تحلیل روند انتخابات پارلمانی و ریاست جمهوری 2018م ترکیه در مناطق کردنشین این کشور
اردشیر پشنگ
پژوهشگر مهمان در مرکز مطالعات استراتژیک خاورمیانه
در خصوص تحلیل وضعیت انتخابات ترکیه در مناطق کردنشین و مسئله کرد صبحت خواهم کرد. از 1514م (از جنگ چالدران) تا امروز که با شکست امپراطور صفوی از عثمانی مواجه هستیم، تقریبا بخش عمده مناطق کردنشین برای همیشه از ایران جدا شدند (دست کم دو سوم). بدین ترتیب سرنوشت کردها در آن سوی مرز به سرنوشت امپراطوری عثمانی (حاکمانی که در آنکارا و استانبول بودند) گره خورد. مسئله کرد در ترکیه و عثمانی یک مسئله ریشهدار، جدی و به تمام معنا بوده ـ هست و خواهد بود. ما شاهد هستیم که کردها چه در دوران امپراتوری عثمانی و چه در بهبوحه پایان جنگ اول و به خصوص در زمانی که ژنرال کمال پاشا مشغول آزادسازی مناطق ترکیه از دست اروپا (به قول خود او اشغالگران اروپایی) بود، کردها یارهای جدی عثمانی بودند.
اما برخلاف پیشبینی که میکردند و قولی که در معاهده سور به کردها در عثمانی داده بودند که کشوری را به اسم کردستان به مانند دیگر مناطقی که زیر مجموعه عثمانی بودند از آنها جدا میکنند به آنها خواهند داد، اما در معاهده لوزان 1923 این قول را زیر پا گذاشتند و عملاً کردستان عثمانی در سه کشور ترکیه، عراق و سوریه تقسیم شد. کردها نه تنها این قول را میبینند که عملی نمیشود، بلکه با یک دولت جدیدی در پس از فضای سقوط امپراتوری عثمانی یعنی با دولت ترکیه رو به رو میشوند. اصلاً خود انتخاب کلمه ترکیه که تاکیدی بر یکی از هویتهای ساکن در آناتولی نشان از background میدهد که کمال مصطفی برای ترکیه در نظر گرفته است، کمالیستها و تئوریسینهایی که در این حوزه هستند جایی را برای دیگر هویتها قائل نیستند. از آن زمان است که تا به امروز مسئله یک ملت، زبان، پرچم و یک دولت که اصول چهارگانه یا چهار ماده اول قانون اساسی ترکیه است روی کار آمده است، و به معنی انکار دیگر هویتهای غیرترک زبان اعم از کرد، ارمنی و دیگر هویتهای ترکیه بوده است.
ما شاهد هستیم در واکنش به این وضعیت طی بهبوحههای مختلفی کردها قیامهای متفاوتی را داشتند که همگی تقریبا سرکوب شدند و موضوع کرد برای ترکیه به رغم انکار آن که دیرزمانی به مدت چند دهه کردها و ترکهای کوهی مینامیدند به عنوان یک مسئله باقی ماند. اگر گریزی بزنیم به زمانهای نزدیک تر، باید گفت از دهه 1980 شاهد هستیم که دو عنصر تعیینکننده مسئله کرد در ترکیه هستند: PKK و ارتش ترکیه؛ و اما وقتی به دو دهه اخیر که میرسیم عنصر سومی تحت تاثیر فعالیتهای حزب عدالت و توسعه روی کار میآید که میتوانم بگویم که جامعه مدنی ترکیه است که ماحصل آن گروه دیگری به اسم حزب دموکراتیک خلقها و نیز کردها و ترکهایی است که قائل به حل مسئله از منظر دموکراتیک هستند.
با این مقدمه در دو بخش کلی سعی میکنم، تحلیلی بر چگونگی ایجاد سمت گیری ها در مناطق کردنشین داشته باشم و نیز خود آمار انتخابات را یک بررسی موردی کنم. به باور من انتخابات زود هنگامی که در ترکیه برگزار شد و نتایج آن را هم میبینیم که اردوغان به دو علت دست به برگزاری آن زد تا پیروزی خود را تضمین کند:
1-یکی این که انتخابات را در شرایط اضطراری برگزار کند. شرایطی که از فردای کودتای نافرجام 2016 شروع شده است و تجربه برگزاری یک انتخابات و رفراندوم توام با پیروزی را در همین شرایط اضطراری داشته است.
