عراق، آمریکا و خاورمیانۀ جدید

خاورمیانۀ جدید

(آنتونی کوردسمن؛ مرکز مطالعات استراتژیک و بین‌المللی)

آنتونی کوردسمن، تحلیلگر امنیت ملی و مشاور غیررسمی مقامات و فرماندهان ارشد آمریکا در افغانستان و عراق، در گزارشی ۲۲صفحه‌ای دربارۀ لزوم توجه آمریکا به عراق می­نویسد و اعتقاد دارد عراق بخشِ اصلی ساختار امنیتی آیندۀ خاورمیانه است. نویسنده در این گزارش خاطرنشان می‌کند که «جنگ طولانی» در عراق علیه داعش و جنبش‌های افراطی، خلافت داعش را از بین برده است و آمریکا نمی‌تواند تحولات بعد از آن را نادیده بگیرد؛ چراکه عراق همچنان مزیت استراتژیک اصلی است که با تهدید جدی از سوی ایران مواجه است. همچنین از دیدگاه وی، عراق کشوری است که آمریکا به ایجاد مشارکت استراتژیک جدید با آن نیاز دارد. اهمیت راهبردی عراق بسیار روشن است. عراق با دارابودن 145 میلیارد بشکه ذخایر نفت خام، 17 درصد از ذخایر اثبات‌شده در خاورمیانه و 8 درصد از ذخایر جهانی را تشکیل می‌دهد. عراق نه‌تنها از نظر استراتژیک مهم است، بلکه موقعیتش بین ایران و سوریۀ وابسته به روسیه، تأثیر عمده‌ای بر ثبات خلیج‌فارس و شام خواهد گذاشت. در ادامه به محورهای اصلی این گزارش اشاره می‌شود.

گزینه‌های همکاری استراتژیک آمریکا با عراق

آمریکا در جریان گفت‌وگویی راهبردی که با دولت عراق در 26ژوئیه2021 انجام داد، پذیرفت نیروهای خود را تا 31دسامبر2021، از عراق خارج کند. واشنگتن این کار را به‌دلیل شکست کامل داعش و افراط‌گرایی؛ مواجه‌نبودن عراق با تهدیدهای ایران، سوریه و ترکیه؛ توانایی روی‌پاایستادن نیروهای امنیتی و نظامی یا به‌دلیل ثبات در سیاست، حکومت و اقتصاد عراق انجام نداده است. واشنگتن به‌دلیل مخالفت جناح‌های سیاسی داخل با حضور آمریکا در عراق، حملات نیروهای بسیج مردمی عراق که با ایران ارتباط دارند و همچنین به‌سبب واکنش شیعیان عراق به‌دنبال شهادت سردار قاسم سلیمانی و ابومهدی المهندس توسط آمریکا موافقت کرد بخش عمده‌ای از نیروهای خود را از عراق خارج کند.

هنوز آمریکا از طریق آموزش و کمک به نیروهای نظامی در عراق نقش ایفا می‌کند. این اقدام، آمریکا را از ارائۀ کمک‌های نظامی و اقتصادی منع نمی‌کند و در صورتی که دولت عراق در آینده از آمریکا کمک بخواهد، واشنگتن از اعزام نیروها برای حمایت از عراق جلوگیری نخواهد کرد. بنابراین، آمریکا با سه گزینه برای شکل‌دهی به روابط استراتژیک با عراق در آینده مواجه است:

اول اینکه آمریکا می‌تواند با عراق به‌عنوان شریک استراتژیک که با تهدیدات ایران، ترکیه، سوریه و بقایای داعش و دیگر گروه‌های افراطی مواجه است، همکاری کند. آمریکا با ارائۀ کمک‌های نظامی و اقتصادی به عراق می‌تواند به این کشور کمک کند روی پای خود بایستد و به کشوری باثبات و کاملاً کارآمد تبدیل شود؛ ولی چنین اقدامی به کمک‌های خارجی آمریکا و سایر کشورها برای ایجاد دولت قوی‌تر، متحدتر و مؤثرتر در عراق و همچنین تا حدی به وحدت و همکاری سیاسی بین سنّی‌ها و شیعیان عراق و نیز بین اعراب و کُردها نیاز دارد که در حال حاضر وجود ندارد.

