از متحد دیروز تا دشمن امروز؛ تحلیل استراتژیک تشدید تنش میان طالبان و پاکستان

شهرام پیرانی کارشناس روابط بین الملل

در روزهای آغازین اکتبر ۲۰۲۵، مرزهای افغانستان و پاکستان شاهد شدیدترین درگیری‌های نظامی در سال‌های اخیر بود. این تنش‌ها که با تبادل آتش سنگین در مناطق مرزی همراه شد، نشان داد اختلافات دیرینه بین دو کشور همسایه وارد مرحله جدید و خطرناکی شده است. اوج این تنش‌ها در هشتم اکتبر با حمله هوایی پاکستان به مناطق شرقی کابل خود را نشان داد که این اقدام باعث شد درگیری‌ها به پایتخت افغانستان نیز کشیده شود.

در مقابل و پس از حمله هوایی پاکستان به کابل، طالبان نیز که در حال حاضر قدرت را در افغانستان در دست دارد، حملات متعددی را به پاسگاه‌های نظامی پاکستان در امتداد مرز دو کشور انجام داد. آنها ادعا نمودند که دو پاسگاه مرزی پاکستان در استان هلمند را به تصرف خود درآورده‌اند که این ادعا توسط مقامات محلی موردتأیید قرار گرفت. مقامات امنیتی پاکستان درگیری در چندین نقطه مرزی را تأیید و اظهار داشتند که باقدرت به آن پاسخ خواهند داد. ارتش پاکستان در حملات متقابل خود از توپخانه، تانک و سلاح‌های سبک‌وسنگین استفاده کرد. مجموعه این رویدادها نشان‌دهنده عمیق‌تر شدن تنش بین دو کشور است.

 در واقع حمله هوایی هشتم اکتبر پاکستان به کابل را می‌توان نقطه عطفی در روابط دو کشور دانست. این حمله که اولین حمله هوایی به پایتخت افغانستان از سال ۲۰۲۱ محسوب می‌شود، نشان‌دهنده تغییر استراتژی نظامی پاکستان در برخورد با تهدیدات امنیتی مرزی است. منابع افغانستانی ادعا می‌کنند این حمله باعث کشته و زخمی‌شدن غیرنظامیان شده است.

در پی تشدید درگیری‌های نظامی در امتداد مرز دو کشور، تحلیل‌گران منطقه‌ای نسبت به پیامدهای خطرناک این روند هشدار داده‌اند.” مایکل کوگلمان”، کارشناس برجسته مسائل آسیای جنوبی در واشنگتن، با اشاره به ابعاد پیچیده تنش میان دو کشور گفت: ” افزایش حملات مرزی علیه نیروهای پاکستانی، شدت غیرمعمول حملات پاکستان در خاک افغانستان و واکنش‌های تلافی‌جویانه طالبان، ترکیبی خطرناک از بحران را پدید آورده است.” او در ادامه تأکید کرد: ” وقتی این واقعیت را نیز در نظر بگیریم که افغانستان هنوز مرز رسمی دو کشور را به رسمیت نمی‌شناسد و فضای منطقه آکنده از اطلاعات گمراه‌کننده است، وضعیت به‌مراتب شکننده‌تر می‌گردد”.

برای درک عمق این بحران، باید به پیشینه تاریخی و عوامل متعدد اثرگذار بر این رابطه پرتنش توجه کرد. ریشه تنش‌های کنونی را باید در مسائل مرزی جستجو کرد که به دوره استعمار بریتانیا بازمی‌گردد. خط مرزی دیورند که در سال ۱۸۹۳ ترسیم شد، همواره از سوی افغانستان به رسمیت شناخته نشده و این موضوع در دوره‌های مختلف به ایجاد تنش‌های سیاسی و امنیتی منجر شده است.

