حرکت توسعه اسلامی باید هم‌افزا و فارغ از مرزهای جغرافیایی دیده شود | دکتر سید حمزه صفوی / استادیار گروه علوم سیاسی دانشکده علوم و حقوق سیاسی دانشگاه تهران

استادیار گروه علوم سیاسی دانشکده علوم و حقوق سیاسی دانشگاه تهران گفت: ریشه نمایان‌شدن برخی رگه‌های سستی و نارسایی در جهان اسلام در ناتمام‌ماندن و رکود روشنگری، خردورزی و بحران نظریه‌پردازی مبتنی بر واقع‌گرایی و عملگرایی در جهان اسلام است.

دکتر سیدحمزه صفوی، استادیار گروه علوم سیاسی دانشکده علوم و حقوق سیاسی دانشگاه تهران و مدیرعامل موسسه آینده‌پژوهی جهان اسلام در گفت‌وگو با خبرنگار پایگاه بین‌المللی همکاری‌های خبری شیعه(شفقنا)، بیان کرد: «جهان اسلام» یک اشتراک لفظی بین دو مفهوم است. مفهوم اول، 57 کشور جغرافیایی عضو سازمان همکاری‌های اسلامی و به اصطلاح عام، جهان اسلام و کسانی هستند که به عنوان هویتی و به عنوان رسمی خود را کشورهای اسلامی می‌شناسند. دومین مفهوم نیز تمامی مسلمانانی هستند که در جهان زندگی می‌کنند و به عنوان اولین شاخصه هویتی، خود را مسلمان می‌دانند. این دو مفهوم در کنار هم جهان اسلام را تشکیل می‌دهند. آن‌چه در اسلام اولویت دارد نه مرز جغرافیایی که مرز هویتی است؛ بنابراین پیش از هرچیز باید مشخص کرد که آیا منظور از جهان اسلام، 57 کشور هستند یا مسلمانان جهان؟ هر دو این مفاهیم، معتبر هستند، اما هرکدام سیاست‌ها و راهبردهای خود را دارد.

او درباره مساله وحدت در جهان اسلام، با بیان این‌که هر حرکتی معلول وجود انگیزه است، اظهار کرد: در جهان اسلام، این انگیزه به طور جدی وجود ندارد که باید باهم بود و اختلافات را کم کرد تا بتوان به منافع دست یافت. هر حاکمی فکر می‌کند که در حیطه خود، منافع موجود کافی است، در صورتی که از نگاه حکمرانی نباید راضی به وضعیت موجود باشند. از نگاه نخبگان نیز رنسانس اسلامی و به نوعی بیداری اندیشه اسلامی، باید شکل بگیرد. متاسفانه تلاش علمای حوزوی و دانشگاهی تاکنون به نتایج ملموسی نایل نشده است. شعاردادن در تک‌تک کشورهای اسلامی وجود دارد و کنفرانس‌های اسلامی بسیاری در باب جهان اسلام برگزار می‌شود اما باید دید که چه تعداد از این کنفرانس‌ها به نتیجه عملی رسیده‌اندوچقدر مسلمانان از ثمرات عینی این اقدامات بهره مند شده اند ؟

وی در ادامه گفت: خداوند در قران به مسلمانان درارتباط با  پیروان ادیان الهی دیگر می‌فرماید: «قُلْ يَا أَهْلَ الْكِتَابِ تَعَالَوْا إِلَى كَلِمَةٍ سَوَاءٍ بَيْنَنَا وَبَيْنَكُمْ أَلَّا نَعْبُدَ إِلَّا اللَّهَ وَلَا نُشْرِكَ بِهِ شَيْئًا وَلَا يَتَّخِذَ بَعْضُنَا بَعْضًا أَرْبَابًا مِنْ دُونِ اللَّهِ فَإِنْ تَوَلَّوْا فَقُولُوا اشْهَدُوا بِأَنَّا مُسْلِمُونَ» این راهی است که خداوند پیش روی یکتاپرستان قرار داده است. اختلاف بین ادیان بسیار اساسی‌تر از اختلاف میان مذاهب است. چطور است که نخبگان اسلامی حول محور همین آیه گردهم نمی‌آیند؟

