وضعیت‌های دوسویه و زنجیره منازعه در غرب آسیا

محمدرضا محمدی؛ پژوهشگر مرکز آینده پژوهی جهان اسلام

در روابط بین‌الملل، وضعیت‌های دوسویه یا تعارض‌های دوسویه به درگیری بین دو بازیگر خاص مانند دولت‌ها، گروه‌ها یا نهادها اشاره دارد. این درگیری‌ها می‌تواند به دلیل عوامل مختلفی از جمله نارضایتی‌های تاریخی، رقابت‌های ژئوپلیتیکی، رقابت بر سر منابع، تفاوت‌های ایدئولوژیک و جنگ قدرت ایجاد شود. درگیری‌های دوسویه در روابط بین‌الملل اغلب تحت تأثیر تعاملات و رفتارهای طرفین درگیر و همچنین عوامل خارجی مانند اتحادها، کمک‌ها و روابط دیپلماتیک شکل می‌گیرد. یادداشت حاضر بر درک پویایی درگیری‌های دوتایی و تأثیر آنها بر امنیت منطقه ای غرب آسیا متمرکز شده است. نوشتار نشان داده‌ که چگونه عواملی مانند توزیع کمک، روابط تجاری، انتقال تسلیحات و عضویت در سازمان‌های بین‌المللی می‌توانند بر احتمال درگیری بین دو بازیگر در مناطق مختلف از جمله خاورمیانه تأثیر بگذارند. علاوه بر این، نقش دموکراسی، شکنندگی دولت‌ها و تنش‌های تاریخی برای درک بهتر علل ریشه‌ای درگیری‌های دوتایی در روابط بین‌الملل بررسی شده است. یادداشت همچنین عنوان می‌کند که بخشی از این وضعیت‌های دوسویه در خاورمیانه، به واسطه حضور آمریکا و تلاش بازیگران برای به چالش کشیدن ثبات هژمونیک است.

منازعات دوسویه در خاورمیانه با تاریخچه تنش بین بازیگران مختلف، و دوگانه‌های برجسته‌ای مانند، ایران و رژیم صهیونیستی، اعراب-اسراییل، ایالات متحده-ایران و ایالات متحده-روسیه نقش مهمی در شکل‌دهی پویایی‌های امنیتی منطقه ایفا می‌کنند. مطالعات تأثیر این دوگانه های رقابتی را بر ثبات منطقه نشان داده است، درگیری هایی مانند جنگ های اعراب و اسرائیل و مداخلات کشورهای عربی در سال های اخیر بیشتر شده است. جنگ‌های داخلی جاری در کشورهایی مانند سوریه و یمن به پیچیدگی چشم‌انداز منطقه افزوده است و به تنش‌ها و جنگ قدرت در میان بازیگران کلیدی خاورمیانه دامن می‌زند. مطالعات نشان داده است که تعاملات دوجانبه در خاورمیانه تحت تأثیر عواملی مانند شکنندگی دولت، قدرت نظامی و جنگ قدرت است که به تداوم درگیری ها و رقابت‌ها در منطقه کمک می کند. فراوانی و شدت درگیری‌ها در خاورمیانه، ایجاد کانال‌های ارتباطی مؤثر، مکانیسم‌های حل اختلاف و هنجارهای جنگ را چالش برانگیز کرده است که منجر به واردات و انباشت مازاد تسلیحات و عدم ثبات منطقه‌ای می‌شود. علیرغم افزایش درگیری‌ها از طریق مداخلات نظامی و مانورهای استراتژیک، دستیابی به صلح پایدار به دلیل رقابت‌های ریشه‌دار و پیچیدگی‌های ژئوپلیتیکی همچنان یک چالش مهم در خاورمیانه است.

علل درگیری های دوسویه در خاورمیانه چند وجهی است و ریشه در عوامل تاریخی، سیاسی و اجتماعی-اقتصادی دارد. برخی از دلایل کلیدی عبارتند از:

تنش های تاریخی: مناقشات و درگیری‌های تاریخی، مانند درگیری اعراب و اسرائیل، ریشه های عمیقی در منطقه دارد و همچنان به درگیری های دوجانبه بین دولت ها و نهادهای مختلف دامن می‌زند.

رقابت ژئوپلیتیکی: رقابت‌های ژئوپلیتیکی برای نفوذ و قدرت در خاورمیانه، به‌ویژه در میان بازیگران اصلی مانند عربستان سعودی، ایران، رژیم صهیونیستی، ترکیه و ایالات متحده، به درگیری‌های دوجانبه کمک می‌کند، زیرا هر یک به دنبال پیشبرد منافع خود در منطقه هستند.

اختلافات مذهبی و قومی: تفاوت‌های مذهبی و قومی در خاورمیانه، مانند شکاف سنی و شیعه، توسط بازیگران مختلف برای دامن زدن به درگیری‌ها و تنش‌ها بین دولت‌ها و گروه‌ها مورد سوء استفاده قرار گرفته است.

رقابت منابع: رقابت بر سر منابع ارزشمندی مانند منابع نفت و آب در منطقه می‌تواند منجر به درگیری‌های دوجانبه شود و دولت‌ها برای کنترل و دسترسی به این دارایی‌های حیاتی دست به اقدام می‌زنند.

