حاکمیت دوگانه و آینده وضعیت میدانی سیاسی و نظامی لیبی/گفتگو با داود احمدزاده

حاکمیت دوگانه و آینده وضعیت میدانی سیاسی و نظامی لیبی

-گفتگو با داوود احمد زاده

کارشناس لیبی

موسسه آینده پژوهی جهان اسلام

 

بعد از گذشت چند سال از سقوط نظام قذافی در لیبی، دولتمردان و سیاستمداران این کشور هنوز از برقراری ثبات و امنیت در کشور و عبور از مرحله انتقالی به تشکیل دولتی پایدار ناتوان هستند. به گونه ای که حاکمیت دوگانه آینده وضعیت میدانی سیاسی و نظامی لیبی را مورد خطر قرار داده است. در این میان برای بررسی حاکمیت دوگانه و آینده وضعیت میدانی سیاسی و نظامی لیبی گفتگویی با کارشناس این حوزه داشته ایم:

 

موسسه آینده پژوهی جهان اسلام:  وضعیت میدانی سیاسی و نظامی کنونی لیبی چگونه است؟

سقوط سرهنگ قذافی در سال   2011  ضمن برهم زدن نظم و امنیت داخلی عملا این کشور به سوی چندگانگی  سوق داد . در واقع  رژیم اقتدارگر ایی سرهنگ  قذافی با رویه پلیسی و تزریق دلارهای نفتی  قبل از آغاز  ناآرامی های گسترده داخلی توانسته بود ضمن ایجاد امنیت و بهبود اوضاع اقتصادی مانع هرگونه آزادیخواهی و ایجاد جامعه چند صدایی گردد . با این وجود نا آرامی های مدنی مردم پس از قیام گسترده در شمال آفریقا ( تونس- مصر) که توامان با دخالت  نیروهای منطقه‌ای و فرامنطقه‌ای بوده که عملا  بستر ساز جدایی طلبی و تکه تکه شدن جامعه گردید. بطوری که در کنار دولت رسمی نیروهای ژنرال حفتر و نیز گروه‌های تروریستی وابسته به القاعده و داعش چالش جدی بر سر استقرار دولت وحدت ملی و ایجاد ثبات پایدار در کشور جنگ زده بوجود آوردند. این بی ثباتی موجود ناشی از عدم اجماع میان نخبگان سیاسی لیبی برای رسیدن به فرایند مشخص سیاسی  برای گذار از دوران پساجنگ و تعریف مشترک از منافع ملی بوده نه تنها باعث جنگ داخلی در کشور بلکه بر محیط پیرامون خود نیز تاثیر منفی گذاشته است .

این در حالی هست پس از سقوط سرهنگ قذافی تلاش هایی گستردهای برای اجماع داخلی و حل بحران سیاسی از طریق مکانیزم گفتگو میان گروه‌های مختلف  برای انتقال قدرت به شکل دمکراتیک صورت گرفته است. البته بدلیل زیاده خواهی طرفین و تلاش برای تحمیل اراده با حریف با شکست روبرو شده است. بطوری که کمیسون مقدماتی گفتگوی ملی در ژانویه 214 بدلیل ناسازگاری رهبران و عدم تعریف مشترک از مفاهیم اولیه حکومت  به سرنوشت کنگره ملی لیبی درفوریه تشکیل یافته بود دچار شده است . در این بین مهمترین شاخص این آشوب در سیستم سیاسی کشور از بین رفتن حاکمیت مرکزی و ایجاد حاکمیت دوگانه و نیز هموارتر شدن  مسیر عبور  برای گروه‌های تروریستی تکفیری برای ورود به این کشور و تصرف بخشی از آن بوده است

 

موسسه آینده پژوهی جهان اسلام: وضعیت هر یک از جناح های حاکمیت دوگانه در لیبی چگونه است.

سقوط معمر قذافی به نوعی سقوط حکومت ملی در طرابلس و ایجادحاکمیت جداگانه سیاسی در پی داشته است . در نبود اشتراک منافع ورود عناصر آشوب ساز خارجی منافع شخصی و قبیله و قومی بر منافع ملی رجحان پیدا کرده است. بطوری که علنا دو دولت و دو پارلمان ( در طرابلس و طبرق) استقرار پیدا کرده و علاوه بر آن گروه های شبه نظامی در قالب داعش ، القاعده و اخوان المسلمین هر یک بر شهر یا منطقه‌ای تسلط پیدا کرده اند . باید اضافه نمود به رغم تلاش های سازمان ملل متحد برای کاستن از نزاع داخلی و آنارشی موجود در جامعه  بدلیل عدم تفاهم سیاسی شرایط بحرانی تر از گذشته کرده . بطوری که ژنرال حفتر  دولت و مجلس  لیبی را  غیرقانونی اعلام کرد. اقدامی که به از آن به کودتا یادشده است. همچنین گروه های تکفیری از نزاع موجود بر سر تقسیم منابع لیبی میان سیاست مدران استفاده کرده و بخشی های از لیبی (سرت)را  به تصرف خویش درآوردند . بطوری که قبل از اقدامات آمریکا و برخی از کشورهای اروپایی و نیز حملات نیروهای دولتی برای بازپس گیری سرت بحث انتقال مرکزیت تروریستها از افغانستان و پاکستان به لیبی هم مطرح شده بود .

