نقش گذشته و حال حزب اسلامی حکمتیار در افغانستان | دکتر علی واحدی / کارشناس مسائل افغانستان

حزب اسلامی یک سازمان سیاسی – نظامی در افغانستان است که در سال ۱۹۷۷ به رهبری گلبدین حکمتیار تاسیس شد و دو سال بعد با انشعاب برخی از اعضای حزب به رهبری یونس خالص، به دو شاخه اصلی تقسیم شد. حزب اصلی به نام حزب اسلامی گلبدین حکمتیار معروف شده و جریان تحت رهبری یونس خالص نیز به حزب اسلامی خالص معروف شد. حزب اسلامی افغانستان از زمان تأسیس خود با تمام حکومتهایی که در افغانستان به قدرت رسیده‌اند؛ یعنی حکومت محمد داوودخان نخستین رئیس‌جمهور افغانستان، حکومت سوسیالیستی حزب دموکراتیک خلق، دولت مجاهدین به رهبری برهان‌الدین ربانی، حکومت طالبان و دولت حامد کرزی، جنگیده است. خیزش طالبان در میانه‌های دهه ۱۳۷۰ افول قدرت نیروهای حکمتیار را رقم زد. نوشتار زیر به گذشته حزب اسلامی حکمتیار در چند دهه گذشته در افغانستان می پردازد.

پیشینه حزب اسلامی حکمتیار در چند دهه گذشته در افغانستان

همزمان با علنی شدن اندیشه های مارکسیستی وکمونیستی توسط ببرک کارمل در سال 1343سازمان جوانان  مسلمان در مرکز دانشگاه کابل تشکیل شد، آنها فعالیت های خود را به مرور زمان گسترش دادند. در سال1348 این سازمان به دو شاخه تقسیم شد که 1- “حزب اسلامی” به رهبری گلبدین حکمتیار،2- “حزب جمعیت اسلامی” به رهبری برهان الدین ربانی شکل گرفت. در زمان ظاهر شاه ، هدف از فعالیت این دو حزب مبارزه با کمونیست و اندیشه های مارکسیستی و همچنین تحت فعالیت های فکری و فرهنگی به دفاع از آرمان های اسلام واندیشه اسلامی و آشنا کردن جوانان مسلمان افغانستان با آرمان و اندیشه ی اسلامی برخواستند؛ چرا که به دلیل همسایگی با اقمار شوروی و فعالیت فکری کمونیستی در افغانستان این احزاب در واقع در مقابل اندیشه های الحادی و کمونیستی بودند و نقش مؤثری در آموزش جوانان نسبت به اسلام و جلوگیری از پیوستن آنها به کمونیست داشتند.

در سال1352 با کودتای داوود خان رژیم سلطنتی تبدیل به رژیم جمهوری شد ، در این زمان داوود خان به مارکسیسم گرایش داشت و اکثر اعضای کابینه ایشان هم تشکیل شده از نیروهای کمونیستی بود و فعالیت حزب اسلامی و جمعیت در این زمان شدت بیشتری گرفت تا اینکه این دو با هم پیمانی با یکدیگر وارد درگیری نظامی با داوود خان در منطقه پنجشیر مهاجرت کردند و شکست خوردن شدند. تا اینکه در سال 1357 نیروهای کمونیستی با حمایت شوری سابق کودتا و حکومت را بدست گرفتند و حاکمیت افغانستان رسما به دست کمونیست ها افتاد. اما بعد از یک سال به دلیل تنش و درگیری دولت جدید با دو حزب اسلامی و جمعیت دولت برای اقتدار خود و برای مقابله با این دو حزب از شوروی درخواست کمک کرد، و در سوم دی سال 58 شوروی رسما حکومت افغانستان را به دست گرفت.