2-مسئله دیگر جلوگیری از ایجاد انسجام و اتحاد در بین مخالفین و اوپوزیسیون بود وی مطمئن بود که در این زمان کم و اعلام زمان ناگهانی، اوپوزیسیون و مخالفین شانس کمتری برای نزدیکی بهم و هماهنگی و ایجاد یک جبهه علیه اردوغان خواهند داشت.
این دو دلیل در کنار یکدیگر فاکتورها دست به دست هم دادند که اردوغان را تا 2023 همچنان در قدرت ترکیه ببینیم. مگر بحث عمیق، طبیعی و مسائل دیگری پیش بیاید.
بررسی کارنامه اردوغان در قبال مساله کُرد
کارنامه اردوغان که تاثیر به سزایی بر مسئله کرد و در یک سپهر گستردهتر بر فضای سیاسی ترکیه داشته است، را به دو بخش یا دوره مختلف تقسیم می کنم:
1.اردوغان آشتیجو و توسعه گرا
2.اردوغانی که نماد غرور و قدرت در ترکیه
از نظر بازه زمانی بهار عربی را حد فاصل این دو میدانم که به نوعی هر چند شاید زمانگذاری خیلی دقیق نباشد، اما چون نزدیک به این نقطه تمایز است؛ به نوعی هم در سیاست داخلی ترکیه و هم در سیاست خارجی ترکیه تاثیرگذار بوده است، و همچنین در هر دو حالت در قبال مسئله کرد تاثیرگذار بوده است. شاهد هستیم پس از اقداماتی که تورگوت اوزال انجام داد و به احتمال بسیار زیاد در همین راه هم کشته شد، این حزب عدالت و توسعه بود که اقدامات جدی تازه ای برای حل مساله کُرد در پیش گرفت، به خصوص اردوغان در دوره اولی که من نماد آشتی و سازندگی آن را مینامم؛ دست کم تا سال 2009 که حتی تا 2011 میتوانیم این را در نظر بگیریم به دنبال این بود که در کنار نگاه توسعهگرایانه که به مبحث سیاست داخلی ترکیه و سیاست خارجی ترکیه داشت، مسئله کرد را به عنوان یک مسئله بغرنج لاینحل حل کند. شاهد هستیم که از سال 2006 ـ 2007 زمزمههای مذاکرات پنهانی دولت ترکیه با PKK تقریبا در رسانهها دَرز پیدا میکند؛ تلاش عمدهای را میکند که با کردها رابطه خود را بهبود ببخشد. کردها به طور عام در خاورمیانه، یعنی هم کردهایی را که حکومت اقلیم کردستان بودند، رابطه خود را به یک رابطه مناسب تبدیل کند و از یک پاشنه آشیل به یک کارت بازی برنده یا از یک تهدید به یک فرصت تبدیل کند. در همین مقطع شاهد هستیم در 2006 که ایشان درخواست رهبر حکومت اقلیم کردستان و بارزانی را برای دیدار رد میکند و میگوید من با رهبر یک قبیله دیدار نمیکنم. اما در سال 2007 روابط دوستانه ای را با حزب دموکرات و حکومت اقلیم کردستان شروع میکند و در سال 2011 یا 2012 از این روابط به عنوان روابط استراتژیک یاد میشود. دیدار نمادین در منطقه کردستان ترکیه با بارزانی و با دو خواننده یا هنرمند کرد تبار (ابراهیم تاتلیس و شوان پرور) در آن جا قرار میگیرد و به نوعی بهار کردی در ترکیه را خیلیها نوید میدادند که شروع شده است و مسئله کرد در ترکیه حل میشود.
اما این به نوعی از سال 2009 تا 2013 شاهد نوعی سکته و نوعی به کما رفتن مذاکرات و به باور من دخالت دیگر بازیگران منطقهای و فرا منطقهای و دخالت مخربی در فرآیند مذاکرات بین دو طرف از یک سوء و بی اعتمادی عمیقی که بین PKK و هم دولت مرکزی ترکیه به دلیل بیش از 25 سال درگیری تا آن مقطع درگیری، بیش از 40 هزار کشته؛ به قول خود مقامات ترکیه سیصد میلیارد دلار ضرر که بوده است ـ باعث میشود که سرانجام در سال 2013 این مذاکرات دچار شکست شود و یک بار دیگر درگیری نظامی در ترکیه شروع شود.
