“رقابت­‌های درونی شورای همکاری خلیج فارس در قلب فلسطین”؛ موران زاگا/ انستیتو خاورمیانه

“رقابت‌­های درونی شورای همکاری خلیج فارس در قلب فلسطین

موران زاگا/ انستیتو خاورمیانه

ترجمه: مؤسسه آینده‌پژوهی جهان اسلام 

ما در مورد روابط فلسطینی‌­ها و کشورهای حوزه خلیج فارس چیز زیادی نمی­‌دانیم؛بیشتر زمانی اسم آنان را می­‌شنویم که بحثی در مورد مسئله‌­ی فلسطین و اسرائیل در میان باشد. زمانی‌که این کشورها پس از افزایش تنش‌­ها بین طرفین، تلاش می­‌کنند در نقش میانجی با ارائه‌ی طرح‌­هایی، آتش­‌بس برقرار یا نام خود را به‌عنوان بخشی از یک طرح صلح فلسطینی­-اسرائیلی مطرح کنند. با این‌حال، هنگامی‌که اسرائیل از معادله خارج می‌شود، دخالت کشورهای حاشیه­‌ی خلیج فارس در کرانه باختری و غزه تاحد زیادی در حاشیه قرار می­‌گیرد و رسانه­‌ها کم‌تر به آن می‌­پردازند و چندان مورد علاقه­‌ی آن­‌ها قرار نمی­‌گیرد. چرا محمود عباس، رئیس دولت خودگردان فلسطین و مسافر دائم خلیج فارس، امارات را تحریم می‌کند و از سفر به این کشور امتناع می­‌ورزد؟ چگونه قطر، یکی از سرسخت‌­ترین حامیان حماس، به متحدی مهم برای عباس تبدیل می­‌شود؟ چگونه می‌توان تفاوت بین حمایت گسترده اقتصادی عربستان سعودی از فلسطینی­‌ها و عدم موفقیت در منافع خود در این عرصه را توضیح داد؟ پاسخ به این سؤال­‌ها پیچیدگی روابط خلیج فارس و فلسطین را روشن می­‌کند و از آن طریق می­‌توان به رقابت‌­های درونی بین کشورهای حاشیه خلیج فارس پی­ برد. 

در یک دهه گذشته، شکاف­‌هایی جدی میان کشورهای حوزه خلیج فارس ایجاد شده است؛ در واقع، خلیج فارس اکنون به سه بلوک مختلف تقسیم شده است. در یک سو قطر قرار دارد- که به‌دنبال محاصره دیپلماتیک و اقتصادی که در ژوئن سال 2017 توسط عربستان، امارات، بحرین و مصر بر آن تحمیل شد- به ایران و ترکیه نزدیک­‌تر شده است. بلوک دوم نشان­ دهنده اتحاد فزاینده بین عربستان سعودی، امارات و بحرین است. سوم، بلوک بی‌طرف عمان و کویت است که تصمیم گرفته­‌اند تا خود را از تنش‌­های بین همسایگان جدا کنند. این تقسیم‌بندی یکی از کلیدهای درک سیاست خارجی کشورهای حوزه خلیج فارس، به‌ویژه روابط آن­‌ها با رهبری و مردم فلسطین است. یکی از مهم‌ترین پیامدهای این شکاف‌­های داخلی بین کشورهای خلیج فارس، رشد فزاینده رقابت در سیاست خارجی آن‌­ها است که نه تنها بر روابط بین بلوک‌­ها، بلکه در درون آن­‌ها نیز تأثیر می‌گذارد.

مشارکت کشورهای حاشیه خلیج فارس در امور مربوط به فلسطین طیف متنوعی از اقدامات از جمله پشتیبانی اقتصادی، ارائه پشتوانه سیاسی برای بازیگران مختلف فلسطینی، میزبانی از چهره­‌های فلسطینی (مانند رهبران حماس در قطر و محمد دحلان در امارات) و تلاش‌­های گاه ­به­ گاه برای پادرمیانی را شامل می­‌شود. در واقع کشورهای حاشیه خلیج فارس برای تقویت جایگاه خود به‌عنوان رهبران با نفوذ در جهان عرب و در میان مسلمانان از حضور خود در فلسطین بهره می­‌گیرند. این امر به‌ویژه در مورد عربستان سعودی­، قطر و امارات که از زمان بهار عربی سیاست خارجی نیرومند و تحریک‌آمیزی را برای گسترش نفوذ خود در خارج از کشور اتخاذ کرده‌­اند، صدق می­‌کند. در عرصه فلسطین­، قطر حضور خود را در غزه افزایش داد. عربستان سعودی تلاش‌­های خود را برای ارتقاء طرح­‌های منطقه­‌ای، گاه حتی بدون حمایت فلسطین، گسترش داد و امارات متحده عربی فرصت­‌های بی‌شماری را برای استفاده از متحد نزدیک خود، مصر برای دست‌یابی به جایگاهی مستحکم در فلسطین ایجاد کرد.

