ویروس کرونا، چرخۀ فقر و زندگی زنان سرپرست خانوار

ویروس کرونا

(دکتر فهیمه آزموده؛ پژوهشگر حوزۀ زنان)

بر اساس مطالعات پژوهشگران، زنان بیشتر از مردان در معرض خطر فقر قرار دارند. در نوشته‌های توسعه نیز زنان سرپرست خانوار به‌عنوان «فقیرترین فقرا» مورد بررسی قرار گرفته‌اند. تحولات بینشی و تجربی در دهۀ اخیر سبب طرح پارادایم جدیدی در بحث فقر شده که فقر زنان را معادل «فقر زنان سرپرست خانوار» می‌شمارد. رابطۀ این دو چنان ذاتی به نظر می‌رسد که کمتر پژوهشگری در درستی آن تردید می‌کند؛ در حالی که پیش از قطعیت‌بخشیدن به چنین رابطه‌ای، بررسی توجیهات اصلی پارادایم جدید فقر و طرح این پرسش ضروری است که چرا و چگونه زنان سرپرست خانوار فقیرترین فقرا شدند .البته دلایل متعددی در تأیید محرومیت زنان سرپرست خانوار به‌دلیل جنسیت و در پی آن، محرومیت از منابع وجود دارد. یکی از دلایل فقر زنان این است که خانوارهای با سرپرست زن از خانوارهای با دو سرپرست فقیرترند؛ زیرا نان‌آور خانواده ندارند و همچنین از تعداد افراد تحت‌تکفل بیشتری باید حمایت و نگهداری کنند. موضوع دیگر، نبود یا ضعف سیاست‌های اجتماعی است که به‌ندرت، حداقل‌ها را برای آنان تأمین می‌کند. نبود سیستم جبران‌کنندۀ کسری درآمدها از طرف نهادهای دولتی یا قابل‌اغماض‌بودن آثار خدمات این سیستم‌های جبرانی بر وضعیت خانواده در بسیاری از کشورها گزارش شده است. با توجه به مباحث مطرح‌شده و نگرانی از پیوستن جمع بیشتری از زنان سرپرست خانوار به گروه فقیرترین فقرا، این گزارش در چارچوب مفهومی فقر جامعۀ زنان سرپرست خانوار و تأثیر ویروس کرونا بر زندگی این زنان تدوین شده است.

ویروس کرونا یا بیماری همه‌گیر کووید 19 که در اواخر سال 2019 در شهر ووهان[1] چین شیوع یافت، به‌طور مستقیم و غیرمستقیم بر هر حوزۀ زندگی در سراسر جهان تأثیر گذاشته ‌است. کووید 19 با نام مستعار کروناویروس[2] بیماری ویروسی شبیه سرماخوردگی است که مشکلات تنفسی حاد ایجاد می‌کند و جدیدترین خطر برای جوامع بشری و کسب‌وکارهای گوناگون محسوب می‌شود. این بیماری با علت ناشناخته، برای اولین بار در تاریخ 31دسامبر2019 به دفتر رسمی سازمان بهداشت جهانی[3] گزارش داده شد (کو، 2020:3؛ دانش‌فر،2020). با این حال، این بیماری علاوه بر قرنطینة بسیاری از جوامع، ضربه‌های مالی مهلک و عظیمی به صنایع و کسب‌وکارهای گوناگون زده ‌است. تا تاریخ 30آوریل2021 بیش از 4میلیون نفر تحت‌تأثیر این ویروس قرار گرفته‌اند. شیوع بیماری کووید19 در جهان به کاهش خدمات و تولید و در نتیجه بیکاری و ازبین‌رفتن کسب‌وکارها و همچنین کاهش جدی درآمدها منجر گردیده است. این بحران می‌تواند به‌دلیل آسیب‌های شدید ایجادشده در سلامت جهانی و اقتصادی، صرف‌نظر از قومیت، منطقه، طبقۀ اجتماعی و جنسیت، بحران زیستی‌روانی اجتماعی ایجاد کند (سازمان ملل،2020). این ویروس کشنده با رقم‌زدن ورشکستگی مالی در صنایع و سازمان‌های مختلف، مشکلات اقتصادی و روانی بسیاری را ایجاد کرده است. کمبود دارو و تجهیزات پزشکی و تجهیزات حفاظتی و نیز ازدحام گسترده در بیمارستان‌ها وضعیت دشواری را برای مراقبان و دولت‌ها به وجود آورده است. در این میان، اقتصاددانان بر این نظر هستند که شیوع این بیماری در جهان باعث نگرانی بخش‌های ضعیف جامعه، به‌ویژه زنان سرپرست زنان خانوار شده است. با توجه به تعدیل برخی مشاغل و نیز از رونق‌افتادن پاره‌ای از کسب‌وکارها طبیعتاً افراد با مسائل و مشکلات بسیاری روبه‌رو شده‌اند و همین امر به ایجاد نوعی چرخۀ فقر در میان آن‌ها منجر شده است.

