حضور و نفوذ ترکیه در کشورهای مسلمان آفریقایی | گفتگو با جعفر قناد باشی / کارشناس مسائل آفریقا

ترک ها کوشش کردند ابتدا با کشورهای ردیف اول شمال آفریقا که عمدتا عرب زبان هستند روابط برقرار سازند / گفتگو با جعفر قناد باشی / کارشناس مسائل آفریقا / موسسه آینده پژوهی جهان اسلام

اگر به گذشته  نگاه آنکارا به قاره سیاه  توجه داشته باشم باید گفت ترکیه درسده های گذشته به عنوان امپراتوری عثمانی حضور پررنگ در شمال آفریقا (مصر، لیبی، تونس، الجزایر و مراکش) و شاخ آفریقا (سودان، اریتره و سومالی) داشت و بسیاری از کشورهای کنونی شمال آفریقا بخشی از قلمرو عثمانی را تشکیل می دادند. اما همزمان با افزایش نفوذ قدرت های استعماری اروپایی در قاره آفریقا عملا از نفوذ عثمانی در این قاره کاسته شد تا جایی که امپراتوری عثمانی دیگرسرزمینی در این قاره در اختیار نداشت. توجه و نگاه دوباره ترکیه به آفریقا در دهه 1990 و دوران مسعود ایلماز نخست وزیر وقت ترکیه با سیاست درهای باز به سوی آفریقا با هدف توسعه روابط سیاسی، اقتصادی و فرهنگی با کشورهای آفریقایی مد نظر قرار جلب شد. گفتگوی زیر به بررسی وضعیت کنونی حضور و نفوذ ترکیه در  کشورهای مسلمان آفریقایی می پردازد.

موسسه آینده پژوهی جهان اسلام: حضور و نفوذ ترکیه در شرایط کنونی نسبت به گذشته ( دو دهه ی پیش) چه تفاوت هایی داشته است؟

روابط ترکیه با آفریقا تا زمانی که آقای اردوغان بر سرکار آمده ، بسیار معمولی و عادی بوده و مناسبات در حد معمول و متعارف بوده است، اما زمانی که آقای اردوغان زمام امور را به دست گرفت، و کوشید که رونق اقتصادی در ترکیه ایجاد کند و از طرف دیگر سیاست خارجی  مبنی بر روابط با کشورهای اسلامی و کشورهای آفریقایی مبتنی بر این که ترکیه محوری برای روابط بین کشورهای جنوب و شمال باشد، ایجاد کرد، سبب شد که کوشش کند روابط خود را به شدت در آفریقا گسترش دهد. به خصوص که شرکت های عمرانی ، شرکت های تاسیساتی در ترکیه،  شرکت های مختلف کارهای خدماتی در زمینه های عمران ، شهرسازی ، انواع تاسیسات شهری و صنعتی  به حد و اندازه ای رسیده بودند که در واقع ادامه ی حیات آن ها بستگی به صادرات و حضور در صحنه های بیرونی بود. لذا ترک ها کوشش کردند ابتدا با کشورهای ردیف اول شمال آفریقا که عمدتا عرب زبان هستند روابط برقرار سازند، اگرچه هنوز جریان بیداری در شمال آفریقا اتفاق نیفتاده بود و دیکتاتورهایی مانند آقای قذافی در لیبی ، بن علی در تونس و آقای مبارک بر سر کار بودند، لیکن آن ها وارد عرصه ی اقتصاد این کشورها شدند و از چند طریق شرکت های خدماتی ترکیه وارد شد و بعضی از پروژه های لوله کشی گاز ، بعضی از تسهیلات شهری، جاده سازی مخصوصا شهرک سازی و ساختمان های مسکونی را شروع کردند. آنها در قبال این خدمات کوشش می کردند خریدار گاز ترکیه باشند. اگرچه ترکیه از ایران و از روسیه هم به نوعی خریدار گاز است،  ولی سعی کرد که حتی بیش از نیاز، خود فروشنده ی گاز باشند. مقصد آن ها این بود که یک حلقه ی وسطی بین مشتریان گاز اروپایی و تولید کنندگان گاز شمال آفریقا (که عمده ترین تولید کنندگان جهانی و مانند لیبی ، الجزایر هستند) باشد. در این میان ترک ها اقتصاد خود را رشد دادند و می توان گفت که از سال 2002 تا سال 2012 اقتصاد ترکیه رشد کرد به طوری که سطح معادلات اقتصادی با منطقه آفریقا به ده برابر افزایش پیدا کرد. قصد آن ها این بود که این میزان را تا چند سال آینده تا سال 2018 به حدود 50 میلیارد دلار افزایش دهند. گذشته از این ترکیه سپس به کشورهای بعدی کشورهای آفریقا در رده ی دوم و ( که عرب زبان نیستند ولی کشورهای اسلامی هستند ومی توانند منافعی را از طریق فروش خدمات و صدور خدمات ترکیه برای ترکیه داشته باشند.) توجه کرد.

