دولت سوریه و کردها: برخورد یا توافق؟/ مترجم: بهمن شمسی

 

دولت سوریه و کردها: برخورد یا توافق؟

 

مترجم: بهمن شمسی

 

هم زمان با پیشروی ارتش سوریه و نیروهای سوریه دموکراتیک (قسد) در استان دیرالزور به منظور سیطره و کنترل بر آن، ذیل شعار واحد مبارزه با داعش، یک سؤال اساسی مطرح می شود: رابطه میان نظام سوریه و کردهای این کشور، پس از آزادسازی دیرالزور چگونه خواهد بود؟

این سؤال، مادامی که سایه برخی مشکلات نظیر نقش و کارکرد طرفین در مراحل مختلف بحران سوریه و در میان دو پروژه متناقض آنها بر روی زمین در نتیجه اختلاف دیدگاهشان درباره آینده سوریه، به ویژه با اصرار کردها بر فدرالیسم به عنوان نظام حاکم و مخالفت نظام سوریه با آن باقی است، آزمونی سخت را در روابط دو طرف رقم خواهد زد.

ائتلاف کارکردی به کدام سو؟

از ابتدای بحران سوریه، به نظر می رسید که یک تفاهم و درک مشترک میان نظام سوریه و کردهای این کشور و به طور دقیق تر حزب اتحاد موکراتیک و شاخه نظامی آن و گروه های حمایت مردمی و سپس نیروهای سوریه دموکراتیک (قسد) وجود دارد.

با شدت گرفتن جنگ در حلب، حمص و مناطق جنوبی، دولت سوریه به منظور ورود قدرتمندانه به جنگ های مزبور، نیروهای نظامی خود را از مناطق کردنشین خارج کرد. به دنبال این امر حزب اتحاد دموکراتیک با در اختیار گرفتن این مناطق، به سرعت اقدام به ایجاد یک تشکیلات خودگردان نمود تا از این طریق مسئولیت اداره بخش های تشکیل دهنده خود را برعهده بگیرد.

بدین ترتیب،  نظام سوریه در چارچوب یک استراتژی بلند مدت، بر مبارزه با گروه های تروریستی که به دنبال ساقط کردن آن بودند متمرکز شد و تهدید کردها را نادیده گرفت؛ در حالیکه کردها بر مبارزه با داعش متمرکز شده و در همین راستا نبرد کوبانی، آنها را وارد مرحله  جدیدی از ائتلاف های مهم نمود. در حقیقت، نبرد کوبانی  سرآغاز جدایی سیاسی کردها و نظام سوریه، بنفع ورود کردها به اتحاد با آمریکا  به عنوان یک متحد قابل اعتماد در مبارزه با داعش و همچنین به عنوان عامل تحکیم نفوذ آمریکا در صحنه سوریه در چارچوب رقابت با روس ها بر سر نفوذ و تصاحب کارت های بازی قدرت، واقع گردید.

با توجه به این تحولات، به نظر می رسد که روابط امنیتی گذشته دیگر قادر به شکل دهی به جنبه های امنیتی و نظامی، سیاسی و اقتصادی رابطه فعلی نخواهد بود؛ به خصوص که کردها در کنار اتحاد خود با آمریکا، تمایل زیادی به تقویت روابط خود با روس ها و اروپائیان و… دارند . کما اینکه شاخه نظامی آن نیز به جز در مناطقی محدود، در بقیه موارد بدون درگیری با ارتش سوریه، پیشروی خود را شروع کرده است.

بنابراین، رابطه کارکردی سابق میان نظام سوریه و کردهای این کشور، دو پروژه متناقض را در خود نهفته دارد، واین امر به گونه ای است که هر یک از طرفین به دیگری بمثابه  یک منبع خطر و تهدید، در پروژه آتی خود می نگرد. امروزه نظام سوریه، یک هویت کردی را در مقابل خود می بیند که بنا به دلایل ایدئولوژیک و سیاسی و ترس های آتی از تشکیل یک دولت مستقل کردی در منطقه، به ویژه در سایه اصرار کردستان عراق بر همه پرسی استقلال، پذیرش این هویت برایش بسیار سخت است.