دوم اینکه آمریکا ممکن است به ایجاد شکل جدید و معنی‌دار مشارکت استراتژیک با عراق موفق نشود و این، خطر تزلزل و تقسیم عراق یا تبدیل‌شدنش به میدان نبرد استراتژیک برای همسایگانش را به دنبال دارد. این وضعیت محتمل‌ترین وضعیت برای آیندۀ عراق است. در چنین آینده‌ای، ایران تمام مناطق شیعه‌نشین را تحت‌نفوذ خود قرار می‌دهد، ترکیه بر کُردهای شمال عراق فشار وارد می‌کند و سنّی‌ها نیز از دولت‌های عرب سنّی و عناصر داعش یا شکل دیگری از تندروهای سنّی حمایت خواهند کرد. آمریکا دولت عراق را با نیروهای نظامی و امنیتی و همچنین نیروهای بسیج مردمی شیعۀ تحت‌حمایت ایران که برای کسب قدرت رقابت می‌کنند، رها می‌کند. به‌تبع آن، ایران نیز آزادانه می‌تواند از طریق عراق به سوریه برسد.

سوم اینکه آمریکا ممکن است در عمل شکست بخورد و عراق تحت‌سلطۀ ایران قرار گیرد. عراق ممکن است تجزیه شود؛ به‌نحوی که ایران تا حد زیادی مناطق شیعه‌نشین، بغداد، مسیرهای اصلی ترانزیت از طریق جنوب، نیروهای بسیج مردمی و احتمالاً ارتش آن را تحت‌کنترل خود قرار دهد. بعید به نظر می‌رسد که هرگونه محور سیاسی کامل بین ایران و سوریه ایجاد شود؛ اما این روابط می‌تواند به‌اندازه‌ای نزدیک شود که تهدید اصلی امنیتی برای ثبات منطقه و شرکای استراتژیک عرب اسرائیل و آمریکا ایجاد کند.

مشارکت راهبردی برای ایجاد عراق مستقل و قوی

پُرواضح است که گزینۀ اول مطلوب‌تر است؛ اما آمریکا با دو چالش عمده روبه‌روست که عمدتاً به سیاست و دولت عراق برمی‌گردد. آنچه آمریکا باید از «جنگ طولانی» در افغانستان و تلاش‌های قبلی خود در عراق درس عبرت بگیرد، این است که آمریکا نمی‌تواند به ملت ناتوان از کمک‌رسانی به خود یاری رساند. در حال حاضر، این موضوعی مهم در مواجهه با عراق است. از سال 2003، عراق در قالب دسته‌بندی‌های قومی، فرقه‌ای، منطقه‌ای و گاهی قبیله‌ای تجزیه شده است. دولت عراق ابتدا باید میراث حملۀ آمریکا در سال 2003 و تلاش‌های ناموفق آمریکا در ملت‌سازی را حل کند. به‌طور کلی، عراق باید از دورۀ بی‌ثباتی سیاسی، بحران، جنگی که با پاک‌سازی صدام از جنبش بعث و جنگ ایران و عراق در سال‌های 1980-1988 آغاز شد و نیز از اشکال مختلف تهدیدهای باقی‌مانده از داعش خلاصی یابد و به آرامش برسد. عراق در حال حاضر، بیش از چهار دهه است که «دولت شکننده» تلقی می‌شود.

دولت عراق به‌قدری آشفته است که وظایفش را به‌سختی انجام می‌دهد. جناح‌گرایی و نیز منافع شخصی و فساد، پیامدهایی همچون تهدید ثبات دولت فدرال، جلوگیری از دستیابی مردم عراق به خدمات عمومی، افزایش فقر و بیکاری و به‌طور کلی بحران اقتصادی را به دنبال دارد. ازاین‌رو، سیاست امنیتی آمریکا باید فشارهای سیاسی و اقتصادی و تهدیدهایی را که عراق از سوی ایران با آن‌ها مواجه است و به‌اندازۀ تهدیدات امنیتی جدی است، در ایجاد روابط امنیتی آیندۀ خود با عراق موردتوجه قرار دهد.

