره ظرفیت و امکان تبدیل جهان اسلام به بلوک قدرت و نقش خاورمیانه در این میان چیست؟

         پروفسور مارشال: خوب تاریخ نوشته نشده است. بنابراین نمی‌توانیم بگوییم که این احتمال اصلاً وجود ندارد. اما وقتی به جهان اسلام نگاه می‌اندازیم، می‌بینیم که خاورمیانه ازنظر دموگرافی در اقلیت است در جهان اسلام. سپس باید به این مطلب توجه کرد که واقعاً خاورمیانه برای انتقال پیام وحدت به دیگر کشورهای اسلامی مانند اندونزی چه‌کاری انجام می‌دهد، که البته من خیلی حرکت خاصی را نمی‌بینم. بنابراین من بر این باور هستم که یکی از مسائل داشتن فرهنگ مشترک است و دیگری داشتن وحدت. حالا معنای وحدت چیست؟ خوب بله مسلمانان وحدت بسیار قوی در مسائل مذهبی دارند مانند اینکه یک خدا را می‌پرستند.

ازنظر سیاسی به گمانم جایی نوشته‌شده است که خداوند ما را به‌صورت قبایل گوناگون آفرید چراکه همدیگر را بشناسیم و بفهمیم که وحدت داشتن همان‌طور که من گفتم غیرممکن نیست اما پیش از رسیدن به این اتحاد باید قدم‌های فراوانی برداریم و این گام‌ها البته لذت‌بخش هستند. ازاین‌گونه مقاطع زمانی در تاریخ بسیار زیاد است. من از کشوری آمده‌ام که نقش بسیار اندکی را در ایجاد اتحادیه اروپا ایفا کرد. اما بگذارید در خاطر داشته باشم که 15 سال پیش در سراسر جهان بسیاری از کشورها فکر می‌کردند که پیام اتحادیه اروپا پیام صلح، نوعی اتحاد اقتصادی در بازارها و البته رفت‌وآمد آزاد مردم بین مرزها و دریافت احترام یکسان در تمامی کشورهای اروپا خواهد بود و البته دموکراسی که مهم‌ترین مؤلفه آن بود و تمایل به ایفای نقش در جهت برابری، توسعه، صلح و امنیت برای مردم. بنابراین من امیدوارم، که البته فکر نمی‌کنم به این زودی‌ها اتفاق بیافتد، که این‌گونه گام‌ها برای انتقال پیام روزی در خاورمیانه نیز رخ دهد.

         موسسه آینده پژوهی جهان اسلام: نظر شما درباره ریشه‌های ژئوپلیتیکی بحران در سوریه، یمن و عراق چیست؟

          پروفسور مارشال: خوب من روی مسائل سوریه کار نمی‌کنم، در اصل حوزه کاری من آفریقا است. اما بر این اعتقاد هستم که اکنون بحرانی در سوریه وجود دارد که می‌توانست به‌گونه‌ای دیگر باشد و شرایط منطقه‌ای نیز می‌توانست متفاوت باشد. درباره یمن من معتقدم که جنگ بیشتر بنا بر چند دلیل منطقه‌ای به نسبت دلایل بین‌المللی رخ‌داده است و احساس می‌کنم که مسائلی وجود دارند که باید توسط قدرت‌های منطقه‌ای پیگیری شوند که البته بازهم فکر نمی‌کنم به این سرعت رخ دهد. یکی اوضاع اقلیت‌های مذهبی در دولت‌های گوناگون منطقه است که به‌زودی در عراق شاهد رفتار بهتر با آن‌ها از طرف رژیم حال حاضر بغداد خواهیم بود.

بر این باورم که سوریه باید چه با اسد و چه بدون اسد دچار گشایش شود و توافقی باید نهایتاً میان دو کشوری که شما به‌خوبی آن‌ها را می‌شناسید رخ دهد. می‌گویم آن‌ها را به‌خوبی می‌شناسید چراکه دریکی از آن‌ها ساکن هستید (ایران) و دیگری کشوری است که امیدوارم به‌زودی برای حج به آن سفر کنید (عربستان سعودی). اما مطمئن هستم تا زمانی که هر دو طرف اراده‌ای برای مذاکره نداشته باشند، هیچ مذاکره‌ای رخ نخواهد داد و جنگ هم چنان اصلی‌ترین سناریو نه‌تنها برای سوریه بلکه برای عراق خواهد بود و این به نفع هیچ‌کس نیست.

هم‌چنین برای یمن چراکه به‌شخصه گمان می‌کنم که جنگ یمن احمقانه‌ترین جنگی است که در ده سال گذشته دیده‌ام چراکه هیچ پایه و اساسی ندارد. آن‌ها اختلافات سیاسی باهم دارند که می‌توان آن‌ها را بدون هیچ جنگ و خونریزی حل‌وفصل کرد و البته تعدادی از کشورهای منطقه باید از نقش خود در هیزم افکنی به آتش جنگ در منطقه دست بکشند.

بازهم باید نتیجه بگیرم که اصلی‌ترین چیز صلح کردن با دشمنان است. خوب این موضوع برای همه کشورهای منطقه صادق خواهد بود اگر که با دیگران مذاکره نداشته باشند. چون فقط با دشمنان مشکل‌دارید، خوب با آن‌ها مذاکره کنید.

مردم باید بدانند؛ چون اولین بار در تاریخ نیست که مردم فکر می‌کنند که صلح غیرقابل‌دسترس است، اما وقتی به‌کل موضوع نگاهی می‌افکنند می‌فهمند که بله می‌توان به صلح دست‌یافت. و من بر این باورم که هم می‌شود و هم باید بشود.