اعزام نیروهای آمریکایی بیشتر به افغانستان برای جلوگیری از ورود چین: لیتیوم و جنگ برای ثروت های معدنی افغانستان/ مریم قهرمانی

 

اعزام نیروهای آمریکایی بیشتر به افغانستان برای جلوگیری از ورود چین: لیتیوم و جنگ برای ثروت های معدنی افغانستان

                                                                    مترجم: مریم قهرمانی

 

ترامپ خواستار افزایش درگیری ها در افغانستان است. اما چرا؟ آیا این خواسته بخشی از “جنگ جهانی علیه تروریسم”، و پیگرد تروریست ها است و یا دلیل دیگری دارد؟

لازم به ذکر است که افغانستان صرف نظر از تریاک، صنعت چندین میلیارد دلاری که بازار غیرقانونی هروئین در آمریکا را تغذیه می کند، دارای منابع راهبردی عظیم نفت، گاز طبیعی و مواد خام است.

این مواد معدنی شامل رگه های عظیم آهن، مس، کبالت، طلا و لیتیوم است. لیتیوم از مواد خام راهبردی مورد استفاده در تولید باتری های پیشرفته برای لپ تاپ، تلفن همراه و اتومبیل های برقی است.

مفهوم راه حل ترامپ، غارت و چپاول ثروت های معدنی افغانستان به منظور تامین مالی “بازسازی” کشوری ویران شده توسط ایالات متحده و متحدان آن پس از 16 سال جنگ است؛ که همان به معنای پرداخت “غرامت جنگ” به کشور مهاجم است!

در یک گزارش داخلی پنتاگون در سال 2007 که توسط نیویورک تایمز منتشر شد، از افغانستان به عنوان “عربستان سعودی لتیومی” یاد شده است[1].

درحالیکه ایجاد صنعت استخراج معدنی در افغانستان نیازمند سال ها زمان است، پتانسیل مواد معدنی این کشور به قدری عظیم است که مقامات و مدیران اجرایی در این صنعت بر این باورند که این پتانسیل توانایی جذب سرمایه گذاری های بسیار زیاد را دارا می باشد…

ژنرال دیوید پترائوس، فرمانده ستاد فرماندهی مرکزی ایالات متحده می گوید، “پتانسیل خیره کننده ای در آنجا [افغانستان] وجود دارد. البته، اما و اگرهای فراوانی وجود دارد، اما فکر می کنم این پتانسیل بسیار مهم و چشمگیر است.”

جلیل جمریانی، مشاور وزیر معادن افغانستان، می گوید، “این پتانسیل می تواند ستون فقرات اقتصاد افغانستان باشد.”

آنچه که در این گزارش بیان نشده این است که این منابع از دهه 1970 برای روسیه (شوروی سابق) و چین شناخته شده است.

اشرف غنی، رئیس جمهور افغانستان، درحالی از دونالد ترامپ خواستار سرمایه گذاری ایالات متحده در بخش معادن، شامل لیتیوم، شده است، که چین در خط مقدم پروژه های توسعه معادن و انرژی و هم چنین خط لوله و کوریدورهای حمل نقلی قرار دارد.

چین یکی از اصلی ترین شرکای تجاری و سرمایه گذاری افغانستان (درکنار روسیه و ایران) است، که به صورت بالقوه به منافع اقتصادی و راهبردی ایالات متحده در آسیای مرکزی دست درازی کرده است.

چین به دنبال یکپارچه سازی حمل و نقل زمینی از طریق کوریدور تاریخی وخان است که افغانستان را به منطقه خودمختار سین کیانگ متصل می سازد (به نقشه رجوع کنید).

