دیپلماسی اجبار آمریکا علیه ایران و دلایل ناکامی آن

 

 

دیپلماسی اجبار آمریکا علیه ایران و دلایل ناکامی آن

موسسه آینده پژوهی جهان اسلام

در سال 2018، دولت ترامپ از توافق چند جانبه هسته­ای 2015 با ایران (برنامه جامع اقدام مشترک  یا همان برجام) کناره گیری کرد و از اواسط سال 2019 اقدامات بسیاری را برای اعمال “فشار حداکثری” بر ایران انجام داده است. برجام یکی از مهم ­ترین دست آوردهای دولت باراک اوباما بود. با این حال بسیاری از جمهوری ­خواهان و به ویژه دونالد ترامپ آن را یک شکست برای ایالات متحده آمریکا می­ دانستند. خصومت دولت ترامپ با برجام بخشی از یک سیاست گسترده تر برای مقابله نفوذ ایران در منطقه و وادار کردن آن به عقب نشینی بود. و به همین دلیل بود که پس انتخاب شدن به عنوان رئیس جمهور، به سرعت تحکیم روابط ایالات متحده با اسرائیل و عربستان سعودی دو کشور مخالف ایران در منطقه را در دستور کار خود قرار داد. اقدامات ترامپ به اینجا ختم نشده و در طی سال 2019 چندین اقدام دیگر نیز برای مقابه با ایران انجام داد. به عنوان مثال در 8 آوریل 2019، دولت آمریکا، سپاه پاسداران انقلاب اسلامی را به عنوان سازمان تروریستی خارجی (FTO) معرفی کرد. در 2 می همین سال دولت آمریکا به استثنای خرید نفت از ایران پایان داد. هدف از کار به صفر رساندن صادرات نفت ایران بود. در تاریخ 5 می 2019 با استناد به گزارش هایی مبنی بر اینکه ایران و یا متحدانش ممکن است در حال آماده سازی برای حمله به پرسنل یا تاسیسات آمریکایی باشند، جان بولتون، مشاور امنیت ملی اعلام کرد که ایالات متحده  تصمیم دارد ناوگروه یواس‌اس آبراهام لینکلن را به منطقه خلیج فارس اعزام کند. در در تاریخ 24 مه 2019  نیز  دولت ترامپ از کنگره خواست که مجوز فروش فوری مستقیم کالاهای دفاعی – آموزشی ، تجهیزات و اسلحه به ارزش بیش از 8 میلیارد دلار به عربستان سعودی و امارات متحده عربی (امارات) را صادر کند. 

با این حال مهم­ترین اقدام آمریکا در آغاز سال 2020 به شهادت رساندن سرلشکر سلیمانی بود. در ساعات اولیه 3 ژانویه 2020 ، یک هواپیمای بدون سرنشین آمریکایی MQ-9 چندین موشک هوا به زمین شلیک کرده و فرمانده سپاه پاسداران انقلاب اسلامی ایران سرلشکر قاسم سلیمانی و ابومهدی المهندس را به شهادت رساند.  این اقدام آمریکا روابط بین ایران و ایالات متحده را بیش از پیش متشنج کرد. به گونه­ ای که در پاسخ به این ترور، ایران بیش از ده ها موشک به پایگاه های نظامی آمریکا در عراق ( عین الاسد) که سربازان آمریکایی در آن بودند شلیک کرد. میزان تلفات این حملات هنوز به طور دقیق مشخص نشده است. در جدیدترین آمار منتشر شده در 22 فوریه 2020 تعداد افراد آسیب دیده مغزی 110 نفر اعلام شده است.  با وقوع چنین اقدامی ترس از جنگ قریب الوقوع بین ایران و ایالات متحده آمریکا به سرعت به یک نگرانی منطقه­ ای و جهانی تبدیل شد، به گونه­ای که بسیاری از کشورها و سازمان­ های بین المللی خواهان کاهش تنش بین دو کشور شدند. به عنوان مثال چندین کشور حاشیه خلیج فارس نمایندگانی را به ایران اعزام کرده اند تا از طریق گفت وگو با تهران تنش­های موجود را کاهش دهند. با این حال برخلاف انتظارات تنش موجود بین ایران و ایالات متحده آمریکا به یک جنگ مستقیم تبدیل نشد و علیرغم اینکه هدف قرار دادن پایگاه نظامی ایالات متحده آمریکا در عراق به لحاظ وجهه جهانی یک ضعف برای این کشور محسوب می ­شد واشنگتن از اتخاذ اقدامات نظامی متعاقب خودداری کرد اما سیاست فشار حداکثری همچنان در دستور کار ایالات متحده قرار دارد. 

