زهرا پرگیر، کارشناس مسائل غرب آسیا
در دهههای اخیر تحولات سیاسی و اجتماعی در غرب آسیا به ویژه در کشورهای عربی، تحت تاثیر قدرت منطقهای جمهوری اسلامی ایران قرار گرفته است. ایران با توجه به تجربه خود پس از انقلاب اسلامی، که فشارهای ژئوپلتیک عمیقی را از جانب همسایگان و قدرتهای منطقهای خود دریافت کرده، سعی در افزایش حضور خود در منطقه غرب آسیا داشته است. این حضور که به طور خاص با هدف مقابله با نفوذ اسراییل صورت گرفته، با تحریک برخی دولتهای عرب، باعث تحریک عصبیت عربی در این کشورها شده است . یادداشت حاضر در صدد بررسی وضعیت تحریکات قومی عربی به ویژه در ارتباط با حضور منطقهای ایران دارد. نوشتار حاضر تلاش کرده تا ایدههای تحلیلگران مختلف در این حوزه را گردآوری کرده و در نهایت به این سوال پاسخ دهد که آیا حضور ایران در منطقه و به تبع آن تحریک عصبیت جوامع عرب بر قدرت جمهوری اسلامی ایران در منطقه اثرگذار است؟
جمهوری اسلامی ایران و متحدان آن، بر حضور منطقهای خود به عنوان یک ضرورت استراتژیک برای حمایت از ملتهای مظلوم، مقابله با تهدیدات خارجی، حفظ امنیت ملی و جلوگیری از تهاجم بازیگران متخاصم به ویژه رژِیم صهیونیستی نگاه میکند. شهید سید حسن نصرالله در این رابطه، حضور ایران در منطقه را ضامن امنیت و پایداری در برابر تهدیدات اسرائیل و تکفیریها میداند. او تأکید داشت که ایران حامی محور مقاومت است و حضورش در سوریه و عراق، برای مقابله با تروریسم ضروری بوده است. حمایت از حزبالله لبنان، انصارالله در یمن و گروههای مقاومت در عراق، بخشی از راهبرد “دفاع پیشدستانه” محسوب میشوند.
این درحالی است که دیگر کشورهای عربی، بهویژه عربستان سعودی، بارها از حضور ایران در منطقه ابراز نگرانی کردهاند و آن را به عنوان تهدیدی برای ثبات منطقه و موقعیت خود میپندارند. همچنین آنها ایران را متهم به تحریک اقلیتهای شیعی و تلاش برای تغییر معادلات قدرت در منطقه میکنند؛ این کشورها، در پاسخ به استراتژی حضور ایران در منطقه، به ائتلافهایی مانند شورای همکاری خلیج فارس و پیمانهای امنیتی با ایالات متحده و اروپا، روی آوردهاند. همچنین برخی معتقدند انگاره غلط تهدید منطقهایِ ایران، موجب نزدیک شدن کشورهای عربی و اسرائیل، از جمله پیمان ابراهیم شده است.
هنری کسینجر، تحلیلگر ارشد آمریکایی، حضور ایران در منطقه را یکی از عوامل برهمزننده توازن قدرت در خاورمیانه میداند. او معتقد است که ایران با بهرهگیری از متحدانش، حضور خود را گسترش داده و به چالشی جدی برای نظم سنتی منطقه تبدیل شده است. فریدمن، روزنامهنگار نیویورک تایمز، نقش ایران را در منطقه دوجانبه میبیند. از یک سو، ایران را عامل تثبیت برخی دولتها و از سوی دیگر، نفوذ آن را عامل افزایش تنشها با کشورهای عربی بهویژه عربستان سعودی دانسته. لوئیس، خاورشناس مشهور، حضور ایران را بخشی از تلاش این کشور برای احیای موقعیت امپراتوری تاریخی خود در منطقه میدانست. او معتقد بود که ایران از ایدئولوژی شیعی برای افزایش نفوذ خود در میان کشورهای منطقه استفاده میکند. بن رودز، مشاور امنیت ملی اوباما، مطرح کرده که ایران با استفاده از دیپلماسی و ابزارهای نظامی، حضور خود را در عراق، سوریه و لبنان تقویت کرده است. او همچنین معتقد بود که برجام میتوانست قدرت منطقهای ایران را متعادل کند.
