معماری صلح در خاورمیانه، دکتر هشام یوسف، معاون دبیر کل در امور بشر دوستانه سازمان همکاری های اسلامی، کنفرانس بین المللی گفتگوهای ملی فنلاند

معماری صلح در خاورمیانه، دکتر هشام یوسف، معاون دبیر کل در امور بشر دوستانه سازمان همکاری های اسلامی*

کنفرانس بین المللی گفتگوهای ملی- فنلاند- 5آوریل2017

بگذارید با این کلام آغاز کنم که منطقه خاورمیانه در حال حاضر، همانطور که همگی به خوبی می دانیم، در حال عبور از سخت ترین لحظات در طول نیم قرن اخیر است. در چند دهه اخیر صحبت درباره دولت های ناتوان و شکست خورده را آغاز کردیم. اما آنچه که امروز در منطقه خاورمیانه در حال رخداد است را باید مفهومی جدید از یک منطقه شکست خورده بنامیم. در جلسات روز گذشته درباره خاورمیانه، وضعیت سوریه، یمن و لیبی صحبت کرده و دیگر مناطق چون  سودان، سودان جنوبی و سومالی و دیگر نقاط منطقه را به صورت خلاصه و گذرا مورد توجه و بررسی قرار دادیم. اما نکته ناراحت کننده در اغلب تحلیل ها و بحث های ما این بود که رشد چشمگیری در اکثر مشکلات و بحران ها دیده می شد.

به طور خلاصه باید گفت که ما در حال مواجهه با شکست های ژئوپلیتیکی رو به گسترش و بی نظمی جهانی رو به رشدی هستیم که احتمالا به دیگر نقاط نیز سرایت خواهد کرد. اما اگر شما وضعیت را به عنوان یک کل در نظر بگیرید، علاوه بر تمامی بحران هایی که بیان شد، با مشکلی بسیار وسیع تر نیز مواجه هستیم و آن همان جنگ شیعه و سنی است که روی مناقشات در اکثر کشورهای منطقه خاورمیانه اثرگذار است. هم چنین رقابت میان عربستان سعودی و ایران و یا شاید جنگ سرد میان این دو کشور، و هم چنین جدایی و اختلاف میان کشورهای عربی در اکثر موضوعات نیز وجود دارد. آخرین تلاش برای حل بحران سوریه حتی یک کشور عرب هم وجود نداشت.. آمریکا، روسیه، ترکیه و ایران را داشتیم اما هیچ کشور عربی  مشاهده نشد. پیشتر در وین چند کشور عربی وجود داشت، اما اکنون اینکه این بحران بتواند توسط این چهار کشور حل شود، موضوعی متفاوت است.

در خصوص لیبی موضوع تجزیه را داریم و دیدگاه های متفاوتی برای چگونگی مواجهه و توجه با بحران لیبی وجود دارد. هم چنین اختلاف دیدگاه ها و چشم اندازها برای خروج از بحران یمن وجود دارد. و در خصوص عراق مشکلات گوناگونی داریم و متاسفانه باید چنین گفت که بسیاری از رهبران عراقی وجود دارند که هنوز درباره فرآیند آشتی ملی متقاعد نشده و به آن باور ندارند. به همین خاطر برای دوستان و همکارانی که روی عراق کار می کنند حس دلسوزی دارم چراکه می دانم کار روی این موضوعات و متقاعدسازی انها برای ادامه کار، ساده نبوده است.

سازمان همکاری اسلامی طی دو سال گذشته برای احیای تلاش های پیشین که در سال 2006 برای دیدار میان رهبران سنی و شیعه در عراق برای بررسی مشکلات در عراق برگزار شد، و اکنون در حال پیشرفت است اقدام نموده است، اما انتظارات بیشتر از اینها است.

همچنین در روزهای اخیر بذر مناقشه ای جدید را با برافراشتن پرچم کردستان در کرکوک شاهد بودیم که خوب این موضوع می تواند در آینده موجب بروز مشکلاتی شود.

