اهداف انگلستان از حضور در سوریه بخش نخست گفتگو با دکترمحمود جوادي، کارشناس مسائل اروپا

اهداف انگلستان از حضور در سوریه بخش نخست گفتگو با دکترمحمود جوادي، کارشناس مسائل اروپا

موسسه آينده پژوهي جهان اسلام

در دو هفته اخیر، انگلستان توجهی نوین به مساله سوریه داشته و قصد حضور در بحران سوریه را دارند. گفتگوی زیر  به بررسی اهداف و نوع حضور و پیامد  این دو کشور اروپایی در سوریه پرداخته است.

 

موسسه آينده پژوهي جهان اسلام:انگلستان چه اهدافی را از مسئله توجه به سوریه در شرایط کنونی دارد؟

پیش از پاسخ به این پرسش، اجازه دهید به این موضوع اشاره کنم که دولت بریتانیا به رهبری دیوید کمرون، نخستین بار در اوت 2013 درخواستی مبنی بر حمله به مواضع داعش در سوریه تقدیم پارلمان این کشور کرد که با مخالفت نمایندگان رو به رو شد. پس از انتخابات سراسری سال 2015 و تصاحب اکثریت مجلس عوام از سوی حزب محافظه کار، دیوید کمرون، نخست وزیر بریتانیا، برای مرتبه دوم درخواست حمله به مواضع داعش را در دسامبر 2015 به پارلمان برد و این بار مورد تایید قرار گرفت. در حال حاضر، با توجه به انتخابات پیش رو، شواهدی وجود دارد مبنی بر اینکه در صورت استمرار دولت تراز می، طرح حمله هوایی به سوریه را به مجلس عوام  تقدیم خواهد کرد. آنچه این طرح را با دو طرح قبلی متفاوت می کند، این است که طرح دولت ترزا می برای حمله به دولت قانونی سوریه و نهادهای تحت فرماندهی بشار اسد همچون ارتش خواهد بود. البته به نظر می رسد جدیت انگلیس برای حمله به دولت سوریه تا حدی است که بوریس جانسون، وزیر امور خارجه این کشور، صریحا اظهار داشته که در صورت حمله مجدد شیمیایی ارتش سوریه (بنا به ادعای وی)، این کشور حتی بدون اجازه پارلمان نیز به مواضع دولت سوریه حمله حمله خواهد کرد.

با این مقدمه، آنچه به عنوان اهداف توجه بریتانیا به سوریه می توان اشاره نمود، در بر گیرنده موارد متعدد سیاسی، امنیتی، اقتصادی، انرژی و … بوده، اما آنچه در اینجا به آن تاکید کنم، شکل گیری تعریف جدیدی ار روابط ویژه میان «واشنگتن و لندن» بوده که اتفاقا نقطه شروع این بازتعریف روابط را می توان در مدیریت بحران سوریه ملاحظه کرد. در حال حاضر، بریتانیا در حال آماده شدن برای آغاز مذاکرات خروج از اتحادیه اروپا بوده و بنا به اظهارات مقامات پیشین و کنونی این کشور، خروج از اتحادیه اروپا مساوی با حداقل یک دهه وضعیت «عدم قطعیت» برای این کشور است. افزون بر این، خروج بریتانیا از اتحادیه اروپا به نوعی انزوای این کشور در نظام بین الملل تلقی شده است. این در حالیست که این کشور سعی دارد مفهوم «بریتانیای جهانی» را وارد ادبیات سیاسی کند.

یکی از مولفه های کلیدی در تحقق «بریتانیای جهانی»، بازتعریف روابط ویژه با آمریکا است. در حال حاضر، در هر دو کشور، محافظه کاران در قدرت هستند و این نکته حائز اهمیت است. پیوندهای ایدئولوژیکی میان دولت های کنونی آمریکا و بریتانیا کمک خواهد کرد که روابط ویژه میان این دو کشور که در حداقل پنج سال اخیر متزلزل شده بود، مجددا تعریف و قوام یابد. بحران سوریه می تواند نقطه شروع خوبی برای تقویت پیوندها میان این دو کشور باشد.

لذا، فارغ از اهداف اعلانی و اعمالی دولت بریتانیا در سوریه، تقویت پیوند این کشور با دولت محافظه کار ایالات متحده از جمله اهدافی است که لندن سعی دارد در جریان بحران سوریه و همراهی با دولت ترامپ، آن را محقق سازد. البته ناگفته نماند، من معتقدم که همراهی بریتانیا با آمریکا بیش از آنکه تبعیت لندن از واشنگتن خوانده شود، می توان آن را مدیریت رفتار آمریکایی ها در جریان تحولات منطقه ای و بین المللی دانست.

 

موسسه آينده پژوهي جهان اسلام:نگاه  لندن به بازيگران حاضر در عرصه ميداني سوريه و گروه ها و جريان هاي مختلف سوريه چیست و چرا به مسئله حمله به سوریه توجه کرده اند؟

من بر این باورم که بریتانیا با همه بازیگران داخلی، منطقه ای و فرامنطقه ای حاضر در بحران سوریه کار می کند و تعامل دارد. حتی تردیدی نیست که نیروهای امنیتی-اطلاعاتی این کشور که بازوی اصلی بریتانیا در منطقه هستند، با دولت و نهادهای دولتی سوریه در تعامل هستند.