صفوی تاکید کرد: حدود 400 سال است که تمدن اسلامی به خواب رفته و جریان روشنگری نتوانسته در آن تمدن‌ساز شود. به واقع، روشنفکران و نظریه‌پردازان آن نتوانسته‌اند باهم ارتباط ساختاری هم‌افزا برقرار کنند. از سوی دیگر، باید روشنگری اسلامی برای نخبگان و افکار عمومی صورت گیرد، چراکه در قرآن نیز به صراحت بیان شده است که «اگر تقوی پیشه کنید رستگار می‌شوید و اگر کفر بورزید به ظلمات کشیده می‌شوید و نابود خواهید شد». باید با صراحت برای افکار عمومی مسلمانان مشخص شود که در اتحادشان منافعی خواهند داشت و در صورتی که متحد نشوند، ریشه‌دواندن این اختلافات می‌تواند تااندازه‌ای پیش برود که منجر به جنگ‌ها و نسل‌کشی‌های گسترده میان مسلمانان گردد. این وحدت نیز باید دارای مبانی عینی و ملموس باشد. الزامات این وحدت‌بخشی ایجاد حسی میان دو امر مصلحت و منفعت است.

این استاد دانشگاه، با اشاره به فنون مذاکره در آداب دیپلماسی، اظهار داشت: آن‌چه در آداب دیپلماسی آموزش داده می‌شود، این است که دو طرف سناریو را بسیار واضح و قاطع بیان کنند. باید گفت‌وگوهای بی‌واسطه و صریحی نسبت به نخبگان جهان اسلام و نخبگان سیاسی شکل داد. ادامه وضع موجود به نفع دشمنان جهان اسلام است و نمونه عینی آن دشمنی‌های ایجادشده در روابط بین ایران و عربستان و کشته‌شدن مسلمانان سوریه می‌باشد؛ امری که در دو طرف به ضرر جهان اسلام است. طرف دیگر سناریو نیز همکاری است که یکی از راه‌های حصول آن به فنون مذاکره بازمی‌گردد. جریان غالب در جهان اسلام باید به سوی معادله برد- برد تغییر کرده و جهش یابد. با این دگرگونی مبانی، از معادله‌ای که برد و باخت کشورهای اسلامی را حتی در وضعیتی رو در روی هم به روندی پویا و استوار بر احترام و هم‌فهمی متقابل تعبیر می‌کند، می‌توان زمینه را برای وحدتی همه‌جانبه و پایدار مهیا نمود.

او افزود: نگاه مقام معظم رهبری نیز به سمت نزدیکی و وحدت در میان مسلمانان است. به طور مثال در نگاه تشیع هیچ‌کس جرات نداشت قمه‌زدن را حرام  بخواند اما ایشان آن را موجب وهن علیه تشییع دانستند و حرام اعلام کردند. هم‌چنین موافق لعن و سب نیستند زیرا بین کشورهای اسلامی و مسلمانان دشمنی ایجاد می‌کند. با وجود این نگرش یعنی باید در بعضی موقعیت‌ها بنا بر مصلحت، سکوت کرد تا اختلافات افزایش نیابد و به سمت اتحاد پیش برویم. با کنارگذاشتن منیت و اولویت‌دادن به بحث اتحاد و وحدت، این مساله در عمل امکان‌پذیر می‌شود.

مدیرعامل موسسه آینده‌پژوهی جهان اسلام، با اشاره به این‌که متاسفانه در ارتباط بین جهان اسلام، قشرهایی ازسران مذهبی بخصوص وهابی‌ها، بنیان جهان اسلام را نشانه گرفته‌اند، تصریح کرد: این تفکر یا باید از میان برداشته یا نسبت به آن آگاهی داده شود تا پیروان آن کم‌تر گردند. به طور مثال مسلمانانی را در فرانسه دیدم که تمام ایده آن‌ها این بود که یک عملیات انتحاری در سوریه انجام دهند و این به دلیل شست‌وشوی مغزی توسط نظام فکری وهابیت بوده است. در غیر این صورت چرا باید تمام ایده و آرمان فردی که در فرانسه به دنیا آمده و مسلمان است، این باشد که خود را در یک کشور مسلمان دیگر منفجر کند و یک عده مسلمان دیگر را بکشد؟

این کارشناس مسایل جهان اسلام باتاکید بروجود تکثر در نظام های اجتماعی – سیاسی جهان اسلام ،بر ضرورت طرد افکار تند و افراطی در جهان اسلام تاکید کرد و گفت: افکار تندی که از تضاد، دشمنی، جنگ و خونریزی ناشی می‌شود، باید از بین برود. این مساله در مورد مالزی فرق می‌کند، زیرا این کشور به لحاظ پیشرفت‌های تکنولوژی، صاحب سبک و یک مدل توسعه در دنیا است، برخلاف اکثر کشورهای اسلامی مبتنی بر یک محصول مثل نفت نیست و کشور صنعتی محسوب می‌شود. حرکت‌های اشتباه صورت‌گرفته، حساسیت آن‌ها را نسبت به تحرکات شیعی برانگیخته است اما برای همه یک نسخه نمی‌توان تجویز کرد. در مورد عربستان نیز باید نوعی روشنگری در ارتباط با دفع اندیشه‌های تند سلفی‌گری صورت گیرد زیرا قطعا نمی‌توان با کسانی که ریختن خون شیعه را حلال می‌دانند یا بر این باور دارند که با کشتن یک شیعه به بهشت خواهند رفت، صحبت کرد. فقط باید روشنگری صورت گیرد تا از این فکر تبعیت نشود.

