یادداشت میهمان: داعش در آسیای مرکزی؛ تهدید یا فرصت؟ | عارف بیژن / پژوهشگر آسیای مرکزی و قفقاز

 

آسیای مرکزی یک منطقه کلیدی است که بسیاری بر این باورند که حضور دولت به اصطلاح اسلامی شام و عراق (داعش) در این منطقه رو به افزایش است و به مرور زمان از سمت غرب به سمت شرق سرازیر می شوند. در کنار این حضور بایستی از نگرانی دولت های محلی این منطقه از بازگشت شهروندانی که به گروه داعش پیوستند اشاره کرد که خطر جدی را برای مردمان داخل کشور به وجود می آورد. با زمزمه هایی از حضور این گروه در آسیای مرکزی و اتفاقاتی که اخیرا در برخی شهرها صورت گرفته، جلوی فعالیت برخی از گروه های اسلامگرا گرفته شده و برخی را به لیست گروه های افراطی و تروریستی اضافه کردند که این نشان از خطر بالقوه داعش و گروه های همسو با آن دارد. تا امروز که نیروهای روسیه در منطقه خاورمیانه با داعش می جنگید باید خود را برای مقابله با این گروه در منطقه آسیای مرکزی و نزدیک مرزها و حیات خلوت خود آماده کند. گویا داعش، و البته حامیان اصلی آن آمریکا و سعودی‌ها، برنامه گسترده خود را برای نا امن‌سازی هرچه بیشتر مرزهای شمالی جمهوری اسلامی و همچنین محیط امنیتی روسیه مصرانه به پیش می‌برد. در این میان اما، علاوه بر فتنه‌انگیزی دستگاه وهابیت عربستان (که بیش از دو دهه سابقه در آسیای مرکزی دارد)، یک طرح فرامنطقه‌ای هم در جریان است که هدف آن جنگ نیابتی ایالات متحده با دو رقیب بین‌المللی خود، یعنی چین و روسیه است. به واقع، به نظر می‌رسد که ایالات متحده بی‌میل نیست با یک تیر سه نشان بزند و از طریق مزدوران اجیرشده داعش، علاوه بر ایجاد ناامنی در مرزهای شمال شرقی جمهوری اسلامی، از طریق ایجاد بی‌ثباتی و معضلات امنیتی در حیات خلوت روسیه و همچنین استان شرقی سین کیانگ چین، به هزینه عربستان و متحدان منطقه‌ای، ضرب شستی به مسکو و پکن نشان دهد.در این بین می توان حضور داعش در آسیای مرکزی را برای روسیه، چین، ایران یک تهدید در نظر گرفت و برای ایالات متحده امریکا یک فرصت دانست.

در مورد جذب شهروندان این کشورها به گروه های افراطی و در راس آن داعش باید گفت که کشورهای آسیای مرکزی که جدا شده از اتحاد جماهیر شوروی هستند و بعد از فروپاشی هم سال ها تحت نفوذ روسیه بودند به دلیل عدم دولت-ملت سازی کامل و پراکندگی قومیت ها در آن؛ هم چنین بی ثباتی سیاسی و استبداد رهبران باعث ظهور گروه های متعدد افراطی-اسلامی و تروریستی شده که در تقابل با دولت مرکزی بودند. مشکلات اقتصادی و  نرخ بالای بیکاری در این کشورها هم باعث جذب این افراد به نیروهای داعش در عراق و سوریه شده است. به عنوان نمونه؛ نصرت نظراف شاخه تاجیکی داعش در سوریه را هدایت می کند و گلمراد حلیم اف فرمانده سابق پلیس ویژه وزارت کشور تاجیکستان به داعش پیوست. اگر چه از تعداد شهروندان کشورهای آسیای مرکزی پیوسته به داعش آمار دقیقی در دست نیست اما تشدید حضور این نیروها در نزدیکی مرزهای آسیای مرکزی برخی کشورهای منطقه را نگران کرده است. این نگرانی در جریان نفوذ نیروهای داعش در کشور افغانستان تشدید شده که مناطق استان شمالی، شمال شرق افغانستان حضوری بی شماری از جنگجویان مواجه گردید. مبارزین مسلح داعیه خلافت اسلامی ؛ چچنی، ازبکی، تاجیکی، لشکر طییبه، حرکت اسلامی ازبکستان و مناطق هم مرز با کشورهای آسیای مرکزی(بدخشان)، قندوز و … حضور فعالی داشته اند و حتی در مرزهای افغانستان با تاجیکستان و ترکمنستان، فعالیت شبه نظامیان مذکور با حمل پرچم سیاه داعش مشاهده شد. در این رابطه از نگاه روسیه امروز خطر داعش و جریان های هوادار داعش برای کشورهای آسیای مرکزی زیاد است. روس ها بر این نظرند که حضور اتباع آسیای مرکزی در ترکیب داعش و فعالیت در مناطق شمالی افغانستان می تواند به منظور تحقق اهداف ژئوپلیتکی امریکا در آسیای مرکزی و مجاورت مرزهای جنوبی روسیه از طریق دهلیز افغانستان را فراهم کند. دلیل این اظهارات و نگرانی از جانب روس ها را می توان در این مسئله دانست که در اثر گسترش سریع ایدئولوژی داعش بیرون از مرزهای به اصطلاح «خلافت» خاورمیانه، آسیای مرکزی را به عنوان «ولایت خراسان» (منطقه تاریخی که بخش هایی از خاک افغانستان، پاکستان، و کشورهای آسیای مرکزی را شامل می شود) دانست. در اینکه آیا ولایت خراسان پروژه نیروهای خارجی است که در آسیای مرکزی دارای منافع هستند یا اینکه دست پرورده کشورهای منطقه که در قبال آن به اهداف خود می رسند جای تامل دارد.

