“عراق تحت اشغال، شبه نظامیان إکسون نفتی و خط آبی”/ بهمن شمسی

 

“عراق تحت اشغال، شبه نظامیان إکسون نفتی و خط آبی”

مترجم: بهمن شمسی

حکومت عراق  هم اکنون از این رویکرد تبعیت می کند:  ” در نبرد با دشمنت، سلاحی را به کار گیر که از آن می ترسد و نه سلاحی که خود از آن می ترسی” . بارزانی نیز که قدرتش  رو به پایان است، در جواب می گوید: “من آنچه را می بینم به شما نشان میدهم”، که این امر برای تأکید بر این امر است که وی کما کان بر همان دیدگاه سابق خود، باقیست. او  بدون توجه به هویت مردم،  نزاع سیاسی رابه درگیری پیرامون هویت سرزمینی سوق داده و سپس آن را با هدف دست یابی به ثروت های نفتی در مناطق تحت سیطره خود در خارج از خط آبی، به سوی مطالبات سیاسی می کشاند.

بدون توجه به جنگ یا صلح، طومار همه پرسی، بسته خواهد شد. در حال حاضر، نقشه حکومت مرکزی عراق، بازگشت پیشمرگه های کرد به مرزهای 19 مارس 2003 و قبل از اشغال عراق، می باشد. مرزهایی که با خط آبی در نقشه های بین المللی مشخص شده و عرض جغرافیایی 36 درجه را نشان میدهد و رابطه اداری و سیاسی بین عراق عربی و مناطق کردی که در تصمیمات کنفرانس قاهره در مارس 1921 به عراق نوظهور ضمیمه شد را مشخص می کند. این خط آبی در ابتدا مرزهای دو استان اربیل و سلیمانیه تعیین کرد و سپس استان دهوک، به دلایل صرفا اداری و پس از سالها اختلاف نظر، به منطقه کردی ضمیمه شد. لازم به دکر است که کرکوک در خارج از این خط آبی تاریخی قرار داشته و ارتباطی با آن نداشت. پس از تجاوز همه جانبه به عراق در سال 1991، آمریکا پشتیبانی خود از مناطق کردی عراق را بر اساس خط آبی اعلام و آن را یک منطقه  حفاظت شده بین المللی  تحت نظارت ترکیه اروپا و به رهبری سازمان ملل متحد و دولت آمریکا بشمار آورد.

در آن زمان، آمریکا جنبش کردی را از هرگونه اقدام بر علیه بغداد و ارتش عراق منع کرد، اما اشغال عراق توسط ایالات متحده آمریکا در سال 2003 ، فرصت و دلایل مناسب و متعددی را برای نیرهای پیشمرگه فراهم آورد تا به توسعه طلبی در خارج از خط آبی اقدام و به سمت کرکوک، موصل، صلاح الدین و حتی دیالی حرکت کند. دولت مرکزی عراق به پایتختی بغداد بر این باور است که فرصت های ایجاد ساختار قدرت سیاسی و حرکت آن به سمت شکل گیری دولت و انحصار بهره گیری از منابع طبیعی نیز منوط به رعایت خط آبی میان دولت مرکزی و تمامی مطالبات موجود در راستای شکل گیری مناطق است و این امر فقط به اقلیم کردستان مربوط نمی شود.

 حکومت عراق  هم اکنون از این رویکرد تبعیت می کند:  ” در نبرد با دشمنت، سلاحی را به کار گیر که از آن می ترسد و نه سلاحی که خود از آن می ترسی” . بارزانی نیز که قدرتش  رو به پایان است، در جواب می گوید: “من آنچه را می بینم به شما نشان میدهم”، که این امر برای تأکید بر این امر است که وی کما کان بر همان دیدگاه سابق خود، باقیست. او  بدون توجه به هویت مردم،  نزاع سیاسی رابه درگیری پیرامون هویت سرزمینی سوق داده و سپس آن را با هدف دست یابی به ثروت های نفتی در مناطق تحت سیطره خود در خارج از خط آبی، به سوی مطالبات سیاسی می کشاند. با توجه به اینکه کردها در تدوین و تصویب قانون اساسی عراق جدید، در سال 2005 مشارکت داشته اند و در ماده 140 آن بر قرار گیری بغداد و کرکوک خارج از هرگونه تقسیم بندی منطقه ای در عراق، تصریح و تأکید شده است، بنابراین می توان گفت که متصرفات بارزانی هیچ تفاوتی با مفهوم دست اندازی های استعماری که رژیم صهیونیستی برسرزمین های فلسطین اشغالی اعمال کرده است ندارد. علاوه بر آن، بارزانی تمایل به ایجاد یک اقتصاد محلی مستقل به عنوان پشتیبان اصلی و مرکزی در شکل گیری استقلال سیاسی دارد و تلاش مداوم و البته بی فابده ای در راستای تحقق آن داشته است. در أثناء  برگزاری همه پرسی، دو شرکت نفتی إکسون و شیورون، پس از اینکه در سال 2014 دست از کار کشیده بودند، مجددا فعالیت خود را از سر گرفتند و هم اکنون کار و فعالیت آنها در کرکوک ادامه دارد.