 

 

موسسه آینده پژوهی جهان اسلام: نگاه جریانات مختلف سیاسی لیبی به حاکمیت دوگانه در این کشور چیست؟

با آشکارترشدن خطر گروه‌های تروریستی برای ایجادپایگاه درخاک لیبی و استفاده از آن در حملات سازمان یافته به شمال آفریقا و حتی جنوب اروپا برخی از سیاست مدران و کارگزاران لیبی با عدول از مطالبات سیاسی مسیر اتحاد را در پیش گرفتند. در این مسیر پذیرش پست وزارت دفاع از سوی ژنرال حفتر در دولت رسمی لیبی گامی در مسیر ایجاد ثبات و تشکیل دولت وحدت ملی است. در هرصورت بایستی دولت آشتی ملی لیبی به رهبری فایز السراج  شرایط برای استقرار تمام وزارتخانه خویش در طرابلس را داشته باشد و در این مسیر دولت موازی به ریاست خلیفه الغویل نیز مشارکت سازنده ای در دولت آینده لیبی داشته باشد

 

موسسه آینده پژوهی جهان اسلام: در شرایط کنونی موافقان و مخالفان خارجی حاکمیت دوگانه در لیبی چه بازیگرانی هستند؟

خطر گسترش حملات تروریستی  به کشورهایی همسایه لیبی به ویژه به تونس .مصر والجزایر باعث شده از سال 2014 کوشش هایی از سوی این کشورها برای تحکیم امنیت و ثبات و گفت وگو های ملی و تکمیل روند تحقق عدالت انتقالی و تثبیت نهادهای دولتی و در واقع انتقال دمکراتیک قدرت صورت گیرد. این در حالی است که عربستان و برخی متحدان نزدیک منطقه‌ای آن  با حمایت از جریانات سیاسی خاص در لیبی کمک بسیاری برای رشد نا امنی وگسترش پدیده تروریسیم در منطقه  انجام می دهند. بنابراین در کنار رویکرد منفعلانه اروپا  برای حمایت از وحدت و یکپارچگی لیبی و شاید منافع اقتصادی برای سهیم شدن از منابع نفتی و گازی این کشور جنگ زده،  عربستان بدنبال تبدیل لیبی به سوریه و عراق دیگری است. از این رو نخست وزیر لیبی ضمن هشدار به دیپلماسی منفعلانه اروپا به جد منقد سیاست های سعودی هاست . در این مسیر دولت لیبی تلاش دارد پس از استحکام داخلی و قدردانی از همسایگان نزدیک برای کمک به ثبات  و دولت سازی در این کشور به تقویت روابط خویش با روسیه هم بیاندیشد. چراکه روسیه به عنوان عضو اصلی شورای  امنیت سازمان ملل متحد از توانمندی نظامی مناسبی برای اقدام علیه گروه‌های تروریستی برخوداراست. ضمن اینکه باید درنظر داشت که لیبی زمان معمر قذافی از متحدان نزدیک روسها در منطقه محسوب می شد و پوتین مرد قدرتمند کرملین راغب است در صورت توافق به باسازی مجدد روابط سیاسی و نظامی با طرابلس اقدام کند .

 

موسسه آینده پژوهی جهان اسلام: آینده ی تداوم یا برطرف شدن حاکمیت دوگانه در لیبی به چه عواملی بستگی دارد؟

برطرف شدن حاکمیت دوگانه و استقرار دولت واحد درواقع فارغ از مسائل پیچیده داخلی به عنصر خارجی و مداخله‌گر بیرونی ارتباط دارد. بنابراین در بعد داخلی بایستی گروه‌های مختلف سیاسی توافق‌نامه ضخیرات را بپذیرند و در مقابل ایجاد دولت آشتی ملی مقاومت نکنند . همچنین وحدت رویه داخلی برای مبارزه تمام‌عیار علیه گروه‌های تروریستی  برای برون‌رفت از بحران داخلی  اجتناب‌ناپذیر است . باید در نظر داشت که لیبی تجربه گفتگو و آشتی ملی  را دارد. بطوریکه این کشور در آستانه جنگ داخلی و تجزیه قرار گرفته بود و با آغاز گفتگو در طی سال‌های 1946الی 1951 (با گذر از درگیری‌های قومی و قبیله‌ای و کاهش تنش‌های سیاسی فزاینده به فرایند استقلال و به قدرت رسیدن محمد ادریس السنویسی در24 دسامبر 1951 در پی داشت) لذا تکرار تجربه قبلی با توجه به شرایط مشابه امروزی شدنی است . از سوی دیگر در کنار متغیر داخلی به عنصر آشوب ساز خارجی هم بایستی اشاره کرد. چراکه جانب‌داری از طرف‌های درگیر بر عمق بحران فراگیر افزوده است .کشورهای غربی در کنار ترکیه و عربستان به دنبال منافع خویش در دوره پس از معمر قذافی در لیبی هستند . ازاین‌رو در کنار برجسته‌تر شدن نقش نهادهای بین‌المللی و همکاری‌های منطقه‌ای جلو مداخلات مخرب خارجی سد شود.