خطر داعش در آسیای مرکزی عاملی جدید است که بر مبنای تهدید گسترش افراط گرایی از افغانستان توسعه می یابد و از طریق مرزهای افغانستان به کشورهای آسیای مرکزی انتقال داده می شود. در واقع هدف اصلی داعش انتشار و انتقال به مناطق پیرامونی افغانستان، آسیای مرکزی و منطقه سین کیانگ چین است که می توان این تاکتیک را فرصتی برای امریکا و متحدان عربی منطقه ای خود به خصوص عربستان( که اخیرا کمک های اقتصادی و سرمایه گذاری هایی را در کشورهای آسیای مرکزی صورت داده است تا ایدئولوژی سلفی و وهابی خود را به این کشورها انتقال دهد) برای به حاشیه راندن روسیه و ایران از منطقه آسیای مرکزی، تضعیف و منزوی ساختن روسیه و کشورهای متحد و هم سو؛ از طریق تضعیف و ناامن کردن آسیای مرکزی با توسل به جریان افراط گرا (مذهبی و قومی) دانست.

کشورهای منطقه آسیای مرکزی به دلیل شرایط اقتصادی وابسته و تلاش برای رهایی از این اوضاع آنها را مشتاق دریافت کمک های اقتصادی از قدرت های بزرگ می کند. در این میان امریکا که در سوریه و عراق با روسیه و ایران در تقابل است، به دلیل کم توجهی به منطقه آسیای مرکزی راهبرد خود را از کمک های نظامی به کمک های اقتصادی تمرکز کرده است که می تواند فرصت هایی را برای امریکا و متحدان آن فراهم کند. در کنار این مسئله امریکا به بهانه ی حضور داعش در آسیای مرکزی می تواند نیروهای خود و به خصوص ناتو را در این منطقه گسترش دهد که این امر باعث احساس خطر برای روسیه می شود. نفوذ امریکا و متحدان آن در حیات خلوت روسیه می تواند معادلات منطقه ای را دچار تغییر کند و جنگی تمام عیار این بار در حوزه نفوذ روسیه به وجود آورد. جدای از روسیه، تهدید حضور دولت اسلامی داعش برای چین را هم باید مورد ملاحظه قرار داد. استان مسلمان سین کیانگ که چین به هیچ عنوان نفوذ گروه های افراطی و تروریستی را در این منطقه نمی پذیرد و امنیت این منطقه را با تمام جوانب در نظر می گیرد، تمام امکانات خود را صرف می کند تا خطری این استان را تهدید نکند. دولت چین که نفوذ گسترده ای در کشورهای آسیای مرکزی دارد و مراودات اقتصادی و نظامی دو جانبه با این کشورها دارد به صراحت از تهدید داعش در بی ثباتی این منطقه و به خصوص سین کیانگ صحبت کرده و پیشنهاد داده که با هوش بیشتر و همکاری های نظامی-امنیتی با کشورهای آسیای مرکزی به مقابله با نفوذ این گروه افراطی بپردازنند. در کنار ناآرامی در استان سین کیانگ و احتمال قدرت گیری یک رژیم اسلامی در این استان و فروکش کردن اقتدار چین، برای چین دسترسی به منابع انرژی این منطقه با وجود دولت اسلامی داعش به خطر می افتد.

