دیدار امیر قطر از غرب آفریقا:زمانبندی و دلایل

دیدار امیر قطر از غرب آفریقا:زمانبندی و دلایل

نویسنده: سیدی ولد عبدالمالک

مترجم: بهمن شمسی

 پژوهشگر مؤسسه آینده پژوهی جهان اسلام

در رابطه با ایستگاه سنگال، رقابت با حضور سعودی اماراتی، پروژه ها و توافقات همکاری

دیدار اخیر امیر قطر ” شیخ تمیم بن حمد آل ثانی” از کشورهای منطقه غرب آفریقا، یک حرکت بسیار مهم از جانب قطر، به منظور حضور قوی در این منطقه حیاتی بلحاظ سیاسی و دیپلماتیک می باشد که در واقع شریان اصلی و عمده در مجموعه اقتصادی کشورهای غرب آفریقا(إکواس) نیز محسوب می شود.

دوحه هدف از دیدارهای اخیر را تلاش در راستای توسعه دایره دوستان و تقویت روابط پایدار و تنوع بخشیدن به شرکاء خود به منظور همکاری و مشارکت در حوزه های مختلف عنوان کرده است، اما پُرواضح است که قطر هدف دیگری را دنبال می کند و آن هم این است که چهره و روابط خود را نزد کشورهای مورد بازدید بهبود بخشد، کشورهایی که با آغاز بحران خلیج فارس در پشت جبهه و اردوگاه عربستان سعودی پناه گرفته بودند.

درخصوص سنگال

مواضع غیر منتظره از جانب برخی کشورهای آفریقایی که در تلاش برای تحریم قطر ، خود را در کنار عربستان سعودی و متحد این کشور بر ضد قطر تعریف کرده بودند، پیام های مهم قابل تأملی را برای قطر در پی داشت، حتی اگر این کشورها نسبت به انتخاب گزینه های دیپلماتیک خود در قبال قطر بی میل باشند، باز هم تحلیل پیام های ناشی از جهت گیری آنها در بحران خلیج فارس، ثابت می کند که دوحه نیازمند برقراری روابط پایدار و جامع با این کشورهاست.

سنگال در میان کشورهای مورد بازدید، تنها کشوری بود که در شروع بحران خلیج فارس، با فرا خواندن سفیر خود، مواضع غیر دوستانه در قبال دوحه اتخاذ کرد، اما بلافاصله موضع بیطرفانه خود را در منطقه اعلام و با پشتیبانی از ابتکار کویت و قبل از تماس رئیس جمهور خود با امیر قطر، نیت خود را از تمایل به عقب نشینی از مواضع قبلی و بازگشت روابط به وضعیت سابق ابراز داشت. سنگال در تقابل با موضع خود، از بیطرفی همیشگی در درگیری ها که مانع از ایفای نقش میانجی در بحران ها شده بود، خارج گردید.

سنگال از جایگاهی مؤثر در منطقه برخوردار بوده و از یک دیپلماسی متوازن و پویا بهره می برد، بنابراین طبیعیست که این کشور به عنوان ایستگاه نخست در سفر منطقه ای امیر قطر در نظر گرفته شود؛ هرچند تفسیر دیگری در رابطه با این انتخاب وجود دارد که معتقد است نیاز دوحه به تلاش های ترمیمی در روابط خود با نظام ” ماکی صال” دلیل این امر است. تفسیر سوم در رابطه با این انتخاب به روابط تاریخی دو کشور بر می گردد. اولین رئیس جمهور سنگال ” لئوپولد سیدار سنگور” در سال 1975 از قطر دیدار کرد و خلیفه آل ثانی از وی استقبال کرد و دو طرف توافق کردند که ایده همکاری آفریقایی عربی را به ویژه در قضیه فلسطین به تصویر بکشند. این روابط  در دوران حکام بعدی دو کشور تقویت شد و در دوران رئیس جمهور سابق سنگال ” عبدالله واد” قوت و توسعه بیشتری یافت.

