نقش قدرت نرم در سیاست خارجی جمهوری آذربایجان/برهان حشمتی

نقش قدرت نرم در سیاست خارجی جمهوری آذربایجان

برهان حشمتی

كارشناس مسائل جمهوری آذربایجان

 

 

نقش قدرت نرم در جمهوری آذربایجان

در جهان دگرگون شده امروزی و در شرایطی که وابستگی متقابل بین ملت ها افزایش یافته، مفهوم قدرت و دیپلماسی هم مانند دیگر مفاهیم عرصه روابط بین الملل دچار تغییر شده اند. به این ترتیب، مفهوم قدرت در بسیاری از موارد، دیگر صورتی سخت و نظامی ندارد. يعني امروزه قدرت نرم به عنوان عامل مهمی در روابط بین کشورها شناخته می شود و پیوسته بر اهمیت آن افزوده می شود. برخي هرآنچه تحسین افکار عمومی جهانی از فرهنگ و تمدن، تصحیح برداشت افکار عمومی نسبت به سیاست‌ها و رفتارهای در محیط بین‌المللی را سبب گردد، جزو ابزارهای قدرت نرم و اهداف اعمال آن مي دانند. در اين بين جمهوری آذربایجان  نیز به عنوان تلاش کرده است تا از این قدرت در سیاست خارجی خود بهره برد. 

 

علل توجه باکو به قدرت نرم

توجه جمهوری آذربایجان به کاربرد “قدرت نرم” در واقع به همان آغاز اعلام موجودیت این جمهوری به عنوان یک کشور مستقل باز می گردد. از قضا، تولد جمهوری آذربایجان به مثابه یک “دولت”  با تولد “قدرت نرم” در اندیشه های “جوزف نای”، سیاست پژوه آمریکایی در ابتدای دهه نود، تقریبا همزمان شده است.  یعنی جمهوری آذربایجان به محض تولد، مفهوم قدرت نرم را درک کرده و خود را ناگزیر به بهره گیری از این نوع از قدرت یافته است. بخصوص بروز مناقشه نظامی قره باغ میان جمهوری آذربایجان از یک سو و ارامنه قره باغ و ارمنستان  از سوی دیگر و شکست جمهوری آذربایجان در این مناقشه، باکو را  بیش از پیش به بهره گیری از قدرت نرم واداشت. همچنین باکو به علت ادعاها و جاه طلبی هایی که برای رهبری تمامی آذری های دنیا دارد و امکان تحقق آنها از طریق قدرت نرم امکان پذیر نیست، به بکارگیری «قدرت نرم» اهمیت فوق العاده ای می دهد.

 

مهمترین شاخصه ها و توانایی های کنونی قدرت نرم جمهوری آذربایجان

مهمترین شاخصه قدرت نرم جمهوری آذربایجان را می توان دنباله روی و تقلید آن از قدرت نرم صهیونیسم بین الملل دانست که البته نظام فکری حاکم بر باکو توانسته است آن را به نوعی «بومی سازی» نیز بکند. انعطاف پذیری فوق العاده جمهوری آذربایجان در معادلات بین المللی نیز از ویژگی های مهم قدرت نرم جمهوری آذربایجان است. به نحوی که باکو بعضا نرمش های بهت آور و چرخش های یکصد و هشتاد درجه ای  نیز در راهبردهای سیاسی خود در معادلات منطقه ای ایجاد می کند. به عنوان مثال در زمانی که بحران سوریه شکل گرفت، باکو ابتدا هماهنگی آشکاری با جبهه ضدسوری داشت و حتی اخباری مبنی بر کمک مالی باکو به ائتلاف نیروهای ضدسوری منتشر شد و شمار قابل توجهی از وهابی های جمهوری آذربایجان بدون اینکه به مانع برخورد کنند ، از طریق ترکیه به سوریه رفتند و به داعش و سایر سازمان های تروریست ضدسوری پیوستند. اما، در یکی دو سال اخیر باکو توانسته است به قول عامه « بدون هیچ رودربایستی» چرخشی چشمگیر در این سیاست انجام دهد و حتی آراز عظیم اف، دیپلمات کهنه کار وزارت خارجه باکو به نوعی آن را به زبان نیز آورده است. باکو در بسیاری دیگر از معادلات منطقه ای از این توانایی و نرمش برخوردار بوده است. به عنوان مثال، در حالیکه باکو در زمان تحریم های آمریکا علیه ایران، بیشترین همکاری را با واشنگتن کرد و نماینده خزانه داری آمریکا برای  بازرسی های دوره ای در زمینه اجرای تحریم های ایران هر شش ماه یک بار به باکو سفر می کرد، اکنون باکو با بکارگیری توان دیپلماسی خود، اینگونه وانمود می کند که هیچ همکاری در اعمال تحریم های ضدایرانی نداشته است و از این رو، دارای حق و امتیاز در  گسترش مناسبات اقتصادی ایران در دوره پسابرجام است.