استادیار دانشگاه تهران گفت: در بسیاری از کشورهای اسلامی، مردم از این مساله رنج می‌برند که از سوی کشورهای غربی‌ تحقیر می‌شوند. آن‌ها می‌خواهند صاحب عزت، آزادی، استقلال و منافع خود باشند. در بسیاری از کشورهایی که از قدرت‌ چندانی برخوردار نیستند، به دلیل ضعف‌شان، به امتیاز دادن به کشورهای دیگر تن می‌دهند. ناتوانی این کشورها در سرمایه‌گذاری و انتقال تکنولوژی به انعقاد قراردادهای تحمیلی اقتصادی می‌انجامد درحالی‌که اگر این کشورها حداقل ثروت را داشتند با این اتفاق روبرو نمی‌شدند.

او، با اشاره به راه‌حل‌های موجود برای ایجاد اتحاد میان مسلمانان و جایگاه ایران و انقلاب اسلامی آن در بین کشورهای اسلامی، توضیح داد: نگاه ایران نباید به این سمت باشد که ما رهبر مطلق عقیدتی و ایدئولوژیک باشیم و دیگران بی هیچ چون و چرایی و برپایه همسان سازی کامل به دنبال ما بیایند. دامن زدن به این مباحث دعوی رهبری را در دیگر کشورهای اسلامی به گونه‌ای اغراق‌آمیز رونق می‌دهد. این نگاه، نگاه منتج به نتیجه نخواهد بود. حرکت توسعه اسلامی باید هم‌افزا و با منشا نخبگان جهان اسلام فارغ از مرزهای جغرافیایی دیده شود.

صفوی درباره راهکار ارتباط سیاستمدارانه با کشورهای دیگر جهان اسلام، گفت: در مطالعه کتابی، متوجه نوع ارتباط حوزه علمیه نجف و حوزه علمیه قم با حوزه جامعه الازهر مصر شدم. در این کتاب، نامه‌هایی از آیت‌الله بروجردی به الازهر و هم‌چنین نامه‌هایی از آیت‌الله طباطبایی و آیت‌الله علامه جعفری وجود داشت که در کم‌کردن اختلافات میان شیعه و سنی به شدت موثر بود. این اثرگذاری از این جهت بود که آن‌ها علی رغم این‌که از دو طرف مختلف جهان اسلام بودند اما با بزرگی از هم نام می‌بردند. آیت‌الله بروجردی که مرجع بزرگ جهان اسلام هستند، با آن‌ها نه با حالت تحقیر بلکه با تکریم صحبت می‌کند. آن‌ها نیز به همین شکل رفتار می‌کنند و درخواست‌ها نیز مشخص است. به عنوان مثال آیت‌الله بروجردی درخواست داشتند که شعائر تشییع مورد حمله قرار نگیرد و آن‌ها هم، چنین درخواست‌هایی داشتند و نتیجه نیز می‌گرفتند.

وی یادآور شد: مساله مهم دیگر در جهان اسلام، پیداشدن نفت و دیگر منابع غیرمولد بوده است. کشف نفت در کشورهای اسلامی، حوزه خلیج فارس و برخی کشورهای آفریقایی موجب شد که بسیاری از رهبران کشورهای اسلامی موردتوجه کشورهای استعمارگر قرارگیرند و تاریخ معاصر آنان را تلاش دولت‌های غربی برای استیلای مستقیم یا غیرمستقیم ازراه گماشتن حکمرانان دست‌نشانده و مجری سیاست‌های استعماری غرب بسازد.

