علل ناپایداری مرزهای سیاسی در جهان اسلام | گفتگو با دکتر حسین ربیعی / کارشناس و استاد دانشگاه

خوشبختانه مرزها و اختلافات سرزمینی و مرزی از آن دسته اختلافاتی هستند که راه حل های حقوقی و قانونی برای آن ها پیش بینی شده است.

 

 

 

مرز بین‌المللی اساس با هدف تعیین حد خارجی سرزمین یک دولت ایجاد شده و از این‌رو، مرزها مشخص کننده محدوده حاکمیت دولت بر مردم و منابع تحت نفوذش هستند و قلمرویی را که دولت می‌تواند قوانینش را در آن جا به اجرا گذارد و قدرتش را اعمال کند و تعیین می‌کند. از این منظر، مهم‌ترین کارکرد مرز، ایجاد و مانع و عامل بازدارنده است. به عبارت دقیق‌تر مرز همانند فیلتر و مانعی عمل می‌کند. در این بین اگر به گستره ی مرزها در جهان اسلام نگاهی داشته باشیم این مرزها در  دهه های گذشته همواره ناپایدار بوده است. در این بین برای بررسی بیشتر علل ناپایداری مرزهای سیاسی در جهان اسلام گفتگویی با دکتر حسین ربیعی داشته ایم:

موسسه آینده پژوهی جهان اسلام: اگر نگاهی به گستره مرزهای سیاسی در جهان اسلام داشته باشیم، چند دسته عوامل به عدم پایداری مرزهای سیاسی در جهان اسلام منجر شده است؟

ما به طور کلی در جغرافیای سیاسی عواملی را که اختلاف مرزی ایجاد می کنند، چند دسته می دانیم. بعضی از اختلافات مرزی بر سر مکان دقیق مرز است. مثلا مرز تثبیت و تعیین شده است، منتهی حدود دقیق آن بر روی نقشه تعیین نشده است و این باعث اختلافاتی بر سر مکان دقیق مرز شده است. مثل بهانه ای که صدام علیه ایران در اروندرود داشت و اعتقاد داشت که باید مرز در ساحل شرقی باشد. بعضی از اختلافات، اختلافاتی بر سر قلمروهای مرزی است. مثلا محدوده وسیعی به اندازه چند کیلومتر مربع مورد اختلاف است، مانند اختلاف عراق و عربستان داشتند و منطقه بی طرفی را تعیین کرده بودند که حقوقی را در آن جا داشتند که البته بعد از جنگ خلیج فارس، آن هم حل و فصل شد. بعضی دیگر از اختلافات به کارکرد مرز بر می گردد. یعنی مرز جایی است که یک طرف شدیدا آن را حفظ و حراست می کند، اما طرف دیگر به این مسئله بی توجه است. مثل شرایطی که بین ایران و پاکستان وجود دارد. در دنیای اسلام هم مسائل مرزی و سرزمینی به وفور وجود دارد. متاسفانه بخش زیادی از مرزهای جهان اسلام، در دوران استعمار و توسط استعمارگران کشیده شده است. یعنی علاوه بر این که مرزها از مناطقی عبور کرده اند که قلمروهای قومی یا زبانی یا نژادی را به دو یا سه تکه تقسیم کرده اند، مانند کردستان؛ در جاهای دیگر هم نقاط ابهام آمیزی را برجای گذاشته اند و خط دقیق مرزی را تعیین نکرده اند. بنابراین اختلافاتی از این دست در گستره جهان اسلام به تعداد زیادی پیدا می شود و وجود دارد.

برخی اختلافات مرزی بر سر مکان دقیق مرز است، مانند اختلافی که بین عربستان و قطر یا بین بحرین و قطر در خلیج فارس وجود دارد. یا بین عراق و عربستان هم اختلاف وجود داشته است. همچنین عراق در زمان صدام بهانه ای پیدا کرد و ادعاهایی را بر اساس قرارداد 1975 الجزایر، بر علیه ایران مطرح کرد. در واقع تعداد مرزها بسیار زیاد است، بنابراین دسته بندی های زیادی هم وجود دارد. یعنی باید مورد به مورد کشورها را بررسی کرد و مشخص کرد که هر کشوری با کشورهای اطراف خود چه نوع اختلاف مرزی دارند. در بعضی مواقع حتی اختلاف بر سر خط دقیق مرزی یا قلمرو مرزی هم نیست، و اختلاف بر سر منابع مشترکی که بر روی خط مرزی وجود دارد است، مانند منابع نفتی که در خلیج فارس وجود دارد و ممکن است بین ایران و عربستان، ایران و قطر و همین طور کشورهای دیگر بر سر بهره برداری از این منابع اختلاف پیش بیاید. یا پاره ای از اختلافات مانند مصر و سودان و اتیوپی یا ترکیه و سوریه و عراق، بر سر منابع آبی است که در رودخانه های بین المللی جاری است و بهره برداری های غیر منصفانه ای بعضی کشورها از آب رودخانه های مرزی انجام می دهند و به این شکل اختلافاتی ایجاد می شود. بنابراین، نمی توان همه کشورها را بر اساس یک تقسیم بندی جامع دسته بندی کرد. هر کشوری با همسایه خود اختلاف منحصر به فرد و مخصوص به خود را دارد.

