کشور لبنان با همه کوچکی خود از حیث تعدد و تنوع مذاهب موجود یکی از متنوع ترین کشورهای دنیا و از وضعیت پیچیده ای برخوردار است. به طوری که بیش از 18 مذهب رسمی در لبنان وجود دارد که این مذاهب با مسائل طایفه ای نیز پیوند تنگاتنگی دارد. لذا شکاف های مذهبی و قومی در کشور موزاییکی لبنان از گذشته وجود داشته است. در این میان بحث دربارۀ اقوام لبنان ، شکاف های ديني مذهبي و نقش آنها در بحران های داخلی مورد توجه در گفتگوی زیر است.
موسسه آینده پژوهی جهان اسلام: حضور و نمود بحران های مذهبی و نژادی در لبنان چگونه است؟
لبنان علی رغم کمی وسعت، کشوری طایفه ای محسوب می شود. (منظور از طایفه همان قومی و مذهبی هاست.) هجده طایفه مذهبی در لبنان وجود دارد که بزرگترین آن ها شیعه ها، سنی ها و البته مسیحی ها هستند. حتی توزیع جغرافیایی این طایفه ها نیز بستگی به تمرکز قومی – مذهبی آن ها دارد. سنی ها به خصوص در شمال، طرابلس و مرکز متمرکز هستند و شیعیان در جنوب قرار دارند. البته قبلا تفوق قومی –مذهبی در لبنان توازن آن به سمت سنی ها سنگین بود، اما در چهار یا پنج دهه اخیر به تدریج وزنه به سمت شیعیان سنگین شده است. تبعا این مسئله باعث ایجاد نگرانی در سنی های لبنان شده است.
موسسه آینده پژوهی جهان اسلام: شکاف های مذهبی در لبنان در بین سنی ها چگونه است؟
نفوذ مذهب و گرایش مذهبی در بین سنی ها شکاف قومی یا شاید تنش بین قومی، که مخصوصا بین شیعه و سنی را تقویت می کند، است. سلفی گری و گرایش آن ها به این سمت به خصوص در دو شاخه سعودی و کویتی است. این موضوع به شدت تحت نفوذ موسسات دینی و موسسات خیریه سعودی و کویتی باشند، یعنی بعد از تضعیف الازهر در مصر و تفوق دینی ریاض، مدارس ریاض در سطح منطقه در کشورهای سنی زیاد شد و در لبنان هم این اتفاق افتاد و در واقع، سلفی ها به شدت موضع گیری کردند و تلاش کردند که به واسطه ایجاد موسسات خیریه، توزیع پول و ایجاد ساختارهای عمرانی، رفاهی در مناطق سنی نشین، که تبعا مناطق فقیری بودند، وزنه سنی را به ضرر شیعه و به نفع سنی ها سنگین کنند. در این حال علی رغم دعوای بین سنی های لاییک و سنی های سلفی در لبنان ، سنی های به سلفی نسل قدیم و نسل جدید مانند حسن الشهال که به حزب الله ارادت دارد، حتی به سمت اتحاد رفتند را در سال 2008 ایجاد کنند که سعودی مانع شد و به آشوب در طرابلس کشیده شد که مانع شد.
موسسه آینده پژوهی جهان اسلام: اصولا می توان شکاف های قومی- نژادی خاصی را برای لبنان متصور شد یا صرفا این شکاف ها مذهبی است؟
در واقع بحران نژادی از بحران مذهبی به سختی قابل تفکیک است. و بحران ها صرفا به مذهب ارتباط ندارد.
موسسه آینده پژوهی جهان اسلام: مهمترین متغیرهای منطقه ای موثر در شکاف ها و بحران های مذهبی و قومی – نژادی در لبنان چیست؟
باید نقش سوریه و همچنین نقش فلسطینی ها و حضور آن ها در لبنان را در این مسئله پر رنگ ببینید. واقعیت است که شیعیان لبنان نسبت به فلسطینی ها و سوری ها موضع بسیار منفی ای داشتند و همین اکنون هم به دلیل عملکرد سوءگروههای فلسطینی در لبنان و هرج و مرج این دیدگاه را دارند. نکته ای در بحث سنی ها و فلسطینی ها این است که آن ها نه تنها در خاک لبنان بلکه در جاهای دیگر نیز مشکلاتی را ایجاد کردند. اگر شما کتاب های یزید سایق را بخوانید، تقسیم بندی خوبی از حضور فلسطینیها در منطقه انجام داده است. منظور از حلقه کامل زمانی است که کل سرزمین های اشغالی در محاصره فلسطینی ها به واسطه حضور گسترده آواره ها است. سپس حقله ناقص زمانی است که فلسطینی ها را به واسطه عملکرد بدشان در اردن سعی داشتند با ایجاد ناامنی دولت در دولت درست کنند، لذا هرج و مرج ایجاد می کردند و حلقه ناقص ایجاد کردند . در حال حاضر آن ها به عنوان عنصر خارجی که جمعیت زیادی داشته و تحت حمایت رژیم سوریه بودند عملکرد نامناسبی داشتند. چنانچه این حکایت معروف است که وقتی اسرائیل وارد لبنان شد، برخی زنان شیعه جنوب به دلیل جنایتکاران فلسطینی با برنج از سربازان اسرائیلی استقبال کردند.