در حوزۀ نظامی هم عراق با چالش‌هایی مواجه است. مشکلاتی که نیروهای عراقی در بازیابی اثربخششان با آن روبه‌رو هستند، بیشتر مربوط به سازمان‌دهی مجدد، نوسازی و برنامه‌ریزی مؤثر است تا اینکه به مشکلات بسیار عمیق‌تر در آموزش و توانایی مواجهه با فناوری مدرن مربوط شود. با این حال، عراق به رهبری سیاسی مؤثرتر و حداقل سه تا پنج سال کمک، آموزش و پشتیبانی خارجی نیاز دارد تا بتواند با تأثیرگذاری کامل، بقایای داعش را شکست دهد و قابلیت بازدارندگی و دفاعی مؤثری برای مقابله با ایران، سوریه و ترکیه ایجاد کند.

ارائۀ کمک‌ها برای رفع نیازهای امریکا و عراق

آمریکا نمی‌تواند مشکلات عراق را در زمینۀ حکمرانی، امنیت و اقتصاد حل کند. با این حال می‌تواند در تمام این زمینه‌ها به عراق کمک کند. آمریکا می‌تواند با سایر کشورهای عربی کمک‌کننده همکاری نماید و همچنین می‌تواند کمک‌ها را به پیشرفت عراق در ایجاد حکمرانی یکپارچه‌تر، مؤثرتر و پاک‌دست‌تر منوط کند. شانس موفقیت در این شرایط هنوز نامشخص است؛ اما آمریکا باید درک کند که مشکلات عراق به‌اندازۀ دیگر مشارکت‌های استراتژیک موجود جدی است.

تمرکز بر عراق مستقل و قوی

آمریکا باید تلاش‌های خود را برای کمک به ایجاد عراق قوی و مستقل متمرکز کند. این تلاش‌ها نباید به ایجاد شریک استراتژیک مرتبط با برخی از ساختارهای امنیتی که منافع امنیتی آمریکا را تأمین می‌کند و مستقیماً با ایران مقابله می‌نماید، معطوف شود. این یگانه راهی است که دولت عراق می‌تواند حمایت سیاسی مردمی و جناحی کافی را برای چنین مشارکتی به دست آورد. آمریکا هنوز هم ممکن است برای مقابله با مداخلۀ ایران یا سایر کشورهای خارجی از عراق حمایت کند؛ اما هرگونه کمک اقتصادی و امنیتی در کوتاه‌مدت باید به‌وضوح در جهت کمک به عراق باشد. مردم عراق باید ببینند که این کمک‌ها واقعاً به آن‌ها یاری می‌رساند تا کشوری مستقل‌تر و قوی‌تر ایجاد کنند. چنین عملکردی به عراق کمک می‌کند از جنگ جلوگیری کند.

این رویکرد در کمک‌کردن، عملی‌ترین حالت برای خدمت به منافع ملی عراق و آمریکاست. عراقِ مستقل با این کمک‌ها، بیشترین تلاش را برای جلوگیری از فشارهای ایران، ترکیه و سوریه انجام خواهد داد. عراق قوی‌تر می‌تواند به‌طور بالقوه از کمک کشورهایی مانند اردن، مصر و عربستان سعودی بهره‌مند شود. همچنین، عراق قوی‌تر و متحدتر بهترین راه برای مقابله با بقایای داعش و برخی از تهدیدهای افراطی جدید است. این شیوۀ عمل، نسبت به حضور آمریکا یا دیگر نیروهای نظامی خارجی، کمتر تحریک‌آمیز است.