کُردها و انتخابات ترکیه
ما شاهد هستیم در سه انتخابات اولی که حزب عدالت و توسعه، اردوغان در آن شرکت میکند و پیروز میشود. در هر سه انتخابات دو گروه بیش از همه آراء آنها به پیروزی حزب عدالت و توسعه کمک کرد. یکی کردها است و دیگری اسلامگرایان یا محافظهکاران در ترکیه که از عوامل اصلی پیروزی اردوغان هستند. اما معتقدم مجموعه اقدامات توسعهگرایانه اردوغان و حزب عدالت و توسعه در مناطق کردنشین ترکیه که از غیر توسعهیافتهترین مناطق ترکیه طی دههای گذشته هم به دلیل جنگ، هم نگاههای امنیتی به این منطقه بوده است ـ باعث میشود که چند تحول اتفاق بیفتد. آن منطقه از نظر اقتصادی با یک رشد جدی مواجه میشود. تحولات جدی اجتماعی در آن جا روی میدهد و از نظر سیاسی هم کردها فضای بیشتری را رو به روی خود میبینند. در انتخابات چهارم خود را در قالب یک حزب و یک حزبی که مدعی این است که میخواهد از حداقل ده درصد عبور کند و برای اولین بار در تاریخ ترکیه به عنوان یک حزبی که خاستگاه کردی دارد وارد پارلمان شود، خود را در این قامت میبینند. اقدامات توسعهای و نگاه توسعهای اردوغان در کنار دیگر فاکتورهای موثر باعث تحریک و یک خودآگاهی بیشتر کردها در استانهای بیست یا بیست و یکگانه کردی از استانهای ترکیه شود. اردوغان به ناگاه میبیند که این اقدامات هر چند در سه انتخابات نخست کردها را پشت خود داشته و دست کم هفتاد و دو نفر از نمایندگان مجلس از حزب عدالت و توسعه تا انتخابات سوم را از کردها تشکیل میدادند. در حال حاضر هم فکر میکنم بیش از پنجاه نفر از اعضایی که از عدالت و توسعه در پارلمان هستند کرد هستند، میبیند که به رغم این اقدامات از سوی دیگر این اقدامات باعث شده است که کردها بخش جدی از آنها به سمت دیگری حرکت کنند و در قامت یک حزب و این بار نه از کوهستانهای قندیل و منظر نظامی، بلکه از منظر دموکراتیک به دنبال حقوق هویتی خود یا مسائل خود باشند و در دل این داستان شاهد هستیم که احمد ترک، لیلا زانا، صلاح الدین دمیرتاش یک حزب جدید را در انتخابات (سال 2015) روی کار میآورند.
کردها نه تنها از حداقل ده درصد عبور میکنند، بلکه هشتاد و دو کرسی را از آن خود میکنند و حزب عدالت و توسعه پس از سه دوره شاهد هست که نمیتواند به نصف به اضافه یک کرسی لازم برسد و در این زمان است که متعاقباً انتخاب سختی که اردوغان کرد و انتخاب بین روند دموکراتیزاسیون، تداوم توسعه سیاسی، آشتی جوی در ترکیه و با بازگشت به نوعی به گذشته و شعلهور ساختن درگیری با کردها با هدف باقی ماندن در قدرت که متاسفانه اردوغان راه دوم را انتخاب کرد. شاهد هستیم انتخاباتی که در 2015 برگزار شد و بعد از چند ماه مذاکره برای تشکیل دولت، به نتیجه نرسید و به عنوان رئیس جمهور خواهان برگزاری انتخابات جدید شد.