با توجه به این موضوع سوال اصلی این است که چرا ایالات متحده آمریکا علیرغم وجود زمینه­ های درگیری نظامی بین ایران و آمریکا در بعد از ترور سردار سلیمانی از درگیری نظامی با ایران اجتناب کرد؟ به نظر می­رسد پاسخ این سوال را می­توان در نوع دیپلماسی که ایالات متحده آمریکا در برابر ایران اتخاذ کرده است یافت. دیپلماسی اتخاذی ایالات متحده آمریکا در بعد از روی کار آمدن دولت ترامپ را می­ توان دیپلماسی اجبار نامید. دیپلماسی اجبار یک استراتژی جذاب است که در شرایط دیپلماتیک توسط بازیگران بین ­المللی به ویژه در شرایط دشوار یا مبهم مورد استفاده قرار می­ گیرد. این نوع دیپلماسی برای دستیابی به یک هدف خاص مفید است و از آنجا که می تواند روابط بین کشورها را شکل دهد از اهمیت برخوردار است. دیپلماسی اجبار راهبردی دیپلماتیک با درجه ای از جبار محدود است و در حالتی به اعمال فشار می­ پردازد که به جای استفاده از زور برای متوقف کردن رقیب خود، آن را قانع می سازد تا از اقدام خود منصرف شود و یا عملی را که انجام داده است بازگرداند. این مهم از طریق تهدید به اعمال مجازات و تنبیه رقیب در صورت نافرمانی کردن وی صورت می­پذیرد. این تهدید نیز باید به انداز کافی موثر، و معتبر باشد که رقیب را قانع سازد که هزینه ها و مخاطرات به مراتب بیش از سود است. سه مشخصه اصلی دیپلماسی اجبار عبارتند از؛ 1 خواسته، 2. تهدید 3. فشار زمانی ، هدف از خواسته متوفق کردن و یا برعکس کردن آن اقدامی است که از سوی طرف مقابل شروع شده است. برای اینکه خواسته تامین شود باید همراه با تهدید باشد. اگر شما با این خواسته موافقت نکنید شما را از طریق X و یا Y  تنبیه می­کنم. تا زمانی هم که فشار زمانی برای تامین خواسته و یا سازگاری نباشد تهدید معتبر تلقی نمی ­شود. 

