گزارش نشست تخصصی «حقوق زنان در افغانستان؛ دستاوردهای گذشته و چشم‌انداز آینده»

حقوق زنان افغانستان

افغانستان در پنج دهه‌ی اخیر، شاهد فراز و فرود‌های گسترده، دست اندازی‌های کشور‌های مختلف و نزاع‌های قومیتی و داخلی بوده‌است. از منظری دیگر، می‌توان گفت این تحولات سیاسی، اجتماعی و اقتصادی می‌تواند نقطه‌ی عطفی در تاریخ این ملت باشد. زیرا از یک سو، دولت‌های اشغالگر هزینه‌های زیادی را بر این کشور تحمیل کردند و از سوی دیگر، افزایش آگاهی مردم کشور افغانستان و رشد جامعه‌ی نخبگانی می‌توان به نقش آفرینی هر چه بیشتر ملت افغانستان در سرنوشت خود امیدوار بود. به تبع، مسئله‌ی زنان نیز با چالش‌های گوناگون و افت و خیز‌هایی همراه بوده‌است. در حال حاضر، با ورود مجدد طالبان در عرصه‌ی سیاسی دیدگاه‌های گوناگونی و ابهاماتی در ارتباط با وضعیت زنان وجود دارد.  بنابراین، همین مسئله میز زنان موسسه‌ی آینده پژوهی جهان اسلام را بر آن داشت که نشست تخصصی در ارتباط با «حقوق زنان در افغانستان» برگزار نماید. این نشست که در تاریخ 16/07/1400 برگزار شد، بر آینده‌پژوهی و نیز دستاورد‌های گذشته و چشم انداز آینده تأکید داشت. در این نشست میز زنان موسسۀ آینده‌پژوهی جهان اسلام میزبان سرکار خانم دکتر حوریه بیانی، پژوهشگر مطالعات زنان و مسئول نهاد مدنی «جامعه‌ی زنان مهاجر»، آقای مختار حیدری، پژوهشگر شبکه و «جامعه مدنی و حقوق بشر» و آقای دکتر بهرام زاهدی، کارشناس حوزه‌ی افغانستان و پژوهشگر موسسه‌ی مطالعات راهبردی اندیشه سازان نو بود. هر یک از مهمانان حاضر در این نشست، سخنان خود را حول محور دستاورد‌های جامعه‌ی زنان طی چند سال گذشته، چالش‌ها و موانع حقوقی برابر که بسیاری از زنان با آن مواجه بودند، وضعیت کنونی و راهکارهایی در ارتباط با آینده جامعه‌ی افغانستان ارائه کردند. برای بهره‌مندی بیشتر از سخنان بیان‌شده در طول نشست و داشتن چشم‌اندازی کلی از محورهای نشست، به‌منظور مقایسۀ دیدگاه‌های مطرح‌شده توسط مهمانان، جدولی تدوین شده است که در ادامه، آن را از نظر می‌گذرانیم.

 دکتر حوری بیانیدکتر مختار حیدریدکتربهرام زاهدی
دستاوردهاحضور زنان در عرصه های سیاسی اقتصادی مدنی بالا رفتن سطح بهداشت و آموزشتاکید بر برابری جنسیتی و حقوق زنان در معاهده بن و قانون اساسی تاسیس نهادهای حمایتی پیوستن به معاهدات بین الملل مشارکت عملی زنان در عرصه مدیریت سیاسیاضمحلال هویت زن مسلمان افغان رشد NGO در گسترش تفکر فمنیستی تضعیف کانون خانواده رواج بی بند و باری  
کمبودهاعدم شکل گیری گفتمان و جریان مطالبه گری عمومی بین زنان افغانستانی کمبود فعالیت های پژوهشی سوگیری ثبت داده ها توسط نهاد های بین المللی -جابه جایی اولویت های مساله زنانوجود تبعیض های جنسیتی عدم وجود مصونیت قانونی در حقوق خانوادگی دستاوردها وارداتی بوده و محصول اندیشه ورز داخلی نبود پیشرفت ها در تعارض با بعضی برداشت ها دینی  – اضمحلال هویت زن مسلمان افغان
چشم انداز آیندهانحصار گرایی شدید قومی و مذهبی مدیریت سطح مطالبات زنان در چارچوب خرد حضور زنان طالبامکان نسخ یا انحلال دستاوردهای سطحی مانند قوانین و نهادها   دستاوردهای ریشه ای که افزایش رشد معرفتی و مطالبه خواهی زنان هست استمرار خواهد داشتبا کمک به بازتعریف هویت زن مسلمان و مطالبه گری مکتبی می توان امید به اصلاح امور زنان و دوری از غرب گرایی داشت