 

نقش و قدرت جنبه های اقتصادي قدرت نرم جمهوری آذربایجان در سطح جهان و جهان اسلام

قدرت اقتصادی جمهوری آذریجان در سطح جهانی وزن چندانی در مقابل اقتصاد جهانی ندارد. مثلا میزان صادرات نفت خام جمهوری آذربایجان به حدود 800 هزار بشکه در روز بطور رسمی رسیده است و حتی اگر صادرات مخفی و اعلام شده و در واقع قاچاق نفت جمهوری آذربایجان را نیز به آن اضافه کنیم، این رقم در مجموع یک میلیون بشکه در روز است که در مقابل میزان مصرف جهانی رقم ناچیزی است. اما، حدود 60 درصد از همین یک میلیون بشکه یا هشتصدهزار بشکه صادرات نفت جمهوری آذربایجان به فلسطین اشغالی منتقل می شود تا به مصارف صنعتی رژیم صهیونیستی اسراییل برسد که از این نظر مهم و کلیدی است و در واقع، ساخت خط لوله نفتی باکو  جیحان به هزینه جمهوری آذربایجان، برای تامین امنیت انرژی رژیم صهیونیستی محقق شده است. علاوه بر این، امروزه موضوع ایجاد آلترناتیوهای مزاحم برای نقش روسیه در تامین انرژی اروپا مطرح است که بازهم جمهوری آذربایجان در این زمینه نقش ایفاء می کند و اینطور طراحی شده است که با اجرای طرح دهلیز جنوبی گاز و خط لوله «تاناپ» و «تاپ» ، جمهوری آذربایجان تا 2018 ، شانزده میلیارد متر مکعب گاز را منتقل کند که شش میلیارد مترمکعب آن باید به ترکیه و ده میلیارد آن به اروپا منتقل شود که این نیز در مقابل صادرات سالانه حدود 180 تا 200 میلیارد مترمکعب گاز روسیه به کشورهای اروپایی ، رقم ناچیزی است. اما، در تبلیغات و دیدارهای دیپلماتیک، مقامات و رسانه های باکو بطور دائم تاکید می کنند که اجرای طرح دهلیز جنوبی گاز ، نقش مهمی در تامین امنیت انرژی اروپا خواهد داشت و آلترناتیوی برای گاز روسیه خواهد بود! کاملا آشکار است که اگر این ادعا و راهبرد باکو تاثیر عملی داشت، روسیه به راحتی از کنار آن نمی گذشت.  اما در کنار میان تهی بودن ادعاهای تبلیغاتی باکو درخصوص اهمیت فوق العاده طرح انتقال گاز جمهوری آذربایجان به اروپا ، امتیازی که به ترکیه و رژیم صهیونیستی در این زمینه داده می شود، بازهم قابل توجه است. زیرا، ترکیه دستکم شش میلیارد مترمکعب از گاز وارداتی خود را از این طریق تامین خواهد کرد و قرار است رژیم صهیونیستی نیز در آینده منابع گازی را که در دریای مدیترانه تصاحب کرده است ، از خط لوله ای که اکنون با تلاش و هزینه باکو ساخته می شود، به اروپا منتقل کند.

 

بخش فرهنگي قدرت نرم جمهوری آذربایجان و نقش در بهره برداری باکو در سیاست خارجی

دولت جمهوری آذربایجان در واقع در بخش فرهنگی قدرت نرم از یک سو این کشور را به بخشی از حیطه تاثیر پان ترکیسم تبدیل کرده است و سعی دارد  از این جریان که خواه ناخواه در حال گسترش سرطانی در منطقه است، استفاده کند و از سوی دیگر، با توجه به اینکه جمهوی آذربایجان خواه ناخواه بخشی از حوزه فرهنگی و تمدنی دیرینه ایران است، سعی دارد بخش مهمی از داشته های فرهنگی و تاریخی و میراث مدنی و پیشینه ایران را تصاحب کند. به این منظور، حضور و فعال بودن در یونسکو و آیسسکو از راهبردهای بسیار مهم باکو برای ثبت آثار تاریخی به نام خود و  استفاده از آن در شکل دهی به هویتی فرهنگی و تاریخی منطبق بر ایدئولوژی «پان ترکیسم و پان آذریسم» است. بهره گیری گسترده از جعلیات تاریخی و فرهنگی در رسانه ها و کتب درسی و دانشگاهی در این زمینه از راهبردهای مهم نظام سیاسی جمهوری آذربایجان در شکل دهی به هویت دلخواه خود است.

