جایگاه افغانستان در سیاست خارجی اتحادیه اروپا پس از روی‌کارآمدن طالبان

افغانستان و اتحادیه اروپا

(آرش قدرتی‌فر؛ پژوهشگر مسائل بین‌الملل)

با روی کارآمدن طالبان در افغانستان و اتخاذ سیاست‌های ضد آمریکایی در این کشور این سوال مطرح می‌شود که مواضع اتحادیه اروپا با توجه به تجربه‌ای که در زمینه موج مهاجرت‌ها در زمان بحران سوریه به خود دیده است، در شرایط کنونی در افغانستان چیست. دیدگاه غالب نشان می‌دهد که این اتحادیه تمایلی برای به‌رسمیت‌شناختن دولت جدید افغانستان و برقراری روابط با این دولت ندارد؛ اما با بررسی مواضع اتحادیه اروپا در این زمینه مشاهده می‌کنیم که این اتحادیه با توجه به منافعی که در آسیای میانه برای خود برنامه‌ریزی نموده است، در صدد است به‌نحوی بتواند دیدگاه و مواضع دولت جدید در افغانستان را به خود نزدیک کند.

اتحادیه اروپا در سال‌های گذشته، همواره، در مواجهه با سیل مهاجران به اروپا دچار مشکلات عدیده بوده و همین باعث شده است برخی از کشورهای اروپایی قوانین مهاجرتی خود را بازبینی کنند. این نگرانی موجب شده است اتحادیه اروپا مواضع دوگانه‌ای در قبال دولت جدید در افغانستان در پیش بگیرد. از سویی، تعدادی از نمایندگان پارلمان اروپا در چارچوب طرح پیش‌نویس قطعنامه‌ای، خواستار دعوت احمد مسعود، رهبر جبهۀ مقاومت پنجشیر شده‌اند و طی این پیش‌نویس، نگرانی خود دربارۀ نقض حقوق بشر و آزادی‌های اساسی در افغانستان، به‌ویژه علیه زنان و روزنانه‌نگاران را اعلام کرده‌اند؛ اما از طرف دیگر، جوزپ بورل، مسئول سیاست خارجی اتحادیه اروپا، اعلام کرده است که بروکسل در تلاش است از طریق دولت‌های عضو، هماهنگی‌هایی را به‌منظور حضور دیپلماتیک در کابل صورت دهد.

از طرف سوم، وزرای خارجه اتحادیه اروپا، پیش از این، احترام به حقوق بشر و حاکمیت قانون را شرط اساسی در برقراری روابط دیپلماتیک با طالبان مطرح کرده بودند؛ اما مسئول سیاست خارجی اتحادیه اروپا اعلام کرد با وجود اینکه معیار حقوق بشر یکی از خواسته‌های اتحادیه اروپا از طالبان است، برقراری روابط اتحادیه اروپا با دولت تازه‌تأسیس در افغانستان مشروط به تحقق این معیار نخواهد بود. گفتنی است پیش از سقوط کابل و تسلط‌‎یافتن طالبان بر این کشور، قدرت‌های بزرگ و کشورهای منطقه‌ای تماس‌های متعددی با طالبان برقرار کردند تا از این طریق بتوانند منافع ملی خود را در صورت هرگونه تغییر ساختار قدرت در افغانستان حفظ نمایند.

با توجه به خروج آمریکا از افغانستان، اتحادیه اروپا از طرفی نگران افزایش بی‌ثباتی در این کشور و از طرف دیگر، نگران گسترش نفوذ چین و روسیه در منطقه است؛ ازاین‌رو این اتحادیه به‌دنبال آن خواهد بود که به‌نحوی بتواند این تهدید را از طریق نزدیک‌کردن مواضع طالبان با خود تا حدودی کاهش دهد. چنانچه طالبان بتواند نگرانی‌های اتحادیه اروپا را به‌ویژه در زمینۀ خطر تجارت مواد مخدر در مرزهای اتحادیه اروپا کاهش دهد و از طرف دیگر، تهدیدی برای منافع اتحادیه اروپا در آسیای مرکزی به وجود نیاورد، دور از انتظار نخواهد بود که این اتحادیه، دولت جدید در افغانستان را به رسمیت بشناسد. سرمایه‌گذاری بیشترِ اروپا در آسیای مرکزی می‌تواند به‌شیوۀ غیرمستقیم در افغانستان تأثیر مثبتی بر جای گذارد که این نیازمند آن خواهد بود که افغانستان بتواند نظم و امنیت را در کشور خود به وجود آورد و اقتصاد کشور خود را رونق دهد.

نتیجه‌گیری

این رویکرد که اتحادیه اروپا به‌هیچ‌عنوان حاضر نخواهد بود طالبان را به‌عنوان دولت رسمی در افغانستان به رسمیت بشناسد، خلاف اصول منافع ملی کشورها تلقی می‌شود؛ زیرا در سیاست بین الملل، هیچ دوستی و دشمنی پایداری نداریم و آنچه تعیین‌کننده است، منافع ملی است. منافع ملی، تعیین‌کنندۀ رویکرد هر کشور به سایرین است. اتحادیه اروپا به این سبب که یکی از متحدان مهم خود را در افغانستان از دست داده است، به‌دنبال پرکردن خلأ قدرت در منطقۀ آسیای مرکزی است.

برقراری ثبات و امنیت در افغانستان مستلزم همکاری تمامی کشورهای منطقه‌ای و جهانی است و اتحادیه اروپا به‌تنهایی قادر به برقراری نظم و امنیت در این منطقه نخواهد بود. ازاین‌رو، این اتحادیه به‌منظور به‌حداقل‌رساندن خطرات ناشی از روی کارآمدن دولت جدید در افغانستان نیازمند آن خواهد بود که رویکرد دولت جدید در افغانستان را با خود، تا حد امکان، هم‌سو نگاه دارد تا از این طریق بتواند خطرات تغییر ساختار قدرت در افغانستان را در مرزهای این اتحادیه به حداقل ممکن کاهش دهد.

به نظر می رسد اتحادیه اروپا به‌منظور تعیین چارچوب نهایی برای تعیین روابط خود با افغانستان نیازمند زمان بیشتری است تا بتواند نوع رفتار دولت افغانستان را بیشتر بررسی کند. راهی که اتحادیه اروپا می‌تواند در پیش بگیرد، پرهیز از شتاب در موضع گیری‌هایش در قبال تحولات افغانستان و نیز تلاش برای نزدیک‌کردن هرچه بیشترِ دیدگاه‌های دولت افغانستان با منافع اتحادیه اروپاست. بسیار دشوار خواهد بود که اتحادیه اروپا بتواند شاهد رعایت شروطی مانند حقوق بشر و حقوق زنان در افغانستان، آن هم به‌طور قابل‌قبول باشد؛ اما این بدان معنا نیست که اتحادیه اروپا به‌طور کامل، به برقراری روابط با دولت جدید افغانستان دیدگاه منفی داشته باشد. به نظر می رسد این اتحادیه بیشتر به‌دنبال این است که موضع اصلی خود را به‌طور قطع در زمینۀ تحولات افغانستان مطرح کند وراهی برای حضور پررنگ خود در افغانستان بیابد.