جنگ‌های نیابتی: دخالت قدرت‌های خارجی در حمایت از گروه های نیابتی و شبه نظامیان در خاورمیانه با طولانی کردن بی‌ثباتی و خشونت منطقه‌ای، درگیری‌های دوجانبه را تشدید می کند.

دولت‌های شکننده: ساختارهای حکومتی ضعیف، بی ثباتی داخلی و شکنندگی دولتی در برخی از کشورهای خاورمیانه شرایطی را برای درگیری‌های دوسویه تشدید می کند، زیرا جنگ قدرت در داخل و بین دولت ها آشکار می شود.

به طور خلاصه، علل درگیری‌های دوسویه در خاورمیانه پیچیده و به هم پیوسته است که شامل نارضایتی‌های تاریخی، رقابت‌های ژئوپلیتیکی، اختلافات مذهبی، رقابت منابع، جنگ‌های نیابتی و شکنندگی دولتی است که مجموعاً به تنش‌ها و درگیری‌های جاری در منطقه کمک می‌کند.

به طور کلی، دخالت ایالات متحده در درگیری های دوجانبه در خاورمیانه چند وجهی است. ایالات متحده از طریق ابزارهای مختلف مانند کمک، انتقال تسلیحات و روابط دیپلماتیک نقش مهمی در درگیری های دوتایی در خاورمیانه ایفا می کند. کمک های ایالات متحده به کشورهایی مانند مصر، اسرائیل و اردن بر روابط دوجانبه در منطقه تأثیر گذاشته و احتمال درگیری نظامی بین آنها را کاهش داده است. با این حال، توزیع کمک همچنین می تواند بر پویایی درگیری تأثیر بگذارد. برای مثال، کمک ایالات متحده به اسرائیل بدون حمایت مشابه از دیگر بازیگران رقیب یا تشکیلات خودگردان فلسطین ممکن است احتمال درگیری بین این بازیگران را افزایش دهد.

از دیگر سو، رقابت استراتژیک با تضعیف نظام بین المللی و قدرت مسلط تشدید می‌شود. در میان مناطق درگیر در سراسر جهان، شاید شدیدترین آن جایی است که ایران و ایالات متحده در خاورمیانه در برابر یکدیگر قرار می‌گیرند. در اینجا یک وضعیت دوسویه وجود دارد. یک جهت بین قدرت های برابر (آمریکا-روسیه و چین) است و جهت دیگر بین نیروهای نابرابر است که یکی از دیگری قدرتمندتر است. در چنین حالتی، دو رویداد متفاوت نشان دهنده پایان یک دوره هژمونیک و بازگشت به سیاست قدرت است: ظهور قدرت‌های جدیدی که می‌خواهند منافع خود را در نظام بین‌الملل تضمین کنند؛ و دوم این واقعیت که قدرت هژمونی قادر به حفظ ثبات هژمونیک نیست. (لازم به ذکر است که برخی از محققان ثبات هژمونیک را به برابری قدرت هسته ای نسبت می دهند، در حالی که برخی دیگر ثبات را ناشی از توزیع قدرت بین دولت‌ها می دانند.)

از دیگر سو از «ثبات هژمونیک» در چارچوب قدرتی استفاده می‌شود که بتواند صلح نسبی را با مهار نیروهایی در صحنه که سیستم ثبات هژمونیک آن را تضعیف کرده است، حفظ کند. امروزه با این واقعیت روبرو هستیم که رقابت های استراتژیک در سراسر جهان در حال فوران است. برخی از قدرت ها مانند چین، روسیه، ایران و ترکیه و تا حدودی برزیل و هند در تلاش برای به چالش کشیدن قدرت هژمونیک آمریکا هستند.

هاس این دوران را به عنوان “روندی به سمت بی نظمی که تابعی از تغییرات ساختاری در سیستم بین المللی بوده است” توصیف کرده است. علاوه بر این، او توصیف می‌کند که انتشار این ظرفیت، چالش هایی را به همراه دارد، مانند «گسترش واقعی و بالقوه سلاح‌های هسته‌ای و سیستم‌های پرتاب دوربرد، تروریسم، افزایش تعداد پناهندگان و آوارگان، خاورمیانه آشفته، اروپای تحت محاصره، آسیا-اقیانوس آرام متعادل، فضای مجازی عمدتاً بدون نظارت، پاسخ ناکافی به تغییرات آب و هوایی، عدم پذیرش فزاینده تجارت آزاد و مهاجرت، و بیماری همه گیر بالقوه ای که می تواند جان میلیون ها نفر را به همراه داشته باشد.

در یک جمع بندی باید گفت، تعارض دوسویه در روابط بین‌الملل پدیده‌ای پیچیده است که با ترکیبی از میراث‌های تاریخی، پویایی قدرت، رقابت منابع و تأثیرات خارجی شکل می‌گیرد و بر رفتار و تعاملات دولت‌ها و نهادها در صحنه جهانی تأثیر می‌گذارد. یادداشت بررسی کرد که علاوه بر عوامل ذکر شده، بخشی از تعارضات دو سویه در خاورمیانه، تابع تلاش برخی بازیگران برای به چالش کشیدن ثبات هژمونیک حاکم بر منطقه است. حضور ایالات متحده در آمریکا، و همراهی برخی کشورها با منافع این کشور، بازیگرانی چون ایران، روسیه و چین را بر آن داشته تا با وضعیت فعلی منطقه روبرو شده و به تلاش برای برقراری توازن قدرت در این منطقه بپردازند.