 زنان به‌دلیل حضور در نقش‌های متفاوت به‌عنوان متخصصان بهداشت و سلامت، داوطلبان اجتماعی، مدیران، همسران و مادران، با شیوع این بیماری بیشتر تحت‌تأثیر قرار گرفته‌اند. البته ویروس کرونا همۀ افراد را تحت‌تأثیر قرار می‌دهد؛ اما نوع و شدت این اثر بر گروه‌های مختلف جامعه متفاوت است و می‌تواند نابرابری‌های موجود را عمیق‌تر کند. لذا افزایش آگاهی یکی از راه‌های مهم و تأثیرگذار در کاهش عوارض این پاندمی است. بررسي‌هاي آماري نشان مي‌دهد كه در میان گروه‌های مختلف زنان، زنان سرپرست خانوار با گسترش پاندمی کرونا بیشتر تحت‌تأثیر قرار گرفته‌اند؛ ضمن اینکه تعداد آنان در كشورهاي توسعه‌يافته در این دوران، روندی افزایشی داشته است. این موضوع پديدۀ زنانه‌شدن فقر[4]  را عمیق‌تر کرده ‌است. طبق گزارش سازمان ملل، 65 درصد زنان در بخش غیررسمی مشغول هستند و این موضوع آن‌ها را آسیب‌پذیرتر می‌کند. البته دلایل گوناگونی در شکل‌گیری این وضعیت برای زنان سرپرست خانوار وجود داشته است. افزایش تعداد طلاق‌ها و رهاکردن خانواده توسط مردان برای جست‌وجوی کار و شرایط اقتصادی بهتر، در این دوران رو به گسترش بوده است. این موارد برای زنان و کودکان وابسته به آن‌ها عواقب فاجعه‌باری داشته و این در حالی است که با اقدامات دولتی برای محدودکردن انتشار بیماری، شامل قرنطینه، فاصله‌گیری اجتماعی و…، فقر این زنان بیشتر شده است. لذا زنان سرپرست خانوار در بحران کرونا شایستۀ توجه ویژه هستند؛ چراکه آن‌ها هم‌زمان، فقر و تبعیض جنسیتی و فقدان حمایت اجتماعی را تجربه می‌کنند. گسترش مسائل و مشکلات اقتصادی این دسته از زنان سبب شده است آنان نسبت به گذشته، بیشتر، احساس بی‌قدرتی کنند.

