امید جدید برای عراق؟

امید جدید برای عراق؟

 

نویسنده: اما اسکای/ فارن افرز

ترجمه موسسه آینده‌پژوهی جهان اسلام

 

برگزاری انتخابات پارلمانی عراق برای اردیبهشت ماه امسال (ماه می) برنامه‌ریزی شده است. این انتخابات با توجه به اینکه عراق به تازگی از نبردهای نفس‌گیر با تروریست‌های «دولت خودخوانده اسلامی» (داعش) رهایی یافته است و در مرحله حساس سیاسی قرار دارد- که به نوبه خود می‌تواند یا آینده‌ متفاوتی را برای کشور رقم بزند یا دوباره آن را درگیر منازعات فرقه‌ای کند- نگاه‌ تحلیلگران را به خود جلب کرده است. «اما اسکای»، مشاور سابق ژنرال اودیرنو  که مدتی هم فرماندار غیرنظامی کرکوک بود، هم در یادداشتی برای نشریه «فارن افرز» به بررسی ابعاد اهمیت و آثار این انتخابات می‌پردازد. بدیهی است انتشار این گزارش صرفا جهت آشنایی مخاطبین نسبت به موضوع بوده و به معنای تایید یا رد آن توسط موسسه آینده پژوهی جهان اسلام نیست. ترجمه این یادداشت را در زیر می‌خوانید:

 

عراقی‌ها در 12 می (22 اردیبهشت) برای انتخابات پارلمانی پای صندوق‌های رای خواهند رفت. این انتخابات‌ها در برهه حساسی برگزار می‌شود. از زمانی که ارتش عراق، شکست دولت [خودخوانده] اسلامی (داعش) را در دسامبر 2017 اعلام کرد، میلیون‌ها پناهنده و آواره به خانه‌های خود بازگشتند. الان در موصل، دانش‌آموزان به مدارس بازمی‌گردند و کتابخانه‌ای که داعش نابود کرد، بازگشایی شده است. بغداد در حال حاضر بیش از هر زمان دیگری از سال 2003 احساس امنیت می‌کند- مراکز خرید به خوبی کار می‌کنند، قهوه‌خانه‌های جدید باز شدند، و پارک‌ها دوباره پر از خانواده‌ها است.

عراق قبلا هم در تقاطع مشابهی قرار داشت. در سال 2010 بعد از شکست القاعده در عراق، ظاهرا جنگ فرقه‌ای به پایان رسید و هم عراقی‌ها و هم امریکایی‌ها امیدوار بودند که انتخابات [2010]، کشور را در مسیر صلح پایدار قرار دهد. اما بعد، همه چیز از هم پاشید. هرچند نوری مالکی، نخست وزیر وقت که ائتلاف دولت قانون را هم رهبری می‌کرد، اکثر کرسی‌ها را به دست نیاورد اما دولت اوباما از وی حمایت کرد. دولت [اوباما] قانع شده بود که مالکی حامی امریکا است و بعد از انقضای مهلت موافقت‌نامه وضعیت نیروها میان دو کشور در سال 2011، به بخش کوچکی از نیروهای امریکایی اجازه می‌دهد تا در عراق باقی بمانند. آنها همچنین محاسبه کردند که حفظ وضع موجود، سریع‌ترین راه برای تضمین این است که دولت عراق پیش از انتخابات میان‌دوره‌ای امریکا بر سر کار باشد. هرچند در عمل این انتخابات نتوانست به عراق برای عبور از فرقه‌گرایی کمک کند و این ایده را تضعیف کرد که تغییر می‌تواند به جای خشونت از طریق سیاست محقق شود.

بعد از فرایند طولانی تشکیل دولت، ایران با فراخواندن رهبران اصلی گروه‌های شیعه به تهران و فشار آوردن به آنان برای اتحاد پشت سر دوره دوم [نخست وزیری] مالکی به این شرط که تمام نیروهای امریکایی از عراق خارج شوند، از امریکا پیشی گرفت. این توافق فقط زمانی مورد موافق قرار گرفت که گروه‌های کردی و سنی هم وارد دولت شدند، که همان نظام ناکارآمدی را حفظ کرد که در آن وزیران، مالکان حزب هستند و ثروت کشور میان نخبگان تقسیم و توزیع می‌شود.

مالکی در دور دوم نخست وزیری خود، سیاست‌هایی را دنبال کرد که بخش بزرگی از جمعیت اهل سنت را نسبت به خود بیگانه نمود، برخی از آنها همچنین تحت تاثیر لفاظی فرقه‌ای برخواسته از جنگ داخلی سوریه و تشدید رقابت منطقه‌ای میان ایران، کشورهای خلیج [فارس]، و ترکیه قرار داشتند. این تحولات به داعش امکان رشد از خاکستر باقی مانده القاعده در عراق را داد و [این گروه هم] خود را به عنوان مدافع اهل سنت عراق در برابر دولت مالکی (مورد حمایت ایران و تحت تسلط شیعیان) نشان داد.