محمد باروت، تحلیلگر سوری معتقد است که حضور ایران در خاورمیانه جنبهای دفاعی دارد و تهران بهدنبال ایجاد تعادل در برابر مداخلات غربی است، اما این امر ناخواسته موجب ب تحریک احساسات قومیتی در بین کشورهای عرب به ویژه اعراب غیر شیعه شده است. او معتقد است که ناسیونالیسم عربی، بهویژه در دهههای ۱۹۵۰ و ۱۹۶۰، بهعنوان جنبشی برای اتحاد جهان عرب ظهور کرد، اما به دلایل ساختاری و سیاسی شکست خورد. او شکست پروژههایی مانند اتحاد مصر و سوریه (جمهوری متحد عربی) را نمونهای از عدم توانایی ناسیونالیسم عربی در حل تنشهای داخلی میداند. او بیان میکند که ناسیونالیسم عربی به عنوان گفتمانی ایدئولوژیک، تاثیر قابلتوجهی بر قدرت و حضور جمهوری اسلامی ایران در منطقه داشته است؛ زیرا این ایدئولوژی در دهههای میانی قرن بیستم، با تمرکز بر روی اتحاد عربی و مقابله با قدرتهای غیر عربی از جمله ایران، به طور مستقیم، مرز فکری مشخص، میان ایران و کشورهای عربی تعیین کردهاند.
این تقابل به ویژه در بستر تاریخی روابط ایران و کشورهای عربی حوزه خلیج فارس، هنگامی که تلاشی برای شکلدهی همگرایی کشورهای عربی در برابر حضور ایران در منطقه و سایر قدرتهای غربی شکل دهد؛ قابل مشاهده است. باروت معتقد است که از سویی دیگر، شکست نسبی گفتمان ملیگرایی در کشورهای عربی، به ایران فرصت بهرهگیری از خلأهای ناشی از اختلافات درونی جهان عرب، و تثبیت جایگاه خود را در عراق، لبنان و سوریه داده است.
با توجه به اقدامات و تلاشهای عربستان سعودی در سالهای اخیر، به جهت سرمایهگذاری در مناطق جنوبی عراق، به ویژه در بخش کشاورزی و تلاش برای تقویت حضور اقتصادی خود در این کشور، میتواند به واکنشی در برابر این حضور ایران تلقی شود. سرمایه گذاریهای کلان عربستان میتواند تلاشی در جهت کاهش حضور ایران در عراق و کشورهای منطقه باشد؛ همچنان که این رویکرد، بنابر نظر صابر گلعنبری: «مشابه سرمایهگذاریهای عربستان در مصر است که منجر به تأثیرگذاری ریاض بر سیاست خارجی قاهره شده است».همچنین مشارکت و حضور عربستان سعودی در طرح پتروشیمی «نبراس» در بصره، که با سرمایهگذاری ۸.۵ میلیارد دلاری همراه است؛ میتواند بر تلاش عربستان برای کاهش قدرت ایران در مناطق شیعهنشین، صحه بگذارد.
این در حالی است که در اعتراضات 2018 و ۲۰۱۹(جنبش تشرین) در جنوب عراق، که عمدتاً بر مسائل داخلی و اجتماعی عراق، و اعتراض به فساد گسترده در این کشور متمرکز بود، اما در مواردی شعارهای ضدایرانی نیز به گوش رسید، برای اولین بار ردپای برخی کشورهای عرب در تحریک احساسات جوانان عراقی به چشم می خورد. یاسر مکی، فعال اجتماعی عراق از شهر نجف، تشرین را جوشش بزرگ جوانان خوانده و معتقد است این نسل، پس از شکست داعش، فرقهگرایی را کنار گذاشته و با رد حضور ایران در عراق؛ به خیابانها آمدند تا “وطن پرستی” را احیا کنند. وی همچنین خاطرنشان کرده: هزاران نفر به احزاب جدید وابسته به جنبش تشرین، رأی دادهاند و این، گواهی بر آنست که این بسیج اجتماعی، همچنان ادامه دارد.همچین طرح این وقایع، در محافل داحلی عراق، بهعنوان نشانهای از تغییر رویکرد بخشی از جامعه شیعه عراق نسبت به ایران حکایت داشت.
به نظر میرسد آنچه ایران در راستای مقابله با تهدید اسراییل در منطقه دنبال میکند، و حضور تهران را در برخی کشورهای عرب پررنگ کرده، امروز با رویکرد برخی دولتهای عرب به عنوان اقدامی تنشزا تلقی شده و یا تحریک افکار عمومی جهان عرب، به اختلافات قومی دیرینه در منطقه دامن زده است. به عنوان مثال السیسی در سال 2020 گفت: “ما باید در برابر حضور ایران و تلاشهای آن برای تضعیف کشورهای عربی ایستادگی کنیم. وحدت عربی تنها راه مقابله با این چالشهاست.” به نظر میرسد وقایع پیشرو و مسائل چند سال اخیر جهان عرب، رویکردهای رسانهای و رخدادهای مرتبط با فلسطین، شاهدی بر احیای اندیشههای ملیگرایی اعراب و حرکتهایی ادامهدار در جهت کاهش قدرت ایران در منطقه باشد.
این یادداشت در راستای حمایت مرکز آینده پژوهی جهان اسلام از دانشجویان علوم سیاسی منتشر شده و مسئولیت صحت و سقم مقاله فوق به عهده نویسنده است و انتشار آن به معنی تأیید یا بیانگر دیدگاه مرکز نیست.