نقش و جایگاه جمعیت اسلامی افغانستان / گفتگو با دکترعلی واحدی / کارشناس افغانستانی مسائل افغانستان

نقش و جایگاه جمعیت اسلامی افغانستان / گفتگو با دکترعلی واحدی / کارشناس افغانستانی مسائل افغانستان

موسسه آینده پژوهی جهان اسلام

گروه جمعیت اسلامی افغانستان (Islamic Society of Afghanistan)، از جمله مهمترین گروه‌های اسلامی اهل تسنّن و تحت تأثیر جنبش اخوان المسلمین مصر در افغانستان شکل گرفت. این گروه، بنیانگذار و وارث نهضت اسلامی در افغانستان، معرفی شده است. جمعیت اسلامی در سال ۱۳۷۱، بعد از سقوط رژیم کمونیستی به عنوان گروه حاکم در کابل ظهور کرد، اما حاکمیت یافتن طالبان بر بیش از ۸۰ در صد خاک افغانستان، و تأسیس اداره موقت به ریاست حامد کرزی، حزب را در وضعیت نوینی قرار داد. حزب جمعیت اسلامی افغانستان، بعد از استقرار دولت حامد کرزی و امضای قانون احزاب توسط وی، با تدوین مرامنامه و اساسنامه  جدید به رهبری استاد ربانی، در وزارت عدلیه  افغانستان ثبت شد مجوز رسمی دریافت کرد و اکنون نیز از مهمترین جریان‌های اسلامی افغانستان است. برای بررسی بیشتر این حزب گفتگویی با دکتر واحدی داشته‌ایم:



موسسه آینده پژوهی جهان اسلام: جمعیت اسلامی افغانستان در چه دوره‌ای و با چه اهدافی تأسیس شده است؟

جمعیت اسلامی، یکی از احزاب با سابقه و بنیادگرای افغانستان است. یعنی چندین حزب سلامی و نهضت اسلامی در افغانستان وجود دارد که جمعیت اسلامی یکی از احزاب خیلی مشهور آن در سطح گسترده در افغانستان، است. جمعیت اسلامی قبل از این که چنین نامی را داشته باشد، تقریباً در سال 1336 و تا دهه چهل، نهضتی به نام جبهه جوانان مسلمان افغانستان در دانشگاه کابل در دانشکده معارف شکل گرفت. از طرف اساتید این دانشکده تشکلی درست شد که یکی از اعضای آن آقای ربانی بود. این جریان با نام مسلمان جوانان افغانستان، فعالیت‌های اسلامی و فرهنگی داشتند. در سال 1352 در افغانستان توسط داوود خان کودتایی صورت گرفت و رژیم سلطنتی افغانستان به جمهوری تبدیل شد. در این زمان در جناح داوود خان، وزیر کشور به نهضت مسلمان فشار وارد کرد و باعث مقابله جدی آن‌ها با دولت شد و در نهایت باعث شد که در سال 1354 آن‌ها افغانستان را ترک کرده و وارد پاکستان شوند. زمانی که آن‌ها وارد پاکستان شدند، به چندین شاخه تقسیم شدند. یک شاخه آن حزب اسلامی به رهبری حکمتیار شد و جریان دیگری به نام جمعیت اسلامی به رهبری ربانی شکل گرفت. اگرچه آقای ربانی معتقد به مبارزه مسلحانه و برخورد نظامی علیه داوود خان نبود، اما بعد از مدتی که در پاکستان بود، عازم عربستان شد. در سال 1357 کودتایی در افغانستان صورت گرفت که با این کودتا و با حاکمیت کمونیست‌ها در افغانستان، فعالیت گروه‌های اسلامی شکل مستقلی به خود گرفت. در آن زمان مجدداً حزب جمعیت اسلامی به رهبری آقای ربانی، با حزب اسلامی به رهبری حکمتیار ائتلاف کردند و حزبی به اسم حرکت انقلاب اسلامی به وجود آمد و از سال 57 به بعد چندین ائتلاف و استراتژی خاص بین گروه‌ها صورت گرفت. اما در نهایت، حزب جمعیت اسلامی فعالیت‌های خود را ادامه دادند و در بعد نظامی و در بعد فرهنگی علیه دولت و نیروهای متجاوز شوروی فعالیت‌های گسترده‌ای داشتند و نقش عمده‌ای در بسیج مردم چه در سایه فرهنگی و چه در سایه نظامی داشتند. چنانچه یکی از کادرهای نامدار و قوی، آن‌ها احمد شاه مسعود بود.