 

پيشينه تاریخي و تمدني و تاثیر در  وضعیت کنونی قدرت نرم  جمهوری آذربایجان 

بهره گیری خاص از دو عنصر «پان ترکیسم و پان آذریسم» و «داشته های تاریخی و فرهنگی ایرانی» با حذف نام ایران از آن، از اهداف و راهبردهای باکو در تحکیم قدرت نرم خود در حوزه فرهنگی است.  زبان غالب در جمهوری آذربایجان یعنی زبان آذری با زبان ترکی قرابتی نزدیک دارد و دولت جمهوری آذربایجان نیز همین عامل را به محور اصلی سیاست دنباله روی از پان ترکیسم تبدیل کرده است. اما، در تعیین هویت یک کشور و جامعه، صرفا نمی توان به زبان مردم آن کشور و جامعه اتکاء کرد. اکثر عناصر هویتی مردم جمهوری آذربایجان با ایران مشترک است. از تاریخ و شخصیت های تاریخی گرفته تا دین و مذهب و عادات و رسوم و آداب و رفتارها و مکان و مجاورت جغرافیایی و تغذیه و … همه مشترک با ایران است و درمورد زبان نیز علاوه بر زبان آذری که با آذری های ایران مشترک است، سایر قومیت های جمهوری آذربایجان از جمله تالش ها و تات ها  و اقوام کوچکتری (که در کوشه و کنار جمهوری آذربایجان دارای اهمیت تاریخی دارند) از جمله مردمان روستای تاریخی لاهیج و حتی یهودی های کوهستانی جمهوری آذربایجان، اشتراک زبانی با فارسی دارند.  به همین علت، باید توجه داشت که سیاست ایران گریزی و ترک گرایی در فرهنگ و تعیین هویت جمهوری آذربایجان، خود نظام سیاسی این کشور را  با تناقض درونی و بن بست مواجه می کند. در این بن بست  و تناقض ماهوی، تنها عاملی که به داد باکو می رسد، پیشروی موسمی جریان «پان ترکیسم سیاسی» است که تحت تاثیر نیرویی که از طرف ترکیه و صهیونیسم به آن وارد می شود، فعلا در حال پیشروی است که البته پیشروی این تفکر به دلیل افراط گرایی و تعصبات کور و تاکیدی که بر خشونت و الهام گیری از خصلت های خشونت آمیز و قهرمان پردازی از شخصیت هایی نظیر چنگیزخان و توتم پروری از «گرگ خاکستری» و تاکیدی که بر ریشه خونی و خونریزی دارد، خطرناک نیز است.

 

برخورداری از رسانه های دیداری و نوشتاری و تاثیری در افزایش قدرت نرم و نوع نفوذ جمهوری آذربایجان در منطقه و جهان

در عرصه ماهواره ای و خبری باید این را اضافه کنم که جمهوری آذربایجان با بهره گیری از ماهواره «آذر اسپیس 1» به کمک آمریکا و فرانسه و  برنامه ریزی برای راه اندازی ماهوراه دوم خود که قرار است امسال یا سال آینده وارد مدار شود، تلاش کرده است به یکی از فعالان منطقه ای این حوزه تبدیل شود. همچنین دیپلماسی باکو در سازمان های رسانه ای جهانی و منطقه ای نیز فعال عمل می کند و در سال های اخیر باکو میزبان چند اجلاس روسای اتحادیه های خبرگزاری های جهان و خبرگزاری های آسیایی بوده است و از این طریق مراودات جمهوری آذربایجان با رسانه های مهم دنیا را گسترش داده است. اما، هنوز جمهوری آذربایجان مصرف کننده شبکه رسانه ای غربی و صهیونیستی است و صرفا در منطقه تغذیه کننده رسانه ای بخصوص در مسایل مربوط به خود جمهوری آذربایجان محسوب می شود و از این توانایی برخوردار است که به جریانات خبری مربوط به جمهوری آذربایجان و مناقشه قره باغ و سیاست هایی نظیر «اعلام سال همبستگی اسلامی در جمهوری آذربایجان در سال 2017» جهت دهی دلخواه خود را بدهد و طرح و برنامه های خود را  با ظاهری عرضه کند که محتوای آن را پنهان و آن را قابل قبول سازد. به عنوان مثال، در حالی که در سال همبستگی اسلامی  2017 ، بیشتری فشارها و سرکوب ها علیه جریانات شیعی در جمهوری آذربایجان اعمال می شود، باکو توانسته است با شعار همبستگی اسلامی، حتی نظر برخی از علمای مسلمان و شیعه را نیز به همراهی و همکاری در تشکیل همایش ها و جلسات و ویژه برنامه های «سال همبستگی اسلامی» باکو جلب کند.

 

 

  ** مسئولیت صحت و سقم مطالب موجود در یادداشت ها،مقالات و مصاحبه های منتشر شده در سایت به عهده نویسنده بوده و انتشار آنها الزاما به معنی تایید مطلب یا بیانگر دیدگاه های موسسه نمی باشد.