در دیپلماسی اجبار از ابزراها و اقدامات مختلفی استفاده می ­شود که جنبه تنبیهی دارند. یکی از قدیمی ترین ابزارهای دیپلماسی اجبار پیامدهای دیپلماتیک مانند خارج کردن سفیر و یا قطع روابط است. رای منفی دادن علیه طرف مخالف در سازمان ­ها و مجامع بین­ المللی و تصویب قطعنامه ­ها از دیگر پیامدهای دیپلماتیک است. عواقب اقتصادی گروه دوم از  اقدامات دیپلماسی اجبار است که مهم ترین آن تحریم­ های گسترده و “علیه کشورها” از جمله ممنوعیت­ های تجاری و تحریم­ های تسلیحاتی است. نوع جدید­تر این تحریم­ها نیز تحریم افراد است. در حالی که زمانی تصور می شد که تحریم های اعمال شده توسط قدرت های خارجی و سازمان های بین المللی فقط برای خود کشورها اعمال می شود و نه برای افراد یا اشخاص موجود در دولت ها اکنون این رویه تغییر کرده است و افراد نیز مشمول تحریم می ­شوند. نکته حائز اهمیت این است که در صورتی که یک طرف بدون استفاده از نیروی نظامی به عنوان ابزار اصلی به خواسته خود دست یابد گفته می­ شود که دیپلماسی اجبار موفقیت آمیز بوده است. این بدان معنی است که تهدیدات معتبر و موفق بوده اند. به طور مشابه اگر وضیت موجود منجر به جنگ تمام عیار شود و یا اینکه خواسته تامین نگردد دیپلماسی اجبار ناموفق تلقی می­ شود. اگر در جریان تهدیدها، اجبار ناکام بماند، یا پیروز نشود، این امر نیز به عنوان شکست دیپلماسی اجباری نامیده می شود. نکته اینجاست که پیاده سازی تهدید­ها حیاتی است و باید موفقیت آمیز باشد. به ویژه اگر پیاده­ سازی تهدید­ها با اهداف و خواسته ­های اعلام شده دولت نیز در ارتباط باشد. 

چنین وضعیتی بر نوع راهبرد اتخاذی آمریکا در قبال ایران نیز حاکم است. ایالات متحده نمی ­تواند یا نمی­ خواهد وارد جنگ مستقیم با ایران شود. دلایل آن هم متفاوت است. به لحاظ توانمندی های نظامی ایران یکی از کشورهای پیشرو در منطقه است و دقت حملات موشکی آن به پایگاه عین الاسد در عراق نشان داد که تهران به لحاظ توانمندی­های موشکی قابل مقایسه با سایر کشورها نیست و بنابراین از توان بازدارندگی کافی در مقابل ایالات متحده آمریکا برخوردار است. ثانیا هزینه­ های مادی و معنوی جنگی دیگر در خاورمیانه به مراتب برای ایالات متحده آمریکا بالا است. پیامدهای جنگ­ های ایالات متحده آمریکا در عراق و افغانستان بسیاری از مردم ایالات متحده آمریکا را مجاب کرده است که با ورود کشورشان به جنگی دیگر مخالفت کنند. علاوه بر این خود دولت ترامپ نیز اعتماد کافی برای وارد شدن به جنگ با ایران را ندارد. ترامپ بارها از حمله نظامی ایالات متحده آمریکا به ایران سخن گفته است ولی هر بار به نوعی از ورود به آن خود داری کرده است. این بدان معنی است که دولت ترامپ توانایی متقاعد سازی افکار عمومی داخل آمریکا برای ورد به جنگ با ایران را ندارد. ثالثا ترامپ به شدت خواهان یک مذاکره با ایران است. ترامپ بارها در توجیه اقدام خود برای خروج از برجام عنوان کرده است که توافق نامه قبلی با ایران ناقص است و منافع ایالات متحده آمریکا در آن نادیده گرفته شده است و باید آن ها را اصلاح کرد. حتی در موارد متعددی عنوان داشته است که حاضر به مذاکرات بدون قید و شرط با ایران است. اگرچه نمی ­توان به صحت این ادعا اعتماد کرد با این وجود دلیلی بر تمایل او به مذاکره مجدد با ایران است. 