 

موسسه آینده پژوهی جهان اسلام: مهم‌ترین تفاوت‌های فکری و عقیدتی حزب جمعیت اسلامی با سایر احزاب افغانستان چیست؟

آن‌ها جریان اسلامی هستند و فکر و اندیشه آن‌ها نشئت گرفته از اخوان المسلمین است. اما بعد از پیروزی انقلاب اسلامی ایران و تأسیس حکومت اسلامی و تثبیت رهبری حضرت امام، گرایشات و تمایلات خاصی نسبت به اندیشه حضرت امام و انقلاب اسلامی پیدا کردند. جمهوری اسلامی ایران هم حمایت‌های فرهنگی و سیاسی و نظامی از آن‌ها کرده است. شاخص عمده آن‌ها نسبت به دیگر گروه‌های اسلامی عمده نیست. اما جمعیت اسلامی از نظر مسائل فکری و فرهنگی تقریباً در رأس احزاب اسلامی دیگر در بین اهل سنت است. همچنین در بین جریانها و گروه‌های اهل سنت، حزبی از توان فکری، استدلال و کادر قوی بهره مند است.

 

موسسه آینده پژوهی جهان اسلام: نگاه جمعیت اسلامی به مذاهب دیگر اسلامی و سایر ویژگی‌های اقوام در افغانستان چیست؟

دیدگاه جمعیت اسلامی به این مسائل دیدگاهی مثبت است و تقریباً در بعد مسائل اعتقادی و مذهبی اتحاد و همبستگی را مد نظر دارند. آن‌ها در تمام افغانستان عضو دارند و دید جامع و بازی نسبت به مسائل شیعه و سنی دارند. شیعه را به عنوان جریان مسلمان قبول داردند و با نگاه مثبت قبول دارند. در این حوزه هم دید وسیع و متساهلی دارند.

 

موسسه آینده پژوهی جهان اسلام: بعد از سقوط طالبان مهم‌ترین تغییرات حزب جمعیت اسلامی چه بوده است؟

بعد از سال 2001، و سرنگونی طالبان در نگاه‌هایشان مختلف بودند. بعد از سقوط طالبان و تأسیس حکومت کرزای، یک سری کادرهای آن‌ها از بعد فرهنگی و مسائل اجتماعی به سوی مسائل قدرت جلب شدند. خصوصاً بعد از شهادت شاه مسعود و ربانی متمایل به دولت بودند و دیدی دولتی و قدرتی داشتند، این بعد کاملاً بروز و ظهور پیدا کرد که حتی منجر به اختلاف داخلی میان کادر آن‌ها شد. چنانچه اختلافات بسیار جدی کنونی بین دکتر عبدالله و عطا نور وجود دارد. انتقاد نور به نقش عبدالله در ارتباط با مسائل حزب اسلامی و جایگاهی در دولت ضعیف بوده و نتوانسته جایگاه جمعیتی را در ساختار دولتی تضمین کند.

 

موسسه آینده پژوهی جهان اسلام: با توجه به نگاه حزب جمعیت اسلامی، میزان نفوذ و قدرت جمعیت اسلامی در شرایط کنونی افغانستان نسبت به سایر احزاب و گروه‌ها و جریان‌های دیگر چقدر است؟

متاسفانه نه تنها جمعیت اسلامی، بلکه تمام احزاب افغانستان از ارزش‌های اعتقادی و سیاسی بر مبنای اصول اسلام ناب فاصله گرفته‌اند و بعد مردمی آن‌ها ضعیف شده است و ارتباطات مردمی آن‌ها کمتر و تمایل به سوی کسب اعتبار دولتی و قدرت‌های سیاسی از جایگاهی (که جمعیت در زمان جهاد بهره مند بود) فاصله گرفته و از اعتماد مردم و تمایل مردم و مردم داری فروکش کرده‌اند. عملکردهای غیر مردمی فعلی آن‌ها در اثر این تغییر دیدگاه بوده است. همچنین تمایل مردم و گرایش مردم به این احزاب کم شده است. اما با این حال نسبت به سایر احزاب افغانستان این گروه در صدر مسائل قرار دارند، منتها اقتدار و جایگاه مردمی و پایگاه مورد اعتماد مردم در سال‌های قبل تقریباً کاهش یافته است.

 

موسسه آینده پژوهی جهان اسلام: بعد از شهادت آقای ربانی، حزب جمعیت اسلامی به لحاظ فکری، فرهنگی و نگاه به مسائل سیاست خارجی ویژگی‌های جدیدی پیدا کرده است؟

نه تقریباً ویژگی‌های جدیدی پیدا نکرده است. اما بعضی از اعضای آن از دیدگاه قبلی که نه شرقی و نه غربی با توجه به تمایلاتی به قدرت از جایگاه اصلی خود عدول کرده‌اند.

 

موسسه آینده پژوهی جهان اسلام: آینده حضور و نفوذ حزب جمعیت در افغانستان چگونه است؟

در صورتی که به روند فعلی ادامه دهند و با فاصله‌ای از مردم و خواست‌ها و آرمان‌های اعتقادی در بین آن‌ها به همین روند ادامه پیدا کند، متاسفانه رو به افول خواهند رفت. دیگر شاید جایگاه خود را در بین مردم از دست بدهند. اما اگر به اصول اولیه بازگشت کنند، شرایط تغییر خواهد کرد؛ در این بین اگر روند فعلی ادامه پیدا کند و تمام هم و غم آن‌ها مسائل قومی و مسائل ساختاری باشد، رو به افول خواهند رفت.