براساس گزارش منتشر شده در نیودهلی تایمز، “ارزش مواد معدنی بهره برداری نشده افغانستان چیزی حدود 3 ترلیون دلار تخمین زده شده است. شرکت های چینی موفق به کسب امتیاز استخراج مقادیر هنگفتی از مس و زغال سنگ شده و در دهه گذشته به اولین امتیاز اکتشاف نفت صادرشده برای افراد خارجی دست یافته اند. همچنین، چینی ها به مخازن بزرگ لیتیوم چشم دارند که موارد مصرف آن در تولید باتری تا اجزای مرتبط با انرژی هسته ای است.”

“چین همچنین در بخش های انرژی آب، کشاورزی و بازسازی نیز سرمایه گذاری کرده است. راه ارتباطی مستقیم بین دو کشور در مرز دورافتاده این دو کشور به طول 76 کیلومتر در دست احداث است.” (نیودهلی تایمز، 18 جولای 2015)

 

 

همپنین ذخایر نفتی عظیم افغانستان توسط شرکت ملی نفت چین (CNPC) در حال بهره برداری است.

“جنگ برای کسب و کار خوب است”

پایگاه های نظامی ایالات متحده در افغانستان به جهت دفاع از کنترل آمریکا بر ثروت منابع معدنی افغانستان حضور دارند. براساس مطلب آمده در فارن افرز، “تعداد نیروهای نظامی ایالات متحده در آنجا [افغانستان] از هر منطقه جنگی دیگر بیشتر است”، و حکم رسمی برای آنها پیگرد طالبان، القاعده و داعش به عنوان بخشی از “جنگ جهانی برای مقابله با تروریسم” عنوان شده است.

دلیل وجود این تعداد پایگاه نظامی در افغانستان چیست؟ چرا نیروهای اضافه به دستور ترامپ به افغانستان اعزام شدند؟

هدف بیان نشده از حضور نظامی ایالات متحده در افغانستان، بیرون نگه داشتن چینی ها از افغانستان است؛ که به معنای ممانعت از چین در ایجاد روابط تجاری و سرمایه گذاری با افغانستان است.

به طور کلی، ایجاد پایگاه های نظامی ایالات متحده در افغانستان در مرز غربی چین بخشی از فرآیند بزرگتر محاصره نظامی جمهوری خلق چین است- به معنای استقرار نیروهای دریایی در دریای جنوبی چین، پایگاه نظامی در گوآم، کره جنوبی، اوکیناوا، جزیره ججودو و غیره. (نقشه 2011 آمده در زیر را ملاحظه فرمایید)

 

 

ثقل گرایی به آسیا

پس از توافق نامه امنیتی افغانستان و ایالات متحده، که تحت رویکرد ثقل گرایی دولت اوباما به آسیا صورت گرفت، واشنگتون و شرکای آن در ناتو با استقرار تاسیسات و پایگاه های نظامی خود در مرز غربی چین در افغانستان، حضور خود در افغانستان را تثبیت کردند. این توافق نامه به قصد ایجاد امکان حفظ 9 پایگاه نظامی ایالات متحده در مرزهای چین، پاکستان و ایران، همچنین مرزهای افغانستان با ترکمنستان، ازبکستان و تاجیکستان بود.

 بااینحال، حضور نظامی ایالات متحده موجب ممانعت از توسعه روابط تجاری و سرمایه گذاری میان افغانستان و چین نشده است. کابل و پکن در سال 2012، توافق همکاری راهبردی را به امضا رسانند. هم چنین افغانستان ناظر سازمان همکاری شانگهای (SCO) است.

علاوه بر این، همسایگی با پاکستان که اکنون عضو کامل سازمان همکاری شانگهای است- موجب ایجاد روابط نزدیک دوجانبه با چین شده است. و حال، دونالد ترامپ به تهدید پاکستان روی آورده است، پاکستانی که برای سالهای متمادی هدف “جنگ پهپادی اعلام نشده” آمریکا قرار داشته است.

به عبارت دیگر، تغییری در صف بندی های ژئوپلتیکی رخ داده است که به نفع همگرایی افغانستان و پاکستان با محور تجارت، سرمایه گذاری و انرژی اوراسیا است.