بنابراین در شرایطی که جنگ با ایران مقرون به صرفه نیست و ایران نیز حاضر به تامین خواسته­ های ایالات متحده آمریکا نمی­ باشد دیپلماسی اجبار قابل دسترس ترین گزینه برای ایالات متحده آمریکا است. تحریم های اقتصادی قبلی و جدید علیه ایران و حتی تحریم­های افرار جدید از جمله اعضای شورای نگهبان بر اساس همین دیپلماسی است. تحریم­ های اقتصادی اعمال شده علیه ایران ابزاری در جهت تحقق اهداف سیاسی ایالات متحده آمریکا در زمینه تغییر در جهت گیری راهبردی ایران است.  هدف آمریکا از تداوم این تحریم­ها فرسایش قابلیت های راهبردی ایران است. سه مولفه مشخص شده برای دیپلماسی اجبار در راهبرد آمریکا در قبال ایران به وضوح قابل مشاهده است. در وهله اول ایالات متحده از ایران می­خواهد که فعالیت­های منطق ه­ای خود را کاهش داد و از ادامه فعالیت ­های هسته ای دست بکشد. چون ایران از این کار امتناع می ­کند ایالات متحده از طریق تهدید به اقدام نظامی و یا اعمال تحریم ­های جدید علیه ایران تلاش دارد این کشور را متوقف یا روند فعالیت آن را برعکس کند. چون تمایلی به درگیری نظامی ندارد و از طرفی هم باید تهدید­ها معتبر باشد گزینه ­ای جز تحریم های  متعدد و پیشرفته تر ندارد. فشار زمانی در این مورد به این خاطر مهم است که ترامپ با توجه به انتقادات داخلی و همچنین انتخابات آتی ریاست جمهوری در ایالات متحده آمریکا تلاش دارد موضوع ایران را در دوره ریاست جمهوری خود به نتیجه برساند. در صورتی که ترامپ به نتیجه دلخواه نرسد و ایران همچنان به فعالیت­های خود ادامه دهد راهبرد اتخاذی آن در برابر ایران شکست خورده تلقی می­ گردد. بنابراین ترامپ علاقه ای به حادث شدن چنین نتیجه ای ندارد. 

درباره اینکه چرا تاکنون دیپلماسی اجبار ایالات متحده علیه ایران جواب نداده است دلایل مختلفی را می­توان بیان کرد. اول اینکه خواسته ایالات متحده آمریکا غیر مشروع است. ایالات متحده از ایران می­ خواهد که اولا دامنه نفوذ خود در منطقه را کاهش داده و در مرحله بعدی فعالیت­ های صلح آمیز هسته ای خود را کاهش دهد که این امر با توجه به جایگاه اساسی ایران در تحولات منطقه ­ای و بین المللی امری قابل تحقق نیست. از سوی دیگر ایالات متحده از ایران می­ خواهد که به بسیاری از معاهدات و پیمان­ های بین المللی متعهد باشد در صورتی که خود در بسیاری از موارد ناقض آن است. وجود چنین استانداردهای دوگانه ای باعث شده است که خواسته ایالات متحده فاقد اعتبار باشد.علاوه براین با توجه به اینکه ایران از پتانسیل داخلی هم به لحاظ منابع مالی و هم به لحاظ نیروی انسانی برخوردار است تا حد قابل توجهی توانسته است فشارهای اقتصادی و سیاسی ناشی از تحریم­های غیر قانونی آمریکا را مدیریت کند. ثانیا چون تهدید­های و تحریم ­های ایالات متحده آمریکا از زمان پیروزی انقلاب اسلامی در ایران وجود داشته است در بسیاری از موارد فاقد قدرت اجرایی است. تحریم ­های آمریکا برای ایران امر عادی است و بنابراین از توان لازم برای تغییر رفتار ایران برخوردار است. ثالثا ایران انگیزه­ های بیشتری برای مقاومت و پیروزی در برابر تحریم­ های آمریکا دارد. به لحاظ سیاسی تصوری که از آمریکا در ایران وجود دارد این است که ایالات متحده دشمنی است که مقاومت در برابر آن به معنای حفظ ارزش­ها و هنجارهای انسانی و دینی است. با استناد به قران و بیانات ائمه اطهار(ع) پیروزی وعده ای است که خداوند در برابر مستکبران داده است. بنابراین وجود چنین تفکری باعث می ­گردد که انگیزه ایران برای مقابله با آمریکا افزایش یابد.