تجارت امنیت، سفر سودآور ترامپ به عربستان، دکتر حسین ربیعی، استادیار جغرافیای سیاسی دانشگاه خوارزمی

 

تجارت امنیت، سفر سودآور ترامپ به عربستان، دکتر حسین ربیعی، استادیار جغرافیای سیاسی دانشگاه خوارزمی

موسسه آینده پژوهی جهان اسلام

دونالد ترامپ در هفته جاری نخستین سفر خارجی خود را به عربستان سعودی انجام داد و مورد استقبال گرم پادشاه و دیگر مقامات عربستان قرار گرفت. پیشینه روابط این دو کشور به سال های آغازین تأسیس کشور عربستان سعودی باز می گردد و البته در همه این دوران این رابطه با فراز و فرود اندک برقرار بوده است. در سالهای گذشته و بویژه در دور دوم ریاست جمهوری اوباما این رابطه تا حدی سرد شده بود، به طوری که آخرین سفر اوباما به این کشور با استقبال سرد مقامات سعودی همراه شد و دوره نسبتاً سردی از روابط را نشان می داد. این سفر که مانند همیشه با قراردادهای سودآور فروش تجهیزات نظامی و غیر نظامی آمریکا به عربستان همراه بود به خوبی طرز فکر ترامپ در مورد عربستان را آشکار کرد. ترامپ در دوران مبارزات انتخاباتی خود عربستان را گاو شیرده دانسته بود و به نظر می رسد این سفر برای دوشیدن این گاو انجام شده است. سفری که با گزاره های جذاب ایران هراسی برای اعراب همراه شد و برای شیرین کردن طعم شیر دوشیده شده، ترامپ و وزاریش تا اعراب خواستند ایران را تهدید جلوه دادند و البته تهدید کردند. در مورد ماهیت و خاصیت این سفر تحلیل های بسیار شده است. از دید ژئوپلیتیک به نظر می رسد این سفر از چند جنبه قابل بررسی است.

نخستین مسأله جنبه های اقتصادی و ژئواکونومیک سفر ترامپ است. عربستان سعودی به لطف منابع زیر زمینی سرشار خود و فروش بیشترین مقدار نفت روزانه و درآمد اضافه، به سان یک بانک بزرگ است. ثروتی که عربستان از راه فروش نفت بدست آورده، بی گمان از همه مخارج اقتصادی و نظامی و صنعتی و .. این کشور بیشتر است و ذخایر مالی آن توانسته و می تواند این کشور را برای سرمایه گذاری در کشورهای دیگر بسیار ولخرج کند. فراتر، این سرچشمه های ثروت تا آینده های قابل پیش بینی همچنان جوشان خواهد بود و البته به این ثروت، درآمدهای فراوان گردشگری مذهبی هم افزوده می شود. این شرایط برای یک سیاستمدار تاجر مسلک مانند ترامپ دورنمای یک گنج را می نمایاند و در این سفر ترامپ به خوبی نقشه گنج را دنبال کرده است. گفته می شود در این سفر در حدود 500 میلیارد دلار قرار اقتصادی بین دو کشور به امضا رسیده است و بزرگترین قرارداد تسلیحاتی جهان نیز نوشته شده است. بی گمان این قراردادهای اقتصادی نشان دهنده جنبه های ژئواکونومیک سفر ترامپ است و فرصت طلبی اقتصادی ترامپ را نشان می دهد. با وجود این که قراردادهای نظامی بین دو کشور مورد تازه ای نیست، اما این حجم قرارداد و این شکل موضع گیری طرفین علیه کشورهای منطقه بر خاسته از دومین جنبه این سفر یعنی جنبه های ژئوپولیتیک است.

