“چرا عفرین؟ سناریوهای مداخله، هم پوشانی محاسبات” / مترجم: بهمن شمسی، پژوهشگر موسسه آینده پژوهی جهان اسلام

“چرا عفرین؟  سناریوهای مداخله، هم پوشانی محاسبات” 

مترجم: بهمن شمسی، پژوهشگر موسسه آینده پژوهی جهان اسلام

 

مقدمه:

نیروهای نظامی استقرار یافته ترکیه در مقابل عفرین و ادلب در انتظار ساعت صفر عملیات هستند. به طور ویژه مقامات عالیرتبه ترکیه تأکید دارند که تنها مسأله این عملیات در حال حاضر صرفا بحث زمان آن است و نه بیشتر. مطبوعات ترکیه حتی از این هم پیش تر رفته و نام عملیات را ” شمشیر فرات ” گذاشته اند، شاید این امر به تبعیت از عملیات “سپر فرات” باشد که دولت ترکیه اعلام  می کند اهداف آن به طور کامل محقق نشده است. به رغم تأکید مقامات ترکیه بر این عملیات سؤالات زیادی پیرامون دلایل، اهداف و مدت زمان آن وجود دارد که مهم ترین آن، مواضع نیروها و دولت های حاضر در بحران سوریه ، به ویژه روسیه است که در روابط خود با ترکیه  شاهد تفاهم بزرگ در مذاکرات آستانه و توافق بر سر” مناطق کم تنش ” است و از سویی تنش با دولت آمریکا در سوریه به خاطر کمکها و حمایت هایش از کردهای سوریه می باشد.

– چرا عفرین؟

به رغم  اینکه عفرین به لحاظ  جغرافیایی در مقایسه با دیگر کانتون های کردی ( نظیر کوبانی و الجزیره) در موقعیتی حاشیه ای قرار دارد، اما در پروژه کردستان از اهمیت استراتژیک  بالایی برخوردار است، چرا که عفرین پل جغرافیایی جهت اتصال نقشه کردستان به دریای مدیترانه محسوب می شود، همچنان که برخی از مسئولان کردستان سوریه تا کنون این موضوع را بیان و بر آن تأکید داشته اند. همزمان با این امر، عفرین  یک  وسواس دائمی نیز برای دولت ترکیه ایجاد کرده است که اگر این برنامه و نقشه کردستان محقق شود، مدیریت امور از سیطره و نفوذ ترکیه خارج و هویت مستقل کردی به صورت کاملا واقعی و میدانی شکل خواهد گرفت و شاید فدرالیسم  بر روی میز منجر به تسویه و حل وفصل بحران سوریه شود. بنابراین سرنوشت عفرین در هسته مرکزی نقشه  و گام بعدی ترکیه قرار دارد. این امر دلایل متعددی دارد که شاید مهم ترین آنها شامل موارد ذیل باشد:

1-    ترکیه بر شهر الباب از طریق عملیات “سپر فرات” تسلط یافت اما متوجه شد که هدف اصلی و اساسی عملیات مزبور محقق نشده است و مادامی  که منطقه ” منبج”  به همراه  مثلث ” شیخ عیسی و تل رفعت”  تحت سیطره و تسلط نیروهای دموکراتیک سوریه قرار داشته باشد، امکان اتصال و ارتباط عفرین به بخش شرقی فرات وجود دارد، امری که اخیرا نیز در راستای مرتبط سازی  کانتون های کردی به یکدیگر آغاز شده است.

2-    ترکیه که در تصمیم آمریکا جهت باز پس گیری و آزادسازی رقه  کنار گذاشته و به بازی گرفته نشد، متوجه شده است که در آینده، آزاد سازی رقه موجب توجیه برنامه اتصال منطقه کردستان به عفرین  خواهد شد و بنابراین لازم است که در قالب یک عملیات نظامی به عنوان نقشه استراتژیک و پیش دستانه به منظور جلوگیری از تحقق  نهائی پروژه کردی و قطع مسیر پیشرفت آن بر عفرین تسلط یابد.