پاکستان، افغانستان، ایران و چین در حال همکاری در پروژه های خط لوله نفت و گاز هستند. سازمان همکاری شانگهای که ازبکستان، ترکمنستان و تاجیکستان عضویت کامل در آن دارند، در حال ارائه پلت فرم ژئوپلتیکی جهت همگرایی افغانستان در کوریدورهای حمل و نقل و انرژی اوراسیا است.

در نهایت چین به دنیال ورود افغانستان به شبکه حمل نقل  غرب چین به عنوان بخشی از طرح کمربند و جاده خود است.

علاوه بر اینها، شرکت متالوژیک چین (MCC)، شرکت بزرگ دولتی چین در زمینه معادن، “از مدتها پیش ذخایر عظیم مس افغانستان، مس عینک، در منطقه تحت کنترل طالبان را به دست گرفته است. در سال 2010 واشنگتون از این هراس داشت “که چین، کشور گرسنه منابع معدنی، به دنبال تسلط بر توسعه ثروت معدنی افغانستان باشد و به این صورت ایالات متحده بی بهره بماند”… پس از موفقیت در مزایده معدن مس عینک در ولایت لوگر، چین به دنبال کسب مطابات بیشتر است” (Mining.com).

چین و مبارزه برای لیتیوم

اکنون، شرکت های بزرگ صنعت معدن در چین در حال رقابت بر سرکنترل استراتژیک بازار جهانی لیتیوم هستند، که تاکنون در انحصار سه شرکت بزرگ به نام های Albemarle’s Rockwood Lithium (کارولینای شمالی)، The Sociedad Quimica y Minera de Chile و FMC Corporation (فیلادلفیا) است که در آرژانتین فعالیت می کند. این سه شرکت بزرگ بر بازار لیتیوم جهان تسلط دارند، چین به دنیال به دست آوردن سهم بزرگی در تولید لیتیوم جهان است، و همین امر چین را پس از استرالیا، شیلی و آرژانتین، به چهارمین کشور بزرگ تولید کننده لیتیوم جهان تبدیل می کند. در این اثناء، Tianqi Group در چین قبلا کنترل گرین بوشز، بزرگترین معدن لیتیوم در استرالیا، را به دست گرفته است. Tianqi اکنون 51 درصد سهام در تالیسون لیتیوم، را با همکاری Albemarle کارولینای شمالی در اختیار دارد.

این تمرکز بر تولید لیتیوم به دلیل توسعه سریع چین در صنعت خودروهای برقی است:

چین “اکنون مرکز لیتیوم جهان است”. چین بزرگترین بازار خودروهای برقی را در دست دارد. BYD شرکتی چینی است که با پشتبانی Warren Buffett بزرگترین تولیدکننده خودروهای برقی در جهان بوده و شرکت های چینی در حال تولید بیشترین حجم مواد شیمیایی لیتیومی برای باتری های مورد نیاز این خودرو ها هستند. حدود 25 شرکت در چین در حال تولید 51 مدل از خودروهای برقی هستند.

حجم ذخایر لیتیوم در افغانستان به صورت رسمی تخمین زده نشده است. تحلیلگران بر این باورند که این ذخایر استخراج نشده، تاثیر چندانی بر بازارهای جهانی لیتیوم نخواهند نداشت.

 

منبع: گلوبال ریسرچ

 

**  مسئولیت صحت و سقم مطالب موجود در یادداشت ها، مقالات و مصاحبه های منتشر شده در سایت به عهده نویسنده بوده و انتشار آنها الزاما به معنی تایید مطلب یا بیانگر دیدگاه های موسسه نمی باشد.

 

 

 

 



[1] نیویورک تایمز، ایالات متحده در حال شناسایی ثروت عظیم مواد معدنی در افغانستان، 14 ژوئن 2010.