کشورهای حاشیه خلیج فارس از طریق پشتیبانی گسترده خود از احزاب سیاسی مختلف و سران محلی، تأثیر چشم‌گیری بر فرآیندهای رهبری در فلسطین داشته­‌اند که البته عمدتاً منعکس کننده اختلافات درونی خودشان است. در همان روزی که همسایگان قطر اعلام كردند كه روابط دیپلماتیک خود را با آن کشور قطع می­‌كنند عادل الجبیر وزیر امور خارجه عربستان در مصاحبه­‌ای رسانه‌­ای گفت که قطر با حمایت از حماس و اخوان المسلمین، باعث تضعیف دولت خودگردان فلسطین شده است. بیانیه وی برجسته کننده‌­ی این موضوع است که چگونه رقابت­‌های کشورهای خلیج فارس با هدف فلسطین و با استفاده از سیاست داخلی این کشور به کار می­‌رود تا منجر به ارتقای منافع آن­‌ها شود. رقابت­‌هایی که باعث شده است تا منطقه خلیج فارس در مواضع سیاسی و ایدئولوژیک، به دو قطب تقسیم شود.

طی دو سال و نیم گذشته خصومت بین قطر و امارات غیرقابل انکار بوده است؛ هنگامی‌که قطر در انتقال کمک­‌های مالی به غزه با محدودیت­‌های لجستیکی روبه‌رو شد، رهبری امارات، اقداماتی در جهت همکاری غیرمعمول با مقامات ارشد حماس در غزه از جمله یحيى السنوار صورت داد. امارات متحده عربی نسبت به گذشته مبلغ بیشتری را به حماس منتقل کرد و حتی در مذاکرات چند جانبه در قاهره با مصر، نمایندگان دحلان و حماس نیز دعوت شدند؛ البته هنوز هم بسیاری از تلاش­‌های امارات برای گسترش نقش خود در این زمینه در پشت صحنه اتفاق می‌افتد. در سال 2018، در حالی‌که ظاهراً قطر از تظاهرات اعتراضات راهپیمایی بازگشت در امتداد حصار امنیتی، که هزاران فلسطینی در آن شرکت داشتند، حمایت و تأمین مالی می­‌کرد، نمایندگان رسمی عالی‌رتبه امارات متحده عربی، دیدارهای خود از مصر را افزایش داده و احتمالاً به‌دنبال گزینه­‌هایی برای میانجی‌گری بین طرفین درگیری بودند.

ایفای نقش واسطه یک ابزار مهم سیاسی در خلیج فارس به‌حساب می‌­آید و به‌عنوان عاملی تأثیرگذار در عرصه­‌ی منطقه­‌ای شناخته می­‌شود؛ نقش­‌آفرینی به‌عنوان واسطه در هر دور از خشونت­‌ها در غزه، آشکارا رقابت بین قطر و مصر را نمایان می­‌کند. هر دو کشور برای رهبری یک فرآیند دیپلماتیک واحد، به سمت حماس متمایل شده‌­اند. حمایت­‌های گسترده­‌ی قطر از اخوان المسلمین در مصر در زمان رئیس جمهور پیشین محمد مرسی و در جریان اعتراضاتی که منجر به قدرت رسیدن وی شد، برای ایجاد خصومت فعلی بین مصر تحت ریاست جمهوری عبدالفتاح السیسی و قطر کافی است. با این نگاه، درک این موضوع که چگونه شکاف دوحه-قاهره و اتحاد امارات با مصر فرصتی را برای ابوظبی ایجاد کرد تا رقابت خود با قطر را به عرصه فلسطین گسترش دهد، آسان‌تر می­‌شود.