با توجه به سرمایه گذاری شرکت إکسون بر روی یک قرارداد 30 ساله با اربیل، شامل مناطق مخمور، ألقوش و موصل که عملا خارج از خط آبی قرار دارد، بنابراین می توان اینگونه استنباط کرد که آمال و اهداف بارزانی کاملا وابسته به نفت و فعالیت شرکت إکسون است که تشدید و تراکم فعالیت، ممکن است منجر به توقف کامل صادرات نفت شود.

اما همه فریادهای تهدیدآمیز بارزانی به پشتوانه نیروی نظامی خود، در فضای بسیارناخوشایند کنونی دود شده است. فضایی که پس از مقابله موفق پیشمرگه با داعش در سال 2014 و تسلط آن بر برخی مناطق و در رأس آنها سنجار از توابع استان موصل، اخیرا گریبان این نیروی نظامی بارزانی را گرفته است. ستاره پیشمرگه اکنون افول کرده و از یک حامی و پشتیبان طبیعی شکل گرفته بر اساس تفکر صهیونیستی به یک نیروی نیازمند حمایت دائمی از جانب آمریکا در آموزش و تجهیزات بدل شده است و بنابراین باید گفت که ایدئولوژی تفوق صهیونیستی که پیشمرگه بر اساس آن بنیان گذاشته شد در حال سقوط و نابودی است.

با این حال رسانه های وابسته به بارزانی ، دو روز قبل از برگزاری همه پرسی مجبور شدند که پرده از نامه  وزیر خارجه آمریکا که سابقا ریاست شرکت نفتی إکسون را هم عهده دار بوده است بردارند. نامه ای که در تاریخ 23 سپتامبر به بارزانی ارسال شده و به نظر میرسد که بارزانی را بر انجام همه پرسی و عدم لغو و یا به تأخیر انداختن آن تشویق و ترغیب کرده است. تیلرسون در این نامه بر این نکته تأکید کرده است که آمریکا حقوق کردها را پس از یکسال گفتگو با بغداد، در راستای اجرای ماده 140 و تعیین مرزهای سنجق کردستان و بر اساس راهکارهای موجود در ماده 140 ، تضمین خواهد کرد؛ خواه این امر مربوط به فدرالیسم واقعی و معمول، یا نوعی کنفدرالیسم و یا استقلال باشد.

هرچند واقف هستیم که بغداد در دفاع از وحدت، استقلال و حاکمیت خود، بطور جدی مورد حمایت و پشتیبانی  ایران و متحدینش یعنی سوریه و حزب الله  قرار دارد، اما نسبت به ترکیه باید محتاط بود، چرا که اطمینانی به مواضع ترکیه وجود ندارد، همچنین جایی برای بحث پیرامون معامله “فاوست” با بارزانی نیز وجود ندارد؛ چرا که هرگونه چانه زنی در این جا به معنی ضعف دولت مرکزی در انسجام استراتژیک وعجز آن در اتخاذ موضع مناسب و با مانور مؤثر محسوب می شود.

کارشناس و استراتژیست آمریکایی ” جوزف نای” هشدار داده است که دولت ترامپ در قرار دادن سنجق، به عنوان پناهگاهی برای نیروی سیاسی و نظامی کردستان عراق شکست خورده است و باید مراقب باشد که در تله ای دیگر گرفتار نشود. این تحلیل درست نقطه مقابل دیدگاه استراتژیست آمریکایی یعنی “کیندلبرگر” قرار دارد که اعتقاد داشت دولت حیدر العبادی ضعیف تر از آن است که بتواند خارج از اراده نیروهای اشغالگر عمل کند.

اما در روز یکشنبه 15 اکتبر، دو دفتر سیاسی حزب بارزانی و اتحادیه میهنی در دوکان، سلیمانیه و با حضور رئیس جمهور عراق “فؤاد معصوم” و رئیس سنجق کردستان یعنی “مسعود بارزانی” نشستی را برگزار کردند. در نتیجه این نشست 5 پیام به دولت مرکزی عراق ارسال شد؛ از جمله آنها می توان به عدم لغو نتایج همه پرسی و تمایل به مذاکرات بی قید و شرط تحت نظارت ناظران بین المللی اشاره کرد. آیا امکان پیش بینی عواقب این تشدید اظهارات وجود دارد؟ و یا می توان آن را مانوری جهت حفظ وجهه “مسعود بارزانی” و تحقق خواسته های اشغالگر در تقسیم راه حل های بحران قلمداد کرد که هم اکنون بر روی کرکوک و نفت آن متمرکز شده است؟ چرا که به اذعان همگان کرکوک و نفت آن گره اصلی در درگیری های کنونی محسوب می شود.

وضعیت فعلی به طور عمده با موضع متعهدانه مردمی و نبرد سرنوشت ساز آنها در برابر اشغالگری آمریکا، در ارتباط است که آنرا اساس تمام مصیبت ها و شرارت های موجود می دانند. و بارزانی نیز در واقع بر روی اشغال و اختلافات ساختاری سرمایه گذاری کرده است و ضرورتی بر بازگرداندن انسجام تاریخی عراق عرب نمی بیند و معتقد است که دوره خانواده گسترده و پدرسالاری سپری شده است.

 

 


**
 مسئولیت صحت و سقم مطالب موجود در یادداشت ها، مقالات و مصاحبه های منتشر شده در سایت به عهده نویسنده بوده و انتشار آنها الزاما به معنی تایید مطلب یا بیانگر دیدگاه های موسسه نمی باشد.