موسسه آینده پژوهی جهان اسلام: اگر مرزهای کشورهای جهان اسلام را با مرزهای سایر کشورهای جهان مقایسه کنیم، ناپایداری مرزها در جهان اسلام دارای چه تفاوت ها و شباهت هایی با سایر مناطق جهان است؟

از آن جایی که اختلافات بر سر قلمرو و محل دقیق مرز است، تفاوت آن چنانی وجود ندارد. شاید بزرگترین تفاوت در مرزهای جهان اسلام با برخی از مرزها در مناطق دیگر دنیا این است که مرزهای جهان اسلام حاصل دستاوردهای استعماگران است. مرزهای بخش های وسیعی از جهان اسلام در شمال آفریقا و در جنوب غرب آسیا، در آسیای مرکزی و آسیای جنوبی را کشورهای استعمارگر در زمانی که حکومت های فعلی اسلامی وجود نداشتند، رسم کرده اند. بعد از این که کشورها استقلال خود را به دست آوردند و خودآگاهی های سرزمینی و ملی آن ها افزایش پیدا کرد، نارضایتی هایی هم بر سر مرزهای سیاسی ایجاد شده است. در حالی که اروپا تجربه استعمار را ندارد و آمریکای شمالی به شدت کشورهای اسلامی تجربه استعمار را ندارد. همین طور مناطق دیگر دنیا چنین تجربه ای را ندارند. بنابراین یکی از مهم ترین تفاوت های بحران های سرزمینی و مرزی جهان اسلام با سایر مناطق دنیا در شیوه تفاهم و ترسیم خطوط مرزی (که بیشتر آن ها حاصل قدرت ها و کشورهای خارجی است که در این منطقه حضور پیدا کردند و به اختیار و به دلخواه خودشان مرزها را ترسیم کرده اند) است.

موسسه آینده پژوهی جهان اسلام: پیامدهای ناپایداری مرزها در جهان اسلام به چند دسته قابل تقسیم بندی است؟

متاسفانه بخش زیادی از مشکلات جهان اسلام، ناشی از مرزهای سیاسی (که ناخواسته ترسیم شده) است و این مشکلات را ایجاد کرده است. مثلا اسرائیل خود بزرگترین و هم ترین دستاورد جغرافیایی ناخواسته ای است که در جهان اسلام ایجاد شده است. این شاید بزرگترین قلمروخواهی سرزمینی بوده است که کشورهای دیگر در سرزمین های جهان اسلام انجام داده اند. یعنی یک کشور نامشروعی را در این جا پایه گذاری کرده اند که پایگاهی برای ایجاد شرارت و خشونت و ناآرامی در جهان اسلام شده است. بنابراین یکی از مهم ترین پیامدها جنگ هایی است که وضعیت های مرزی ناهنجار ایجاد کرده است. یعنی بزرگترین مشکلات و جنگ های سرزمینی را اسرائیل ایجاد کرده است و در سایر مناطق جهان اسلام هم جنگ های سرزمینی بسیار زیادی ایجاد شده است. جنگ بین ایران و عراق به بهانه های سرزمینی بود. بین قطر و عربستان هم جنگ های سرزمینی اتفاق افتاده است. در شمال آفریقا جنگ های سرزمینی وجود داشته و دارد. علاوه بر جنگ ها، دسته بندی ها و پیمان های بین کشورهای اسلامی ناشی از مرزها به وجود آمده است. در حال حاضر اختلاف یا ادعایی عربستان در بخشی از قلمرو کشور ما در خلیج فارس دارد، باعث شده است که گاه و بی گاه شورای همکاری خلیج فارس بیانیه صادر کند و یا اظهار نظر و اعلام موضع بر سر مسئله ای (که از نظر ما موضوعیتی ندارد) کنند. ولی به هر حال یک مسئله سرزمینی- جغرافیایی مرزی است که قطر هر از چندگاهی تنش های کم اهمیت یا بی اهمیتی را در روابط خود با ایران ایجاد می کند.

موسسه آینده پژوهی جهان اسلام: چه راهکارهایی را می توان برای حل و رفع ناپایداری ها در جهان اسلام ارائه کرد؟

خوشبختانه مرزها و اختلافات سرزمینی و مرزی از آن دسته اختلافاتی هستند که راه حل های حقوقی و قانونی برای آن ها پیش بینی شده است. یعنی در جایی که کشورها نتوانند به صورت دو جانبه یا با واسطه یا با میانجیگری اختلافات خود را حل و فصل کنند، دادگاه های بین المللی برای این مسئله پیش بینی و تدارک دیده شده است تا سایر کشورها با مراجعه به این دادگاه ها اختلافات خود را حل و فصل کنند. مشکل اینجاست که برخی از کشورها علاقه ای به پیموندن راه های حقوقی یا راه های قانونی ندارند و تمایلی به استفاده از راهکارهای پیش بینی شده نشان نمی دهند. یعنی بسیاری از اختلافات را می توان بدون جنگ و درگیری و خونریزی حل و فصل کرد. راه حل آن این است که حاکمان و کشورهای منطقه بپذیرند که قانون فصل الخطاب است و قائل به این باشند که با ارائه اسناد و مدارک و شواهد در دادگاه های بین المللی می توان خطوط مرزی را تثبیت کرد و بحران های سرزمینی را حداقل در جهان اسلام از بین برد.