موسسه آینده پژوهی جهان اسلام: حضور و نفوذ ترکیه در کشورهای مسلمان آفریقایی به چند دسته تقسیم می شود؟

در مورد این حضور و نفوذ یک مسئله، مسئله ی جغرافیایی مهم است، مسئله ی دیگر مربوط به ارتباطات آن ها با احزاب و دیدگاه های مختلفی در این کشورهای آفریقایی مرتبط است . در مورد مسئله ی جغرافیایی به دلیل اینکه شمال آفریقا کشورهایی مانند مصر ، لیبی، الجزایر، مغرب زمانی حوزه ی نفوذ ترکیه و بخشی از امپراتوری عثمانی بودند.لذا ترکیه همواره به این کشورها نگاهی خاص و ویژه ای داشته و با توجه به ارتباطاتی در گذشته داشته، سعی کرده که از زاویه ی دید عثمان گرایی با این کشورها روابط بیشتر و بهتری داشته باشد. اما بخش دیگر کشورهای اسلامی منطقه، کشورهایی هستند که حوزه ی نفوذ عثمانی نبوده اند.  این کشور ها در اولویت بعدی روابط هستند. به خصوص که با وجود راه های ارتباطی و راهی هایی با ترکیه دارند، دسترسی ترکیه به این کشورها  نسبت به کشورهای شمال آفریقا که از طریق دریا به راحتی میتوان به آنها دسترسی پیدا کنند. دشوار تر است.

 
موسسه آینده پژوهی جهان اسلام: در شرایط کنونی از نظر امنیتی و فرهنگی سطح نفوذ ترکیه در این کشورها چگونه است و تا چه میزان افزایش یافته است؟

تا قبل از بیداری اسلامی روابط در حال رشد بوده و ترکیه  سعی کرده که هم زمان با اقدامات تجاری در این کشورها روابط فرهنگی و سیاسی خود را با این کشورها گسترش دهد. یعنی در واقع از این مسئله ی فرهنگی ، سیاسی و افزایش و گسترش روابط به نفع استحکام و گسترش روابط تجاری بهره برداری کند. رفت و آمد شرکت های ترکی به خصوص بخش خصوصی ترکیه، زمینه ی بسیار خوبی را فراهم کرده بود که روابط فرهنگی هم گسترش پیدا کند. از زمان آغاز بیداری اسلامی و مسئله ی کوشش برای رشد گروه های اخوانی مهم شد.، (چون ترکیه  به نوعی گرایش اخوانی دارد و خود را به نوعی اخوانی می داند،) لذا کوشش کرد در کشورهای  شمال آفریقا، هم در عرصه ی سیاسی و هم در عرصه ی فرهنگی اخوان بتواند حزب پیروز در انتخابات شود. حتی در انتخابات  مغرب  که  پادشاهی است تغییراتی پیدا شود.  آن ها کوشش کردند که اخوانی ها ادامه ی امور را در دست بگیرند. چنانچه اخوان تونس یکی از اهداف مورد حمایت ترکیه است و همه ی اقدامات سیاسی و فرهنگی اخوان به نوعی هم سو با ترکیه است. در لیبی هم به رغم همه ی مشکلات و مسائل و جمعیت کم اخوان، حزب بسیار منسجمی و تشکیلاتی بود که بعد از آقای قذافی در عرصه ی انتخابات در دو صحنه حضور پیدا کرد. به محض شکست اخوان و زندانی شدن مرسی و در واقع روی کار آمدن نظامیان به کلی روابط سیاسی و فرهنگی ترکیه با این منطقه محدود شد. می توان گفت که ترکیه بیشترین مشکل را حتی نسبت به گذشته با کشورهایی نزدیک خود دارد. در شمال و کشورهایی منجر به روابط تیره با این کشورها شد. چنانچه با تونس روابط خوبی ندارد به دلیل این که حاکمی که روی کار است  سکولار است.

