«عملیات عفرین و اشتباهات محاسباتی»

«عملیات عفرین و اشتباهات محاسباتی»

مهدیه معدن نژاد

پژوهشگر موسسه آینده پژوهی جهان اسلام

 

اگرچه تحولات روزهای گذشته در غوطه شرقی دمشق و تلاش قدرت‌های غربی برای دست یافتن به آتش بسی در این منطقه به مهم‌ترین اخبار مربوط به بحران سوریه تبدیل شده اما آنچه در شمال غربی این کشور یعنی در منطقه عفرین می‌گذرد، می‌تواند آثار و پیامدهای بلند مدتی را برای آینده سیاسی سوریه به دنبال داشته باشد. هفته گذشته نیروهای مردمی وابسته به دولت دمشق در پی توافقی با نیروهای یگان‌های مدافع خلق (ی.پ.گ) وارد منطقه عفرین شدند. روابط دمشق- کردها در طول دهه‌های گذشته قبل از آغاز ناآرامی‌ها و جنگ داخلی سوریه نیز پیچیده بود اما در هفت سال گذشته دستخوش فراز و نشیب بسیار شده است. در یادداشت حاضر با بررسی مختصر پویایی‌های روابط دو طرف، ابعاد ورود نیروهای وابسته به حکومت بشار اسد به معرکه عفرین از سه جنبه مورد بررسی قرار می‌گیرد: چرایی تاخیر در ورود این نیروها به عفرین؛ آینده وضعیت این نیروها در عفرین؛ و آینده روابط دمشق (متحدان)- آنکارا (متحدان).

تا پیش از آغاز تحولات 2011 از کردهای سوریه به عنوان کردهای فراموش‌شده یاد می‌شد چرا که تا آن زمان تحلیلگران و رسانه‌ها توجه کمی نسبت به آنها نشان می‌دادند. با شروع موج‌ ناآرامی‌ها در سوریه، کردها نیز در اعتراضاتی که در شهرهای بزرگ و مناطق کردنشین برگزار می‌شد مشارکت و سازمان‌دهندگان کرد نیز کارهای خود را با مخالفان عرب سوریه هماهنگ می‌کردند. هرچند موضع سکوت برخی از احزاب سیاسی کرد در بهار 2011، به مذاق اوپوزسیون سوریه خوش نیامد که آنان را به وفاداری به نظام بشار اسد متهم می‌کردند. البته شایان ذکر است که احزابی همچون آینده، آزادی و یکیتی جزو احزابی بودند که صراحتا از اعتراضات ضد دولتی حمایت می‌کردند.

هرچند بدبینی به طرف مقابل فقط محدود به معارضان عرب سوریه نمی‌شود بلکه کردها نیز به آنها بدبین بودند چرا که با گذشت زمان کمی از شروع تحولات، پیش‌بینی می‌کردند که مخالفان سوریه یا سیاست‌های اسلام‌گرایانه و یا عرب‌گرایانه را دنبال می‌کنند که در نتیجه، مسئله کردی را نادیده خواهند گرفت. به همین خاطر است که شاهد بودیم، اگرچه ائتلاف ملی اوپوزوسیون سوریه به دنبال جذب حداکثری گروه‌های مختلف سوری از جمله کردها بود اما اختلافاتی نظیر شکاف بر سر اصرار مخالفان عرب برای حفظ نام «جمهوری عربی سوریه» و مقاومت آنان در برابر تقاضای کردها برای حذف عنوان «عربی» از این نام در نهایت همکاری دو طرف را به بن بست کشاند.

به نظر می‌رسد این انشقاق عربی- کردی میان مخالفان اسد بهترین فرصت را در اختیار حکومت دمشق قرار داد تا از شکاف‌ها به نفع خود بهره ببرد. بر این اساس شاهد صدور فرامینی از طرف دولت در رابطه با کردها بودیم که بعضا برخی از خواسته‌های دیرینه کردی را محقق کرد. برای مثال حکومت سوریه در آوریل 2011 برای بیش از 100 هزار کرد (که پیش‌تر با عنوان «کرد اجنبی» خوانده می‌شدند و تعدادشان به 300 هزار نفر هم می‌رسید) شناسنامه صادر و فرمان 49 صادره در سال 2008 (که به موجب آن مالکیت و فروش زمین در مناطق مرزی کردستان محدود می‌شد) را لغو کرد.