تحولات دو دهه اخیر بر پیچیدگی این رابطه افزوده است. پس از حوادث سال ۲۰۰۱ و به‌ویژه در پی خروج نیروهای بین‌المللی از افغانستان در سال ۲۰۲۱، روابط دو کشور با چالش‌های متعددی روبرو شده که بر تشدید تنش‌های کنونی تأثیر مستقیم داشته است. تغییر حکومت در افغانستان و به‌قدرت‌رسیدن طالبان، اگرچه در ابتدا امیدهایی برای بهبود روابط ایجاد کرد، اما به‌سرعت به افزایش اختلافات انجامید.

از سوی دیگر، عوامل متعدد دیگری نیز در تشدید اخیر تنش‌ها نقش داشته‌اند. علاوه بر اختلافات مرزی، مهم‌ترین عامل تشدید تنش‌ها حضور گروه‌های معارض در مناطق مرزی است. پاکستان همواره افغانستان را به حمایت از گروه‌های شورشی همچون”تحریک طالبان پاکستان” متهم کرده، درحالی‌که کابل نیز اسلام‌آباد را به دادن پناهگاه به عناصر ضد طالبان متهم می‌کند. همچنین ساخت سازه‌های مرزی از جمله دیوار و استحکامات نظامی توسط پاکستان، با مخالفت جدی مقامات افغانستان روبرو شده است.

در بعد اقتصادی و اجتماعی نیز باید به حضور میلیون‌ها شهروند افغانستانی در پاکستان و چالش‌های مرتبط با آن اشاره کرد که به یکی از موضوعات اختلاف‌برانگیز تبدیل شده است. برنامه‌های اخیر دولت پاکستان دال بر اخراج اتباع افغانی ساکن این کشور،  منجر به تشدید تنش در روابط دو کشور گردید. ایجاد محدودیت در مرزهای دو کشور و اختلال در مبادلات تجاری نیز بر پیچیدگی روابط افزوده است.

تحولات داخلی دو کشور نیز سهم مهمی در شکل‌دهی به روابط کنونی دارد. دولت کنونی افغانستان با چالش‌های متعدد داخلی و بین‌المللی روبرو است که بر توانایی آن در مدیریت روابط با همسایگان تأثیر گذاشته است. از سوی دیگر، بی‌ثباتی سیاسی و اقتصادی در پاکستان نیز بر رویکرد این کشور در قبال افغانستان تأثیر مستقیم داشته است. به‌قدرت‌رسیدن دولت جدید در پاکستان و تغییر در رویکردهای امنیتی این کشور، از عوامل مؤثر در تشدید تنش‌های اخیر بوده است. مسئله آب نیز از جمله موضوعات اختلاف‌برانگیز در روابط دو کشور است. رودخانه‌های مرزی و تقسیم آب همواره یکی از چالش‌های دو کشور بوده و تغییرات اقلیمی و کاهش منابع آبی می‌تواند در آینده بر شدت این اختلافات بیفزاید.

درگیری‌های اخیر اکتبر ۲۰۲۵ از چند جهت حائز اهمیت است. گستردگی جغرافیایی درگیری‌ها که هم‌زمان در چندین نقطه مرزی رخ‌داده، شدت درگیری با استفاده از سلاح‌های سنگین و تلفات گزارش‌شده و دامنه عملیاتی که فراتر از مناطق مرزی بوده، همگی نشان از جدیت این دور از تنش‌ها دارد. گزارش‌ها حاکی از استفاده از توپخانه و راکت در این درگیری‌هاست که نشان‌دهنده سطح بالای درگیری است.

در واکنش به این تحولات، مقامات افغانستانی اقدامات اخیر پاکستان را نقض حاکمیت ملی این کشور خوانده‌اند و مقامات پاکستانی نیز بر حق ذاتی دفاع از تمامیت ارضی خود تأکید کرده‌اند. جامعه بین‌المللی نیز نگرانی خود را از تشدید تنش‌ها ابراز کرده و خواستار حل مسالمت‌آمیز اختلافات شده است. سازمان ملل متحد از طرفین خواسته است که از هر اقدامی که ممکن است به تنش‌ها دامن بزند، خودداری کنند.