الزام عراق به استفادۀ مؤثرتر از کمک‌ها

دولت عراق باید نشان دهد که به‌اندازۀ کافی قوی است تا برنامه‌های واقع‌بینانه‌ای را برای کمک‌های امنیتی و اقتصادی و همچنین تلاش برای توسعۀ حکومت قوی‌تر ایجاد کند. این دولت باید نشان دهد که حداقل مایل است برای کمک به خودش تلاش کند و مبانی نهادی این کار را، هم از نظر ایجاد برنامه‌های تفصیلی و هم از نظر تعیین مهلت‌های زمانی مشخص برای بررسی، به‌روزرسانی و ارائۀ گزارش‌های سودمند و شفاف دارد. عراقی‌ها باید به این باور برسند که کمک‌های نظامی، اقتصادی و مدنی به‌نفع همۀ مردم عراق است و صرفاً به یک قومیت، فرقه یا منطقۀ خاص تعلق ندارد.

کمک‌های مشروط به ارائۀ بررسی‌ها و گزارش‌های سالیانه

شرطی‌سازی و شفاف‌سازی کمک‌ها یکی از مراحل کلیدی محسوب می‌شود. نشان‌دادن کمک‌ها به عموم مردم عراق و نحوۀ استفاده از آن مهم است. قطع کمک‌ها در صورت ناکارآمدی مقامات و افسران عراقی و نیز نام‌بردن از اسامی آن‌ها به همان اندازه مهم است. مقامات و پیمان‌کاران فاسد باید به‌طور علنی مجازات شوند. آن‌ها همچنین باید از سوی کشورهای کمک‌کننده تحت‌فشار قرار بگیرند. افشاگری علیه آن‌ها در نزد افکار عمومی بین‌المللی و محرومیت آن‌ها و خانواده‌شان از اخذ ویزا و امتیازات ترانزیتی می‌تواند از جمله راه‌های مقابله با بدترین موارد فساد باشد.

بهره‌گیری از رویکرد ائتلافی و بین‌المللی

در صورت امکان، آمریکا باید به‌دنبال ایجاد ائتلافی بین‌المللی باشد. با توجه به ناکامی یوناما (UNAMA) به‌عنوان هماهنگ‌کنندۀ کمک‌ها در افغانستان و دشواری در انجام برخی از اقدامات بین‌المللی منسجم، این توصی‌ایه نامطمئن است. با این حال، ناتو نمونه‌ای بسیار موفق‌تر است و آمریکا حداقل باید ناتو را به‌عنوان هستۀ اصلی آموزش و کمک‌های امنیتی در نظر بگیرد تا نشان دهد واشنگتن به‌دنبال کمک به عراق است و نمی‌خواهد بر آن تسلط یابد. بانک جهانی نیز زمانی که به تیم‌های فعال یک کشور متکی بوده است، در برنامه‌ریزی و مدیریت کمک‌های اقتصادی بسیار موفق‌تر عمل کرده است.

عراق و چالش‌های گسترده‌تر در منطقه

هیچ‌کس نمی‌تواند تضمین دهد که آمریکا می‌تواند در عراق موفق شود یا خطر ارائۀ کمک را به حداقل برساند. عراق فقط جایی است که آمریکا باید در آن تلاش کند مشارکت استراتژیک بهتری را در خاورمیانه توسعه دهد. آمریکا با تهدیدات بسیاری در منطقه روبه‌روست که باید از منابع خود به صورت عاقلانه استفاده کند. در حالی که اخیراً آمریکا بر داعش و مبارزه با تروریسم در عراق تمرکز کرده است، تهدید تسلط ایران بر یک بخش یا تمام عراق نیز در دهۀ گذشته، حداقل به همان اندازه، مهم بوده است.

در صورتی که آمریکا بتواند شکل جدیدی از مشارکت استراتژیک را با عراق ایجاد کند، ایران برندۀ واقعی نبرد طولانی آمریکا با افراط‌گرایان اسلامی و داعش از سال 2005 تا به امروز خواهد بود. ایران عامل اصلی در بیرون‌راندن نیروهای نظامی آمریکا از عراق است و این کشور نفوذ زیادی در سیاست، حکومت، نیروهای دولتی و بسیاری از گروه‌های شیعۀ عراق دارد. برنامۀ جامع اقدام مشترک (JCPOA) نیز به تهدید ایران پایان نمی‌دهد. وضعیت کلی امنیت در منطقه، هم بر امنیت و ثبات عراق و هم بر منافع استراتژیک آمریکا، تأثیر می‌گذارد.