بنابر گفته‌های سرکار خانم دکتر حوریه بیانی در 20 سال گذشته، حضور زنان در عرصه های سیاسی، اقتصادی، فعالیت های مدنی، تحصیل بسیار چشمگیر بوده. زنان در زمینه‌های تحصیلی، بهداشت حضور در عرصه‌های بین المللی علمی، مدنی و سیاسی پیشرفت کرده‌اند. البته این دستاوردها با توجه به شرایط چند فرهنگی، چند زبانی و قومیتی افغانستان از شمال تا جنوب و از شرق تا غرب، متفاوت بود.

گفتمان مشترک و جریان فراگیری که از زنان حمایت کند علی‌رغم پیشرفت در زمینه‌های گوناگون همچنان در میان زنان افغان وجود نداشت. فعالیت های جزیره ای زنان، در گروههای قومی یا مذهبی باعث شد چیزی به نام آرمان زنانه‌ی متناسب با عرف و عنعنات ما شکل نگیرد. رشد چشمگیر و قابل توجه فعالیت های مدنی و حقوقی و رسانه ای و … منجر به احساس نیاز به فعالیت های علمی و پژوهش های میدانی درباره مسائل زنان شده‌بود اما بدلیل دشواری‌های موجود و هزینه بر بودن فعالیت های پژوهشی، کمتر به این امر می‌پرداختند. در مذاکرات مرتبط با صلح و در تصمیم‌گیری‌های کلان سیاسی، اجتماعی و اقتصادی متاسفانه زنان افغان هیچگاه بصورت مستقیم و آشکارا تاثیرگذار نبودند. افرادی که هیچ‌گونه باور و اعتقاد به توسعه و تغییر وضعیت موجود نداشتند، به علت درآمد خوبِ پروژه های مربوط به زنان وارد کار می‌شدند و بدلیل عدم علاقه به مسائل زنان بعد از اتمام پروژه های کوتاه مدت و جلب اعتماد و اطمینان جامعه‌ی زنان، از فعالیت صرف نظر کرده که همین مسئله باعث ایجاد نوعی بی اعتمادی جمعی دربین فعالان و مردم شده‌بود.

می‌توان گفت، طالبان تلاش خواهد کرد سطح مطالبات زنان را در چارچوبی محدود مدیریت کند. تعدادی زن محجبه‌ی غیرمستقل و آموزش دیده را به عنوان نمایندگان زنان معرفی خواهد کرد و برای جلب نظر جامعه جهانی از چنین زنانی استفاده خواهد کرد.

خشمگین بودن و ترس، واکنش های طبیعی به تغییرات بسیار سریع در افغانستان است. اما ما باید بتوانیم ازین دو برای تغییر وضعیت به موثرترین شکل بهره ببریم. زنان به طور عرفی حمایتگر اند و می‌توانند پایه گذار نوعی مقاومت بدون خشونت باشند. همسویی زنان، بر محور آرمان واحدی همچون کرامت انسان و ارزش حیات، تاکید بر نقش مادری و حمایتگری اجتماعی(حتی از جوانان طالب) می‌تواند باعث  همپذیری بیشتر شود و این خود زمینه ساز گفتگوهای بین افراد خواهد شد. ایجاد گفتمان واقعی می‌تواند به عنوان راهی به صلح و تصمیم برای ساختن آینده قلمداد شود.

از دیدگاه آقای مختارحسین حیدری یکی از مهم‌ترین دستاوردهای نظام سیاسی جدید در افغانستان، ایجاد برخی نهادهای حمایتی مرتبط به جایگاه و حقوق زنان در جامعه بوده‌است. علاوه بر آن، حضور زنان در ادارات دولتی، نیروهای دفاعی و امنیتی، مؤسسه‌های غیردولتی پررنگ‌تر شد و تاکنون چندین حزب سیاسی به رهبری زنان، در مرکز ثبت و انسجام احزاب و گروه‌ها تائید شده‌است. زنان افغانستان در نهادهای مدنی، رسانه‌ها و مؤسسات آموزشی حضور جدی و مؤثر داشته‌اند. در دانشگاه کابل نیز یک ‌رشته دانشگاهی در مقطع کارشناسی ارشد« مطالعات زنان» ایجاد شد.