در ایران نيـز در سال‌هاي گذشته، شاهد افزایش تعداد خانوارهای دارای سرپرست زن، به‌دلیل فـوت همسـر، طلاق و مجردباقي‌ماندن زنان بوده‌ایم. بر اساس اعلام مركز آمار ايـران در سال ۱۳۹۸ که آخرین آمار هزینه و درآمد منتشرشده است، از ۲۵میلیون و ۶۸۵هزار سرپرست خانوار در کشور، ۳میلیون و ۵۱۷هزار نفر از آنان را زنان تشکیل می‌دادند. از همین تعداد زنِ سرپرست خانوار، نزدیک به 5/1میلیون نفر زنان خودسرپرست (خانوار یک‌نفره) هستند. به‌عبارتی، از کل سرپرستان خانوار در کشور حدود 7/13درصد آنان زن هستند و از کل سرپرستان خانوار زن، حدود 5/41 درصد از آنان خودسرپرست‌اند و تنها زندگی می‌کنند؛ به‌ویژه اینکه در سال 1399 نیز نزدیک به ۶۶۳هزار زن بیکار شده‌اند (گزیده سرشماری عمومی نفوس و مسکن ، مرکز آمار ایران، 1398). بر اساس جدیدترین گزارش مرکز آمار ایران، تعداد شاغلان کشور در پایان سال ۱۳۹۹ به ۲۳میلیون و ۲۶۳هزار و ۴۷ نفر رسیده است که در مقایسه با سال ۱۳۹۸ از کاهش 1میلیون و ۱۰هزار و ۴۷۰ نفری خبر می‌دهد.  از 1میلیون و ۱۰ هزار و ۴۷۰ نفری که طی یک ‌سال اخیر شغل خود را از دست داده‌اند، ۳۴۷هزار و ۶۱۸ نفر مرد و ۶۶۲هزار و ۸۵۲ نفر زن هستند. در ظاهر به نظر می‌رسد زنانی که شغل خود را از دست داده‌اند، حدود ۲ برابر مردان‌اند. به‌بیان دیگر، مردانی که طی یک ‌سال اخیر شغل خود را از دست داده‌اند، در مقایسه با ۱۹میلیون و ۹۵۳هزار مرد شاغل، فقط 7/1 درصد از آنان را شامل می‌شوند. این در حالی است که زنانی که شغل خود را از دست داده‌اند، در مقایسه با جمعیت ۴میلیون و ۳۲۰هزار زن شاغل در سال ۱۳۹۸، معادل 3/15 درصد از آنان می‌شوند. به‌عبارتی دیگر، از ۱۹میلیون و ۹۵۳هزار مرد شاغل در سال ۱۳۹۸ حدود 7/1 درصد از آنان شغل خود را در سال ۱۳۹۹ از دست داده‌اند؛ اما از ۴میلیون و ۳۲۰هزار زن شاغل در سال ۱۳۹۸، حدود 3/15 درصد از آنان در سال ۱۳۹۹ شغل خود را از دست داده‌اند. این بدین معنی است که نسبت زنان به مردانی که شغل خود را در سال 13۹۹ از دست داده‌اند، حدود ۹ برابر است (مرکز آمار ایران، 1398). در صورتی که این افراد جزء زنان سرپرست خانوار یا خودسرپرست باشند، طبیعی است گذران معیشت برای این خانوارها در دوران کرونا بسیار دشوار و سهمگین باشد. با توجه به نسبت روبه‌رشد خانوارهای زن سرپرست خانوار در ایران، بررسی اثرات کرونا بر روی زنان سرپرست خانوار اهمیت بسیاری پیدا می‌کند.

