ویژگی های جریان های تندرو مسلمان در جنوب شرق آسیا | دکتر علی اکبر ضیائی / کارشناس ارشد مسائل جهان اسلام

ویژگی های جمعیتی انسانی اجتماعی و مناطق حضور میدانی جریان های گوناگون

مسلمانان جنوب شرق آسیا عموما که دارای مذهب شافعی و از نظر کلامی اشعری مسلک می باشند در مالزی، اندونزی، جنوب تایلند، جزایر جنوبی فیلیپین به نام میندانائو، مناطق جنوبی ویتنام در حاشیه دلتای مکونگ، استان چام کامبوج، برونئی، سنگاپور و اقلیلتی در لائوس می باشد. تعداد این مسلمانان در حال حاضر حدود 430 میلیون است که تابع نوعی اشعریسم متمایل به اهل ظاهر و حدیث می باشند و این نوع نگرش به دین با ورود جوانان مسلمان جنوب شرق آسیا به مدارس کشورهای عربی شدت یافته و زمینه برای نوعی گرایش به وهابیت فراهم آمده است. ضمن آنکه علمای جنوب شرق آسیا پیش از هجوم به مراکز دینی عربستان از طرفداران سنتی مکتب الازهر مصر بودند و در آنجا بیشتر تحت تأثیر افکار محمدرشید رضا و تفکرات سلفی اخوان و یا اخوان سلفی قرار داشتند و هرگز نوع نگرش آنان به مقوله دین به شخصیتهای معتدلی چون شیخ شلتوت و حتی اشعری مسلکی چون سید محمد قطب نزدیک نگردید. بنابراین ما در جنوب شرق آسیا تقریبا با یک شکل منسجم اعتقادی روبرو می باشیم. اما اینکه حرکتهای افراطی دینی و جریانهای تروریستی تحت پوشش القاعده بیشتر در کدام مناطق حضور دارند باید گفت مراکز عملیاتی آنان تاکنون بیشتر در جزیره سولو و جزایر میناندائو توسط گروه ابوسیاف و جماعت اسلامی در منطقه آچه در جزیره سوماترای اندونزی و شهرهای جنوب تایلند و کشور مالزی  و سنگاپور متمرکز بوده است. البته جنبش مجاهدین مالزی در منطقه کلانتان مالزی عملیاتی داشته و در این جریان نیک عادل فرزند نیک عزیز رهبر معنوی حزب اسلامی پاس در سال 2001 با استفاده از قانون امنیت داخلی ISA توسط پلیس به اتهام فعالیتهای تروریستی و داشتن طرحهای جهادی و اسلحه و عضویت در جنبش مجاهدین مالزی بدون طی مراحل قانونی بازداشت و پس از 5 سال از زندان آزاد شده است، ضمن آنکه ارتباطات القاعده تحت پوشش جماعت اسلامی تقریبا در همه مناطق مسلمان نشین جنوب شرق آسیا وجود دارد و در حال سازماندهی برای عملیات بعدی در منطقه می باشند.

وضعیت مالی و اقتصادی و حضور جغرافیایی گروه های مسلمان  در کشورهای مسلمان جنوب شرق آسیا

دولت اسلامی منطقه نوسانترا چهار حوزه و منطقه را به شرح ذیل مدیریت و نظارت می کنند:

– منطقه 1 شامل شبه جزیره مالزی، سنگاپور و جنوب تایلند
– منطقه 2 شامل جاوا و سوماترا در اندونزی
– منطقه 3 شامل فیلیپین، برونئی، شرق مالزی (صباح و ساراواک)، کالیمانتان و سولاوسی در اندونزی
– منطقه 4 شامل بخشهائی از استرالیا و پاپوا که قبلا به نام ایریان جایا شناخته می شد.