از سوی دیگر حزب اتحاد دموکراتیک، به دنبال موفقیت در ایجاد اتحاد، ورود به محورهای مختلف و نبرد از طریق شاخه نظامی خود، دریافته است که بازگشت به مرحله قبل ناممکن است و نظام آتی سوریه نمی تواند یک نظام با دولت مرکزی  باشد. بنابراین از خواسته خود مبنی بر استقرار نظام فدرالی به عنوان مناسب ترین شیوه حکومت بر سوریه عقب نشینی نخواهد کرد.

 

تحولات میدانی:

در حقیقت می توان گفت که تحولات میدانی، واقعیتی جدید را در روابط میان دولت سوریه و کردهای این کشور رقم زده است که تفاوت در اهداف و تضارب در اولویت ها می باشد. تسلط دولت سوریه بر حلب، ارتش این کشور را قادر به حرکت به سمت مرزهای اردن و عراق با حمایت و پشتیبانی ایران ، حزب الله و روسیه کرده است. در واقع این پیشروی ها نظام سوریه را به این باور رسانده است که قادر به تسلط بر تمامی مناطق از دست  رفته خود از جمله مناطق تحت سیطره کردها است. در همین راستا توافقات آتش بس میان روسیه و آمریکا به سوریه اجازه تداوم عملیات نظامی بر علیه تروریسم را اعطاء می کند.

از سوی دیگر نیروهای سوریه دموکراتیک(قسد) با حمایت و پشتیبانی مستقیم آمریکا بر تعدادی از مناطق شمالی و شرقی سوریه تسلط یافته و در راستای مرتبط ساختن این مناطق جغرافیایی به یکدیگر ذیل عنوان یک سازمان و هویت کردی موفق بوده اند. این امر کردها را قادر به ورود به نبرد رقه و سپس اعلام نبرد در حومه  شرقی و جنوبی استان دیرالزور کرده است. شاید شاخصه اصلی این پیشروی ها، سرعت دستیابی به کرانه فرات از یکسو و تشکیل دو محور متناقض از سوی دیگر باشد. نظام سوریه در محور ایران روسیه و کردها در محور آمریکا قرار دارند. همچنین هر یک از طرفین سعی در بسط سیطره خود بر مناطقی وسیعتر و ممانعت و قطع مسیر پیشروی دیگری دارند. در حصول روابط دو طرف به این سطح از حساسیت، مجموعه ای از عوامل دخیل هستند:

از منظر نظام سوریه، نیروهای سوریه دموکراتیک(قسد)، نماینده یک مجموعه قومی است که مطالبات آن، به ویژه در سایه گسترش تحولات کردی در خارج از مرزهای سوریه، موجبات ترس و چالش های آتی را فراهم می آورد. همچنان که اتحاد کردها با آمریکا موجب ترس از حضور طولانی مدت آمریکا در شمال شرقی سوریه شده است؛ به ویژه که دولت آمریکا تعدادی از پادگان ها و مراکز نظامی را در این مناطق از کشور سوریه برپا کرده است.

در نهایت نظام حاکم بر سوریه بر این باور است که آنچه در زمینه روابط با کردها رخ داده است، به ویژه در ابتدای بحران سوریه، با برنامه ریزی دولت سوریه بوده و اکنون نیز دولت سوریه قادر خواهد بود که امور را مجددا به وضعیت ماقبل تهدیدات گروه های تروریستی بازگرداند.