موسسه آینده پژوهی جهان اسلام: آیا بازیگران خارجی در دامن زدن به بحران های مذهبی لبنان دخیل هستند؟
اگر جریانی دو قطبی را در حال حاضر در لبنان مشخص کنیم، حزب الله از یک سو می خواهد وزنه خود را سنگین کند، معمولا با مسیحی ها رابطه خوبی داشته است، به غیر از مسائل کوچک و جزئی بین آن ها همواره رابطه خوبی با هم داشتند. لذا طی سه چهار دهه اخیر دو قطب شیعه و سنی تقویت شده است. در مقابل اساسا وقتی قطب سنی را مطرح می کنیم، قطب سنی فارغ از دعواهای درون آن و دعواهای سلفی ها با خود و دعواهای سلفی ها با لاییک ها ، سکولارها، سنی ها ذیل پرچم داری جریان چهارده مارس (به پشتیبانی عربستان سعودی است) و جریان سلفی که از ناحیه عربستان سعودی تمویل می شود و جریان سلفی و سنی منطقه ای قرار دارد .
لذا به طور واضح دعوای بین قطب شیعه و قطب سنی ( در قطب شیعه پرچم دار حزب الله است و در قطب سنی، پرچم دار چهارده مارس) را می بینیم. در این جا این سوال مطرح می شود که آیا سعودی تمایل دارد که تنش قومی- مذهبی در لبنان مانند عراق و یا در جایی مانند سوریه در صحنه جغرافیایی قوی شود، نظر من منفی است به این دلیل که لبنان ظرفیت جغرافیایی و پهنه وسیعی مانند سوریه و عراق ندارد که درگیری در آن پخش شود. لبنان کشوری با عرض کم و باریک است و به شدت از یک جنگ داخلی و یا نزاع مسلحانه قومی آسیب پذیر است و اگر چیزی مانند اتفاق سوریه و عراق در آن اتفاق بیفتد نیز آسیب پذیری را دارد. در نتیجه جریان سنی با پشتیبانی خارجی همواره تنش را تا مرحله ای که بتواند تفوق خود را حفظ کند، حزب الله را به حاشیه براند و سهم بیشتری بگیرد، حفظ کرده است. کما این که دعوای داخل لبنان را به سوریه منتقل کرد.
موسسه آینده پژوهی جهان اسلام: چه بازیگران دیگری در سطح بین الملل در روند شکاف های مذهبی و قومی لبنان تاثیرگذار بوده است؟
عمده ترین عنصری که می توان روی آن دست گذاشت و آن را قابل استناد دانست، عربستان سعودی و بعد از آن کویت و بعد ایالات متحده آمریکا است. می توان گفت که سر پنجه عربستان سعودی در لبنان جریان 14 مارس و آقای حریری است، یعنی سلفی ها علی رغم همه مشکلات گروه ها با سنی های لاییک در چهارده مارس ، حاضرند برای تفوق نسبت به شیعه وحدت خود را حفظ کنند و آن را به عنوان پرچمدار سیاسی خود معرفی کنند. در این حال جریان سنی به پشتیبانی سعودی تلاش کرده که انتقام خود را از حزب الله در سوریه و یا از رژیم پشتیبان حزب الله بگیرد تا در لبنان و این موضوع را علنا در اظهارات شیوخ سلفی یا در جاهای دیگر مطرح می کنند. چنانچه بازگشت حریری از ریاض به لبنان هم به واسطه گرفتن جلوی افراطی گری است، چرا که گروه های داعش و جریان های وابسته به آن به شدت نقش آفرینی و تبلیغات خود را در داخل خاک لبنان افزایش داده بودند. همچنین امریکا تبعا از هر کنشگری در مقابل جمهوری اسلامی ایران و در مقابل متحدین آن مقاومت می کند و وزنه را سنگین کند. کما این که جریان چهارده مارس، علاوه بر پشتیبانی سعودی از پشتیبانی ایالات متحده آمریکا برخوردار است.
————————————
توجه : مسئولیت صحت و سقم مقالات، یادداشت ها و مصاحبه های منتشر شده به عهده نویسنده بوده و صرف انتشار به معنی تائید آن نمیباشد.