این مناطق چهارگانه اهداف آینده عملیات القاعده و شاخه جماعت اسلامی منطقه نوسانترا را تشکیل می دهند. وضعیت مالی این جریانات افراط گرا عموما از کشورهای عربی حامی وهابیت تأمین می شود و بسیاری از مؤسساتی که نقش مربی کادرهای ایدئولوژیک را برای جماعت اسلامی و یا شکل آینده “دولت اسلامی منطقه نوسانترا” ایفا می کنند پیش از وارد شدن به فاز نظامی و عملیاتی از نظر مالی به سازمانهای وهابی و سلفی در کشورهای عربی وابسته بودند و پس از سازماندهی گروههای طرفدار القاعده شاهد یک سازماندهی پیچیده مالی و اقتصادی پنهان برای تأمین منابع مالی جماعت اسلامی و دولت اسلامی نوسانترا می باشیم، زیرا پیش از ورود به فاز نظامی و عملیاتی بیشتر کمکهای این گروه از محل نذورات و زکات اموال و جمع آوری اعانات در مساجد محلی تأمین می شد و با ارتباط این سازمانهای محلی با کشورهای حامی وهابیت و تربیت جوانان جنوب شرق آسیا در دانشگاههای مختلف عربی تحت آموزه های سلفیسم شریان اقتصادی این جریان قوت بیشتری یافت و توانست از منابع مالی نفت و شرکتهای وابسته به آن بهره بگیرد و در این میان برخی مدارس دینی در جنوب شرق آسیا نقش انتقال پول و یا پولشوئی را برای القاعده ایفا می کردند، به عنوان مثال در ماه می 2013 مقامات کامبوج 5 نفر از مسلمانان کامبوجی را در حومه پنوم پن به اتهام همکاری با جماعت اسلامی دستگیر می کنند. آنان وابسته به هسته ای از جماعت اسلامی بودند که مقر آنان مدرسه ای دینی به نام أمّ القرا در حومه پایتخت پنوم پن بود. این افراد متهم به دریافت مبلغ 50 هزار دلار از القاعده برای انجام عملیات تروریستی در منطقه شده بودند. مدرسه أم القرا توانسته بود میلیونها دلار را برای القاعده پول شوئی نماید. القاعده با کمک این مدرسه مبالغ هنگفتی را برای سازمان خود و نیز جماعت اسلامی جابجا کرده بود. بنابراین به اختصار منابع و سازماندهی مالی جماعت اسلامی یا شاخه جنوب شرق آسیای القاعده را می توان به سه مرحله تقسیم نمود: اول مرحله قبل از ارتباط با سازمانهای بین المللی که بودجه فعالیتهای آنان از محل اعانات و کمکهای مردمی و زکات تأمین می شد، مرحله دوم با کمک سازمانهای دینی دولتی و حمایت دول عربی حامی وهابیت و سلفیسم که این منابع قابل شناسائی بودند و با کمترین مطالعه و تحقیقی می توانستیم میزان و کیفیت و مکانیسم حمایتهای مالی را کشف نماییم و مرحله سوم ورود به فازی است که مدیریت آن برعهده شبکه بین المللی القاعده می باشد و به سادگی قابل ردیابی و رمزگشائی نیست.

پتانسیل گروه های تندرو در کشورهای مسلمان جنوب شرق آسیا

نکات مهم و جنبه های قوت جریانهای تندروی جنوب شرق آسیا عبارتند از:

