نقش كنوني فرانسه در خاورميانه
دکتر محمد جعفر آجرلو
کارشناس مسائل ژئوپلتیک
یک قرن از انعقاد قرار داد محرمانه سایکس – پیکو، پس از پایان جنگ جهانی اول در سال 1916می گذرد که طی آن فرانسه انگلستان مناطق عربی جداشده از قلمرو امپراتوری عثمانی را بین خود تقسیم نمودند و بر اساس آن منطقه شامات شامل سوریه امروزی و لبنان تحت سلطه و یا به عبارتی تحت قیمومیت دولت فرانسه قرار گرفت. بر این اساس کشورهای فرانسه و انگلستان همچنان برای خود جایگاه خاصی در تدبیر سیاستهای غرب آسیا قائل هستند. لذا فرانسه ازجمله کشورهایى است که نقش مهمى در خاورمیانه ایفا کرده است و با وجود محدودیتهاى اساسى در رابطه با سیاست فرانسه، رابطه نزدیکى میان سابقه تاریخى نقش فرانسه در منطقه و سیاست کنونى این کشور بر قرار مىباشد. همچنین دولت و موسسات سیاسی و آکادمیک فرانسه در ارتباطی دایمی با تحولات سیاسی شمال آفریقا بودهاند. مصر، الجزایر، تونس و مغرب از حوزههای نفوذ قدیمی فرانسه در شمال آفریقا به شمار میروند. ارتباطات سیاسی، اقتصادی، اجتماعی، فرهنگی و علمی این کشورها با فرانسه در پی سیاست نفوذ و استعمار فرانسوی و سپس پایان جنگ جهانی اول بسیار گسترده و عمیق بود.
در دورهگذار، معمولاً قدرتهاى بزرگ براساس توازن قدرت و بهرهگیرى از الگوهاى رقابت، همکارى یا هر دو، به چگونگى تعیین جایگاهها و مسؤولیتهاى خود اقدام مىنمایند. هر کشورى براساس فعالیت و موفقیتهاى بهدست آمده در دورهگذار بىثباتى، جایگاه و نقش خود را در هرم قدرت جهانى تثبیت و تحمیل مىنماید. منطقه خاورمیانه بهدلیل قابلیتها و توانمندىهاى ویژه در عرصههاى مختلف اقتصادى، سیاسى، نظامى، فرهنگى و اجتماعى، همواره و بهخصوص در طى چند دهه اخیر اعتبار و نقش خود را بهعنوان منطقهاى راهبردى حفظ کرده است. موقعیت و اهمیت ژئوپلتیکى، ژئواستراتژیکى و ژئواکونومیکى این منطقه باعث شده است که خاورمیانه همواره در پیشبرد طرحهاى راهبردى غرب و اروپا، جایگاه منحصر به فردى داشته باشد و قدرتهاى بزرگ همیشه منافع مهمى را براى خود در این منطقه از جهان متصور باشند.
از دیدگاه برخی منتقدین سیاست خارجی فرانسوی، فرانسه نقشی تاریخی با گرایشی استقلال طلبانه از دوران شارل دوگل تا دوران فرانسوا میتران ایفاء کرده است. اما پس از آن به عنوان یک ابرقدرت ضمن از دست دادن استقلال خود، در حل و فصل برخی از رویاروییهای بینالمللی ناتوان مانده است. فرانسه به دلیل تبعیت از سیاست خارجی آمریکا در منطقه نقش مستقل خویش، مصداقیت و جایگاهش را از دست داده است و به همین دلیل فرانسه میبایستی در سیاستهای خود تجدید نظر کرده و جایگاه بینالمللی پیشین خود را به دست آورد.
فرانسه باید بداند چهار بازیگر اصلی در منطقه وجود دارند که عبارت از ایران، ترکیه، مصر و عربستان سعودی که رقابت بین اینها در منطقه منجر به گسترش درگیریها شده است. چرا که هر کدام به دنبال کسب برتری در منطقه و اعمال دیدگاههای خود میباشند. فرانسه باید با این حقیقت با بازیگران منطقهای کنار بیاید تا بتواند به عدم استقرار در منطقه پایان دهد.