رقابت با حضور سعودی اماراتی

حتی اگر دوحه به طور رسمی هم اعلام نکند، اما این تحرکات منطقه ای قطر در راستای مواجهه با توسعه طلبی وزیاده خواهی سعودی – اماراتی در میان دولت های منطقه است. بنابراین از نظر زمان بندی، کاملا واضح و روشن است که  برنامه ریزی و دستور کار رقابت با ریاض و ابوظبی، محرک اساسی و اصلی دیدارهای اخیر امیر قطر محسوب می شود.

زمان بندی سفرهای کنونی امیر قطر، درست چند روز پس از بیانیه عربستان سعودی و امارات مبنی بر مشارکت در پرداخت بخش عظیمی ازبودجه نیروهای نظامی پنج کشور ساحلی یعنی ( موریتانی، مالی، نیجر، بورکینافاسو و چاد) صورت گرفت که این نیروها در شمال مالی مستقر خواهند شد و مأموریت امنیتی  و مبارزه با عناصر گروه های افراطی و شبه نظامی را عهده دار خواهند شد.

هر دو کشور عربستان سعودی و امارات متحده عربی، اصل وابستگی دیپلماتیک و منطق سرپرستی و حراست را به عنوان حافظ و نگهبان روابط خود با کشورهای آفریقایی قرار داده اند. سیاست “چماق و هویج” بر رفتاراین دو کشور با آفریقایی ها حاکم بوده است و ریاض آماده است تا در کشورها و دولت هایی که در مدار این کشور حرکت می کنند سرمایه گذاری کرده و پول های هنگفتی را به آنها بپردازد. همچنان که از به کارگیری مجازات و تحریم نسبت به کسانی که از اجرای خواسته های آن در زمینه دیپلماتیک امتناع ورزیده و سرباز زنند، لحظه ای تردید نخواهد کرد، حتی اگر این امر مستلزم  قطع کمک های بشر دوستانه و کاهش سهمیه زائران حج باشد.

این رویکرد تعدادی از کشورهای همپیمان ریاض را سرخورده و شرمنده ساخته است، زیرا برخی از این کشورها دارای سطحی منصفانه از دموکراسی بوده و همراهی آنها با عربستان سبب شده است تا مردمشان اینگونه استنباط کنند که کشورشان تحت سرپرستی یک قدرت خارجی قرار داشته و فاقد حاکمیت می باشد.

علاوه بر این، برخی از آفریقایی ها بر این باورند که قاره سیاه آنقدر با مشکل و چالش های اساسی مواجه است که نیازی به وارد کردن اختلافات مربوط به فضاهای جغرافیایی دور دست خود ندارد. در نتیجه این قرائت ها و خوانش ها، برخی از دولت های حاضر در اردوگاه سعودی شروع به بازبینی و عقب نشینی از مواضع خود در قبال دوحه نموده و از لغزشی دیپلماتیک که مرتکب شده بودند آگاه شدند؛ از جمله این دولت ها سنگال بود که به عقب نشینی سریع این کشور در مواجهه دیپلماتیک با قطر اشاره کردیم.

این درست است که عربستان سعودی حضوری طولانی در آفریقا داشته است، واین امر در مقام نخست حمایت معنوی از جانب مسلمانان آفریقا قرار دارد که عربستان را سرزمین نزول وحی و سرزمین حرمین شریفین می دانند، همچنین ریاض از طریق وام ها، کمک مالی و اقتصادی خود از طریق بانک توسعه اسلامی و قرض های دولت عربستان و بازرگانان و خیرین خود، سهم اساسی در توسعه اقتصادی آفریقا داشته است. با این حال بیرحمی دیپلماتیک و سیاست آزار و اذیت و تحت فشار قرار دادن کشورها توسط عربستان سبب شده است تا روابط این کشور با کشورهای آفریقایی در سایه افزایش آگاهی ملت ها و موج آزادی خواهی و مبارزه با رویکردهای تحت الحمایگی و سرپرستی، آسیب جدی ببیند.