امروز که داعش شکست خورده است، اکثر عراقی‌ها محتاطانه درباره آینده کشورشان امیدوار هستند. اما تروریست‌ها تنها چالشی نیستند که عراق با آن روبه‌رو است. طبقه سیاسی فاسدی که از زمان سقوط صدام حسین بر کشور حکومت کرده و نظام حکمرانی که از این نخبگان دزدسالار حمایت می‌کند، هم ثبات طولانی مدت عراق را تهدید می‌نماید.

 

صحنه سیاسی

گرچه امروز صحنه سیاسی عراق پراکنده‌تر از گذشته است اما چهره‌های مشابه [سیاسی] مسلط خواهند شد. پنج فهرست جداگانه شیعی در انتخابات پیش رو با یکدیگر رقابت می‌کنند: نخست وزیر کنونی حیدر العبادی و سلفش مالکی دو فهرست جداگانه را درون حزب حاکم یعنی الدعوه رهبری می‌کنند؛ هادی عامری (رهبر سازمان بدر) متحد حشد شعبی (شبه نظامیان شیعه تحت حمایت ایران) است که خود را به یک جنبش سیاسی تبدیل کردند؛ و رهبران شیعی یعنی مقتدی صدر و عمار حکیم هم احزاب خود را رهبری می‌نمایند.

کردها در حال حاضر به خاطر تصمیم فاجعه‌بارشان مبنی بر پافشاری بر برگزاری همه‌پرسی استقلال کردستان در سپتامبر 2017، در ضعیف‌ترین جایگاه خود از زمان سرنگونی صدام قرار دارند. احزاب سیاسی اصلی کردی- حزب دموکرات کردستان عراق و اتحادیه میهنی کردستان- از نظر کردهای جوان‌تر ناکارآمد و نامعتبر هستند، و به صورت فزاینده مورد مخالفت دیگر گروه‌ها قرار دارند. [این احزاب اصلی] کنترل بر سرزمین‌های مورد مناقشه از جمله کرکوک را از دست دادند و بودجه پیشنهادی از طرف دولت مرکزی به آنها از 17 درصد به 12 درصد کاهش یافته است. اهل سنت و گروه‌های سکولار هم سه فهرست تحت ریاست جمال کربولی (رئيس سابق هلال احمر عراق)؛ اسامه نجیفی (سخنگوی سابق مجلس نمایندگان عراق)؛ و ایاد علوی (نخست وزیر سابق) که با صالح مطلک (معاون سابق نخست وزیر) و سلیم جبوری (سخنگوی فعلی مجلس نمایندگان) ائتلاف کرده است، دارند.

به لحاظ نظری، عبادی در موقعیتی قدرتمند برای بردن دور دوم نخست وزیری است. او اعتبار دستاورد شکست داعش و – در میان اعراب عراق- عقب راندن کردها و بازگرداندن کنترل دولت مرکزی بر کرکوک را دارد. او به عنوان نخست وزیر، میان ایران و امریکا ماهرانه موازنه برقرار کرد، در حالیکه روابط عراق با همسایگانش در منطقه خلیج فارس را هم بهبود بخشید. به طور خاص او در رابطه با عربستان، که در حال حاضر نقش سازنده‌تری در عراق بازی می‌کند، سرمایه‌گذاری‌های دولت را تامین مالی می‌نماید و از شیعیان مستقل و سنی‌های میانه‌رو حمایت می‌کند، به پیشرفت مهمی دست یافت. این تحولات به کاهش فرقه‌گرایی که بعد از تهاجم امریکا تشدید شد، کمک می‌کند.

اما با وجود کنترل عبادی بر ابزارهای حکومتی از جمله رسانه‌های دولتی و [برخورداری از] حمایت اشخاص کلیدی در حزب دعوه، کمپین انتخاباتی او به صورت ضعیف سازمان یافته است و برانگیزنده نیست. گرچه او از هر فرصتی برای انتقاد از مالکی به خاطر ورشکست کردن عراق و اجازه دادن به داعش برای تسلط یافتن [بر بخش‌هایی از کشور] استفاده می‌کند اما هنوز عبادی باید نشان دهد که چگونه اقتصاد را اصلاح  و نهادهای عمومی را بازسازی می‌کند، و اقدامات سابقش هم به جایی نرسیده است. همچنین تلاش اولیه عبادی برای ایجاد ائتلافات سیاسی، زنگ‌های خطر را به صدا درآورد. او در ژانویه با حشد ارتباط برقرار کرد با این امید که جلوی مالکی برای جلب حمایت آنها را بگیرد. هرچند توافق 24 ساعت بعد وقتی حشد [از آن] خارج شد، فروپاشید اما این [ائتلاف] چهره مالکی را نزد شریکان میانه‌روی احتمالیش خراب کرد.