یک جنگ دوباره در کردستان ترکیه شعلهور میشود که البته در وقوع این جنگ تنها اردوغان مقصر نیست و بخشی از رهبران PKK در این داستان آتش بیار این جنگ میشوند، بخشی از PKK هم در این مقطعی که افراد جوان و مدرنی که پرچمدار به نوعی حل مسئله کردی در ترکیه میشوند مثل صلاح الدین دمیرتاش و بخشی از بدنه نظامی PKK که سالها در قندیل علیه ارتش ترکیه جنگ کرده بودند به قولی مایل نیستند که یک جوان تازه از راه رسیده و درس خواندهی حالا پشت میز مذاکره بنشیند و سرنوشت کرد یا مسئله کرد را چنین فردی حل کند. بخشی از PKK در کنار دولت مرکزی یا مید و یا کسانی که مخالف مسئله صلح ترکیه بودند (ملیگراهای تندرو در ترکیه همچنان قدرت زیادی دارند)، دست به دست هم میدهند و زمانی که مسئله قدرت دوباره حزب عدالت و توسعه زیر سوال میرود، یک درگیری ایجاد میشود. در همین مقطع زمانی مسائل کوبانی هم روی داده است. آن انفجار سوروچ هم هست و فضا وارد یک درگیری دوباره بین کرد و ترک، ارتش ترکیه و PKK میشود؛ و باعث میشود که در انتخاباتی که 258 کرسی در پاییز به دست آورده بودند در یک فضای به شدت احساسی و تحریک ملیگرایی در ترکیه اردوغان آرا حزب خود را در بهار به 317 کرسی برساند و کردها در مرز سقوط زیر ده درصد قرار بگیرند و هشتاد و دو کرسی آنها به پنجاه و نه کرسی تنزل پیدا کند. باز هم از این مقطع، این انتخاب به قولی قدرت و غرور یا انتخاب باقی ماندن در قدرت باعث میشود که روند دموکراتیزاسیون در ترکیه به شدت آسیب ببیند و بالطبع آن مسئله کردی و حل و فصل مسئله در ترکیه دچار سکته جدی شود، وقوع کودتای نافرجام 2016 و به نوعی بر این آتش دمید و فضای پس آن کودتای که البته ابهامات و علامت سوالهای زیادی را جلوی روی افراد مختلفی ایجاد میکند و باعث میشود که فضای ترکیه به سمت یک جانبهگرایی از یک فضای پارلمان پریسی کمکم داعیه تبدیل شدن نظام سیاسی به نظام ریاستی، قدرتمندتر شدن رئیس جمهور تشریفاتی به یک رئیس جمهور با قدرت در قانون اساسی ترکیه پیش بیاید.
در چنین فضایی است که بالطبع کردها هم بیشترین آسیب را میبینند و مذاکرات در آن جا دچار مشکل میشود و با این ملیگرایی که اردوغان پس از 2015 در پیش میگیرد و ائتلافی که با حزب ملیگرا در پارلمان میکند و اکثریت را به دست میآورد. به نظر من دوباره کسی که میتوانست یک مصلح جدی باشد، کسی که میتوانست خیلی از مشکلات ترکیه را حل کند. صرف باقی ماندن در قدرت البته نه به عنوان تنها فاکتور باعث میشود که روند دیگری را انتخاب کند و ترکیه وارد فاز دیگری شود که تا به امروز ادامه پیدا کرده است. من این قسمت را تا این جا میگویم و بعد نگاهی را داشته باشم به بحث انتخابات ترکیه، ببینید به رغم آن چیزی که گفته شد اردوغان از عوامل شکست مذاکرات با کردها است و بر آتش ملیگرایی ترکگرا از 2015 به این سمت میدمد. در عین حال همچنان فرد محبوبی در کلیت ترکیه و به خصوص در مناطق کردنشین ترکیه هم به شمار میرود.
انتخابات اخیر هر چند نشان میدهد که آرا حزب عدالت و توسعه در هفتاد و یک استان با افت و ریزش مواجه شده است. تنها در ده استان آرا آن رشد کرده است. نه استان از این ده استان، استانهای کردنشین هستند. آرا رجب طیب اردوغان در انتخابات همزمان ریاست جمهوری فقط در بیست و سه استان دچار ریزش شده است و در استانهای دیگر آرا او با رشد مواجه شده است. حزب عدالت و توسعه در انتخابات اخیر 297 کرسی به دست میآورد. هر چند با یک افت مواجه شده است و در انتخابات پیشین یعنی در انتخابات دومی که پس از آن درگیریهای در کردستان اتفاق افتاد و 317 کرسی را به دست آورده بود با یک افت مواجه شده است. در مناطق کردنشین آراء خود را به طور نسبی حفظ کرده است. عدالت و توسعه در 2018 با 5/42درصد رای توانست 293 کرسی به دست آورد.
