تاثیرات شکاف های دینی-مذهبی در لبنان/ گفتگو با دکتر حامد آزاد/ کارشناس مسائل لبنان

 

 

تاثیرات شکاف های دینی مذهبی در لبنان

گفتگو با دكتر حامدآزاد

 کارشناس مسائل لبنان

موسسه آینده پژوهی جهان اسلام

کشور لبنان با همه کوچکی خود از حیث تعدد و تنوع مذاهب موجود یکی از متنوع ترین کشورهای دنیا و از وضعیت پیچیده ای برخوردار است. به طوری که بیش از 18 مذهب رسمی در لبنان وجود دارد که این مذاهب با مسائل طایفه ای نیز پیوند تنگاتنگی دارد. در این میان بحث شکاف های ديني مذهبي و تاثیرات شکاف های دینی مذهبی در لبنان مورد توجه در گفتگوی زیر است.

موسسه آینده پژوهی جهان اسلام: نقش ارتش یا سایر بازیگران داخلی لبنان در وضعیت کنونی  شکاف های مذهبی- دینی در لبنان چیست؟

ارتش علی رغم مشکلاتی از جمله مشکلات مالی و کمک هایی از خارج ، نهادی ضعیف در لبنان است.  اساسا شاید دلیل این که حزب الله تشکیل و سلاح را علی رغم فشارهایی زمین نمی گذارد ضعف ارتش می باشد. می توان گفت که عملکرد ارتش ثابت کرده است که اساسا یک نهاد ضعیف و منفعل است و مخصوصا نهاد امنیتی است. چنانچه تصاویر مشهوری از زندان رومیه وجود دارد که سلفی ها بی سیم در اختیار دارند و اساسا آزاد هستند و هر کاری که دوست داشته باشند، انجام می دهند. یعنی ساختار امنیتی و ساختار نظامی هم به دلیل حضور سنی ها و حضور آن ها در دستگاه استخباراتی، ترجیح می دهند که آن قطب به نفع قطب شیعه یا قطب حزب الله قوی باشد، یا بعضا تبادل اطلاعات یا فروش اطلاعاتی باشد. ضمن این که اساست نهاد نظامی- امنیتی در لبنان نهاد ضعیف و قادر به کنترل منازعه نیست.

 

موسسه آینده پژوهی جهان اسلام: بحران های دینی- مذهبی در داخل لبنان در چه مناطقی ظهور و بروز بیشتری دارند؟

این مسئله بعد از بحران سوریه به این دلیل که آواره ها وارد خاک سوریه شدند. در واقع مناطق حضور سنی ها در شمال در طرابلس و هرچه به سمت پایین می آییم، غلظت جمعیتی سنی به سمت شمال است و شیعیان تبعا در جنوب و کمی هم در مرکز و مقداری هم در شرق حضور دارند. اما می توان گفت که فاصله جغرافیایی بین خود را حفظ کرده بودند. شاید به این دلیل تغییر در نزاع داشتند ویا شاید به این دلیل که هر قوم و مذهبی ترجیح می دهد که در بین هم کیشان خود زندگی کند. البته در بیروت به این دلیل که در آن جا تجار سنی و لاییک ها بودند و غلظت نزاع مذهبی و تنش بین مذهب ها کم بود، به شکل مختلط زندگی می کردند. اما از زمانی که آوارگان سنی (که اساسا خانواده های وابسته به معارضین بودند که شاید جمعیتی نزدیک به یک پنجم جمعیت کل لبنان از سوریه وارد خاک این کشور شد و تمام آن ها هم از خانواده های معارضین و سنی هایی بودند) که نسبت به این ها هوادارند. این جمعیت در مرکز و جنوب تا شمال پراکنده و این شکاف را پر کرده است. بعد از آمدن آوارگان سوری، به اندازه یک و نیم میلیون نفر از استان های تنش زده حمص، حما و حلب به آن جا رفتند و چیزی حدود صد هزار نفر آواره فلسطینی هم از همین استان ها وارد اردوگاه ها شده اند. اردوگاه ها مناطق مخوف و امنیتی هستند که اساسا نه ارتش و نه پلیس جرئت ورود به آن ها را ندارد و آن ها مرکز تسلیح و اموزش گروه هایی هستند که در سوریه می جنگند. آواره هایی که وارد خاک لبنان شدند، شکاف جغرافیایی را پر کردند و باعث دردسر و چالش عمده امنیتی برای حزب الله و شیعه شد که این موضوع در ادبیات سید حسن نصرالله در یک سال یا دو سال پیش نیز بود که تلویحا اعلام می کرد که باید قبل از جنگ سوریه فکری به حال بحران امنینی در خاک لبنان کنیم و فکری به حال آواره ها بکنیم. این ها باید به سمت خودشان برگردند.

یعنی در واقع پناهندگان به خاک لبنان آمدند، شکاف را پر کرده و پل ارتباطی بین جریان سلفی شدند که تمایل داشت در سوریه بجنگد و اعضای خانواده خود و گروه هایی شبه نظامی که علیه حزب الله می جنگیدند، در نتیجه بار مضاعف کار حفاظت امنیتی و اطلاعاتی روی دوش حزب الله اضافه شد که در حال انجام چه کاری هستند، آیا در این جا آموزش می بینند؟ آیا لجستیک منتقل می شود؟ آیا جذب نیرو می کنند؟ یعنی یکی از اساسی ترین مسائل بحران سوریه که وابسته به نزاع مذهبی در لبنان با توجه به پیشینه ای خود ورود آواره ها بود.