با این وجود خروج نیروهای حکومتی از بخش شمالی سوریه که کنترل مناطق کردنشین را عمدتا در دست ی.پ.گ قرار داد، تاثیرگذارترین تحول در روابط دمشق با کردها و معادلات خارجی را به دنبال داشت. غالبا چرایی خروج نیروهای دولتی سوریه از مناطق کردنشین را به سه ملاحظه استراتژیک دمشق ارتباط می‌دهند: اول ضرورت تمرکز و تقویت منابع در مناطق استراتژیک مثل حلب و دمشق؛ دوم (با توجه به دغدغه‌های ترکیه نسبت به وضعیت کردها در مرز مشترک خود با سوریه) سیاست مقابله به مثل در برابر آنکارا که از گروه‌های مسلح معارض دمشق حمایت می‌کرد؛ و تلاش برای تقویت همکاری و نزدیکی برخی از گروه‌های کردی به حکومت. اتفاقا در این موضوع تا حدی هم موفق شد که به تدریج وضعیت کردها در شمال سوریه را به نگرانی اصلی آنکارا بدل کند؛ نگرانی‌هایی که بهانه لازم را برای ورود غیر قانونی ارتش ترکیه به خاک سوریه در چارچوب عملیات نظامی موسوم به «سپر فرات» (در سال 2016) و «شاخه زیتون» (در سال 2018) فراهم کرد.

اگر عملیات نظامی دو سال پیش آنکارا که منجر به اشغال اراضی‌ سوریه در کریدور جرابلس- الباب، زمینه را برای همکاری تاکتیکی دمشق و کردها در منطقه منبج فراهم کرد تا با تحویل تعدادی از روستاهای تحت کنترل شورای نظامی منبج به ارتش از پیشروی نیروهای ترک و تحت حمایت آن به این منطقه جلوگیری کنند، ظاهرا عملیات نظامی شاخه زیتون این تجربه را بالاخره در رابطه با منطقه عفرین تکرار کرده است. هفته گذشته در پی توافقات ی.پ.گ و دمشق، نیروهای مردمی وابسته به حکومت از طریق گذرگاه الزیاره در شمال شهر نبل وارد منطقه عفرین شدند. ورود این نیروها را می‌توان از چند بعد مورد بررسی قرار داد.

موضوع اول بررسی چرایی تاخیر در ورود این نیروها به کانتون عفرین است. باید توجه داشت که نیروهای نزدیک به دمشق درست یک ماه از آغاز تجاوز نظامی ترکیه، رسما به کمک کردها شتافتند؛ بدین ترتیب این سوال مطرح می‌شود چرا تجربه منبج (به این معنا که استقرار نیروهای حکومتی از آغاز عملیات نظامی و پیشروی آنکارا جلوگیری کند) در رابطه با عفرین تکرار نشد؟ به این سوال می‌توان از چند زاویه پاسخ داد:

اول علت را باید در روابط کردها- دمشق جستجو کرد. با تقویت احتمال آغاز عملیات نظامی ترکیه به عفرین، محور حامی دمشق به کردها پیشنهاد کرد که اجازه ورود نیروهای دولتی سوریه در عفرین و تحویل ادارات دولتی به آنان را بدهند تا برافراشته شدن پرچم رسمی سوریه به عامل بازدارنده‌ای برای حمله آنکارا تبدیل شود اما این پیشنهاد مورد قبول کردها قرار نگرفت. برخی رسانه‌های عربی علت این مخالفت را به عدم توافق بر سر شروط بازگشت دمشق به عفرین مثل تحویل سلاح‌های سنگین ی.پ.گ و کنترل کامل بر ادارات این منطقه نسبت دادند. بنابراین نخستین پاسخ به این سوال را می‌توان در پاسخ منفی کردها به پیشنهاد و شروط دمشق برای ورود به عفرین دانست.