با شرایط جدیدی که در سوریه و عراق برای داعش به وجود آمده و نیروهای دولتی و همپیمانان توانستند ضربه سختی به داعش وارد کنند، آن ها سعی می کنند به سمت مرزهای افغانستان و آسیای مرکزی که زمینه حضور آنها را فراهم می کند روانه شوند که این امر می تواند جنگ را از سمت غرب منطقه به سمت شرق هدایت کند که باعث هزینه های  زیادی برای کشورهای منطقه به خصوص روسیه، چین و حتی ایران داشته باشد. امریکا و متحدان آن به خصوص عربستان از حضور دولت اسلامی در این منطقه به عنوان یک ابزار سیاسی برای از بین بردن تهدیدات بالقوه و کسب حمایت ها استفاده می کنند.

در آخر اینکه حضور داعش در آسیای مرکزی یک کارت بازی در دست امریکا و متحدان اوست که هم بتوانند ایدئولوژی خود را در این کشورها تحمیل کنند، هم از طریق نفوذ و وابسته کردن دولت های این کشورها حضور خود را مشروعیت بخشند. نکته دیگر؛ این امر باعث می شود تمرکز نیروهای روسیه از درگیری در سوریه با نیروهای داعش کمتر و  روی منطقه ی آسیای مرکزی  متمرکز شود و این اتفاق برای امریکا فرصتی است تا با خیال آسوده تر و تمرکز بیشتر به اهداف خود در خاورمیانه دست یابد. برای مقابله با حضور داعش در حیات خلوت روسیه و آسیای مرکزی بایستی:

1-جدای از مذهب و قومیت بین کشورهای هم مرز و درگیر یک پیمان منطقه ای تشکیل شود تا بتوانند از نفوذ داعش پیشگیری و از دخالت کشورهای آمریکا و هم پیمانان عربی خود به خصوص عربستان جلوگیری کنند.

2-روسیه و ایران به مانند آمریکا از کارت بازی داعش در منطقه آسیای مرکزی به بهترین نحو استفاده کنند و نفوذ و حضور خود در این کشورها را بیشتر کنند.

3- تا جایی که امکان دارد باید از زمینه های پذیرش این گروه تروریستی در این کشورها جلوگیری کنند، برای مثال: رفع مشکلات اقتصادی این کشورها و بحران های هویتی شهروندان، کنترل گروه های اسلامگرای افراطی.

4- وجود مشکلات مختلف مرزی، آب، قومی، انرژی و محدودیت برای تردد اتباع و حمل ونقل کالا میان کشورهای آسیای مرکزی زمینه ی تنش و فعالیت گروه های افراطی و تروریستی را بیشتر می کند. روسیه، چین و ایران با توجه به تهدیدات امنیتی برای آسیای مرکزی و تاثیر مستقیم آن برای کشورها، بایستی اقدام به تجهیز نیروهای مسلح و امنیتی خود و کشورهای منطقه کنند.( پیدایش داعش در کشورهای آسیای مرکزی می‌تواند به عامل بسیج نه فقط برای سازمان‌های افراط‌‌گرای اسلامی بلکه برای بخشی از اهالی منطقه بویژه جوانانی که سواد مذهبی کافی نداشته و به دلیل فقر نسبت به دولت نگاه منفی دارند، تبدیل شود).

5- جدای از بحث ائتلاف غربی مبارزه علیه تکفیری ها، روسیه و چین، کشورهای آسیای مرکزی و ایران با اقداماتی هماهنگ سعی در پیشگیری از نفوذ این گروه در منطقه کنند.6- با توجه به حادثه ی تروریستی فرانسه، ترکیه وکشورهای اروپایی، جنگ با داعش دیگر بحث منطقه ای و شیعه و سنی نیست و بعد جهانی پیدا کرده است که این امر همسویی تمامی کشورها را می طلبد. جنگیدن در یک جبهه بسیار آسانتر از چند جبهه است. با پراکندگی نیروهای داعش از سمت غرب به سمت شرق جنگیدن با آنان سخت می شود و این امر برای روسیه و چین خطرات بالقوه ای را به وجود می آورد که بایستی قبل از هر اقدامی موثر جلوی آنها را در جبهه غرب بگیرند. در این بین نقش جمهوری اسلامی ایران و هماهنگی در این زمینه با ایران به عنوان کشوری مهم و تاثیر گذار بی شک مثمر ثمر خواهد بود.

————————————

توجه : مسئولیت صحت و سقم مقالات، یادداشت ها و مصاحبه های منتشر شده به عهده نویسنده بوده و صرف انتشار به معنی تائید آن نمیباشد.