ویرانه‌های ناشی از حاکمیت و توسعه در لبنان، به‌طور نسبی، حزب‌الله را قدرتمندتر ساخته است. اگر نیروهای حامی بشار اسد بتوانند کنترل منطقۀ ادلب را به دست بگیرند، سوریه تحت‌هدایت بشار اسد تهدیدی فزاینده خواهد بود. جاه‌طلبی‌ها و بی‌ثباتی‌های ترکیه همچنان در حال رشد است و این امر بر سوریه و عراق تأثیر می‌گذارد. یمن در بهترین حالت در آشفتگی ناپایدار باقی می‌ماند و جنگ نیز احتمالاً ادامه می‌یابد. روسیه و چین نیز از نظر حضور و فروش تسلیحات، تهدیدی فزاینده‌ ایجاد خواهند کرد. خطر برخی درگیری‌ها در اقیانوس آرام که اقیانوس هند و خلیج‌فارس را تحت‌تأثیر قرار می‌دهد، همچنان در حال افزایش است.

این مسائل امنیتی، طی چند سال آینده، کل ساختار امنیتی خاورمیانه را تغییر خواهد داد و آن‌ها تنها بخشی از داستان هستند. عربستان سعودی، امارات متحده عربی و قطر ممکن است همچنان از درآمدهای نفتی کافی برخوردار باشند تا بتوانند از تأثیر ترکیبی رشد گستردۀ جمعیت و تلاش‌های توسعه‌ای ناموفق جلوگیری کنند. تقریباً بقیۀ واحدهای سیاسی، از جمله مراکش، الجزایر، لیبی، مصر، غزه، کرانۀ باختری، اردن، کویت، بحرین، عمان و یمن، در ایجاد ساختار حکمرانی مؤثر، ثبات سیاسی و تأمین نیازهای اقتصادی برای همۀ مردم با چالش‌های بزرگی روبه‌رو هستند. اکثر دولت‌های منطقه در میانۀ اختلافات قومی، فرقه‌ای، منطقه‌ای، قبیله‌ای و همچنین نابرابری و فساد گرفتارند. بسیاری از دولت‌ها با سرکوب، فساد، تبعیض نژادی و جناح‌بندی، تنش و خشونت سیاسی را افزایش می‌دهند. آن‌ها همچنین جنبش‌ها و ایدئولوژی‌های تروریستی و افراطی را ایجاد می‌کنند.

از این منظر، عراق برای آمریکا، عراقی‌ها و جهان هشدار است. تمرکز بر تروریسم و ​​تهدیدات منطقه‌ای، در بهترین حالت، علائم بیماری را درمان می‌کند و خودِ بیماری همچنان باقی است. خاورمیانه در حال نزدیک‌شدن به وضعیتی با بحران تقریباً دائمی است. عراق تنها یک بخش از این بحران است؛ اما در عین حال، نمادی از مشکلات در سطح منطقه است که نمی‌توان آن را به حال خود رها کرد. مسئلۀ واقعی، درگیری‌ها و بحران‌های محدود امروز نیست؛ بلکه مشکل، ساختار اصلی بسیاری از دولت‌هاست و نوع مناسب مشارکت استراتژیک آمریکا و عراق حداقل می‌تواند آغاز راهی نو باشد.

قابل‌دسترسی در :

https://b2n.ir/w58833

مسئولیت صحت و سقم مطالب موجود در یادداشت‌ها، مقالات و مصاحبه‌های منتشرشده در سایت به‌عهدۀ نویسنده است و انتشار آن‌ها الزاماً به‌معنای تأیید مطلب یا بیانگر دیدگاه‌های مؤسسه نیست.