قراردادها و پروژه های همکاری

قطر با کشورهایی که در پشت محور محاصره کننده قرار داشتند با همان رویکرد دیپلماتیک مسئولانه که کشورهای تحت تحریم بر اساس آن عمل می کنند، برخورد کرد و اقدام به مقابله به مثل و توقف سرمایه گذاری و کمک های خود به این کشورها و یا اخراج اتباع دولت هایی که در جفای دیپلماتیک به قطر مشارکت داشتند، نکرد.

قطر برخلاف رقبای خود در شبه جزیره، در دیدار اخیر امیر خود از منطقه غرب آفریقا، شعار مشارکت اقتصادی مثمر ثمر برای طرفین سر داد و از بهره گیری سخاوتمندانه از صندوق سرمایه گذاری و حمایت های خود به عنوان کارت های فشار یا  در راستای تغییر مواضع دولت های قاره آفریقا امتناع ورزید.

قطر معتقد است که همکاری های اقتصادی باید اصلی ترین عامل برای تقویت حضور در غرب آفریقا باشد و دیگر کمک های توسعه ای باید مکمل و مشوقی برای مشارکت و همکاری شفاف باشد. بنابراین سفر امیر قطر به کشورهای سنگال، مالی، بورکینافاسو، غنا، ساحل عاج و گینه با عنوان امضای توافقاتی در راستای همکاری در زمینه اقتصادی، تجاری، توسعه ای، اجتماعی، بهداشتی و اشتغال و انرژی و ورزش و جوانان شناخته می شود.

در ایستگاه سنگال، دو طرف سه پروتوکول همکاری در زمینه ورزش و جوانان و فرهنگ امضاء کردند. با وجود اینکه، حجم  بالای این توافقات، و به ویژه با آمادگی سنگال برای شروع عملیات تولید و بهره برداری از گاز طبیعی در سال های آتی که قطر در این زمینه از تجربه و توانایی لازم برخوردار است، ترجمه سطح روابط دو کشور نمی باشد، اما صِرف امضای توافقات همکاری دوجانبه به خودی خود مهم است، چرا که نشان می دهد که سنگال از یک موضع دیپلماتیک طبیعی برخوردار بوده و از جایگاه یک دولت مستقل و خارج از روند وابستگی به ریاض عمل می کند.

در کشور مالی نیز حجم استقبال رسمی و مردمی از امیر قطر بسیار قابل توجه بود و امیر قطر از این فرصت برای خنثی سازی چهره ای کلیشه ای که دولت های محاصره کننده طی ماه های گذشته با اتهام زنی دائم به دوحه مبنی بر حمایت از گروه های افراطی، سعی بر تثبیت آن درباره قطر داشتند، بهره لازم را بُرد. این ایستگاه نیز فرصتی برای امضای توافقات همکاری دوجانبه در حوزه تعلیم و تربیت فراهم آورد و دوحه به موجب این توافقات ملزم به ارائه کمک هایی به “باماکو” به میزان 40 میلیون دلار گردید.

دستورالعمل مابقی ایستگاه ها که امیر قطر از آنها دیدار کرد نیز در همین راستا قرار داشت و دولت قطر بر جوانب اقتصادی و تجاری تأکید وتمرکز داشت.

اگرچه نفوذ عربستان سعودی در منطقه را نمی توان دست کم گرفت، اما می توان گفت که قطر در پی این دیدار، توانسته است به یک پیشرفت نسبی در این منطقه(غرب آفریقا) و آن هم در یک مرحله حساس دست یابد که می تواند بسیاری از درب ها و فرصت ها را در مقابل قطر قرار دهد. اگر که این کشورها به یک چشم انداز روشنِ میان مدت و بلندمدت فراخوانده شوند و مضاف بر آن قطر از شهرت خود به عنوان دولتی حامی شعارهای دموکراتیک ، آزادی و حقوق استفاده کند، این نقطه خاص تعادل قطر را در پهنه وسیع تری از آفریقا که خواهان دموکراسی بیشتر هستند،افزایش خواهد داد و موجب تحکیم و تعمیق هر چه بیشتر روابط با رژیمهای خارجی حامی آزادی ملت ها خواهد شد.

منبع: الجزیره، سیدی ولد عبدالمالک، نویسنده و پژوهشگر مسائل آفریقا