نقد سیاستهای فرانسه در قبال سوریه از سوی کارشناسان و دیپلماتهای فرانسوی در چند سال اخیر بی دلیل نبوده است. به اعتقاد این دسته از کارشناسان، قطع کامل روابط با سوریه و پیشتازی فرانسه در این امر اقدامی عجولانه و نسنجیده و فقط به نفع آمریکا و سیاستهایش در قبال سوریه و مخالفان آن بوده است. فرانسه در ماه مارس 2012 و پس از حمایت علنی و آشکار از مخالفان نظام سوریه روابطش را با این کشور قطع کرد. در بین اروپایی ها مواضع فرانسه در قبال دولت سوریه از همه شدیدتر بود و اولین خواستهاش برکناری و سقوط رییس جمهور این کشور بود. در همين راستا خانم فلورانس پارلی، وزیر دفاع فرانسه در سخنانی در مرکز مطالعات راهبردی و بین المللی واشنگتن دیدگاههای فرانسه را در این باره اعلام کرده است. وی میگوید: امروز وقتی به شرایط خاورمیانه، تروریسم، بحران مهاجرت، تنش در اروپای شرقی و آزمایشات متعدد موشکی و هستهای نگاه میکنیم، به نظر میرسد جهان در حال گذار به یک وضعیت مبهم و ناشناخته است.از نظر ایشان: برای فرانسه هنوز راه حل سیاسی روشنی در سوریه وجود ندارد
فلورانس پارلی بر ضرورت تلاش در قالب ائتلاف بینالمللی مبارزه با تروریسم به رهبری آمریکا تاکید دارد اما عدم دیدگاه روشن در قبال حل سیاسی سوریه و عدم وجود راه حلی روشن از نگاه فرانسه نیز تاکید میکند و میگوید: در مورد سوریه هنوز هیچ چیز مشخص نیست. میدانیم که بعد از مرحله نظامی، مرحله سیاسی فرا خواهد رسید، ولی هیچ آینده مشخصی را پیش رو نداریم. این اظهار نظر پارلی در حالی است که فرانسه انگار در گذشته سیاست روشن و نقشههایی آماده برای حل بحران سیاسی سوریه در دست داشته که در راس آن سقوط بشار اسد و جایگزینی ائتلاف ملی سوریه به جای دولت وی بوده است. اما به مرور زمان و با گذشت شش سال از این بحران بزرگ در خاورمیانه حالا فرانسه نیز از مبهم بودن آینده سیاسی و راه حل سیاسی سوریه سخن میگوید و این موضوع جدید میتواند گویای این امر باشد که فرانسه به دلیل اشتباهات راهبردی در دیدگاههای آغازین بحران، حالا از عدم شفافیت آینده سیاسی سوریه حرف میزند.
فلورانس پارلی معتقد است اولویت اول فرانسه در عهد ماکرون مبارزه با داعش و تروریسم است. پارلی معتقد است آمریکا و فرانسه همکاریهای گستردهای در زمینه مبارزه با تروریسم داشتهاند و تاکید دارد داعش باید نابود شود. البته در همین نگاه جدید دولت ماکرون نوعی تغییر در سیاست خارجی فرانسه مشاهده میشود. در دوران سارکوزی و اولاند تا قبل هجومهای تروریستی پی در پی به پاریس، دولت فرانسه در کنار مبارزه با تروریسم به صورت قاطع از سرنگونی دولت سوریه و شخص بشار اسد سخن میگفتند. اما پارلی وزیر دفاع فرانسه حالا با صراحت و بدون اشاره به تغییر نظام در سوریه می گوید: در سوریه باید اولا داعش را کاملا نابود کنیم. اما این پایان داستان نیست. باید از بروز فجایع دیگر نیز جلوگیری نماییم.
حفظ استقلال فرانسه در راهبردهای سیاست خارجی
پارلي با اشاره به رویکرد مستقلانه فرانسه در راهبردهای نظامی و دفاعی که پاسخ به همان نقدهای گذشته در سیاست تابعی و متبوعی بین فرانسه و آمریکا است اشاره میکند و میگوید: فرانسه به منظور مقابله با چالشهای روزافزون، دو هدف را مد نظر قرار داده است. نخست، حفظ استقلال راهبردی فرانسه و دوم کمک به ایجاد اروپای قدرتمند تر و همچنین اتحادهای پایدارتر. وی معتقد است: فرانسه، سوریه را از دست بدهد لبنان را هم از دست داده است.