در مجموع، اگر اهداف منطقه ای بریتانیا را در نظر بیاوریم، نمی توان گفت که صرفا این کشور با جریان ها و گروه های خاصی در سوریه در تعامل بوده؛ بلکه هر گروه و جریان میانه رو و یا تروریستی حاضر در میدان عملیات که بتواند لندن را به سمت اهداف خود نزدیک کند، مورد توجه این کشور خواهد بود و حتما ارتباطات و تعاملاتی میان این کشور و جریان های مختلف فعال در بحران سوریه شکل گرفته و در آینده هم خواهد بود.

در واقع، اگر بخواهم نگاه لندن را به گروه ها و جریان های مختلف در سوریه توصیف کنم، صرفا می توان گفت که این کشور به تمامی بازیگران دخیل در بحران نگاه ابزاری دارد و خود را صرفا محدود به یک یا دو جریان خاص نمی کند. مهم برای بریتانیا، همانند تقریبا تمامی کشورها، تحقق اهداف و تضمین منافع است. در واقع، محدودیت منابع و ظرفیت ها، مسیری جز «عملگرایی» را پیش روی بریتانیا باقی نگذاشته است و این عملگرایی اجازه نمی دهد لندن نگاه های ایدئولوژیک نسبت به کنشگران فعال در میدان عملیات داشته باشد. با این حال همان طور که عرض کردم، برخی نیروها و جریان ها همسویی بیشتری با اولویت های بریتانیا دارد و البته تفاوتی ندارد که این جریان ها متعلق به دولت سوریه یا مخالفان میانه رو و یا گروه های تروریستی باشد.

 

موسسه آينده پژوهي جهان اسلام:در وضعیت کنونی،انگلیسی ها در چه سطحی و چگونه در بحران سوریه حضور دارند؟

بریتانیا تقریبا در تمامی سطح بحران سوریه، حضور دارد. در سطح سیاسی و دیپلماتیک، بصورت دوجانبه با دولت های حامی و مخالف بشار اسد در تعامل مستمر بوده و در سطح بین المللی سعی داشته از سازمان ملل متحد به عنوان ابزاری برای پیشبرد اهداف خود استفاده نماید. تقریبا در تمامی قطعنامه های سوریه که درون مایه ای علیه دولت بشار اسد یا حامیان آن داشته، بریتانیا یکی از طراحان آن قطعنامه ها بوده است. در اینجا خوب است به این نکته اشاره کنم که همان طور که اشاره شد، ظرفیت و منابع بریتانیا محدود بوده و سازمان های بین المللی بخصوص سازمان ملل متحد، بستر مناسبی برای تقویت صدای بریتانیا در سطح جهان فراهم می کند.

یکی از سطوح حضور بریتانیا در بحران سوریه که غالبا از چشم تحلیلگران ایرانی و حتی بین المللی مغفول می ماند، اعطای کمک های انساندوستانه و فعالیت این کشور در میان لایه های اجتماعی سوریه است. از ابتدای بحران سوریه، بریتانیا حدود 5/2 میلیارد پوند کمک های مالی و غیرمالی به مردم سوریه داشته است. در حال حاضر، تمرکز این کمک ها به آموزش کودکان سوری در کشورهایی همچون اردن و لبنان هست. این قبیل فعالیت های بریتانیا در سوریه بسیار متعدد و دامنه آن گسترده است. آنچه حائز اهمیت است، دستاوردهای بریتانیا از اعطای این کمک ها می تواند باشد. محدودیت این کشور در نقش آفرینی نظامی باعث شده این کشور به سمت تقویت قدرت نرم خود پیش برود. مقامات بریتانیا بر این باورند که اعطای کمک های انساندوستانه به بهترین وجه می تواند منافع این کشور را تضمین نماید. اگر این سیاست اعلانی بریتانیا را مورد توجه قرار دهیم، می توان مدعی بود که کمک های اندوستانه بریتانیا با هدف نفوذ و تاثیرگذاری بر جوامع مورد استفاده قرار می گیرد. به عنوان مثال، همان طور که عرض کردم، تمرکز کنونی بریتانیا بر اقشار کم سن و سال سوری بوده و این کمک ها به سمت حوزه آموزش و پرورش هدایت شده است. تصور کنید در شرایط جنگی، کودکی با پول و سرمایه انگلیس در حال فراگیر علم و زبان انگلیسی است. این کودک قطعا سرمایه ای برای دولت بریتانیا در دو دهه آینده خواهد بود و چه اقدامی آسان تر از اینکه با کمترین هزینه، نیروهای اجتماعی حاضر در سوریه در دو دهه آینده، همسو با بریتانیا باشند. مقصور از بیان این مثال این است که «انگلیس خوب می داند کجا پول خرج کند». تمرکز این کشور بر لایه های اجتماعی و سرمایه گذاری بر آن ها، اگر دستاورد کوتاه مدت نداشته باشد، اما متضمن اهداف لندن در سوریه برای یک یا دو دهه آینده خواهد بود.