سخت ترین امتحان برای طرفین ( نظام سوریه و کردها)

همزمان با مسابقه نظام سوریه و کردها برای سیطره بر مساحت بیشتری از استان دیرالزور، یک مکث موقت در کرانه فرات وجود دارد که سخت ترین مرحله در روابط طرفین خواهد بود. شاید بتوان گفت که سؤال واضح در این مرحله به سناریویی مربوط است که در روز بعد از آزادسازی دیرالزور از دست داعش رخ خواهد داد. تا وقوع یک چنین لحظه ای، شاید بتوان گفت که در حال حاضر، مهم ترین سناریوهای مورد بحث عبارت است از:

1-  سناریوی برخورد:

صاحبان این دیدگاه معتقدند که نظام سوریه با پشتیبانی متحدین خود یعنی ایران و روسیه از جایگاه قدرت پیروز سخن گفته و رفتار می کند. وتأکید دارد که در مرزهای دیرالزور متوقف نخواهد شد و  پس از تسلط بر آن از رودخانه فرات عبور و به شرق خواهد رفت، حتی اگر این امر منجر به درگیری با نیروهای سوریه دموکراتیک (قسد) گردد.

2- سناریوی توافق:

منطق این سناریو بر این واقعیت استوار است که دو بازیگر در صحنه سوریه یعنی آمریکا و روسیه اجازه درگیری میان کردها و نظام سوریه نخواهند داد و مساحت بسیار بزرگی نیز جهت تفاهم در یک چارچوب جدید، به منظور توزیع نقش ها و مناطق نفوذ وجود دارد. به خصوص اینکه یک چنین فرآیندی با رفتار کلی آمریکا و روسیه در مراحل مختلف بحران سوریه سازگاری کامل دارد.

این سناریو عمدتا مبتنی بر یک راه حل سیاسی می باشد که در انتظار بحران سوریه است و بخش های عمومی آن نیز بر اساس یک حکومت غیر متمرکز در سوریه است که اجازه ایجاد دولت های محلی و خودمختار را میدهد. این امر تضمین کننده مشارکت کردها در فرآیند حکومت، به صورت محلی خواهد بود. در عین حال این سناریو نافی امکان بروز برخوردهای محدود در برخی مناطق حساس در راستای تقویت نفوذ و جایگاه طرفین نیست.

در حقیقت اگر استان دیرالزور را شکل دهنده امتحان بزرگ در روابط  نظام سوریه و کردهای این کشور قلمداد کنیم، فاکتور و مؤلفه ای که هر یک از دو طرف برای تحمیل موضع خود بر دیگری به کار خواهد بست، مؤلفه عربی در این منطقه است. بنابراین از طریق این مؤلفه می توان متوجه تلاش دولت سوریه در راستای تشکیل جبهه ای از قبایل عربی با هدف مقابله با آرمان کردها و برهم زدن ساختار اجتماعی مناطق خودمختار گردید.

همزمان کردها نیز به تحمیل امر واقع و ایجاد برخی داده ها بر روی زمین با بهره گیری از شورای نظامی و غیر نظامی در مناطق تحت سیطره خود، شتاب بیشتری خواهند بخشید تا تحولات آتی را بنفع خود رقم بزنند. بدون شک روابط میان کردها و نظام سوریه وارد یک مرحله حساس شده است و بنابراین به نظر می رسد که هر دو سناریوی پیش گفته، یعنی برخورد و توافق، به صورت جدی در این رابطه وجود دارند. به ویژه در سایه تمایل کردها به انجام یکسری اقدامات که موجب تفرقه و جدایی هر چه بیشتر آنها با نظام سوریه است. در خط مقدم این اقدامات نیز یک سلسله از انتخابات قرار دارد که دولت محلی و خودمختار کرد، در هفته ها و ماه های آتی تصمیم به انجام آن دارد.

 

منبع: الجزیره نت

 

 

** مسئولیت صحت و سقم مطالب موجود در یادداشت ها، مقالات و مصاحبه های منتشر شده در سایت به عهده نویسنده بوده و انتشار آنها الزاما به معنی تایید مطلب یا بیانگر دیدگاه های موسسه نمی باشد.