اما به موضوع گسترده تر ساختار صلح بپردازیم. این مسئله اصلا جدید نیست چرا که پیشتر نیز در چندین موضوع مورد بحث قرار گرفته است. اولین مورد در مذاکرات صلح میان اسرائیل و اعراب بوده است؛ و بحثی درباره تاسیس نهادی مشابه یا سازمان امنیت و همکاری اروپا (OSCE) برای خاورمیانه در جریان بود. همین موضوع در خلال مذاکرات صلح اسرائیل و اعراب به پیشرفت هایی نیز دست یافت به این جهت که ببینند آیا امکان پیروی از مدل اروپایی وجود دارد. پس از جنگ جهانی دوم میان شرق و غرب اروپا مشکلاتی وجود داشت و اروپاییان با تاسیس سازمان امنیت و همکاری اروپا در جهت دستیابی به امنیت جمعی منطقه ای تلاش کردند.

اعراب هم در سال 2010 تلاش کردند؛ طرحی ابتکاری توسط دبیرکل اتحادیه عرب ارائه شد که به شدت با مدل اروپایی سازمان امنتیت و همکاری اروپا قرابت داشت. این طرح برای ایجاد سیاست همجواری عرب براساس تلاشی بود که سابقا برای این موضوع صورت گرفته بود. دبیرکل اتحادیه عرب به این فکر بود که ببیند جهان عرب با همسایگان و کشورهای هم جوار خود به چه ترتیب رفتار می کند. در آن برهه زمانی روابط جهان عرب با ترکیه در بهترین حالت بود. و ما به فکر برقراری ارتباط با منطقه صحراب بزرگ آفریقا، با شاخ آفریقا،  با ایران و آغاز گفتگو با این کشور و به تعویق انداختن مسائل اسرائیل تا زمان حل مسئله فلسطین بودیم. خوب این طرحی بود که فرصت ظهور و بروز نیافت اما به عقیده من، این طرح مهم باید دیر یا زود روی میز مذاکره قرار گیرد. در آن زمان جهان عرب به نسبت اکنون بسیار منسجم تر و متحدتر بود. در آن زمان امکان بحث در خصوص تمامی مسائل فراهم بود. چون پیش از آغاز انقلاب های عربی بود. اکنون به نتیجه رسیدن در درون اتحادیه مشکل است.، چه برسد به بحث درباره مسائل مشکل با دیگر کشورها.

اما ذکر دو تلاش دیگر در رابطه با معماری صلح باقی می ماند. یکی از آنها توسط مصر پیشنهاد شد تا گفتگوهای عربی برگزار شود و تمام بحران های منطقه شامل تروریسم و غیره را مورد توجه و بررسی قرار دهد و دیگری توسط عربستان سعودی برای ایجاد نیروهای نظامی اسلامی برای مسائل مشابه بود. باید گفت که هر دوی این طرح ها اجرا نخواهند شد. به این دلیل که برای عملی شدن این طرح ها نیاز به تعریفی از درک تهدیدات وجود دارد. هم چنین باید درکی از این موضوع وجود داشته باشد، که با توجه به رقابت میان کشورها و هم چنین کشورهای جهان اسلام، چه کسی باید این رهبری این نیروها را بر عهده داشته باشد.

در پاسخ به سوال شما درباره ایجاد تغییر در توانایی های اتحادیه عرب، سازمان همکاری اسلامی و شورای همکاری خلیج فارس برای کمک به معماری صلح در منطقه، بستگی به کشورهای عضو دارد.

این سازمان ها در جهت بیدارسازی تلاش نمی کنند، این سازمان ها انعکاسی از روابط و وضعیت در میان کشورهای عضو هستند و با توجه به شرایط کنونی میان کشورهای عضو، به نظر من واقع گرایی درباره داشتن معماری صلح در منطقه کمی مشکل است. این بدان معنا نیست که نباید روی این موضوع کار شود. بلکه باید کار روی این مسئله، فکر کردن درباره گزینه ها، فکر درباره گامهای احتمالی و ضروری برای نیل به این هدف را آغاز کنیم، چراکه دیر یا زود بحث درباره این مسائل آغاز خواهد شد. اما برای این هدف باید اعتمادسازی های فراوانی از طریق تمرکز بر جاهای مشخصی صورت گیرد. چراکه نمی توانی به معماری صلح در منطقه فکر کرد درحالی که مردم در سوریه، یمن، عراق و لیبی و یا دیگر کشورها با مشکلات موجه هستند.

 

* این متن ترجمه خلاصه ای از سخنرانی دکتر هشام یوسف در کنفرانس گفتگوهی ملی در هلسینکی فنلاند می باشد.