در عین حال برخی تحلیل‌ها، این موضوع را به عوامل فرامنطقه‌ای به ویژه مخالفت روسیه نسبت می‌دهند. بر این اساس گفته می‌شود روسیه بر اساس توافقاتی که با آنکارا داشت و به موجب آن به عملیات نظامی این کشور در شمال سوریه چراغ سبز نشان داد، مخالف ورود ارتش و نیروهای دولتی سوریه به عفرین شده است. البته این موضوع از سطح تحلیل فراتر رفته و به استناد گفتگوهای رسانه‌ای برخی از فرماندهای کرد به عنوان خبر مطرح گشته است. در حالیکه پیش‌تر یکی از فرماندهان ی.پ.گ به روزنامه فرامنطقه‌ای «الشرق الاوسط» گفته بود پاسخ دمشق به درخواست رهبران کرد مبنی بر ارسال پاسبان‌های مرزی برای دفاع از مرزهای شمال کشور، این بوده که مسکو به خاطر تفاهمات میان ترکیه و روسیه (که اجازه عملیات شاخه زیتون را داده است) مانع اجابت این درخواست شد. رئیس مشترک هئیت اجرایی دولت خودگردان شمال سوریه نیز (پیش از ورود نیروهای نزدیک به دمشق به عفرین) در گفتگویی جداگانه با روزنامه لبنانی الاخبار، موضع مشترکی را بیان کرد. به ادعای فوزه یوسف، نمایندگان کرد داشتند با دمشق درباره عفرین به توافق میرسیدند اما مواضع تغییر کرد چرا که روسیه نمی‌خواست این توافق صورت بگیرد و به دنبال تحمیل شروط جدید به کردها است.

دومین موضوع در بررسی تحولات اخیر عفرین مربوط به مرحله بعد از ورود نیروهای مردمی سوریه به این منطقه است. وقتی به بیانیه ی.پ.گ در توضیح ورود دولت و ارتش سوریه نگاه می‌کنیم، متوجه دو نکته می‌شویم: تاکید بر اینکه دولت سوریه به دعوت ی.پ.گ وارد عفرین شده است، و این دعوت هم برای انجام وظیفه دولت در مشارکت در دفاع از عفرین و محافظت از مرزهای سوریه صورت گرفت. این تاکید دقیقا حاکی از این است که (حداقل در موضع رسمی) ی.پ.گ اصرار دارد این نیروها صرفا برای دفاع در برابر تهاجم ترکیه وارد عمل شدند و قرار نیست در شهر بمانند یا اداره آن را برعهده بگیرند. این موضع را می‌توان در ادبیات طرف مقابل نیز ملاحظه کرد؛ مجموعه رسانه‌ای «الاعلام الحربی المرکزی» (وابسته به مقاومت) در توضیح ویدئویی که از لحظه ورود اولین کاروان نیروهای مردمی سوریه به عفرین در صفحه توییتر خود گذاشت، نوشت: لحظه ورود نیروهای مردمی به منطقه عفرین برای پشتیبانی و حمایت از ایستادگی مردم آن در برابر دشمنی ترکیه. بنابراین شاید بتوان گفت که این ادبیات مشترک، به نوعی این موضوع را به نمایش می‌گذارد که توافق دمشق و یگان‌های مدافع خلق درباره عفرین، محدود به توافقی نظامی در برابر تهاجم ترکیه است که به عبارتی ترجمان وظیفه ابتدایی و اصلی دولت مرکزی یعنی تامین امنیت عفرین در برابر تجاوز خارجی محسوب می‌شود.

این مسئله به سومین بعد بررسی ابعاد تحولات عفرین مرتبط است که می‌خواهد به این سوال پاسخ دهد چرا به جای ارتش سوریه، نیروهای مردمی (یعنی نیروهای وابسته به دمشق و البته مورد حمایت ایران) وارد عفرین شدند. یک دلیل را می‌توان در عدم توافق نهایی دمشق- کردها درباره اداره عفرین دانست و دومین عامل را می‌توان به عدم موافقت روسیه با ورود ارتش به عفرین (همچنان تحت تاثیر توافقات احتمالی با آنکارا) ارتباط داد. هرچند شرایط یعنی پیشروی سریع ترک‌ها در 48 ساعت قبل از ورود نیروهای مردمی به عفرین و تاحدی نگرانی نسبت به توافق احتمالی آنکارا- واشنگتن در منبج (مبنی بر استقرار نیروهای مشترک در این شهر بعد از خروج ی.پ.گ به شرق رود فرات)، محور حامی دمشق را ملزم کرد تا راهی میانه یعنی ورود نیروهای مردمی سوریه برای تقویت و پشتیبانی از ی.پ.گ را پیش بگیرد. اگرچه در حال حاضر وجود دشمن مشترک، ی.پ.گ و نیروهای نزدیک به دمشق را در یک جبهه قرار داده است اما مشخص نیست بعد از پایان مقاومت در برابر تجاوز ترکیه، آیا اختلافات احتمالی میان شریکان امروز، بحران بعدی شمال سوریه را رقم می‌زند. در عین حال اگر این تحلیل درست باشد که دمشق و تهران، مخالفت‌های روسیه در رابطه با عفرین و توافقات احتمالی آن با آنکارا را نادیده گرفتند، دینامیزم جدیدی از روابط این محور سه گانه را به نمایش می‌گذارد.