در واقع نباید از این نکته غافل شد که وقتی فرانسه از سوریه سخن میگوید، در حقیقت به شکل غیر مستقیم از لبنان نیز سخن گفته است. برد سیاسی یا نظامی فرانسه در سوریه میتواند به برد سیاسی و نظامی در لبنان منجر شود و هرگونه شکست فرانسه در تحولات سوریه میتواند به از دست رفتن نقش فرانسه در لبنان نیز منجر شود و این امری انکار ناپذیر است. زیرا تحولات لبنان به شکل غیرقابل انکاری به تحولات سوریه گره خورده است؛ به همین دلیل است که از همان آغاز بحران در سوریه، طرف های سیاسی اساسی لبنان مواضع خود را متناسب با هم پیمانی با نیروهای منطقهای اعلام کردند و صف بندی های روشنی در لبنان در قبال تحولات سوریه ایجاد گردید و در یکی از مهمترین مصادیق این صف بندیها و پس از نفوذ گسترده سلفیها و تکفیریها به سوریه از طریق شمال لبنان و امداد رسانی از این نقطه به مجموعههای مسلح ضد نظام در دمشق، حزبالله لبنان به شکل روشن و اشکار وارد تحولات نظامی سوریه شد و توانست در پایداری نظام سیاسی سوریه نقشی استراتژیک ایفاء کند. علاوه بر اين نيز اوبر ودرین، وزیر خارجه اسبق فرانسه نیز در کتابش ” دنیاهای میتران ” بر همین نکته و جایگاه کلیدی لبنان و سوریه برای فرانسه انگشت میگذارد و میگوید: از زمان جنگ جهانی دوم فرانسه عملا در خاورمیانه نقشی نداشته است و اگر سوریه و لبنان را از دست بدهد همه نقش خود را در خاورمیانه و خلیج فارس از دست خواهد داد. زیرا کشورهای عضو شورای همکاری خلیج فارس اول و آخر به سمت آمریکا باز میگردند. لذا ما در ماجرا های اخیر لبنان و استعفای سعد حریری نخست وزیر لبنان تحت فشار عربستان سعودی شاهد هستیم که فرانسوی ها بیش از سایرین موضوع را دنبال کرده و سعی در مدیریت آن دارند.
ایران در راهبرد سیاست خارجی فرانسه
از مهمترین راهبردیهای سیاست دفاعی و خارجی فرانسه در منطقه خاورمیانه بدون شک به ایران باز میگردد. فلورانس پارلی، وزیر دفاع فرانسه در سخنرانی خود در مرکز مطالعات راهبردی و بینالمللی واشنگتن بر لزوم حفظ برجام و دفاع تمام عیار فرانسه از آن تاکید دارد و معتقد است از بین بردن برجام اولین گام به سوی جنگ در آینده خواهد بود، اما درخصوص برنامه دفاع موشکی ایران موضعی غیر شفاف اختیار میکند و معلوم نیست که آیا فرانسه قصد دارد از مواضع آمریکا در قبال برنامه موشکی و توسعه موشکهای بالستیک ایران حمایت کند یا نه؟ زیرا فلورانس به خوبی میداند که هرگونه اصرار بر توقف برنامه دفاع موشکی ایران می تواند آثار مخربی بر توافق اتمی (برجام) برجای گذارد. فلورانس پارلی میگوید: در عین حال باید درخصوص فعالیتهای بی ثبات کننده این کشور (ایران) در زمینه موشکهای بالستیک و همچنین فعالیتهای منطقهای ایران با جدیت برخورد کنیم. هم اکنون در حال کارکردن بر روی این موضوع هستیم.
** مسئولیت صحت و سقم مطالب موجود در یادداشت ها، مقالات و مصاحبه های منتشر شده در سایت به عهده نویسنده بوده و انتشار آنها الزاما به معنی تایید مطلب یا بیانگر دیدگاه های موسسه نمی باشد.