بازیگران و بازیگردان افراط‌گرایی اسلامی/معصومه طالبی

بازیگران و بازیگردان افراط‌گرایی اسلامی

 

معصومه طالبی

پژوهشگر موسسه آینده‌پژوهی جهان اسلام

چندی است که تروریسم مربوط به افراط‌گرایان اسلامی، دیگر محصور در چند کشور خاورمیانه‌ای چون سوریه و عراق نیست و با توجه به شکست‌های روی‌داده در این دو کشور، مرزها را درنوردیده و به کشورهای دوردستی ازجمله فیلیپین، مالزی، انگلیس و فرانسه هم رسیده است. این در حالی است که بسیاری از کارشناسان معتقدند بازیگردان اصلی افراط‌گرایی اسلامی در خاورمیانه، قدرت‌های بزرگ و عوامل آن‌ها در منطقه هستند که با انتقال بازی و تنش به خاورمیانه ضمن دور نگه‌داشتن خود از جنگ و متشنج نمودن منطقه به اهداف سیاسی، نظامی و اقتصادی خود در چارچوب منافع خویش دست می‌یابند. سؤال اینجاست که چگونه این بازیگران وابسته، اختیار از دست بازیگردان خود خارج کرده و دست به عملیاتی غیرقابل‌پیش‌بینی در سایر مناطق جهان ازجمله اروپا می‌زنند.

مسلم است که ایدئولوژی بدون حمایت مادی و مستقل از نیروهای اجتماعی‌ پشتیبان، که آن ایدئولوژی را در جهان واقع به کرسی بنشاند وجود ندارد. افراط‌گرایی اسلامی با ابزار خشونت به بازیگری نه تنها در منطقه که در عرصه‌ی جهانی می‌پردازد. این بازی مأخذهای چندگانه‌ای دارد از جمله؛ امیال حامیان چون قدرت‌هایی که موقعیت ژئوپلیتیک و ژئواستراتژیک منطقه برایشان تأمین‌کننده منابع انرژی و منافع مادی بود؛ بازی در خارج مرزهای آنان برگزار می‌شد و هیچ تهدید امنیتی برای مرزهای امن آنان نداشت. از طرف دیگر قدرت آل سعود بود؛ برنامه جهانی سعودی‌ها مبنی بر دعوت به اسلام و قدرت مالی بخشیدن به گروه‌ها و نهاد‌های وهابی، این گروه‌های افراطی را تحت آموزش قرارداد، گسترش داد و آنان را در سطح جهانی مطرح نمود. سعودی‌ها آرمان‌های خود را در حمایت مالی و سازمانی از سنی‌های پیکارجو می‌دیدند و سعی در تقویت آنان داشته و دارند. بدین ترتیب در رابطه با بازی افراط‌گرایی اسلامی، بازیگردانی وجود دارند که سیاست، امنیت و اقتصاد را با تروریسم درهم‌آمیخته و از این طریق در تلاش هستند تا اهداف، آرمان‌ها و منافع خویش را تامین نمایند.

طبیعی است که در طول زمان منافع و الزامات تاكتيكي تغييراتي را در رفتارهاي بازيگران بوجود می‌آورد. تروریست‌های داعشی چندین سال در عراق و سوریه جنگیدند و موجبات ناامنی و اغتشاش را در این دو کشور فراهم آوردند. این در حالی بود که قدرت‌های بزرگ بر این تصور بودند که می توان در خارج از مرزها جنگ را شاهد بود، مدیریت کرد و همزمان از منافعی چون فروش تسلیحات، انرژی ارزان قیمت و مهم تر از همه امنیت سرزمینی برخوردار بود. اما ورق به شکل دیگری برمی‌گردد؛ به شکلی که چندی است که با تنگ‌تر شدن عرصه بر تروریست‌های افراط‌گرا در عراق و سوریه و تخلیه موصل از نیروهای افراط‌گرای داعش، آنان شروع به گسترش فعالیت های خود در سایر مناطق جهان نموده‌اند. در واقع با به خطر افتادن پایگاه های خود در خاورمیانه بدنبال نفوذ در دیگر نقاط دنیا هستند. این در حالی است که فعالیت تروریستی آنها در منطقه خاورمیانه ماهیتی قلمروخواهانه داشته ولی هم‌اکنون در ورود به سایر کشورها از جمله کشورهای اروپایی، ماهیتی اغتشاش‌جویانه به خود گرفته‌ و سعی در ناامن‌سازی و ایجاد و رعب و وحشت دارند.

از دیدگاه غرب یکی از دلایل گسترش تروریسم افراط‌گرایانه به اروپا، گسترش مهاجرت غیرقانونی آوارگان جنگ به اروپا در پی جنگ و بی‌خانمانی در خاورمیانه است که عملا منجر به تشدید واکنش عصبی علیه مهاجران و اسلام‌هراسی در غرب شده است. بدون توجه به این نکته که برخی اقدامات مداخله‌جویانه غرب در جهان اسلام خود زمینه‌ساز ظهور و گسترش این گروهها بوده‌ است. به‌گونه‌ای که کشوری چون لیبی پس از سرنگون شدن قذافی در اصطلاح، به پمپ بنزین و بانک نیروهای افراط‌گرای اسلامی تبدیل شده است. تمامی نیروهای افراطی شمال آفریقا در لیبی شارژ و مورد حمایت قرار می گیرند و سپس به مناطق دیگر اروپا، آسیا و آفریقا اعزام می شوند. همین گروهها در کوالالامپور در پی سرقت و آدم‌ربایی با هدف ایجاد اغتشاش و در فیلیپین در پی ایجاد هرج و مرج و متعاقبا تشکیل دولت به اصطلاح اسلامی هستند. در نهایت، اینگونه مسایل درهم تنیده اند و نمی‌توان آنها را به صورت تک‌بعدی مورد بررسی قرار داد. آنچه مهم است برآیند نامطلوب چنین گروههای هم برای مسلمانان و هم برای جهانیان است.

 

درست است که افراط‌گرایی از پدیده‌های روبه رشد عصر حاضر است اما آنچه با نام افراط‌گرایی اسلامی در حال وقوع است به‌نوعی ضدتبلیغ بزرگ برای دین اسلام  تبدیل‌شده است. درنتیجه برای حل این معضل تنها جنگیدن با این گروه کافی نیست و اراده‌ای قدرتمند را برای رویارویی با اهداف شوم آنان طالب است. به‌گونه‌ای که بازیگردانان سابق و کنونی این گروه‌ها انتخاب بزرگی را پیش روی خود دارند؛ آن‌ها می‌توانند همچنان به حمایت‌های چندجانبه‌ خود از این گروه‌ها ادامه داده و منجر به اشاعه خشونت و ضداسلامی‌گری در جهان باشد و یا می‌توانند با همکاری و اتحاد با سایر کشورهای اسلامی به ایفای نقشی تأثیرگذار در صلح جهانی بپردازند که نهایتا به ثبات منطقه بیانجامد. از طرف دیگر با عدم دریافت پشتیبانی از اقدامات خشونت‌آمیز خود می‌توانند به عقلانیت استراتژیک رسیده و بقا و پویایی خود را در سایر فعالیت‌های اجتماعی بجویند. هرچند مسلم است که باگذشت زمان و ادامه چنین فعالیت‌های خشونت‌آمیزی جهانیان نیز در نابودی آنان هرچه بیشتر مصمم خواهند شد.