مالکی مصمم است که جلوی پیروزی عبادی در دور دوم را بگیرد. اما مالکی و عبادی، علی رغم مخالفت‌هایشان، متعهدند که نخست وزیری درون حزب دعوه باقی بماند. مالکی ظاهرا ترجیح می‌دهد که نقش سلطان‌ساز [یعنی کسی که در پیروزی نخست وزیر آینده موثر است] را ایفا کند به جای اینکه دوباره نقش نخست وزیری را بر عهده بگیرد.

راهی بهتر به پیش

امریکا برای پیشبرد ثبات بلند مدت در عراق- هدف اعلامی امریکا- نباید محاسبات اشتباه و فاجعه‌باری را تکرار کند که منجر به حمایت از یک نفر در [تشکیل دولت در سال] 2010 شد. در عوض واشنگتن باید تضمین کند که ائتلافی از گروه‌های میانه‌روی شیعه، در ائتلاف با برخی از احزاب کرد و سنی، قادر به تشکیل دولت است. پراکندگی صحنه سیاسی عراق به این معنا است که احتمال ائتلاف‌های میان فرقه‌ای وجود دارد که می‌تواند دستورالعملی را ارائه نماید تا با فساد مقابله کند و حکمرانی و خدمت‌رسانی عمومی را بهبود بخشد. و وضعیت امنیتی باثبات‌تر این فرصت را برای عراقی‌ها فراهم می‌کند تا از سیاست هویت به سیاست مسئله-محور عبور کنند. کشور نیاز دارد که نظام فرقه‌ای کنونی را با حکومتی که می‌خواهد و می‌تواند اصلاحات سیاسی و اقتصادی حقیقی را اجرا نماید، عوض کند. این [امر] امروزه اهمیت بیش‌تری هم یافته است. چون درآمدهای نفتی دیگر به اندازه‌ای کافی نیست که بودجه را تامین کند و بیکاری به ویژه میان جوانان عراقی روبه افزایش است.

اما پراکندگی سیاسی همچنین فرصت‌هایی را پیش روی تندروهای ایرانی فراهم می‌کند تا نفوذشان را ابراز کنند. درحالیکه ترامپ تهدید به خروج از توافق هسته‌ای ایران می‌کند، متحدان شیعه ایران در عراق به صورت فزاینده‌ای خواستار خروج نیروهای امریکایی از کشور هستند. اما اکثریت عراقی‌ها نمی‌خواهند تحت سلطه ایران یا هیچ قدرت خارجی دیگری باشند. و ایران هم با چالش‌های خودش روبه‌رو است.

عراقی‌ها کماکان امریکا را بازیگر اصلی کشورشان می‌دانند و واشنگتن هم در رابطه با تهران، اهرم‌های فشاری را در اختیار سیاستمداران عراقی قرار می‌دهد. امریکا نیاز به فراهم کردن انگیزه‌های لازم دارد تا به شیعیان میانه‌رو در برابر فشار از طرف تندروهای ایرانی و عراقی از طریق سوق دادن رهبران کرد و سنی به سمت آنان، کمک کند. به علاوه لازم است که واشنگتن تعهد بلند مدت خود به عراق را نه فقط از طریق آموزش نیروهای امنیتی بلکه از طریق کمک به این کشور برای متنوع ساختن اقتصادش از [وابستگی به] نفت، حمایت از تلاش‌هایش برای بهبود روابط با خلیج [فارس]، و تشویق شرکت‌های امریکایی به سرمایه‌گذاری در آن کشور، نشان دهد.

در نهایت ایالات متحده نباید از توافق هسته‌ای ایران خارج شود. دونالد ترامپ، رئیس جمهور امریکا، گفته است که 12 می تصمیمش درباره توافق را می‌گیرد، [یعنی] همان روزی که در عراق انتخابات برگزار می‌شود. علاوه بر اینکه به رقابت‌ منطقه‌ای میان ایران و خلیج [فارس] می‌افزاید، خروج از توافق به حملات بیش‌تر علیه نیروهای امریکایی در عراق از طرف شبه‌نظامیان تحت حمایت ایران، افزایش تقاضا از طرف رهبران شیعه برای خروج تمام نیروهای امریکایی، و وحدت گروه‌های شیعی در مقابل تهدید امریکایی منجر می‌شود. این احتمالا سناریویی که شبیه 2010 است را به دنبال می‌آورد: ایران برای تشکیل دولت آینده عراق میانجیگری می‌کند، نیروهای امریکایی [از عراق] خارج می‌شوند، و بعد از چند سال یک تهدید تروریستی جدید از خاکسترهای داعش ظهور می‌کند. چنین نتیجه‌ای برای ایالات متحده فاجعه‌بار- و برای عراق حتی بدتر خواهد بود.