3-    سیطره و تسلط بر عفرین برای ترکیه دستاوردهای میدانی مهم و استراتژیکی به همراه خواهد داشت، از سویی ارتباط مناطق ریف شمالی و شرقی حلب با استان ادلب به طور کلی سبب افزایش نفوذ و نقش ترکیه در بحران سوریه می شود و شاید که آن را به عنوان جایگزینی نسبت به شکست خود در نبرد حلب محسوب کند که به نفع نظام سوریه و متحدین آن تمام شد.                                                                                                                                                         

        سناریوهای مداخله:

مطبوعات ترکیه اعلام می کنند که عملیات “شمشیر فرات” به زودی  و با 7 هزار سرباز ترکیه ای آغاز خواهد شد و حتی برخی سقف 20 هزار نفر را در نتیجه همراهی گروه های مسلح مشارکت کننده در عملیات  ” سپر فرات” بیان می کنند. اما همچنان ابهامات  پیرامون  وسعت و گستره عملیات، مراحل و مناطق هدف و نهایتا ارتباط همه اینها با تفاهمات منطقه ای و بین المللی  به قوت خود باقی است.

در بحث پیرامون سناریوهای مطروحه، ناگزیر می بایست روی سناریوهای زیر تمرکز و توقف کرد:

1-    سناریوی  توسعه نفوذ و تأثیر ” سپر فرات”

برخی ها معتقدند که هدف اصلی و اساسی از عملیات سپر فرات، دسترسی به  “منبج ” و قطع کردن مسیر پیشروی نهایی کردها به سمت عفرین بود، اما این مهم به دو دلیل محقق نشد: نخست به دلیل بمباران شدید توسط  روسیه در سال 2016 که با هدف جلوگیری از دسترسی عملیات  “سپر فرات” به منبج و متوقف ساختن آن در شهر “الباب”  انجام شد و دلیل دوم نیز، حمایت آمریکا از کردها و عدم اجرای  وعده خود مبنی بر خارج ساختن گروه های حمایت مردمی از “منبج” به رغم فشارها و تهدیدات ترکیه بود. در نتیجه عملیات ” سپر فرات”، هدف ترکیه را در راستای تقویت امنیت ملی خود محقق نساخت. همچنان که این عملیات در صورت تسلط نیروهای دموکراتیک سوریه  بر شهر “رقه” می تواند در معرض تهدید قرار گیرد. بر این اساس برخی کارشناسان عقیده دارند که هدف اصلی و اساسی از به کار گیری گزینه نظامی توسط ترکیه، دسترسی و تسلط  بر مثلث منبج، شیخ عیسی، تل رفعت و اقدام از طریق فرودگاه  “منغ” بود که تحت تسلط نیروهای  دموکراتیک سوریه قرار دارد.

2-    سناریوی عفرین

برخی عقیده دارند که ترکیه تضمین امنیت ملی خود را باور نخواهد کرد مگر پس از تسلط  یافتن  بر “عفرین” و از بین بردن نفوذ حزب  کارگران کردستان  “پ ک ک” و متحد آن  در آنجا یعنی حزب اتحاد دموکراتیک.  آنها استدلال می کنند که حضور نظامی در مرزها  و داغ کردن تحرکات نظامی و سیاسی  فراتر از مسأله  “منبج” و تحقق مابقی اهداف عملیات  “سپر فرات” بوده و عملیاتی وسیع تر را با هدف قطع مسیر نهایی پیشرفت پروژه و نقشه کردستان دنبال می کند. امری که  لازمه تحقق آن، وصول به  “عفرین”  است، جایی که برای کردها حائز جایگاهی سرنوشت ساز و برای ترکیه دارای اهمیت و ارزش استراتژیک است.