در حالی که در 2015 باید 317 کرسی داشته است. حزب جمهوریخواه با 22 درصد آراء 146 کرسی بدست آورد، در حالی که 134 کرسی داشته است. حزب دموکراتیک خلق با 63/11درصد آراء و 67 کرسی در حالی که در انتخابات دوم 2015 باید 59 کرسی داشته است و کردها از نظر حزبی با یک پیشرفتی مواجه بودند.
اما در انتخابات سال 2014 ما شاهد هستیم رجب طیب اردوغان که 21 میلیون رأی به دست میآورد (79/51 درصد آراء را به دست میآورد). در انتخابات 2018 به رغم همه پیشبینیها و به رغم این که پیشبینی میشد به مانند رفراندوم آراء خیلی نزدیک خواهد بود و احتمال این به مرحله دوم کشیده شود. اما در عمل اتفاق نمیافتد و 59/52 درصد را به دست میآورد یعنی یک رشد نزدیک به یک درصد را دارد و صلاح الدین دمیرتاش که در 2014 توانست 76/9 درصد آراء به دست آورده است، در 2018 توانست 4/8 درصد. چرا؟
چند تا دلیل است. حزب عدالت و توسعه از 2015 تلاش میکند که حزب دموکراتیک خلقها را به دو طریق از گردونه سیاسی کنار بزند. یکی اینکه حزب را منحل کند و هنوز هم در حال حاضر پروندههای خیلی زیادی علیه خود حزب و ماهیت حزب در دادگاههای ترکیه در حال بررسی است. به صورت شخصی هم برای رهبران و نمایندگان کرد پروندههای گستردهای صادر شده است و رهبران کرد از جمله صلاح الدین دمیرتاش شاهد هستیم که بیش از یک سال است که در زندان است. بیشتر از چهارصد و پنجاه سال درخواست زندان برای ایشان شده است. اردوغان در انتخابات ریاست جمهوری در سخنرانیهای خود وعده اعدام ایشان را به همراه عدهای دیگر میداد. یک تلاش این بود که حزب را کامل منحل کنند. مصونیت پارلمانی خیلی از نمایندههای منتقد را لغو کردند، که این تلاش نشد. تلاش دیگر آنها این بود که با تداوم فضا و شرایط اضطراری در کل ترکیه که در منطقه کردستان ترکیه بنا به ادعای گزارشهای رسانههای مختلف یک وضعیت نیمه جنگ، نیمه صلح همچنان برقرار است و یک وضعیت کاملا امنیتی برقرار است؛ این حزب به ده درصد آراء نرسد.
از سوی دیگر یک اقدام دیگر هم از 2014 ـ 2015 شروع کردند و به نوعی کردهای محافظهکار ـ اسلامگرا را اردوغان سعی کرده است در مناطق کردنشین ترکیه تقویت کند که این ایده تا به امروز چندان جواب نداده است و باعث شده است که مسئله کرد همان طور که اشاره کردم یک مسئله دیرین در عثمانی و در ترکیه امروز بوده است و همچنان مسئله کرد باقی بماند. هر چند برداشت من این است که در میان کشورهای مختلف در خاورمیانه و در میان دولتهای مختلف در ترکیه دولتی که بتواند مسئله کرد را، این اراده را، و این انعطاف را حل کند دولت ترکیه است و این قابلیت را دارد که بتواند این مسئله را حل کند، یعنی در اوج درگیری نظامی که با همدیگر یعنی با PKK دارند یا در اوج تنشی با حزب دموکراتیک خلقها دارند و رهبران آنها را به زندان انداختند، باز هم این قابلیت را دارد. اما این که این قابلیت را عملیاتی کنند یک سوال است، که اردوغان آیا یک بار دیگر تصمیم خواهد گرفت این کار را انجام دهد؟.
**مسئولیت صحت و سقم مطالب موجود در یادداشت ها، مقالات و مصاحبه های منتشر شده در سایت به عهده نویسنده بوده و انتشار آنها الزاما به معنی تایید مطلب یا بیانگر دیدگاه های موسسه نیست