موسسه آینده پژوهی جهان اسلام: حضور ترکیه در سایر کشورهای اسلامی صحرا و آفریقای مرکزی  چگونه است؟

آنها کشورهایی هستند که عمدتا میزان روابط بستگی به کمک های مالی ترکیه دارد. بعضی از کشورهای غرب خواستند که  ترکیه در مورد سومالی کمک های میلیاردی کند. هر چند کمک های ترکیه از 50 میلیون دلار به 30 میلیارد و 200 میلیون دلار افزایش یافت. کمک هایی که زمینه ساز افزایش روابط سیاسی و اقتصادی ترکیه شد و ترکیه سعی کرد با این گونه کمک ها زمینه ی حضور خود را در کشورهایی (که بسیار نیاز داشتند)افزایش دهد. اما با مشکلات اقتصادی اخیر در ترکیه ترک ها را محدود کرده و نمی توانند بهره برداری جدی داشته باشند. البته در قضیه ی سوریه، ترکیه تحت عنوان کشورهای دوستار سوریه بارها غرب آفریقا و جنوب آفریقا را در کنار کشورهای بزرگ به این کشورها دعوت کرد و سعی کرد از طریق موضوعاتی مانند سوریه، آوارگان سوریه، این کشورها را با خود همراه سازند. لیکن این کوشش ها هیچ کدام پیشرفت چشمگیری و یا تحول چشمگیری در روابط ترکیه و این کشورها به وجود نیاورده است. به خصوص که در کشورهای جنوب آفریقا زمینه برای اینکه شرکت های ترکیه بتوانند به خوبی عمل کنند وجود ندارد. وجود بیماری ابولا در غرب آفریقا در سال های گذشته حضور آنها را محدود کرد ، همچنین قحطی و مشکلات بسیار زیاد در کشورهای سومالی و… وجود دارد. به رغم این که ترکیه سعی کرد با اهدای کمک به این کشورها زمینه ای برای رشد پیدا کند اما شرایط ناآرام و نا به سامان سومالی اجازه نداد شرکت های ترکیه و بخش خصوصی حضوری جدی داشته باشد.  ترکیه برای اینکه وارد عرصه ی جنوب آفریقا شود، احتیاج به یک مرحله ی مقدماتی دارد، مرحله ای که زمینه ی آرامش نسبی یا اقتصاد نسبتا سودآور، آغاز استخراجی  معادن بتوانند درآمد لازم برای شرکت های ترکیه داشته باشند. آنها می دانند وارد هر کشوری شود، (جز نیجریه که کشوری نفت خیز در قسمت های غربی است) ، باید هزینه کنند و برگشت هزینه هایی در بسیاری از این کشورها به سادگی ممکن نیست.

واژگان کلیدی: ترکیه و کشورهای مسلمان آفریقایی، ترکیه در آفریقا، ترکیه ، کشورهای شمال آفریقا