برای آینده روابط دو کشور می‌توان چند سناریو را متصور شد. سناریوی تداوم تنش‌های کنترل‌شده با ادامه درگیری‌های پراکنده مرزی، سناریوی تشدید محدود با گسترش دامنه درگیری‌ها به مناطق جدید، سناریوی مداخله دیپلماتیک با آغاز مذاکرات جدید با میانجی‌گری کشورهای ثالث و سناریوی عادی‌سازی تدریجی با کاهش تدریجی تنش‌ها از جمله این احتمالات هستند.” مایکل کوگلمان” درباره آینده درگیری‌ها گفت” خوشبختانه، باوجود جدیت بحران، احتمالاً در آینده نزدیک از شدت آن کاسته خواهد شد. واقعیت این است که طالبان توان مقابله مستقیم با ارتش پاکستان را ندارد و پس از آنکه واکنش‌های کنونی خشم عمومی را فروبنشاند، درگیری‌های احتمالاً فروکش خواهد کرد.”

عوامل متعددی بر آینده روابط دو کشور تأثیرگذار خواهد بود. تحولات روابط منطقه‌ای و توازن قوای محلی، موضع کشورهای مؤثر در قبال تحولات افغانستان، ثبات سیاسی و امنیتی در افغانستان و پاکستان و توانایی دو کشور در مدیریت چالش‌های اقتصادی از جمله این عوامل به شمار می‌روند. همچنین نقش قدرت‌های بزرگ از جمله آمریکا، چین و روسیه در شکل‌دهی به روندهای آینده قابل‌توجه است.

در این میان، نقش بازیگران منطقه‌ای بسیار حائز اهمیت است. جمهوری اسلامی ایران به‌عنوان همسایه مشترک دو کشور می‌تواند نقش سازنده‌ای در کاهش تنش‌ها ایفا کند. ایران که خود روابط پیچیده‌ای با هر دو کشور دارد، می‌تواند از طریق دیپلماسی فعال در ایجاد پل ارتباطی بین کابل و اسلام‌آباد مؤثر باشد. چین نیز به‌عنوان شریک اقتصادی هر دو کشور، دارای نفوذ قابل‌توجهی است. پکن که در پروژه‌های بزرگ اقتصادی در هر دو کشور سرمایه‌گذاری کرده، نگران تأثیر تنش‌ها بر منافع اقتصادی خود است. همچنین روسیه و هند به‌عنوان بازیگران مؤثر منطقه می‌توانند در معادلات تأثیرگذار باشند.

در پایان باید تأکید کرد که تشدید تنش‌های اخیر بین افغانستان و پاکستان نشان‌دهنده عمق اختلافات و پیچیدگی روابط بین دو کشور همسایه است. حل این اختلافات نیازمند توجه به منافع ملی دو کشور در چارچوب احترام متقابل، اهمیت ثبات منطقه‌ای و لزوم همکاری‌های چندجانبه، نقش سازنده دیپلماسی و مذاکره در حل اختلافات و توجه به پیامدهای امنیتی تنش‌ها برای کل منطقه است. آینده روابط دو کشور تا حد زیادی به توانایی طرفین در مدیریت اختلافات از مسیر دیپلماتیک وابسته است. ادامه تنش‌های کنونی نه‌تنها به دو کشور، بلکه به ثبات و امنیت کل منطقه آسیب خواهد زد. در این شرایط، نقش بازیگران منطقه‌ای به‌ویژه جمهوری اسلامی ایران در کمک به کاهش تنش‌ها و تسهیل گفتگوهای بین طرفین می‌تواند بسیار حائز اهمیت باشد. همکاری‌های منطقه‌ای و استفاده از مکانیسم‌های موجود مانند سازمان همکاری شانگهای می‌تواند در ایجاد فضای اعتماد و کاهش تنش مؤثر باشد.

*مسئولیت صحت و سقم مقاله فوق به عهده نویسنده است و انتشار آن­ به معنی تأیید یا بیانگر دیدگاه مرکز آینده پژوهی جهان اسلام نمی باشد.