او خاطرنشان کرد: وجود نفت در برخی کشورهای مسلمان، در نتیجه، ارتزاق نکردن دولت از مردم خود و وابسته‌ندانستن خود به افکار عمومی به این منجر شده که در این کشورها دولت‌های رانتیر شکل بگیرند. دولت رانتیر به معنای استفاده آن‌ها از رانت یا در اصطلاح پارتی‌بازی‌کردن نیست بلکه دولت رانتی به دولتی اطلاق می‌شود که قسمت عمده منابع مالی آن از یک محصول و منبع مالی مستقل غیرمولد جدای از مالیات مانند درآمد حاصل ازنفت تامین شود. البته تنها نفت نیست، هر اقتصادی که برای آن زحمت چندانی کشیده نشود، در این تعریف می‌گنجد زیرا زحمتی که برای استخراج نفت کشیده می‌شود، درحقیقت تولید ثروت و ثروت‌افزا نیست بلکه با زحمتی کم، ثروتی نامتناسب با تلاش صورت‌گرفته برای آن ایجاد می‌شود. هنگامی که دولت از منابع طبیعی استفاده می‌کند، خود را نیازمند به پاسخ‌گویی مستقیم به افکار عمومی نمی‌داند زیرا درآمد آن به مالیاتی که از مردم می‌گیرد، وابسته نیست.

این کارشناس مسایل جهان اسلام اظهار داشت: در غرب اگر دولتی نتواند پاسخ‌گوی منافع عمومی مردم و نخبگان خود باشد، فرو می‌پاشد زیرا با پول مالیات‌دهندگان، خود را اداره می‌کند و به آن‌ها وابسته است. درحال حاضر یکی از مسایل مهم جهان اسلام ایجاد دولت‌های پاسخ‌گو در جوامع و ایجاد جوامع پویای ثروت‌ساز از منابع انسانی جوامع مبتنی بر اندیشه است نه منابع طبیعی. دولت‌های رانتیر به واسطه ساختار ویژه‌شان نمی‌توانند فرایند درست ملت-دولت‌سازی را به سرانجام برسانند. در این کشورها، مبانی حقوق شهروندی و دولت پاسخ‌گو و مبتنی بر کارآمدی نهادینه نشده است و اعتمادسازی دوسویه میان دولت و ملت در دولت‌های رانتیر پروژه‌ای ناتمام و غیرپویا است.

صفوی، درباره عوامل موثر در حوزه تبلیغات و روشنگری در جهان اسلام، بیان کرد: حقیقت آن است که کنفرانس‌های بسیار با هزینه‌های گزاف برگزار می‌شود اما در نتایج عملی صرف این هزینه‌ها برای جهان اسلام علامت سوال‌های جدی وجود دارد. علی‌رغم این کنفرانس‌ها، هنوز در حوزه تبلیغات و روشنگری جای کار وجود دارد.  ادبیات شعاری کارساز نخواهد بود بلکه حرکت باید قابل رصد ،بازخورد گیری و سنجش برای قدم های بعدی باشد. در  علم آینده‌پژوهی هرکدام از سناریوهای مختلف، مرحله به مرحله توضیح داده و پیش‌بینی می‌‌شود.با ترسیم سناریو های ممکن برای جهان اسلام لزوم وحدت و مضرات انباشت چالش برای نخبگان و مردم حالت عینی تری به خود میگیردونیاز به وحدت بطور جدی تری برجسته میشود.  البته اتحاد، مفهوم مطلقی نیست بلکه دارای رتبه‌بندی است.

وی افزود: برخی از مشکلات و دشمنی ها در جهان اسلام فقط ریشه ی سوء ظن های ذهنی دور از حقایق دنیای واقعی می باشد: به طور مثال برخی از نخبگان قطر در این نگرانی هستند که جمهوری اسلامی ایران به حمله نظامی به قطر و اشغال آنجا فکر می‌کند و می‌خواهد آن‌ها را از کره زمین بردارد. درصورتی که این یک توهم است. آن‌که در ایران هست، می‌داند ازبین رفتن قطر در ذهن هیچ مسئول ایرانی وجود ندارد. البته بخشی از این دیدگاه به عملکرد ایران بازمی‌گردد. به طور مثال در حال حاضر اقداماتی برای کنفرانس مشترک بین دانشگاه تهران و  قطر برای اولین بار در حال انجام است، سوال این‌جاست که چرا این کنفرانس در طول چند دهه گذشته برگزار نشده است؟ در این کنفرانس‌ چند استاد دانشگاه از آن کشور به ایران می‌آیند، رفت و آمد و صحبت بین نخبگان صورت می‌گیرد و سختی اندیشه‌ موجود در آن کشور از ایران از بین می‌رود.

وی در پایان اشاره کرد: در مورد مسایل جهان اسلام باید توجه کرد که گاهی از این سمت بام و گاهی از سوی دیگر نیفتیم، مهم این است که اعتدال-این گمگشته بشریت از ابتدا تاکنون- ، رعایت شود.