در زمان کودتا داوود خان فعالیت های این دو حزب حول محور عقیدتی و فرهنگی و دینی می چرخید و عملا بر مبنای عقیدتی و سدی در مقابل “اندیشه های مائویستی چینی “که توسط حزب شعله جاوید تبلیغ می شد بود. همچنین این حزب اسلامی و جمعیت در مقابل اندیشه هایی کمونیستی که با واسطه دو حزب پرچم و خلق از ناحیه روس ها و جریانات خارج از افغانستان حمایت می شد قرار داشت. در این بین هر چند حزب اسلامی و جمهوری (با اینکه در زمان داوود خان درگیری نظامی داشتند) اما فعالیت آنها بیشتر آموزشی و فرهنگی در مقابل اندیشه های چپ بود.

پس از کودتا سال57 اوضاع تغییر کرد و این دو حزب حوزه فعالیت های شان سیاسی و نظامی شد، و نیروهای نظامی در شهر های مرزی و بیرون از شهر و وارد جنگ با نیروی اتحاد جماهیر شوروی شدند .در  سال58 اختلافی میان سران حزب اسلامی افغانستان اتفاق افتاد که انشعابی رخ دادو دو حزب به دوشاخه تبدیل شد. یعنی از یک سو جناحی  منفک شده و انفصال شده به رهبری محمد یونس خالص در مناطق جنوب و شرق افغانستان فعالیت خود را شروع کرد و حوزه فعالیت این دو از هم جدا شد. اما هسته مرکزی  حزب اسلامی افغانستان که توانایی کمی و کیفی و جایگاه خاصی داشت حزب اسلامی افغانستان به رهبری حکمتیار بود .

حزب اسلامی افغانستان بعد از سقوط کمونیست ها

بعداز شکست کمونیست ها احزابی که در پاکستان شکل گرفته بودند وارد افغانستان شدند و سران این احزاب طبق تعهدات موظف بودند که در مقطع زمانی مشخص و به ترتیب، ابتدا توسط صبغت الله مجددی و ربانی و حکمتیار ایفای وظیفه  کنند، اما اختلافات در زمان حکمتیار میان سران احزاب مختلف رخ داد، در این راستا تنش های نظامی میان آنها و رهبران ایجاد شد، و حکمیتار در مقابل ربانی جبهه گرفت. در این بین تنش ایجاد شده سبب بروز جنگ های داخلی در افغانستان شد. در واقع بعد از سقوط دولت کمونیستها بالاخره زمینه ی اقتدار حزب اسلامی شکل گرفت، و این حزب توانست رسما وارد عرصه نظامی و سیاسی شود اما چندان دوامی نیاورد و این شرایط منجر به جنگ های  داخلی در افغانستان شد، و زمینه ی ورود طالبان و شکست مجاهدین فراهم شد.

نقش حزب اسلامی افغانستان در زمان طالبان و بعد از آن

حزب اسلامی افغانستان نقشی مؤثری در اداره دولت افغانستان نداشت، در زمان ربانی چون خواسته های حکمتیار برآورده نشد آنها در جبهه مخالفت با دولت ربانی قرار گرفتند، و در زمان طالبان هم نقش موثری نداشتند. بعدا از طالبان در زمان دولت کرزی در دو دوره، یکی از شروط حزب اسلامی افغانستان برای شرکت در پروسه صلح و شرکت در برنامه ریزی دولت این بود که، نیروهای ناتو و آمریکا باید از افغانستان خارج شوند. اما آنچه و جود داشت این بود که نیروهای ناتو و آمریکا هنوز در افغانستان حضور داشتند و حزب اسلامی در حوزه مخالفت خود باقی ماند  و گاهی در مقابل  نیروهای بیگانه و حتی نیروهای داخلی کشور درگیری نظامی داشت.

حضور و نفوذ حزب اسلامی در حال حاضر در افغانستان

مردم افغانستان مردم مسلمان هستند و با توجه به چارچوپ فکری حزب  اسلامی، باید گفت که این حزب در قشر بنیاد گرای اسلامی که مخالف نیروی نظامی آمریکا و ناتو و خواستار حاکمیت اسلامی و قانون اسلامی هستند نفوذ گسترده ای دارد.