 

موسسه آینده پژوهی جهان اسلام: با توجه به وضعیت کنونی شکاف دینی مذهبی لبنان، این امر چه تاثیری در بحران های امنیتی- سیاسی آینده این کشور خواهد داشت؟

در دو سطح باید این موضوع را بررسی کرد. اگر این موضوع را به جریان خارجی یعنی به جریان جهاد آن هم در دو شاخه داعش و القاعده، ربط دهید،  و این که آیا اساسا این دو گروه قابلیت پرچم داری نزاع شیعه و سنی را در اختیار خواهند داشت که بحث متفاوتی است. اگر پرچم داری به دست این ها بیفتند، قطعا شکاف محقق خواهد شد، کما این که اگر این ها دستشان باز باشد و بتوانند از چنگال اطلاعاتی- امنیتی حزب الله فرار کنند و از چنگال حکومت مرکزی (که سنی های لاییک نیز در آن مشارکت دارند و مخالف ترک تازی سازی گروه های سلفی جهادی هستند) تبعا لبنان به سمت ناامنی پیش خواهد رفت.

اما سطح دیگر آن چیزی است که جریان سنی اعم از سلفی ها و لاییک ها، تمایلی به خشونت کشاندن لبنان ندارند. این ها به دنبال کم کردن قدرت حزب الله هستند که حداقل توان حزب الله رو به تنزل و کاهش رود و حد آخر آن هم این است که اساسا سلاح خود را زمین بگذارد و از صحنه قدرت و سیاست حذف شود. این ها کاملا قابل تفکیک هستند. در مقابل به هیچ وجه این موضوع را نمی پذیرم که جریان سنتی و حتی سلفی سنتی در لبنان به دنبال تقویت تنش و مفهوم درگیری فیزیکی در لبنان باشد. مگر جریان هایی از خارج چنین فکری کنند. یعنی اگر شما سابقه درگیری ها را درلبنان ببینید، مربوط به جهادی هایی می شود که به افغانستان رفته اند و جنگیده اند و در بازگشت در طرابلس حکومت تشکیل داده اند. اگر سابقه حملات این گروه ها متوجه خواهید شد که حتی ارتش را مورد حمله قرار داده اند و به فلان منطقه ای دارای فساد بوده و یا شریعت خدا در آن رعایت نمی شده است، این رویکرد از افغانستان شروع شده و از جنگ عراق و حضور آمریکایی ها در عراق و اعدام آن ها و جهادشان در عراق شروع شده است و در حال حاضر هم در سوریه مطرح است. یعنی آن چیزی که به عنوان درگیری فیزیکی در لبنان است، مربوط به این گروه هاست.

 

موسسه آینده پژوهی جهان اسلام: سایر تاثیرات شکاف ها دینی در بحران های اقتصادی، فرهنگی و … لبنان چیست؟

در حال حاضر وضعیت لبنان دموکراسی مشارکتی در یک کشور قومی با طوایف مختلف زندگی به طور عادی بر سر مسائل عادی نیز به توافق نمی رسند. لذا دعوای قومی- مذهبی تبعا بر مسائل رفاهی، عمرانی، اقتصادی و توسعه کشور هم تاثیر منفی خواهد گذاشت و این موضوع منحصر به لبنان نیست. در حال حاضر در سوریه و عراق هم به همین ترتیب است.

 

موسسه آینده پژوهی جهان اسلام: آیا شکاف موجود دینی- مذهبی در لبنان امکان تجزیه لبنان را فراهم می کند؟

هر چند تاکید می کنم که تقریبا به این موضوع اعتقادی ندارم که جریانی می خواهد جنگی مذهبی- قومی در لبنان راه بیندازد. بلکه کنترل و حفظ یک موازنه علیه یک قطب به نفع قطب با این که بخواهند در آن جا آشوب و تنش ایجاد کنند دیگر فرق می‌کند. در واقع نمی توان این موضوع را به این جریان ارتباط داد و جریان هایی که در آن جا ایجاد ناامنی می کنند، اساسا از ناحیه سلفی سنتی ، سنی های لاییک و کسان در حاکمیت طرد می شوند و ممکن است به زندان بیفتند و محاکمه و حتی اعدام شوند. مثلا نمی توان جریانی که در آن جا عملیات انجام می دهد به جریان حریری یا به جریان حسن شهال ( یک جریان سلفی فکری است) بچسبانید.

لبنان وسعت چندانی ندارد که بخواهد تجزیه شود. این موضوع بسیار ضعیف است و بستگی دارد که چه طیفی در آن جا تفوق پیدا کنند. اگر طیف سلاح به دست سلفی- جهادی پرچم بکوبد، می توان از تجزیه لبنان صحبت کرد، ولی اساسا در یک جای تنگ و با مرزهای مذیق و کنشگران متعدد با توازن قوا کار می کنند و فعلا حکمی در آن وجود دارد. حزب الله نیرویی دارد و حوزه مرکزی نهاد ارتش ضعیف حضور دارد و می توان گفت هنوز قدرت دست این هاست و سنی های لاییک، پرچم دار جریان اصلی سنی در جامعه هستند و سایر طوایف هم به اعم از دروزی ها و مسیحی ها شدت از جنگ قومی- مذهبی هراس دارند، ، ما نمی توانیم در این کشور از احتمال تجزیه صحبت کنیم.

 

توجه: صحت و سقم مطالب مندرج در مصاحبه ها و یادداشت ها بر عهده نویسنده یا کارشناس مصاحبه شونده بوده و انتشار تمام یا بخشی از آن به منزله تایید آن نمی باشد.