علی‌رغم این دستاوردهای غیرقابل‌انکار، این دستیابی‌ها به معنای رسیدن به وضعیت مطلوب نیست، بلکه هنوز در افغانستان، تبعیض‌های شدیدی مشاهده می‌شود و زنان شاهد نقض گسترده حقوقشان هستند. دستاوردهای جدید در مورد جایگاه زنان حاصل اندیشه و فعالیت اندیشمندان و سیاستمداران افغانستان نیست بلکه تحت تأثیر عوامل خارجی اعم از نمایندگان نهادهای بین‌المللی و کشورهای خارجی به وجود آمده است.

بعد از افزایش قدرت طالبان و جدی‌تر شدن مذاکرات صلح بارها از سوی نهادهای مدنی و مدافعان حقوق بشر این نگرانی ابراز شد که ممکن است ارزش‌های حقوق بشری و حقوق زنان وجه‌المصالحه صلح با طالبان قرار بگیرد. و برخی ناامیدانه فکر می‌کنند تمام دستاوردهای ضرب صفر شده و افغانستان به  دوره ماقبل 2001 برخواهد گشت.

اگرچه برخی از دستاودرهای سطحی مانند قوانین و نهادها ممکن است نسخ و منحل شوند یا تغییر ماهیت بدهند، اما تغییرات عمیقی که در ذهنیت شهروندان افغانستان صورت گرفته است، به آسانی از بین نخواهد رفت. بنابراین می‌توان نتیجه گرفت، پیشرفت تکنولوژی و دسترسی همگانی به رسانه‌ها و شبکه های اجتماعی این فرصت را فراهم کرده است تا صدای شهروندان به آسانی در جهان بازتاب یابد.

دکتر بهرام زاهدی ضمن اشاره به این سخن کریمانۀ رهبر معظم انقلاب که «فاطمه‌ی زهرا (سلام‌الله‌علیها) یک زن اسلامی است، زنِ در بالاترین طراز زن اسلامی، یعنی در حدّ یک رهبر، امّا همین زنی که از لحاظ فضایل و مناقب و حدّ وجودی میتوانست پیغمبر باشد، همین زن مادری میکند، همسری میکند، خانه‌داری میکند؛ ببینید اینها را باید فهمید… یک عدّه‌ای به‌عنوان دفاع از حقوق زن حرفهایی میزنند که نه‌فقط احترام به زن نیست [بلکه] تضعیف زن است.» گفت در جامعه‌ای مثل جامعه افغانستان عزیز، مطرح کردن حقوق زن در قالبی اسلامی از اهمیت فوق العاده ای برخوردار است چرا که در حدود نیم قرن اخیر دوگانگی های نامطلوبی در این زمینه بروز کرده است. یک طرفِ این دوگانه غربگراهای مقلد هستند. امان الله خان -پادشاه افغانستان مقارن با رضاخان و آتاتورک- که پروژه کشف حجاب را رقم زد و بعدها هم مارکسیستها و سپس تر طرفداران غرب که خواستند تمام هویت زن مسلمان افغان را در هویت غربی مضمحل کنند و به اسم تمدن و حقوق بشر او را از گوهر پاک خود دور کنند. طرف دیگر هم برخی سنتهای جامعه یا برداشتهای ناقص از منابع دینی که زن افغان را نه به حجاب و حیا و عفاف، بلکه به نیاموختن و نشناختن فراخوانده اند و او را از مسیر کمال شایسته باز داشته اند. در واقع این هر دو روش مانعی بر سر راه کمال آدمی (مرد و زن) هستند، چه روش تسلیم شدن در برابر فرهنگ منحط غربی و بنده شهوات و نفسانیات شدن و چه روش خام نگه داشتن ذهن و بسنده کردن به سطحی ابتدایی از دین و آیین و مناسک.