3-    سناریوی مابعد عفرین

برخی ها بر این عقیده هستند که ترکیه شرایط سیاسی و میدانی را برای یک تحرک  گسترده و فراتر از “عفرین”  کاملا مساعد می بیند و علاقمندی و تمایل ترکی- روسی جهت توافق بر سر مناطق “کم تنش” ممکن است به یک تفاهم گسترده تری نظیر تعیین سرنوشت استان “ادلب”  منجر شود. به ویژه که طرفین  ترکی-روسی از موضوع کردستان و اتحاد و هم پیمانی آنها با دولت آمریکا ناراحت و نگران هستند. همچنان که این ائتلاف و اتحاد به نگرانی آنکارا، موسکو و حتی نظام سوریه منجر شده است، امکان تفاهم بر سر عملیات نظامی ترکیه در “عفرین” گامی نخست در راستای یک حرکت گسترده تر به سوی  “ادلب” و با هدف سرکوب ونابود ساختن نفوذ “القاعده ” و مابقی سازمان های افراطی در این منطقه و همچنین حمایت از آتش بس طبق توافق آستانه محسوب می شود. بدیهی است که  تحقق یک چنین سناریویی بیطرفی روسیه، نظام سوریه و متحدین آن را در مرحله  ورود  نیروهای ترکیه و گروه های متحد ترکیه  در عملیات “شمشیر فرات” به “عفرین” و تسلط بر آن می طلبد.

– هم پوشانی محاسبات

همزمان با پیشرفت تفاهم ترکی- روسی، شاید ترکیه اعتقاد دارد که روسیه با عملیات از قبل برنامه ریزی و طراحی شده  ترکیه  به لحاظ سیاسی، مشکلی ندارد، به ویژه که عنوان و هدف بنیادی عملیات  نیز مبارزه با سازمانهای تروریستی و اقدام در چارچوب توافقنامه آتش بس در مناطق “کم تنش” خواهد بود. در عین حال مشکل اصلی عملیات فوق با طرف آمریکایی به عنوان حامی و پشتیبان نیروهای دموکراتیک سوریه است. شاید چالش اساسی در کیفیت و نحوه برخورد و مواجهه ترکیه با موضع آمریکا، به ویژه  درسایه تأکیدات آمریکا به ادامه پشتیبانی خود از کردها با اعطای سلاح و تجهیزات وتقریبا تبدیل آنها به عنوان یگانه متحد آمریکا در صحنه سوریه باشد  که آنرا به مناطق درگیری بین دولت های صاحب نفوذ بدل ساخته است.

عده ای نیز بر این عقیده اند که ترکیه تا قبل از نشست آتی بین رئیس جمهور روسیه ” ولادیمیر پوتین” و همتای آمریکایی خود یعنی ” دونالد ترامپ” در حاشیه اجلاس گروه 20 در آلمان دست به اقدام نظامی نخواهد زد. اما آنچه مسلم است اینکه آنکارا از یکسو مشغولیت و سرگرم بودن آمریکا و نیروهای کردی در نبرد رقه را فرصتی تاریخی جهت تحرکات میدانی خود به منظور جلوگیری از بروز چالش های مرحله  بعد از آزادی رقه برای امنیت ملی خود قلمداد می کند و از سویی دیگر از وارد آمدن یک خسارت استراتژیک جدید به خود، شبیه آنچه در جنگ حلب رخ داد، ممانعت بعمل می آورد، جنگی که ترکیه با دست خالی و بدون دست یابی به موفقیت خارج شد. همچنان که قطع کردن مسیر پیشروی کردها در مرحله  مابعد آزاد سازی رقه و توقف تسلیح کردها توسط آمریکا و کاهش آن به سطح ماقبل نبرد رقه، مادامی که  ترکیه امنیت ملی خود را در خطر ببیند، در هسته مرکزی استراتژی این کشور قرار دارد.

نهایتا این بحث به قوت خود باقی است که کردها به عنوان بازیگری که نبرد جانانه در کوبانی را آزموده و از پشتیبانی دولت آمریکا نیز برخوردار هستند، گزینه ای به جز مقاومت در عفرین را در مقابل خود نمی یابند و این امر ممکن است  عنوانی جدید در فصول تراژدی بحران سوریه پیدا کند، چیزی که هم چنان بر روی وقوع تمامی سناریوها گشوده است. 

 

منبع: وب سایت الجزیره