بازی در نقش میانجی به همین‌جا ختم نمی­‌شود؛عمان پس از مدت کوتاهی از سفر رئیس جمهور عباس به این کشور، از بنیامین نتانیاهو برای آن­‌چه تلاش برای هموار کردن مسیر گفت‌­و­گوی دیپلماتیک بین دو طرف خوانده شد، میزبانی کرد. در مورد بحرین، اگرچه منامه نشستی اقتصادی را برای ابتکار صلح ایالات متحده در مورد منازعات اسرائیلی-فلسطینی، موسوم به “معامله قرن” برگزار کرد، کم‌تر درباره روابط این کشور با فلسطینی­‌ها شنیده می­‌شود. در متن رفتار بازیگران خلیج فارس، سیاست میانجی‌گری از یک سو وجود مراکز قدرت و نفوذ متعدد و از سوی دیگر محدودیت­‌هایی که تحت آن قدرت و تأثیرگذاری سنجیده می­‌شود را برجسته می­‌کند. در حال حاضر فلسطینی‌­ها در انتخاب بازیگرانی که آن­‌ها را مناسب­‌ترین دوست خود می­‌دانند، گزینه­‌های زیادی دارند، به‌همین دلیل موفقیت عمان در میزبانی از عباس در چارچوب یک فرآیند مذاکره اختیاری، هرچند مقدماتی، حاکی از محدودیت‌های نفوذ سعودی­‌ها در زمین بازی فلسطین است. نزدیک به چهار دهه، عربستان سعودی برنامه­‌های صلح را آغاز كرده و پیشنهادهای متعددی برای وساطت در مناقشه اسرائیل و فلسطین را ارائه کرده است، اما علی‌رغم قدرت سیاسی چشم‌گیر خود در خاورمیانه، نتوانسته پیشنهادات خود را عملی كند.

باتوجه به تشدید رقابت­‌ها در بین کشورهای حوزه خلیج فارس در قلب فلسطین، رهبری این کشور، نقش مهمی در شکل­‌دهی به روابط خود با پادشاهان خلیج فارس بازی کرده است؛ اگرچه تصمیم امارات برای کنار آمدن با دحلان در مواجهه با قطر سودمند بود و دسترسی به غزه را فراهم کرد، اما در عین‌حال عباس، بزرگ‌ترین رقیب سیاسی دحلان، را به قطر نزدیک کرد. گفتنی است عباس در سال 2011 از بازدید از امارات امتناع ورزید. قطر اما برای تقویت حماس اقدامات زیادی انجام داده است؛ علی‌رغم منافع متضاد، رهبری حزب عدالت و توسعه هنوز قطر را یكی از متعهدترین طرفداران خود می­‌داند. در مورد ارسال کمک به فلسطین، نکته حائز توجه این است که برخلاف امارات كه كمك­‌های خود را از طریق هلال احمر و سازمان­‌های بین­‌المللی به کرانه باختری منتقل می­‌كند، قطر حمایت اقتصادی مستقیمی را از طرف فلسطینی انجام می­‌دهد.

اما در مورد عربستان سعودی، به نظر می‌­رسد اعتراضات مداوم عباس مبنی بر حمایت ریاض از طرح صلح آمریكایی، سرانجام منجر به تغییر در سیاست خارجی عربستان سعودی نسبت به فلسطینی­‌ها و ماهیت منازعات این کشور با اسرائیل شده است. در جلسه‌ای در ماه نوامبر بین عباس، ملک سلمان و ولیعهد او محمدبن سلمان برگزار شد، هر سه تصمیم به ایجاد كمیته‌­ی اقتصادی مشترکی برای توسعه‌ی پروژه‌­های مشاركتی در بخش تجارت گرفتند. این اقدام نشان‌گر درک عربستان سعودی از این موضوع است که بهترین راه برای افزایش مشارکت خود در حوزه فلسطین، انجام اقدامات عملی، ملموس و قابل دست‌یابی است نه ابتکارات بی­‌نتیجه­‌ی دیپلماتیک.

در حالی‌که کشورهای منطقه تحت‌تأثیر بهار عربی همچنان به اولویت­‌ها و نگرانی‌­های داخلی خود توجه می­‌کنند و فلسطینی‌­ها به آمریکایی‌ها پشت کرده‌­اند، اکنون کشورهای حوزه خلیج فارس بیش از گذشته در عرصه فلسطین نقش‌آفرینی می­‌کنند. این کشورها برای ایجاد بستری گسترده برای مشارکت هرچه بیشتر در آینده، از طریق اجرای پروژه‌های مشترک اقتصادی، ایجاد وابستگی و تلاش برای مشارکت در روند انتخاب رهبران سیاسی احتمالی آینده، سرمایه­‌گذاری قابل توجهی کرده‌­اند؛ بنابراین روشن است که درک سیاست امروز فلسطین، بدون تحلیل نقش و جایگاه رو به گسترش کشورهای عرب حاشیه­‌ی خلیج فارس در این کشور امکان­‌پذیر نیست.  

 

**مسئولیت صحت و سقم مطالب موجود در یادداشت‌ها، مقالات و مصاحبه‌های منتشر شده در سایت به عهده نویسنده بوده و انتشار آنها الزاماً به معنی تأیید مطلب یا بیانگر دیدگاه‌های موسسه نیست.