پس ما وقتی از حقوق زن صحبت میکنیم الگویی مانند زن در جوامع غربی را به عنوان یک معیار برنگزیده ایم، چرا که او در معرض شدیدترین خشونتهای اجتماعی است و به مراتب وضعی بسیار خطرناکتر و دردمندانه تر از زنان جوامع سنتی دارد. امواج پیاپی افکار و دستورالعمل های غلط زن غربی را از حداقلهای آسایش محروم کرد و او را از کانون گرم خانواده دور کرده‌است. چنین اموری پیشتر تحت تأثیر «دیکتاتوری خواهر بزرگتر» به امری مذموم تبدیل شده بود. (در مطالعات فمنیسم «دیکتاتوری خواهر بزرگتر» کنایه از تحمیل دیدگاه های فمنیسیتی به زنان غربی معمولی است که قصد ازدواج و مادر شدن و خانه داری را داشته اما تحت تأثیر آن دیکتاتوری گفتمانی، خجل و از خواست خود منصرف شده اند.)

در دو دهه‌ی گذشته در افغانستان نیز صدها سازمانهای بین المللی آمریکایی و اروپایی با هدف اضمحلال فرهنگ اسلامی و بومی در افغانستان تأسیس شد (با هدایت سرویسهای جاسوسی غربی) . این سازمان‌ها در راستای ترویج گفتمان فمنیسم، کانون خانواده را تضعیف کرده و مشکلات امنیتی زیادی نیز درست کرده اند.

شبکه های تلویزیونی مانند طلوع نیوز و برنامه های امثال «قسیم جان» نیز از عوامل زدودن هویت زن مسلمان افغان هستند. نهادهای به اصطلاح حقوق بشری هم که در بیست سال گذشته نسبت به کشتار و بمبارانهای نیروهای ناتو در افغانستان ساکت بودند این روزها برای پنهان کردن آن حقیقت بزرگ، مدام نسبت به مسائل گونانون داخلی افغانستان توجه نشان می دهند. در ایام پیش رو باید به دور از این نهادهای وابسته به آمریکا و بلکه از طریقی مقتضای باورها و فرهنگ اسلامی موضوع مهم حقوق زن و مطالبه گری در این راه مطرح شود. بایستی به طالبان هم قدری فرصت داد و دید که چه می کنند کمااینکه در مقام لفظ حرفهای خوبی زده اند و تأکید بر جواز تحصیل تا دکتری برای همه و به شرط رعایت پوشش حجاب اسلامی را داشته اند.

در نوزده سال اخیر حضور زنان در عرصه های مختلف اجتماعی بیشتر شده است اما همزمان شاهد رواج بی ببند و باری نیز هستیم (و نیز حداقل سه میلیون نفر معتاد). زنانی نیز معمولا از سوی حکومت برگزیده می شوند و در مناصب سیاسی قرار می گیرند که تقیدی به حفظ پوشش شرعی نداشته باشند. طالبان در آخرین موضع گیریهای رسمی خود اعلام کرده «مدار برتری در دین اسلام مرد بودن و یا زن بودن نیست. چه بسا زنانی که هزاران بار برتر از مردان هستند…».

بنابراین، می‌بایست با درنگ و تأمل و با حزم و احتیاط به سمت جلو رفت و در دام کسانی نیفتاد که از جهت سیاسی و نظامی به دنبال جنگ داخلی و تجزیه افغانستان هستند و از جهت فرهنگی و اجتماعی هم فقط غرب را الگوی خود قرار داده و به همین جهت قانون اساسی کنونی افغانستان را دچار وضعیتی پارادوکسیکال کرده اند و امروز با سپر قرار دادن بانوان و مسأله حقوق زنان به دنبال منافع خود هستند. جمهوری اسلامی ایران هم میتواند ضمن حفظ روابط معمولی با آرایش سیاسی جدید در افغانستان، به شکلی معقول و غیر حساسیت زا به دنبال اصلاح امور و بهتر شدن شرایط برای همه مردم افغانستان باشد و فراموش نکند که هدف نهایی در همه جا کمال انسان است پس بایستی کمک به بازتعریف هویت زن مسلمان افغان و مطالبه گری از نوع مکتبی و خردمندانه آن کند. امروز امثال بنیاد هیفوس و هزاران پادوی رسانه ای غرب نظیر مصی علینژاد مترصد سوء استفاده از بحث مهم حقوق زنان هستند و با مبنایی غربی، الگوی غلط حکومت غربگرای غنی را به عنوان الگویی موفق به مردم افغاستان و مردم ایران قالب می کنند و این امر هوشیاری دوچندانی مؤمنین افغان و ایرانی در برابر این توطئه را می‌طلبد.