دومین بعد سفر ترامپ ژئوپولیتیک منطقه ای خاورمیانه است. از زمان نامگذاری منطقه خاورمیانه تا کنون به ندرت می توان سال یا مقطع زمانی آرام و با ثباتی را در منطقه ردیابی کرد. پیدایش اسرائیل با آن شرایط ویژه برای ناآرامی همیشگی منطقه کفایت می کرد که از 2010 به بعد موج دگرگونی های سیاسی اجتماعی خارومیانه، ویروس ناآمنی را چنان به منطقه تزریق کرد که طیفی از کشورهای بیمار و معلول را پدید آورده است. در غرب خارومیانه، لیبی گرفتار شورش های سرزمین گرایانه شده و در شمال و جنوب این به اصطلاح منطقه، یمن و سوریه برای نجات خود از دست مخالفان و تروریست ها تقلا می کنند. در این شرایط قدرت های منطقه ای مطابق با درک و برداشت خود و البته بسته به منافع خود هر کدام می خواهند به نوعی این کشورها و کل منطقه را از این ویروس ناامنی نجات دهند. اینجاست که تعارض برداشتها و تضاد منافع به تشدید تنش  های ژئوپولیتیک میان رقبای منطقه ای و جهانی انجامیده است و این کشورهای بیمار را به مریض های در حال احتضاری تبدیل کرده که این قدرت های رقیب بر سر ارث و میراث آنها دعوا می کنند. آمریکا به عنوان یکی از قدرت های بزرگ جهانی که منافع خود را در سرتاسر جهان تعریف کرده و پیگیری می کند از چنین شرایطی بیشترین سوء استفاده را کرده و با هراس افکنی دروغین میان همسایگان و تشدید واگرایی منطقه ای، اهداف خود را برآورده می کند. منطقه خاورمیانه و بویژه خلیج فارس از نظر توازن قدرت به شدت نابرابر و در نتیجه  مستعد چنین هراس افکنی های مغرضانه ای است و البته سیاستمداران آمریکا همیشه از این شرایط منطقه ای استفاده کرده اند. سفر ترامپ و به خصوص موضع گیری وی در مورد ایران به خوبی گویای سیاست بازی های همیشگی ایالات متحده در منطقه است.

بعد دیگر سفر ترامپ امنیت منطقه ای بود که مانند همیشه کاملاً از نگاه منافع آمریکایی ها تعریف و تفهیم شد. بررسی مواضع مقامات آمریکا و عربستان نشان می دهد که فارغ از واقعیات و حقایق جاری منطقه، نگاه یکسویه و یکجانبه ای نزد این سیاستمدران وجود دارد که یکسره بر تهدید جلوه دادن ایران و ترویج ایران هراسی استوار است. در حالی که ایران دهه ها منادی ایجاد امنیت منطقه ای توسط کشورهای منطقه بوده و در رخدادهای اخیر، تلاش زیادی برای مبارزه با داعش داشته و هزینه های بسیاری داده است، متهم کردن ایران به بی ثبات سازی منطقه و در عوض جلوه دادن عربستان به عنوان منادی صلح و ثبات منطقه ای از جنبه های خنده آور سفر ترامپ به حساب می آید و به نظر می رسد این مواضع ترامپ بیش از هر چیز برای رام کردن گاو و دوشیدن شیر آن است. جالب تر این است که این سفر گویا در حال نزدیک کردن اسرائیل و عربستان به همدیگر است و در نهایت تهدید جزیره ثبات منطقه (ایران) را در دستور کار قرار داده است. همزمانی این سفر با برگزاری انتخابات ریاست جمهوری و شورای شهر در ایران و در حالی که ایران در کانون توجه رسانه های جهانی قرار داشت، مجموعه ای از واکنش ها را در پی داشت که البته در نهایت اثرات هراس افکنی ترامپ را کمرنگ کرد و اتفاقاً سئوالات جدی در مورد مقایسه شیوه حکومت در عربستان و ایران را پیش روی وی قرار داد.

در مجموع شرایط ژئوپولیتیک امروز خاورمیانه به اندازه ای پیچیده است که پیدا کردن سررشته این کلاف سردرگم بسیار دشوار و نیازمند هوشمندی ها و ظرافت های ویژه ای است. سفر ترامپ در ادامه سیاست های همیشگی ایالات متحده در منطقه ارزیابی می شود و گرچه تبلیغات زیادی در کم و کیف ابعاد این سفر انجام شده است اما نگاهی به تاریخ دیپلماسی و سیاست منطقه نشان می دهد که هراسیدن از نتایج ظاهری این سفر، بنیادی اندیشمندانه ندارد و اتفاق پیش بینی نشده ای در فردای سفر رخ نخواهد داد. امنیت مثال زدنی ایران در این شرایط و ثبات نسبی موجود در ایران نشان می دهد که ایران تا کنون توانسته سیاست سنجیده ای را در منطقه پیگیری کند و می تواند با تداوم سیاست فعلی و البته تلاش برای نزدیک کردن کشورهای منطقه به همدیگر پیامدهای احتمالاً منفی سفر ترامپ را در کوتاه مدت و بلند مدت خنثی کند.