موضوع چهارم هم مربوط به احتمال رویارویی مستقیم زمینی و هوایی نیروهای نزدیک به دمشق و نیروهای نظامی ترکیه (و نیروهای سوری تحت حمایت آن) است. اگرچه از زمان ورود نیروهای مردمی به عفرین، ترک‌ها چندین‌بار کاروان نیروهای نظامی و کمک‌های انسانی متعلق به آنان را هدف قرار دادند اما در صورت پیشروی نیروهای شاخه زیتون به مرکز عفرین، احتمال رویارویی مستقیم دو طرف افزایش می‌یابد. در عین حال نباید فراموش کرد که بمباران هوایی این امکان را به ترکیه داده تا دست بالاتر را در عفرین داشته باشد. بنابراین ورود نیروهای زمینی کمکی به عفرین، بدون اینکه امکان استفاده از حریم هوایی این منطقه از آنکارا گرفته شود، نمی‌تواند چندان تغییردهنده بازی باشد. اتفاقا نگاه روسیه نسبت به تحولات عفرین در اینجا بهتر روشن می‌شود، در صورتیکه مسکو (که گفته می‌شود به آنکارا امکان استفاده از حریم هوایی عفرین را داده) همان کاری را کند که بعد از سرنگونی جنگنده‌اش در ادلب، انجام داد (یعنی موقتا اجازه استفاده از حریم هوایی عفرین را به ترکیه نداد)، می‌تواند ورق را به نفع ی.پ.گ و دمشق برگرداند؛ در غیر این صورت معلوم نیست آیا نیروهای کمکی وابسته به حکومت اسد می‌تواند در عمل نیروهای شاخه زیتون را وادار به عقب‌نشینی کند یا خیر، مگر اینکه متحدین مجبور به استفاده از ضد هوایی علیه جنگنده‌های ترک شوند که با این کار ضمن بالا بردن احتمال درگیری‌های مستقیم، هزینه جنگیدن را برای ترکیه بالا می‌برند.

در مجموع می‌توان گفت هرچند در ابتدا برخی این احتمال را پررنگ‌تر می‌کردند که امکان مداخله ترکیه در عفرین بدون چراغ سبز هماهنگ مسکو- تهران وجود نداشت اما نگارنده در یادداشت دیگری به این موضوع پرداخت که ایران دلایلی واقعی برای نگرانی و مخالفت با عملیات شاخه زیتون دارد؛ به همین خاطر هم بود که حتی در زمان عدم وجود توافقی دوجانبه میان دمشق- ی.پ.گ هم راه حیاتی از نبل و الزهراء برای کردها گشود. بدون تردید عناصر کرد با مخالفت با پیشنهاد متحدین درباره عفرین، اشتباهی استراتژیک را مرتکب شدند و خود را وارد باتلاقی کردند که می‌توانست اتفاق نیفتاد اما این اشتباه محاسباتی فقط محدود به کردها نبود بلکه آنکارا نیز با اتکای بیش از حد به هماهنگی‌ها و چانه‌زنی‌های دو جانبه با مسکو، نقش بازیگری دمشق و تهران را نادیده گرفت. فارغ از اینکه چه آینده‌ای در انتظار اداره سیاسی عفرین است، می‌توان گفت عملیات آنکارا امکان بازگشت دمشق (بدون حمله و درگیری با کردها) به عفرین را فراهم کرد. ضمن اینکه در صورت صحت پیشفرض مخالفت روسیه با پیوستن نیروهای کمکی (وابسته به حکومت) به جنگجویان ی.پ.گ، این موضوع، تغییر دینامیزم سیاسی در روابط بازیگران فعال موثر در بحران سوریه را نشان می‌دهد که اهمیت خود را در مرحله حساس انتقال از وضعیت جنگی به ثبات نشان خواهد داد.