–    دارا بودن مشروعیت از نظر دینی بر اساس تفسیری که جریانهای تندروی جماعت اسلامی بر مبنای آموزه های سلفی و وهابی ارائه می نمایند و توضیح آن داده شد.
–    دارا بودن شبکه مالی وسیع، از آنجائی که کشورهای جنوب شرق آسیا از نظر مالی نیازمند کمک کشورهای عربی می باشند، بسیاری از جریانهای افراطی تحت عنوان سرمایه گذاریهای دراز مدت در ساختار اقتصادی کشورهای جنوب شرق آسیا نفوذ کرده اند و در حال حاضر بسیاری از دانشگاهها، بیمارستانها، اتوبانهای ارتباطی، مراکز فرهنگی و کمک رسانی، سازمانهای تبلیغی دولتی و خصوصی، کارخانه های تولیدی و مجتمع های تجاری با سرمایه های کلان جریانهای وابسته به وهابیت و حرکتهای افراطی اداره می شوند و ابعاد این سرمایه گذاری به حدی است که مقابله دولتها با این جریانهای خطرناک را تقریبا غیر ممکن ساخته است.
–    آسان بودن ایجاد بانکهای عربی و حامی جریانهای افراطی در منطقه به بهانه سرمایه گذاری در زیرساختهای اقتصادی.
–    همکاری مؤسسات دینی بومی برای انتقال پول به گروههای جهادی افراطی و انجام عملیات پولشوئی
–     حضور شبکه های اینترنتی سریع برای حمایت از شبکه های اجتماعی و رسانه های وابسته به القاعده و جماعت اسلامی و دیگر گروههای تندوری نظامی
–    فراهم بودن زمینه های فکری مسلمانان منطقه برای مبارزه با استکبار و تشکیل هویت جدید پس از دوره استعمار در منطقه
–    حضور دهها هزار دانشجوی جوانی که در مراکز وابسته به وهابیت در کشورهای عربی به تحصیل پرداخته اند
–    تأسیس مراکز فکری و اتاقهای فکر حامی جریانهای افراط گرای دینی چون رابطة العالم الاسلامی، هیئة الاغاثة الاسلامیة، دانشگاه المدینه در شاه علم مالزی و دهها مؤسسه دینی تبلیغی وهابی
–    حضور برنامه ریزان جریانهای افراطی در ساختار حکومتی کشورهای جنوب شرق آسیا که مبارزه با آنان را تقریبا غیر ممکن و یا بسیار دشوار کرده است
–    مرزهای زمینی که امکان نظارت امنیتی بر ورود و خروج شبه نظامیان گروههای افراطی وجود ندارد و مرزهای آبی گسترده در جنوب دریای چین که نظارت بر مبادلات اقتصادی و ارسال اسلحه به منطقه را دشوار ساخته است
–    فساد بسیاری از مقامات سیاسی و اداری کشورهای منطقه و ارتباطات گسترده آنان به سرمایه داران عربی که شبکه های تروریستی را حمایت می نمایند

نگاه جریان ها و گروه های اسلامی به تقریب مذاهب و رابطه با سایر جوامع مذهبی کشورهای منطقه

جریانهای افراط گرای دینی عموما با تقریب مذاهب اسلامی به معنای تقریب شیعه و سنی مخالف می باشند، زیرا تقریب را به معنای پذیرش مذهب شیعه و رسمیت بخشیدن به آن می دانند، و این در حالی است که مالزی رسما شیعه را مذهبی انحرافی و مخالف آموزه های اهل سنت دانسته و هرگونه فعالیت و تلاش شیعیان را ممنوع اعلام کرده و کشورهای مسلمان منطقه چون برونئی و اندونزی را نیز تشویق به اتخاذ مواضع مشابه می نماید، بنابراین در چنین شرایطی تقریب شیعه و سنی در سیاست کلان جریانهای سنی منطقه نوسانترا جایگاهی ندارد. برخی از اندیشمندان سنی که دارای اکثریت نمی باشند از حرکت تقریبی استقبال می نمایند و در نشستهای تقریب مذاهب اسلامی ایران نیز شرکت فعال دارند، اما متأسفانه دارای چندان جایگاهی نیستند که بتوانند در افکار عمومی مسلمانان منطقه خویش مؤثر واقع شوند. در بعد دیگری در مورد رابطه جریان ها و گروه های اسلامی با سوریه باید گفت عموم جریانهای اسلامی منطقه جنوب شرق آسیا با ساختار حکومت سوریه در حال حاضر مشکل دارند و آن را حکومتی شیعی وابسته به ایران می دانند که برادران اهل سنت آنان را تحت ظلم و فشار قرار داده و سازمانهای وابسته به داعش و القاعده و جریان سلفی اخوان السلمین بسیاری از جوانان مسلمان را با انگیزه فرقه گرائی افراطی به طرفداری از جبهه النصره و جیش الحر السوری و داعش در منطقه سوق داده اند و در این میان تعداد زیادی از آنان نیز در حملات انتهاری و میدان جنگ جان خود را از دست داده اند.