 زنان سرپرست خانوار در ایران یکی از آسیب‌پذیرترین اقشار در دورۀ کرونا هستند؛ به‌دلیل اینکه آنان اغلب در بخش‌‌های غیررسمی اقتصادی، فعالیت دارند و ازاین‌رو در اوج بحران کرونا، دشواری تأمین هزینه‌های امرار معاش این زنان و اعضای خانواده‌شان بیشتر شده است. تأثیرات کرونا بر زندگی زنان سرپرست خانوار، پیامدی جز احساس طردشدگی، بی‌انصافی و غم نداشته است. برآیند کلیه موارد مذکور چیزی بیش از صورت‌بندی وضعیتی تنش‌زا برای زندگی این زنان فراهم نمی‌آورد. شکل‌گیری این‌ صورت‌بندی در چنین بستر و زمینه‌ای ناچاراً به تضعیف توانمندی زنان سرپرست خانوار می‌انجامد. از آنجایی که کرونا جمعیت زیادی از زنان را بیکار کرده است، خود در برابر امور زندگی و کمیت و کیفیت روابط اجتماعی واکنش نشان می‌دهند و این بر تضعیف موقعیت فردی و اجتماعی این زنان می‌افزایند. بیشترِ مشکلات زنان سرپرست خانوار از نوع اقتصادی است که به‌تبع آن، فشار روحی و روانی بر آن‌ها وارد می‌کند و بر توانایی و عملکرد آن‌ها نیز تأثیر می‌گذارد. حمایت مالی و توانمندسازی زنان با محوریت اشتغال می‌تواند بهترین راهکار در شرایط کرونایی باشد. راه‌اندازی تعاونی‌هایی تولیدی زنان سرپرست خانوار می‌تواند بهترین راهکار توانمندسازی زنان در شرایط کرونایی باشد و البته این راهکارها را می‌شود در دوران پساکرونا هم ادامه داد و از آن‌ها بهره‌مند شد.

 در حال حاضر در ایران، نهادهای مربوط، به‌دلیل مسائل اقتصادی قادر به جبران کامل مشکلات این دسته از مددجویان آسیب‌پذیر نیستند یا خیلی کم از عهدۀ این کار برمی‌آیند و نمی‌توانند نیازهای اولیۀ این خانواده‌ها را برآورده کنند. در این راستا با توجه به اینکه درآمد مردم دچار مشکل، تورم و بحران اقتصادی شده است، سازمان‌های مردم‌نهاد برای دریافت کمک‌های مردمی با مشکل مواجه شده‌اند. از سویی ساختار حاکمیتی هم به‌دلیل مسائل و مشکلات مالی که به‌شدت درگیر آن است، توانایی حمایت مالی کامل از این قشرهای آسیب‌پذیر جامعه را ندارد. در مجموع با توجه به کاهش میزان کمک‌های مالی از طریق سازمان‌های مردمی و ساختار حاکمیتی و از سویی مشکلات مالی زنان سرپرست‌ خانوار در حوزۀ تولید و فروش محصولات خانگی یا عرضۀ خدماتی خود، از سه جهت، منابع درآمدی آن‌ها تحت‌تأثیر قرار گرفته و کاهش یافته است.

در مجموع، وضعیت کنونی، این تصور را تقویت می‌کند که زنان سرپرست خانوار به‌دلیل اینکه آن‌گونه که باید آموزش و مهارت کسب نکرده‌اند، اشتغال ندارند، درآمد کسب نمی‌کنند و بنابراین تحت آسیب‌پذیری بیشتری هستند. البته ضمن تأکید جدی بر فقر درآمدی، بخش عمده‌ای از آسیب‌پذیری و تحت خشونت قرار گرفتن آنان حاکی از آن است که زنان سرپرست خانوار از توانمندی روانی و اجتماعی قابل‌توجهی برخوردار نیستند. بنابراین فقیرترشدن زنان سرپرست خانوار و آسیب‌پذیری بیشتر آنان فقط ناشی از شرایط کرونایی نیست؛ بلکه تحت‌تأثیر عوامل گوناگون روانی و معرفتی قرار می‌گیرد. محرومیت اجتماعی، آن‌ها را از کسب فرصت‌های احتمالی اشتغال محروم کرده است. واقعیت این است که جلوگیری از فقیرترشدن زنان سرپرست خانوار در پرتو عدالت جنسیتی، بدون ایفای وظیفۀ حکومت‌ها تحقق‌پذیر نیست.


[1] Wuhan

[2] Corona Virus

[3] World Health Organization

[4] poverty of Feminization